تبیان، دستیار زندگی
نوشته ها و عکس‌های موجود در مزار شهدا بخشی از میراث شفاهی دفاع مقدس است که امروز با ندانم کاری برخی مسئولین در آستانه نابودی قرار گرفته است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرزندشهید سنگ‌قبر پدر را ‌خانه برد ‎


نوشته ها و عکس‌های موجود در مزار شهدا بخشی از میراث شفاهی دفاع مقدس است که امروز با ندانم کاری برخی مسئولین در آستانه نابودی قرار گرفته است.


فرزندشهید سنگ‌قبر پدر را ‌خانه برد

تخریب قبور شهدا که تحت عنوان ساماندهی یا بازسازی انجام می‌گیرد با یکسان سازی قبور، بخشی از تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس را نابود می کند

ویترین‌هایی که خانواده شهدا بر سر مزار عزیزان شان قرار داده بودند

دربردارنده تصاویر، وسایل و سایر نمادهایی از آن شهید است، و موجب شد تا مزار شهدای دفاع مقدس تبدیل به یک موزه مردم شناسی دفاع مقدس شود که با سلیقه مردم ایجاد شده است..

از میان برداشتن این ویترین‌ها و همسان سازی قبور شهدا اگرچه با عنوان فریبنده ساماندهی انجام می‌گیرد اما نتیجه ای جز از بین رفتن این مرجع بزرگ شناخت دفاع مقدس نخواهد داشت.

یکسان سازی قبور شهدا یا آب در آسیاب دشمن؟

در این زمینه یکی از كاربران کاشمری با ارسال یادداشتی در مورد تخریب قبور شهدا در این شهر نوشته است:

چند روز قبل، بعد از مدت‌ها به آرامگاه شهید مدرس رفته بودم  و به دنبال تابلوی زیارت‌نامه شهـدا می گشتم، ولی خبری از آن تابلوی قدیمی نبود.

دیدن بچه هایی که اطراف قبور شهدا اسکیت بازی می کردند و عبور و مرور بی تفاوت اکثر خانواده ها از بین قبور شهدا، من را به‌یاد مطلبی انداخت که تیترش این بود كه "تبدیل گلزار شهدا به چیزی شبیه پارک، ما را به حقیقت شهدا نزدیک می کند یا دور؟"

در ذهنم گلزار شهدای آرامگاه را با گلزار شهدای باغ‌مزار مقایسه می کردم: سنگ های سفید و عکس های باطراوت. ویترین مزار شهدا در باغ‌مزار کجا و سنگ قبرهای سیاه و عکس‌های بی روح حکاکی شده روی آن‌ها در آرامگاه کجا؟ اکثر افراد با دیدن گلزار شهدای باغ‌مزار و ویترین‌های مزین به عکس شهدا و پرچم برافراشته اسلام می ایستادند و با نثار فاتحه ای ادای دین می‌کردند.

چرا فرزند شهید مجبور شده سنگ قبر تخریب شده پدر خود را در منزل نگهداری کند؟ چرا بنیاد شهید بدون اجازه خانواده های شهدا و دلبستگان به این قبور اقدام به تخریب گلزار شهدا كرده است؟

برخی هم با دیدن تابلوی زیارت‌نامه شهدا (که البته تا چند مدت قبل ناقص بود و نه در شأن شهدا) مشغول زیارت‌نامه خواندن می شدند و با نگاه به ویترین‌ها در حس و حال دفاع مقدس غرق شده و لحظاتی عرفانی را تجربه می کردند.

چرا باید ویترین‌های متنوع و روحانی مزار شهدا را برداریم و بعد برای نشان دادن تصویر آنها مجبور شویم از حکاکی روی سنگ‌های سیاه استفاده کنیم؟

تصاویر شهدا که در ویترین‌ها قرار گرفته است، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. خیلی از جوان‌ها وقتی شهید را با لباس بسیجی یا لباس غواصی می بینند، می گویند این هم سن و سال من بوده؟ هم کلاسی من بوده؟ اما این عکس‌های یک‌دست حکاکی شده روی سنگ‌های سیاه کجا این ارتباط را برقرار می کند؟

فرزندشهید سنگ‌قبر پدر را ‌خانه برد

عجیب نیست که مردم با دیدن این قبور بدون اینکه درگیر فضا شوند، یک صلواتی می فرستند و بعد از آن طرف بیرون می روند. اما خدا می داند آن عکس‌ها اگر می بود می ایستادند و در فکر فرو می رفتند.

بنده خود شاهد این چنین صحنه هایی بوده‌ام: دو نوجوان در باغ‌مزار بیشتر از یک ساعت مشغول نگاه کردن به عکس‌های شهدا و وسایل داخل ویترین آنها و خواندن سنگ نوشته های متنوع و مردمی روی قبر شهدا بودند ودر آخر هم به اتفاق پدرشان چندین دقیقه در مورد شهدا با هم صحبت کردیم.

این یعنی حافظه تاریخی 8 سال دفاع مقدس برای نوجوانان وجوانان. نگذاریم حافظه تاریخی ملتی که 8 سال از کشور و شرف و دین خود دفاع کرد به فراموشی سپرده شود؛ خود را مدیون خون پاک شهدا نکنیم.

برای هر چیز در این مملکت ویترین می سازند؛ برای چیپس، پفک و شکلات  تابلو می زنند اما برای مزار شهدا...

هم اکنون یکی از خانواده های شهید را از نزدیک می شناسم که سنگ قبر پدر شهید خود را در منزل نگه می دارد.

بنیاد شهید و امور ایثارگران که این طرح را داده است باید پاسخگو باشد چرا فرزند شهید مجبور شده سنگ قبر تخریب شده پدر خود را در منزل نگهداری کند؟ چرا بنیاد شهید شهرستان کاشمر بدون اجازه خانواده های شهدا و دلبستگان به این قبور اقدام به تخریب گلزار شهدا كرده است؟ چرا قبور اکثر شهدا از جمله شهیدان سردار علی رضا عاصمی وسردار شهید صادقی  و... جابجا شده است؟

باید توجه داشت که سنگ مزارها، نقش‎ها و نوشته‎های آن‎، تصویری از فرهنگ، باورها و نگرش‎های جامعه را فرا روی نسل‌ها قرار می دهد. در هر دوره تاریخی، نقش‎ها و نوشته‎ها، آیینه اعتقاد و باورهای مردم و ترجمان ذوق و هنر آنان است و در مناطق مختلف هر کشوری در گذر تاریخ، ردپای فرهنگ بومی را نیز در همین نقش‎ها و نگاشته‎ها می توان یافت.

تصاویر شهدا که در ویترین‌ها قرار گرفته است، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. خیلی از جوان‌ها وقتی شهید را با لباس بسیجی یا لباس غواصی می بینند، می گویند این هم سن و سال من بوده؟ هم کلاسی من بوده؟ اما این عکس‌های یک‌دست حکاکی شده روی سنگ‌های سیاه کجا این ارتباط را برقرار می کند؟

انقراض فرهنگ دفاع مقدس در گورستان های جدید!

وحید یامین پور نیز در یادداشتی با عنوان "انقراض فرهنگ دفاع مقدس در گورستان های جدید! " به این موضوع پرداخته است.

اقوام مختلف عمیق ترین افكار و آداب خود را در آثار هنری به وثیقه می گذارند و هنر مردمی، بی واسطه ترین كلید فهم دین، آیین های سنتی و دینی و فلسفه هر قوم است..

گلزارهای شهدا در سه دهه اخیر موثرترین و بی واسطه ترین مسیر بازتولید مداوم فرهنگ ایثار و شهادت بوده اند.

گلزارها آنچنان كه هر خانواده ی شهیدی خواسته است و آنچنان كه خود شهدا وصیت كرده اند، به مثابه زیارتگاهی محل حیات و كانون جوشش معرفت اسلام انقلابی بوده است. تفاوت ها و تنوع ها در حجله آرایی و نوشته ها و آذین های سنگ قبرها بی تردید مستندترین و اثرگذارترین روش انتقال عناصر فرهنگی دفاع مقدس بوده اند. عناصری كه به علت عظمت و شكوهشان كمتر ممكن است از طریق رفتارهای نمایشی رسمی متجلی شوند. با این وجود چندی است كه اتفاقات تاسف برانگیزی با عنوان یكسان سازی یا ساماندهی قبور شهدا در گلزارهای شهدای سراسر كشور رخ داده است كه صرف نظر از تضییع حقوق معنوی خانواده های معظم شهدا، آثار فاجعه بار فرهنگی نیز به همراه داشته است.

فرزندشهید سنگ‌قبر پدر را ‌خانه برد

گلزارهای شهدا در بسیاری از شهرها امروز گورستان هایی شده اند كه حوایج معنوی ما را برآورده نمی كنند. تماشاگران – ونه زائران- در گورستان های یكدست شده دیگر در برابر عظمت روح یك شهید زانو نمی زنند. حجله ها از زمین گلزارها بیرون كشیده می شوند و در موزه های تاریخ دفاع مقدس به نمایش در می آیند. اینگونه فرهنگ دفاع مقدس از متن زندگی كنده می شود و امری متعلق به گذشته و حتی «تاریخ گذشته» و منقرض شده دانسته می شود.

هرچند در موزه های سوت و كور دفاع مقدس، قرآن تركش خورده، لباس خونی و پلاك های خاك گرفته به مثابه یك شیء تكریم می شوند، اما دیگر فهمیده نمی شوند و زندگی نمی سازند. گلزارها تا كنون با نوشته های منحصر بفرد بر روی سنگ قبرها و تزئینات حجله ها مزارهایی بودند كه سی سال حقیقت شهادت و شهدا را بر مردمان روزمره و شهرزده منكشف كرده اند. گلزارها، مزار بوده اند، محل زیارت و این زیارت درك رموز یك دفاع مقدس مردمی –و نه نمایشی و دستوری- را ممكن ساخته بود.

آثاری كه حقیقت در آنها متجلی نشوند دیگر مرده اند. انگار قبور تكثر مكانیكی یافته اند و با یك نگرش كالایی تكثیر شده اند. قبور شهدا اكنون در این گورستان ها شاخصه های اصیل خود را از دست داده اند و همانند شده اند؛ اكنون نظم ظاهری قبور كه به بهانه به سازی و تسهیل رفت و آمد رخ داده است، فاقد ساحت باطنی معنوی است؛ این همان اتفاقی است كه برخی متفكرین معاصر از آن به عنوان تبدیل «آیین گاه» به «نمایشگاه» یاد می كنند و این اتفاق را باعث هرجایی شدن، بی خانمانی و عاری شدن از حقیقت قدسی یك آیین مقدس می دانند.

فرزندشهید سنگ‌قبر پدر را ‌خانه برد

اكنون گلزارها و مزارها، گورستان های یكسان سازی شده ای هستند كه هیچكدام از تجلی های تاریخی و عاشقانه را نشان نمی دهند. سنگ قبرها یك شكل و هم ریخت شده و اوج وصایا و اشعار منحصر بفرد هر قبر، جای خود را به نشان درشت تبلیغاتی و ریاكارانه ی یك بنیاد دولتی داده است. تمام عناصر متعلق به این سرزمین فرهنگی از گلزارها منتزع شده اند و در موزه های دربسته نگهداری می شوند. موزه های دفاع مقدس موطن و جایگاه اصلی فرهنگ دفاع مقدس نیست. فرهنگی كه در گلزارها حیات داشته و عالم خود را برای زائران بازتولید می كرده در قالب محصولاتی هنری –هر چند ارجمند- به موزه منتقل شده اند و مانند كالاهای لوكس برای تماشاگران به نمایش درمی آیند. اینگونه فرهنگ دفاع مقدس «بی عالم» و «غریب» می ماند و شهدا را «بی خانمان» می سازد.

در قبرستان های منظم و خط كشی شده ی جدید، زائران گلزار شهدا، تماشاگرانی شده اند كه عاری از شعف، بهجت روحی و میل عرفانی ناشی از ارتباط با یك مزار، نگران و لابلای قبور مشابه بدنبال یك اسم می گردند. به نظر می رسد این اقدام ناشیانه تمامی تجربه های روحانی زائران را بر باد داده است و تربت پاک شهیدان دیگر «مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان» نیست كه به یادمانی جهت تكریم گذشتگان و تلاشی برای باقی ماندن یك نام بدل شده است.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : رجانیوز