از خاك یا افلاك
چه بیواسطه از خاك آمده باشی، چه طی میلیاردها سال با هزاران واسطه از خاك؛ چه از آب باشی، چه از خاك؛ چه از گِل سرشته شده باشی و چه از خاك خشك؛ در هر حال با خاك عجینی...
شكی نیست كه از خاكی و به خاك باز خواهی گشت، اما میدانی كه تمام وجودت خاك نیست!
خاك هستی اما فقط در نیمه جسمانی بودنت!
انیس خاكی، فقط در نیمه مادی بودنت!
انیس خاكی، فقط در نیمه مادی بودنت!
تو افلاكی هستی، عرشی، آسمانی و الهی؛ در نیمه روحانی بودنت!
انیس آسمان و فلكی؛ در نیمه الهی بودنت!
گِل وجودت را، آنگاه كه سرشتند و به پیمانه زدند؛ با روح خدایی مسجود ملائك شد!
تو آن روح بلندی هستی كه در این جسم خاكی دمیده شدهای!
پس هرگز مگذار این جسم خاكی تو را به خاك متصل كند...
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ 1
دل بردار از این دنیای فانی؛ كه این دنیا عروسی است هزار داماد!
نگاه كن! دنیا تنها یك پل است برای عبور؛ نه سرای ماندن و استراحت كردن! سایهای ناپایدار كه نیامده، میرود...
«دنیا، نهایت دید نابینا و كوردل است و در ورای دنیا چیز دیگری نمیبیند. اما بصیر، نگاهش را از آن عبور میدهد و میداند كه خانه واقعی آن سوی دنیاست. بینا از دنیا كوچ میكند، ولی نابینا به سوی دنیا روی میآورد. بینا از دنیا، برای آخرت توشه بر میدارد، اما نابینا برای همین دنیا توشه بر میدارد».2
دنیا چـو حبابی است لیكن چه حباب |
نـــی بـــر ســر آب، بـلـــــكـه بـر روی ســراب |
و آن نیــز سـرابی كه بینند به خواب |
و آن خـواب، چه خوابی؛ خواب بد مست خراب |
نوشته ی زهرا رضاییان - گروه دین و اندیشه تبیان
1- ص ﴿38﴾ : 72.
2- نهج البلاغه، خطبه 133.