تبیان، دستیار زندگی
در سوره حمد قرآن كریم مردم را از یك نظر به سه گروه تقسیم مى‏كند: اوّل گروه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ كه انبیاء و پیروان آن‌ها هستند، آنان راه حق را یافته و در آن زندگى كرده و مى‏كنند، دوّم گروه الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ كه غضب خدا بر آن‌ها حتمى شده است و آن‌
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ترسیم یكی از صحنه‏هاى قیامت!


در سوره حمد قرآن كریم مردم را از یك نظر به سه گروه تقسیم مى‏كند:

اوّل گروه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ كه انبیاء و پیروان آن‌ها هستند، آنان راه حق را یافته و در آن زندگى كرده و مى‏كنند، دوّم گروه الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ كه غضب خدا بر آن‌ها حتمى شده است و آن‌ها پیشوایان مشرك و ستمگر هستند، سوّم گروه ضالّین كه عقل خدا دادى را به كنار زده و پیوسته در اطاعت پیشوایان خویش هستند و بى چون و چرا فرمان آن‌ها را اجرا مى‏كنند. مانند حکومت‌های اسلامى كه گوش به فرمان آمریكا و سایر ابر قدرت‌ها هستند، و مانند لشكریان این حکومت‌ها كه کورکورانه از آن‌ها اطاعت كرده و با حق و مردان حق به ستیز برخاسته‏اند، این‌ها «ضال» و گمراه هستند زیرا هدف مشخص ندارند بلكه هر چه پیشوایان فرمان دهند همان را اجرا مى‏كنند.


قیامت زمین
ترسیم یكی از صحنه‏هاى سخت قیامت

وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ (سبا 31)

و كسانى كه كافر شدند گفتند: ما نه به این قرآن و نه به آن (كتابى) كه پیش از آن بوده است هرگز ایمان نخواهیم آورد. (و تعجب مى‏كنى) اگر ببینى وقتى كه ستمگران (مشرك) در پیشگاه پروردگارشان باز داشت شده‏اند در حالى كه بعضى با بعض دیگر جدل و گفتگو مى‏كنند (و گناه خود را به گردن یكدیگر مى‏اندازند.) كسانى كه ضعیف نگاه داشته شده‏اند (زیر دستان) به مستكبران مى‏گویند: اگر شما نبودید، حتماً ما مؤمن بودیم.

در سوره حمد دیدیم كه قرآن كریم مردم را از یك نظر به سه گروه تقسیم مى‏كند:

اوّل گروه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ كه انبیاء و پیروان آنها هستند، آنان راه حق را یافته و در آن زندگى كرده و مى‏كنند، دوّم گروه الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ كه غضب خدا بر آن‌ها حتمى شده است و آن‌ها پیشوایان مشرك و ستمگر هستند، سوّم گروه ضالّین كه عقل خدا دادى را به كنار زده و پیوسته در اطاعت پیشوایان خویش هستند و بى چون و چرا فرمان آن‌ها را اجرا مى‏كنند. مانند حکومت‌های اسلامى كه گوش به فرمان آمریكا و سایر ابر قدرت‌ها هستند، و مانند لشكریان این حکومت‌ها كه کورکورانه از آن‌ها اطاعت كرده و با حق و مردان حق به ستیز برخاسته‏اند، این‌ها «ضال» و گمراه هستند زیرا هدف مشخص ندارند بلكه هر چه پیشوایان فرمان دهند همان را اجرا مى‏كنند.

انكار ایمان نسبت به كتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده كه قرآن روى این مطلب تكیه مى‏كند كه نشانه‏هاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آن‌ها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) كتب آسمانى دیگر را نیز نفى مى‏كنند، و مى‏گویند: نه به این كتاب ایمان مى‏آوریم نه به كتب پیش از آن!

ین گمراهان مانند پیشوایان خود در عذاب خواهند بود و در آتش با هم بحث و جدال خواهند كرد و گوشه‌ای از بحث و جدال آن‌ها در آیه مورد بحث ما آمده است. (همین‌طور در سوره‏هاى ابراهیم، غافر، اعراف و ص نیز آمده است.)

در آیه 31 سوره سبا به تناسب بحثى كه در آیات گذشته پیرامون موضع‌گیری مشركان در برابر مسأله معاد بود بعضى از صحنه‏هاى دردناك معاد را براى آن‌ها مجسم مى‏سازد تا به سرانجام كار خویش واقف گردند.

نخست مى‏گوید:" كافران گفتند: ما هرگز به این قرآن و كتب آسمانى دیگر كه قبل از آن بوده ایمان نخواهیم آورد" (وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْه) كلمه" لن" همان‌گونه كه مى‏دانیم براى نفى ابد است، بنا بر این آن‌ها مى‏خواهند بگویند كه اگر تا ابد هم تبلیغ كنید ما ایمان نخواهیم آورد، و این دلیل بر لجاجت آن‌هاست، كه تصمیم خود را براى ابد گرفته بودند، در حالى كه یك فرد حق طلب اگر به دلیلى قانع نشد نمى‏تواند دلائل احتمالى آینده را نشنیده انكار كند و بگوید دلائل دیگر را نیز در بست رد مى‏كنم! در اینكه منظور از" الَّذِینَ كَفَرُوا" كیست؟ جمعى از مفسران آن را به مشركان تفسیر كرده‏اند، و بعضى به یهود و اهل كتاب، ولى قرائن آیات بعد كه سخن از شرك مى‏گوید دلیل بر این است كه منظور مشركان است.

منظور از بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ همان كتب آسمانى است كه قبل از قرآن بر پیامبران دیگر نازل شده است، چرا كه این تعبیر در بسیارى از آیات قرآن به همین معنى- مخصوصاً بعد از ذكر قرآن- به كار رفته، و اینكه بعضى احتمال داده‏اند منظور" معاد" و یا" محتواى قرآن" بوده بسیار بعید به نظر مى‏رسد.

تورات

به هر حال انكار ایمان نسبت به كتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده كه قرآن روى این مطلب تكیه مى‏كند كه نشانه‏هاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آن‌ها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) كتب آسمانى دیگر را نیز نفى مى‏كنند، و مى‏گویند: نه به این كتاب ایمان مى‏آوریم نه به كتب پیش از آن! سپس به وضع آن‌ها در قیامت پرداخته روى سخن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) كرده، مى‏گوید:" اگر ببینى هنگامى كه این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان براى حساب و دادرسى بازداشت شده‏اند (از وضع آن‌ها در حیرت فرو خواهى رفت) در حالى كه هر یك از آن‌ها گناه خود را به گردن دیگرى مى‏اندازد، و با یكدیگر مشغول به جدال و مخاصمه‏اند"؟! (وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ الْقَوْلَ)

بار دیگر از آیه فوق استفاده مى‏شود كه یكى از مهم‌ترین مصداق‌های" ظلم" همان" شرك و كفر" است.

تعبیر به عند ربهم اشاره به این است كه آنها در پیشگاه كسى حاضر مى‏شوند كه مالك و پروردگار آنها بوده، و چه شرمسارى از این برتر و بالاتر كه انسان نزد كسى احضار گردد كه هرگز به او و فرمانهایش ایمان نیاورده در حالى كه تمام وجودش غرق نعمتهاى او بوده است.

" در این حال" مستضعفین" همان افراد بى خبرى كه چشم و گوش بسته دنباله رو دیگران بوده‏اند به" مستكبرین" یعنى همانها كه راه كبر و غرور و سلطه جویى بر دیگران و دادن خط فكرى شیطانى به آنها را مى‏پیمودند چنین مى‏گویند: اگر شما نبودید، اگر وسوسه‏هاى فریبنده شیطنت‏آمیز شما نبود، ما در صف مؤمنان بودیم" (یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ)

اگر مردم مى‏دانستند كه اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین كه خود را سروران مردم مى‏دانند و آنان را به پیروى از خود وامى‏دارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمى‏رفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمى‏آمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمى‏نمودند

آنها مى‏خواهند به این وسیله تمام گناهان خویش را بر گردن این" مستكبران" بى رحم بیندازند، هر چند در دنیا حاضر نبودند چنین برخورد قاطعى با آنها داشته باشند، چرا كه ضعف و زبونى بر وجودشان چیره شده بود، و حریت خویش را از دست داده بودند، اما اكنون كه آن مفاهیم كاذب كه مستكبران را از آنها جدا مى‏كرد بر باد رفته، و نتائج اعمال همه آشكار گشته، رو در روى آنها مى‏ایستند و با صراحت سخن مى‏گویند و پرخاش مى‏كنند.

در این قسمت از آیه نكته ای قابل توجه به نظر می رسد و آن این است كه :

آیا مى‏توان گفت كه خدا بندگان خود را زبون و قدرتمند آفریده تا برخى را از گروهى دیگر برترى و تسلط باشد. هرگز! خدا مردم را آزاد آفریده ولى گروهى از آنان گروه دیگر را واداشتند تا به آزادى آنان تجاوز كنند و بر زمین استعلاء و تسلط یابند.

اگر مردم مى‏دانستند كه اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین كه خود را سروران مردم مى‏دانند و آنان را به پیروى از خود وامى‏دارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمى‏رفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمى‏آمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمى‏نمودند.

ولى مردم نمى‏دانند كه این قدرتمندان نمى‏توانند آنان را از عذاب پروردگارشان در روز قیامت نجات دهند هر چند در دنیا گاهگاه از آنان حمایت مى‏كردند.

قرآن
پیام‏های آیه:

1ـ كفّار به خاطر لجاجت، حاضر به ایمان آوردن نیستند. «وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ»

2ـ كفّار در واقع هیچ یك از كتب آسمانى را قبول نداشتند. «لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»

3ـ ایمان به كتب آسمانىِ قبل از قرآن نیز مورد سفارش پیامبر اسلام بود و كفّار این سفارش را نادیده مى‏گرفتند. «وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»

4ـ دادگاه قیامت بسیار سخت است. «وَ لَوْ تَرى‏»

5ـ مشركان به خود ستم مى‏كنند. «إِذِ الظَّالِمُونَ»

6ـ سروكار مشركان با خداست. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»

7ـ ترسیم صحنه‏هاى سخت قیامت، بهترین وسیله‏ى تربیت است. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»

8ـ مستضعفانى كه پیرو مستكبرانند نیز مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. «یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا»

9ـ صحنه‏ى قیامت، صحنه‏ى گفتگو و جدال است. «یَقُولُ الَّذِینَ» ...

10ـ در قیامت، مجرمان در پى توجیه گناه خود، به بزرگان خود مى‏گویند: اگر شما نبودید ما این همه گناه نمى‏كردیم. «لَوْ لا أَنْتُمْ»

11ـ در قیامت، ایمان عامل نجات است. «لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

1-  تفسیر نور ج9

2-  تفسیر نمونه ج 18

3-  تفسیر احسن الحدیث ج8

4-  تفسیر هدایت ج10