تبیان، دستیار زندگی
تو داری شروع به خواندن داستان جدید ایتالو کالوینو می کنی . آرام بگیر .حواست را جمع کن . تمام افکار دیگر را از سر دور کن .تلویزیون طبق همیشه روشن است . پس بهتر است در را ببندی .فورا به همه بگو ( نه ؛ نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم ) اگر صدایت را نمی شوند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ممنوعیتی که به انقلاب منتهی شد!

بازی/ داستانی از ایتالو کالوینو

الک دولک

شهری بود که در آن، همه چیز ممنوع بود. و چون تنها چیزی که ممنوع نبود بازی الک دولک بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با باری الک دولک می‌گذراندند.

و چون قوانین ممنوعیت نه یکباره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی مشکلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند.

سال ها گذشت. یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچی‌ها را روانه کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که می‌توانند هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند.

جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند:” آهای مردم! آهای ... ! بدانید و آگاه باشید که از حالا به بعد هیچ کاری ممنوع نیست.”

مردم که دور جارچی ها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراکنده شدند و بازی الک دولک شان را از سر گرفتند.

جارچی ها دوباره اعلام کردند: “می‌فهمید! شما حالا آزاد هستید که هر کاری دلتان می‌خواهد، بکنید.”

اهالی جواب دادند: “خب! ما داریم الک دولک بازی می‌کنیم.”

جارچی ها کارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند که آنها قبلاً انجام می‌دادند و حالا دوباره می‌توانستند به آن بپردازند.

ولی اهالی گوش نکردند و همچنان به بازی الک دولک شان ادامه داند؛ بدون لحظه‌ای درنگ.

جارچی ها که دیدند تلاش شان بی‌نتیجه است، رفتند که به اُمرا اطلاع دهند.

اُمرا گفتند: ”کاری ندارد! الک دولک را ممنوع می‌کنیم.”

آن وقت بود که مردم دست به شورش زدند و همه امرای شهر را کشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازی الک دولک را از سر گرفتند.

تو داری شروع به خواندن داستان جدید ایتالو کالوینو می کنی . آرام بگیر .حواست را جمع کن . تمام افکار دیگر را از سر دور کن .تلویزیون طبق همیشه روشن است . پس بهتر است در را ببندی .فورا به همه بگو ( نه ؛ نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم ) اگر صدایت را نمی شوند بلندتر بگو ...

اندکی راجع به کتاب "شاه گوش می کند" (منبع این داستان)

شاه گوش می کند عنوان مجموعه داستانی است به نویسندگی ایتالو کالوینو که در واقع این داستانها از دو مجموعه ی ( زیر آفتاب جگوار) و ( اعداد در تاریکی ) که همسر کالوینو بعد از مرگش در سال 1995 به چاپ رسانده تشکیل می شود . داستانهای مجموعه ی شاه گوش می کند به چند دسته تقسیم می شوند:

1- داستانهایی با حال و هوای فانتزی که از درونمایه ی سیاسی بهره می برد .

2- داستانهایی که بیشترین امکانات داستانی خود را از موضوعاتی پیش پا افتاده می گیرند که از پرداخت خیال پردازانه و خلاقی سود می جویند؛کالوینو در این جا با تخیلی ناب داستانهایی را روایت می کند که از طرح ساده ای برخوردارند ولی نویسنده با پرداخت خلاق داستان وبا بهره گیری از همان طرح ساده -شخصیت پردازی و کشمکش هایی را خلق می کند که مهمترین خصوصیاتشان گروتسک بودنشان است.

3- داستانهایی رمانتیک با حال و هوای عاشقانه .

***

کالوینو که اصلیتی کوبایی دارد در سال 1923 در شهر سانتیاگو لاس وگاس کوبا متولد شد و در سال 1952 به ایتالیا مهاجرت کرد و نهایتا در 6 سپتامبر 1985 به علت خونریزی مغزی در گذشت .

ایتالو کالوینو از نویسندگان پست مدرن ادبیات به شمار می رود . علاقه اش به افسانه - فانتزی و سیاست از او نویسنده ی بی نظیری ساخته است که خواندن داستانهایش با لذت و بهره ی فراوانی همراه می باشد .کالوینو در فصل اول رمان شبی از شب های زمستان مسافری می گوید :

  1. "تو داری شروع به خواندن داستان جدید ایتالو کالوینو می کنی . آرام بگیر .حواست را جمع کن . تمام افکار دیگر را از سر دور کن .تلویزیون طبق همیشه روشن است . پس بهتر است در را ببندی .فورا به همه بگو ( نه ؛ نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم ) اگر صدایت را نمی شوند بلندتر بگو ( دارم کتاب می خوانم .نمی خواهم کسی مزاحم شود ) با این سر و صدا ها شاید حرفهایت را نشنیده باشند .بلندتر بگو .فریاد بزن ( دارم داستان جدید ایتالو کالوینو را می خوانم )"

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع : کتاب "شاه گوش می‌کند" – نشریه ادبی عروض