تبیان، دستیار زندگی
هفتم شهریور ماه، سالروز تولد کیومرث صابری، ملقب به «گل آقا»ست؛ طنزپردازی که پس از انقلاب به گل آقای ملت ایران تبدیل شد و تاکنون نیز گل آقایی هم شأن وی پیدا نشده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به یاد گل آقا

«گفتم آقا! به جد شما من ضد انقلاب نیستم...»

دو کلمه حرف حساب روزنامه اطلاعات که بعدها به مجلات گل آقا تبدیل شد، پس از دوران جنگ با زبانی صریح تر و با بی پروایی درخور، کژی های مسئولان را با زبانی تلخ و شیرین به آنان یادآوری می کرد تا شاید در پناه لحظه ای خندیدن، آنان را به فکر اصلاحی اساسی می انداخت.


گل آقا

هفتم شهریور، سالروز تولد مردی است که به ویژه در دوران دفاع مقدس، خنده را به اخلاقی ترین شکل ممکن و با پرهیز از لودگی و تمسخر بر زبان مردمانی نشاند که به جبر زمان و به اقتضای شرایط جنگ، روی در هم کشیده بودند.

«تابناک» نوشت:  باید گفت دو کلمه حرف حساب روزنامه اطلاعات - که به مقتضای شرایط از سال 1359 تعطیل شده بود - با گشایشی دوباره در سال 1363، در فضای حزن انگیز آن زمان ایران، فرصتی برای نفس کشیدن مردمی بود که روزها و شب های خویش را با دلهره و اضطراب جنگ و غم و ناراحتی وداع با عزیزان می گذراند.

دو کلمه حرف حساب روزنامه اطلاعات که بعدها به مجلات گل آقا تبدیل شد، پس از دوران جنگ با زبانی صریح تر و با بی پروایی درخور، کژی های مسئولان را با زبانی تلخ و شیرین به آنان یادآوری می کرد تا شاید در پناه لحظه ای خندیدن، آنان را به فکر اصلاحی اساسی می انداخت.

مرحوم صابری: تا آقای دعایی به امام خمینی گفت ایشان «گل آقا» است، امام گفتند: تویی؟ آن وقت خندیدند و من گریه‌ام گرفت. گفتم: آقا! به جد شما من ضد انقلاب نیستم. من مرید شما هستم.

از مهمترین ویژگی طنز گل آقایی، ویژگی اصلاح گرانه این طنز بود. طنز گل آقایی، طرف مقابل را به گارد گرفتن، موضعگیری و یا تلافی خشک و خشن وانمی داشت و این گونه بود که آبدارخانه گل آقا و شاغلام، با وجود زبان صریح و نقادشان، پذیرای هر ساله فعالان سیاسی چپ و راست آن زمان بود و به ویژه سیاسیونی که همچون الآن حوصله دیدن همدیگر را هم ندارند، در آبدارخانه گل آقایی چنان به گفت وگو می نشستند که گویی، نه چپی وجود داشته و نه راستی در میان بوده است و گل آقا نیز خود، هرچند در ظاهر چپ می نمود، در واقع در درون نظام سیاسی و برای نظام سیاسی کار می کرد.

خاطره وی از دیدارش با امام راحل عظیم الشأن به خوبی گویای این حقیقت است:

«تا آقای دعایی گفت ایشان «گل آقا» است، امام گفتند: تویی؟ آن وقت خندیدند و من گریه‌ام گرفت. گفتم: آقا! به جد شما من ضد انقلاب نیستم. من مرید شما هستم.

گفتند: من می‌دانم. گفتم: به هر حال، کار طنز است، سخت است. یک چیزی اگر من گفتم دل شما شکسته است یا انقلاب لطمه‌ای خورده، شما من را ببخشید. گفتند: نه! من چیزی ندیدم. گفتم: برای من دعا کنید که از راه راست منحرف نشوم.

ایشان گفتند: من برای همه دعا می‌کنم که از راه راست منحرف نشویم. اینجا من طنز‌نویس هم اشکش درمی‌آید. سخت هم هست.»

مهمترین محل تجمع سیاستمداران و اهل هنر و فرهنگ هر ساله بر سفره افطار گل آقا و شاغلام بود و اکنون چندی است، از آن سال ها گذشته و دیگر نه سفره ای در کار است و نه افطاری در این میان.

باید گفت، گل آقا با طنز ناب خویش و با آن خاصیت بی بدیل اصلاح گرانه خود، ظرفیت مردم و مسئولان را به گونه ای باور نکردنی بالا برده بود که با جسم نحیف، ظرفیت مسئولین با اندک بادی به خود نمی لرزید و این گونه که اکنون رایج است، به جان هم نمی افتادند.

اما متأسفانه باید افزود، هرچند یاد و نام گل آقا تا سالیان سال در اذهان ایرانیان باقی خواهد ماند، نه راه و نه منش وی پس از فوتش در ایران دوامی نیاورده و با فوت گل آقا، طنز گل آقایی هم گویی رخ در نقاب خاک کشیده است تا جایی که طنزپرداز اصلاحگر غیر جناحی و فارغ از سیاست اصلاحات و اصولیون و تنها در چهارچوب مردم و نظام سیاسی یافت می نشود.

... و امروز سالیانی است که از این بیت معروف گل آقایی بگذشته است که:

یک زبان دارم دو تا دندان لق                       می زنم تا می توانم حرف حق


تنظیم از گروه ادبیات تبیان