زورآزمایى ایران و عربستان در مناقشات بحرین
جنس تظاهراتى که در کشورهاى عربى جریان دارد با آن چه در بحرین مىگذارد، تفاوتهایى دارد. در حالى که در دیگر کشورهاى عربى انقلابها و انتفاضهها رنگ و بوى مذهبى و طایفهاى به خود نمىگیرند، در بحرین کمترین حرکت، انگ طایفهاى به خود مىگیرد. حاکمیت اقلیت بر اکثریت تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را نادیده گرفتن مطالبات اکثریت و بستن افترا به آنان با پشتوانه حمایت خارجى یک کشور عربى مىبیند.
در این میان پرسشى که براى همگان به وجود آمده این است که آیا گفتوگوهایى که میان دولت با مخالفان آغاز شده مىتواند، کشور را از طوفانهاى جارى برهاند؟ روزنامه الحیات چاپ لندن، در یادداشتى به قلم جورج سمعان، ستوننویس ثابت این روزنامه به این موضوع مىپردازد و مىنویسد: طوفانهایى که جهان عربى را در نوردیده هنوز متوقف نشده است. نتایج هر طوفانى مطابق با ظرفیتهاى هر کشور با دیگرى تفاوت دارد. ظرفیتهاى داخلى و خارجى هر کشور و ترکیب اجتماعى آن مطابق با روابط و مصالح اجتماعى هر کشور با یکدیگر متفاوت است. اگر مصر و تونس طوفان را رد کردند و با کمترین هزینه به آخر خط رسیدند یا قرار است برسند، آنچه در لیبى و یمن شاهدیم بشارت پایان نزدیکى را نمىدهد. بلکه انتظار مىرود خونهاى بیشترى ریخته شود و ملت نیز ممکن است به سمت یک جنگ داخلى که غرب و شرق کشور را از یکدیگر جدا مىکند، برسند. یمن ممکن است به سومالى دومى چه بسا شدیدتر از آن هم برسد، متاسفانه این وضعیت را به خصوص مقامات صنعا درک نمىکنند.
وى در ادامه یادداشتش به بحرین مىرسد و مىنویسد: وضعیت با آنچه در بحرین شاهدیم کاملا متفاوت است. گروههاى معتدل بحرینى حاضر به مذاکره با دولت شدهاند. پیشبینى مىشود که دو طرف امتیازهایى به یکدیگر بدهند و بدین ترتیب تندروها را مننزوى کنند. اولا براى هر دو طرف حفظ اصول غیرقابل بحث اولیه نظام مطابق با قانون اساسى و میثاق ملى و هویت کشور مطرح است و ثانیا انجام اصلاحات ریشهاى سیاسى و اقتصادى که بتواند عدالت و مساوات را به ارمغان آورد و جامعه را به طور کل راضى نگه دارد و کشور را از درگیرىهاى منطقهاى و محیطى که سراسر منطقه را از لیبى تا یمن در بر گرفته، برهاند، امرى اجتناب ناپذیر است.
آنچه در لیبى و یمن شاهدیم بشارت پایان نزدیکى را نمىدهد. بلکه انتظار مىرود خونهاى بیشترى ریخته شود و ملت نیز ممکن است به سمت یک جنگ داخلى که غرب و شرق کشور را از یکدیگر جدا مىکند، برسند. یمن ممکن است به سومالى دومى چه بسا شدیدتر از آن هم برسد، متاسفانه این وضعیت را به خصوص مقامات صنعا درک نمىکنند.
یادداشت نویس الحیات همچنین مىنویسد: بىشک ایران حتى یک روز در اعلام مواضعش نسبت به بحرین تاخیر به خود راه نداده است. تهران در غیاب رسانههاى منطقهاى به خصوص الجزیره که بر خلاف تحولات مصر و تونس چندان تحولات بحرین را پوشش نداد، لحظه به لحظه و از طریق ادارههاى مختلف خود خشونت علیه شهروندان بحرینى را محکوم کرد. در مقابل وزارى امور خارجه کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس نیز تلاش کردند فرصت را حتى براى یک روز هم از دست ندهند و با حضورشان در منامه و تاکیدشان بر حفظ امنیت و استقرار نظامى و مالى و اقتصادى آن گفتند که هدف نهایىشان ایجاد تمهیداتى براى تشکیل اتحادیهاى شبیه اتحادیه اروپا است. شوراى همکار خلیج فارس خوب مىداند که کوچکترین تحولى در یکى از کشورهاى عضو تاثیرات شگرفى بر دیگر اعضا خواهد داشت. هنوز خاطره ناتوانى کشورهاى این مجموعه در اشغال کویت توسط صدام حسین از یاد نرفته است.
نویسنده در ادامه به رقابتهاى ایران و کشورهاى عرب حاشیه خلیج فارس بر سر بحرین اشاره مىکند و مىنویسد: همانند همیشه این بار هم مسئله بحرین به نقطه اختلافى ایران و بحرین تبدیل شدند. این اولین بار نیست که ایران و کشورهاى عرب بر سر بحرین با یکدیگر درگیر مىشوند. مشکلاتى که در دهه نود در بحرین رخ داد این شائبه را ایجاد کرده که ایران به دنبال صدور انقلاب خود به خارج است. در هر مرتبه نیز بر این نکته تاکید شده که هر کشورى حق دارد خود حقوق تاریخى و نظام خود را تعیین کند. این در حالى است که ایران دو سال و نیم پیش در نشست شوراى همکارى خلیج فارس در دوحه از کشورهاى عضو خواست توافقات امنیتى خود را با ایالات متحده قطع کنند و به جاى آن رویکردشان به سمت تهران باشد. در پس این تقاضا یک حقیقت نهفته است، ایران از جنگ با ایالات متحده و اسرائیل نمىترسد ولى ما مىترسیم و ایران با همین رویکرد تلاش مىکند خود را به سمت خود بکشاند.
وى در ادامه مىنویسد: این درست است که دلایل بحران لیبى عوامل داخلى است ولى نباید نقش ایران و عربستان را در این گیر و دار نادیده بگیریم. عربستان به بحرین به مثابه یک پاشنه آشیل براى تحولات داخلى خود مىنگرد و این یک موضوع امنیتى هم براى عربستان و هم شوراى همکارى خلیج فارس است. از سویى پرونده هستهاى ایران همچنان غرب را آزار مىدهد و اگر شوراى امنیت بخواهد تحریمهاى تازه اى را علیه ایران اعمال کند بىشک این حرکت تاثیر خود را بر امنیت منطقه خلیج فارس خواهد گذاشت و در این معادله بحرین نقشى بسیار مهم ایفا خواهد کرد.
نویسنده یادداشت سپس به نگرانى کشورهاى عربى حاشیه خلیج فارس بر تاثیر انقلاب مصر بر این منطقه تاکید مىکند و مىنویسد: بىشک نگرانى اهالى خلیج (فارس) از تحولات منطقه به خصوص انقلاب مصر به شدت افزایش یافته است. آنها در حال حاضر به این سمت حرکت مىکنند که سیاست خارجى تازهاى را براى خود تعریف کنند. عربستانى که در سایه حفظ رابطه ویژهاش با مصر تلاش کرده بود توازنى در روابط خارجى منطقه برقرار کند اکنون بیش از پیش خود را در معرض نفوذ همپیمان استراتژیک منطقهاى خود مىبیند به خصوص این که شاهد است که در کنار غزه و لبنان عراق نیز به دایره نفوذ ایران تبدیل شده است. از سویى مىبیند که سقوط یمن مىتواند کل شبه جزیره عربى را به انفجار بکشاند و از سوى دیگر طوفان عربى هر آن ممکن است بحرین را نیز سرنگون کند. به عبارت دیگر عربستان خود را از چهار طرف در محاصره بحرانهاى منطقهاى مىبیند. در این فضا بىشک این ایران خواهد بود که از اوضاع بیشترین بهره را خواهد برد. کشورهاى حاشیه خلیج فارس یکى پس از دیگرى در حال از دست دادن نظامهاى منطقهاى خود هستند. از این رو طبیعى است که در برابر نفوذ ایران نیز نگرانى داشته باشند.
وى در نهایت به این نتیجه مىرسد که: مذاکره با مخالفان و اجابت حداکثر خواستههاى آنان توسط هیئت حاکمه تنها راه موجود براى حکومت بحرین است. حکومت بحرین باید راه بیشترى براى آزادىها، عدالت اجتماعى و حکومت منتخب ایجاد کند، حکومت بحرین باید به چرخش حکومت در صورتى که بخواهد نظام پادشاهىاش حفظ شود تن دهد. این درست است که امنیت بحرین امنیت کل منطقه عربى خلیج (فارس) است ولى این امنیت تنها زمانى محقق مىشود که حکومت بحرین رضایت و مشروعیت داخلى خود را داشته باشد.
بخش سیاست تبیان