عذاب نیکان روزگار
خداوند به حضرت شعیب ـ علیه السلام ـ وحی کرد که صدهزار نفر از قوم تو را هلاک میکنم؛ چهل هزار نفر از بدکاران و شصتهزار از نیکان را. شعیب ـ علیه السلام ـ عرض کرد: پروردگارا، نیکان را چرا؟ خدای تعالی فرمود: چون ایشان گنهکاران را به حال خود گذاشتند و آنان را از کار زشتشان بازنداشتند و به سبب خشم من خشمگین نشدند.1
از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است:
خداوند دو فرشته به سوی مردم شهری فرستاد تا آن شهر را بر سر مردمش خراب کنند. وقتی که فرشتگان به آن شهر رسیدند، مردی را در حال دعا و تضرع دیدند. یکی از فرشتگان به رفیقش گفت : آیا این شخص را نمیبینی که دعا میکند؟ او گفت: میبینم، اما دستور پروردگارم را اجرا میکنم. آن فرشته گفت: اما من دست به کاری نمیزنم، بلکه نزد پروردگارم بر میگردم. فرشته به درگاه خداوند بازگشت و عرض کرد: پروردگارا، من به آن شهر رسیدم و فلان بنده تو را دیدم که به درگاه تو دعا میکند و مینالد. خداوند فرمود: برو و دستوری را که داده بودم اجرا کن، زیرا او مردی است که هرگز چهرهاش را به سبب معصیت من درهم نکشید.2
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
[۱]. کافی، ج۵، ص۵۶؛ فروع کافی، ج۱، ص۳۴۳.
[۲]. کافی، ج۵، ص۵۷، شماره ۸.