تبیان، دستیار زندگی
سوره مریم نوزدهمین سوره‏ى قرآن، داراى نود و هشت آیه و در مكّه نازل شده است. (بعضى دو آیه 58 و 71 را مدنى مى‏دانند) در تفسیر خازن عدد كلمات آن را هفتصد و هشتاد و عدد حروفش را سه هزار و هفتصد گفته‏اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تنها سوره ای كه به نام یك زن است!

سیماى سوره مریم‏

قران و خدا

سوره مریم نوزدهمین سوره‏ى قرآن، داراى نود و هشت آیه و در مكّه نازل شده است. (بعضى دو آیه 58 و 71 را مدنى مى‏دانند) در تفسیر خازن عدد كلمات آن را هفتصد و هشتاد و عدد حروفش را سه هزار و هفتصد گفته‏اند.

در تفسیر المیزان مى‏خوانیم: خداوند در دو آیه‏ى آخر این سوره مى‏فرماید:

هدف ما از نزول این سوره، بشارت و انذار است و این هدف در قالب زیباى داستان زندگى پیامبران آمده است.

نام این سوره از آیه 16 آن گرفته شده،‏ نام مریم 34 بار در قرآن آمده است و خداوند نام هیچ زنى را با اسم خاص در قرآن ذكر نكرده، جز مریم و تنها سوره‏اى كه به نام یك زن در قرآن نامیده شده، همین سوره مریم است.

فضیلت سوره‏

از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) چنین نقل شده است كه هر كس این سوره را بخواند به تعداد كسانى كه زكریا و یحیى و مریم و عیسى و موسى و هارون و ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسماعیل، را تصدیق یا تكذیب كردند و همچنین به تعداد كسانى كه (به دروغ و تهمت) براى خدا فرزندى قائل شدند و نیز به تعداد كسانى كه فرزند قائل نشدند  هر یك از آنها خداوند ده حسنه به او مى‏دهد،. (مجمع البیان ذیل آیه)

در حقیقت این حدیث دعوت به تلاش و كوشش در دو خط مختلف میكند:

خط حمایت از پیامبران و پاكان و نیكان، و خط مبارزه با مشركان و منحرفان و آلودگان، زیرا مى‏دانیم این ثوابهاى بزرگ را به كسانى نمى‏دهند كه تنها الفاظ را بخوانند و عملى بر طبق آن انجام ندهند، بلكه این الفاظ مقدس مقدمه‏اى است براى عمل.

و نیز در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى‏خوانیم هر كس مداومت به خواندن این سوره كند از دنیا نخواهد رفت مگر اینكه خدا به بركت این سوره او را از نظر جان و مال و فرزند بى‏نیاز مى‏كند. (مجمع البیان ذیل آیه)

این غنا و بى‏نیازى مسلما بازتابى است از پیاده شدن محتواى سوره در درون جان انسان و انعكاسش در خلال اعمال و رفتار و گفتار او.

محتواى سوره‏

این سوره از نظر محتوا داراى چندین بخش مهم است:

1- مهمترین بخش این سوره را قسمتى از سرگذشت زكریا و مریم و حضرت مسیح(ع) و یحیى و ابراهیم قهرمان توحید و فرزندش اسماعیل و ادریس و بعضى دیگر از پیامبران بزرگ الهى، تشكیل مى‏دهد كه داراى نكات تربیتى خاصى است.

2- قسمت دیگرى از این سوره كه بعد از بخش نخست مهمترین بخش را تشكیل مى‏دهد مسائل مربوط به قیامت و چگونگى رستاخیز و سرنوشت مجرمان و پاداش پرهیزكاران و مانند آن است.

3- بخش دیگر مواعظ و نصائحى است كه در واقع مكمل بخشهاى گذشته مى‏باشد.

4- بالآخره آخرین بخش، اشارات مربوط به قرآن و نفى فرزند از خداوند و مساله شفاعت است كه مجموعا برنامه تربیتى مؤثرى را براى سوق نفوس انسانى به ایمان و پاكى و تقوا تشكیل مى‏دهد.

مهمترین بخش این سوره را قسمتى از سرگذشت زكریا و مریم و حضرت مسیح(ع) و یحیى و ابراهیم قهرمان توحید و فرزندش اسماعیل و ادریس و بعضى دیگر از پیامبران بزرگ الهى، تشكیل مى‏دهد كه داراى نكات تربیتى خاصى است

ادریس پیامبر

قرآن

وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا (مریم-56) وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِیًّا (مریم -57)

و در این كتاب، از ادریس یاد كن، همانا او پیامبرى بسیار راستگو بود. و ما او را به مقام والایى رساندیم.

نكته‏ها:

مراد از «مَكاناً عَلِیًّا»، یا مقام بلند معنوى است یا عروج به آسمان‏ها، زیرا خداوند چهار پیامبر دیگر را به آسمان‏ها برد: ادریس، عیسى، خضر و الیاس. (تفسیر أطیب البیان)

و «صِدِّیقاً» به كسى گفته مى‏شود كه گفتار و رفتارش با هم هماهنگ باشد.

سیماى ادریس (علیه السلام‏)

حضرت ادریس، از اجداد حضرت نوح است و به دلیل اشتغال زیاد او به درس (تفسیر المیزان)  یا به خاطر آن كه اوّلین كسى بود كه با قلم نوشت، به ادریس مشهور شد. (تفسیر نمونه)

نام شریف ادریس، دو بار در قرآن آمده و با اوصاف «صدیق»، «صابر» و «نبى» از او تجلیل شده است.

در حدیثى مى‏خوانیم: خانه ادریس، در مسجد سهله در اطراف نجف اشرف بوده است.(تفسیر المیزان)

ادریس، اوّلین كسى بود كه علم نجوم و حساب را مى‏دانست. (تفسیر أطیب البیان)

اوّلین كسى بود كه به انسان، خیاطى آموخت. (تفسیر نمونه)

ادریس (علیه السلام) 365 سال عمر كرد و بعد به آسمان رفت و اكنون زنده است و در زمان ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) حاضر خواهد شد. (تفسیر أطیب البیان)

پیام‏های آیه

1ـ یاد و تجلیل از بزرگان وسیله رشد و هدایت دیگران است. «وَ اذْكُرْ»

2ـ تجلیل‏ها باید پایدار بماند. «فِی الْكِتابِ»

3ـ معیار تجلیل از افراد، باید ارزشهاى معنوى آنان باشد. «صِدِّیقاً نَبِیًّا»

4ـ صداقت، شرط تأثیرگذارى در تبلیغ است. «صِدِّیقاً نَبِیًّا» تقدّم كلمه‏ى «صدیق» بر «نبى»، نشانه‏ى آن است كه صداقت زمینه‏ى نبوّت است.

ممكن است مراد از «عَهْداً»، همان عهد بندگى خدا و دورى از شیطان باشد كه قرآن مى‏فرماید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» (یس، 60- 61) اى انسان‏ها! آیا از شما پیمان نگرفتم كه از شیطان اطاعت نكنید كه او براى شما دشمنى آشكار است و اینكه تنها مرا پرستش كنید كه این صراط مستقیم است

شفاعت

قرآن

لا یَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (مریم87)

آنان مالك شفاعت نیستند، مگر كسى كه با خداى رحمان پیمانى بسته باشد.

قرآن، براى شفاعت شرایطى قائل است و چنین نیست كه هر كس هر چه را خواست شفیع خود قرار دهد. در قیامت، كفّار به هر درى مى‏زنند و از هر كسى پناه مى‏خواهند، ولى جواب منفى مى‏شنوند.

ممكن است مراد از «عَهْداً»، همان عهد بندگى خدا و دورى از شیطان باشد كه قرآن مى‏فرماید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» (یس، 60- 61) اى انسان‏ها! آیا از شما پیمان نگرفتم كه از شیطان اطاعت نكنید كه او براى شما دشمنى آشكار است و اینكه تنها مرا پرستش كنید كه این صراط مستقیم است.

و در جاى دیگرى مى‏خوانیم: «لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلًا» (طه، 109) در آن روز، شفاعت هیچ كس سودى نمى‏بخشد جز كسى كه خداوند به او اجازه داده و به گفتار او راضى است.

در روایات، «عهد» به چند چیز تفسیر شده است از جمله:

الف: تعهّد به ولایت امیر المؤمنین علىّ بن ابى طالب (علیهما السلام) و امامان پس از او.(تفسیر المیزان)

ب: وصیّت هنگام مرگ كه انسان مردم را گرد خود جمع كند و بگوید: من متعهّدم به «لا اله الا الله، محمد رسول الله»، و حقانیّت بهشت و دوزخ. (تفسیر مجمع البیان)

ج: تعهّد و مواظبت بر نمازهاى شبانه‏روزى. (تفسیر المیزان)

نكته های آیه

1ـ شفاعت، داراى نظامى قانون‏مند و تحت نظارت خداوند است.«لا یَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ» ...

2ـ كسى خودسرانه و از پیش خود قدرت و حقّ شفاعت ندارد. «لا یَمْلِكُونَ»

3ـ شفاعت، جلوه‏اى از رحمت گسترده‏ى الهى است. «عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»

4ـ افراد خاص و متعهّد از طرف خداوند حقّ شفاعت دارند. «إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»

نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

1- تفسیر نور، ج 7

2- ترجمه رهنما، ج 2

3- تفسیر احسن الحدیث، ج 6

4- تفسیر نمونه، ج13