تبیان، دستیار زندگی
در واقع تبلیغات غیرمستقیم و «مؤثر» مسئولان وزارت فرهنگ در توقیف یك اثر، همواره در افزایش اقبال عمومی به آن، كمك فوق‌العاده‌ای محسوب شده و می‌شود، به‌طوری كه اگر آن اثر رفع توقیف شود، مخاطب عطشناك از مجاری رسمی و اگر رفع توقیف نشود از مجاری غیررسمی یا هم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كتاب قانون، مسافران و فهم فرهنگی

سریال مسافران

«اكران كتاب قانون بعد از 2سال توقیف» به تنهایی كافی است تا محض كنجكاوی هم كه شده پای شما به تاریك- روشن‌ سالن سینما باز شود.

به گزارش همشهری ، در واقع تبلیغات غیرمستقیم و «مؤثر» مسئولان وزارت فرهنگ در توقیف یك اثر، همواره در افزایش اقبال عمومی  به آن،  كمك فوق‌العاده‌ای محسوب شده و می‌شود، به‌طوری كه اگر آن اثر رفع توقیف شود، مخاطب عطشناك از مجاری رسمی و اگر رفع توقیف نشود از مجاری غیررسمی یا همان زیرزمین‌های شبه فرهنگی اثر را لمس خواهد كرد؛  فرقی هم نمی‌كند فیلم باشد یا موسیقی یا كتاب و...«مُهر توقیف» مِهر مخاطب را برمی‌انگیزاند و برای همین هم برخی معتقدند «جنجال ‌آفرینی» و خبرسازی و شایعه پراكنی حول و حوش یك اثر هنری گاه صاحبان اثر را قلقلك می‌دهد كه خود بساط این ترفند تبلیغاتی بی‌هزینه یا كم‌هزینه را پهن كنند و از كنار آن نام و نانی برای خود دست و پا كنند!

آخرین ساخته مازیار میری مثل آثار قبلی‌اش جنجال‌آفرین شد؛ «كتاب قانون» یك نمایش تلخ و عریان و در عین حال با گوشه‌های طنز از فضای جامعه امروز ماست - قصد نقد فیلم و یا روایت آن را ندارم كه این موضوع بحث نیست- و به همین دلیل به‌شدت دیدنی است یعنی باید آن را دید!

باید در سالن سینما نشست و دید كه تماشاگرانی كه خود از جنس متهمان ردیف اول فیلم هستند، چگونه سر تكان می‌دهند و «نچ‌نچ‌» می‌كنند! و تأسف می‌خورند از بی‌قانونی و بی‌محلی به «كتاب قانون». فیلم، نمایش رفتارهای ناپسند و ناهنجاری است كه امروز در جامعه «عادی» شده و گاه از مرز عادت گذشته و به پوشه «ضروریات حیات اجتماعی» ما پیوست شده است.

میری با كمك محمد رحمانیان رفتارهایی را در قاب نقره پیش روی‌ما قرار داده كه همه می‌دانند «نكوهیده» است و ناپسند اما همین «همه» آن را انجام می‌دهند و آب از آب تكان نمی‌خورد و كسی هم اعتراض نمی‌كند. در حقیقت فیلم می‌خواهد بگوید وقتی بی‌قانونی _ بر مبنای كتاب قانون فیلم _ در كشور فراگیر شد، عمل به قانون نوعی بی‌قانونی محسوب می‌شود(!) و قانون‌گرا، مجرم می‌شود‌ چرا كه او بر خلاف جهت آب شنا می‌كند و نمی‌خواهد همرنگ جماعت شود و وای بر این شناگر خلاف جهت اگر بخواهد دست كسی را هم بگیرد و مثلا او را هم به جرم(!) قانونگرایی با خود همراه كند.

«رامبد جوان» ناپسندترین رفتارهای عادی شده مردم و مسئولان را طوری از امواج جعبه جادو به خانه‌های ما رسانده كه می‌خندیم و همزمان سرمان را به علامت تأسف و قبول آن واقعیت تلخ تكان می‌دهیم؛ واقعیاتی كه گویی در عزیمت از سمت گناه به خطا و از خطا به گاف خیلی وقت است گذشته و دوران توقف در ایستگاه «باید» را طی می‌كند؛

لطفا برای چند لحظه از سینما خارج شوید! البته به هر حال تاریكی سالن سینما خود موهبتی است تا كسی واكنش‌های ما را به این كج‌رفتاری‌های عادی شده زندگی روزمره نبیند و نفهمد چگونه رفتارهایی كه روزگاری «گناه» شمرده می‌شد و امروز «خطا» عنوان می‌شود و شاید فردا آن را «گاف» بنامند و پس فردا...بر زندگی‌مان سایه انداخته و رفیق شفیق ثانیه‌ثانیه عمرمان شده است.

بیایید به تلویزیون سری بزنیم؛ روزهای زوج، شبكه سه، ساعت 19 و 45 دقیقه؛ مجموعه طنز «مسافران» یك طنز ساده اما جدی بدون لودگی و تیپ‌سازی‌های مرسوم 90شبی‌ و بدون تكه‌پرانی و متلك‌سازی‌ و فرد محوری، فارغ از جنجال‌های خبری و حواشی حبابی كه دارد «حرف» می‌زند و «حرف» برای گفتن دارد. مسافرانی به زمین و ایران آمده‌اند و آیینه‌ای را با كمی فاصله جلوی ما گرفته‌اند و دارند ما را نقد می‌كنند؛ خودمان كه فراموش كرده‌ایم در یك شهر باید «زندگی» كرد!

«رامبد جوان» ناپسندترین رفتارهای عادی شده مردم و مسئولان را طوری از امواج جعبه جادو به خانه‌های ما رسانده كه می‌خندیم و همزمان سرمان را به علامت تأسف و قبول آن واقعیت تلخ تكان می‌دهیم؛ واقعیاتی كه گویی در عزیمت از سمت گناه به خطا و از خطا به گاف خیلی وقت است گذشته و دوران توقف در ایستگاه «باید» را طی می‌كند؛ مثلا برای اینكه در یك اداره دولتی كارتان به موقع و با دقت انجام شود «باید» رشوه بدهید، یا اینكه برای استخدام «باید» پارتی داشته باشید، «باید» برای پیشرفت «چاپلوسی» كنید و از راست گفتن به خاطر مصلحت «باید» پرهیز كنید و در تعارف كردن از دیگران «باید» پیشی بگیرید وگرنه شما فردی می‌شوید، تنها، ناتوان و بی‌اعتبار... تلخ است نه؟ ولی یادمان نرود كه شب‌ها به این تلخی می‌خندیم! و اینها تمام شباهت‌های بین مسافران و كتاب قانون نیست؛ مهم‌ترین شباهت این دو اثر هنری نقادانه، نوع نگاه مدیران و برخورد با آنهاست، در واقع نوع برخورد با پدیده‌ای به نام «نقد از درون».  بزرگ‌ترین خاصیت و منفعت هنر و رسانه، «نقد» است و از همین رو باید دست و قلم منتقدی را كه بی‌منت و بدون دریافت مزد فضای جامعه، رفتار مردم، سلوك مدیران و عملكرد نهادها را نقد می‌كند، به خاطر دیده‌بانی و هشدارهایش بوسید اما حذف و انزوای منتقدان در چند سال اخیر حاكی از طرز تفكر معیوبی است كه تولیدات سطحی و خنثی را به‌طور غیرقابل توجیهی حمایت می‌كند و تولید، توزیع، تكثیر و تبلیغ چنین اثرهایی را ستاره سپهر فرهنگی مدیریتی خویش تلقی می‌كند.

به هر حال دیدن كتاب قانون و مسافران در فصلی از حیات اجتماعی كشور كه «قانون» محور سخنان و نشست‌وبرخاست‌ها شده، به‌شدت توصیه می‌شود البته اگر پخش آن به قول مش‌رحمت شمس‌العماره، ناگهان «ملغی» نشود به‌ویژه كه امروز  بداخلاقی‌های گوناگون در جامعه كه دیده نمی‌شود و «تذكر و اصلاح» هنرمندانه این رفتارها بیش از هر چیز دیگر كارساز است اما دریغ كه به جای تولید سالانه چندین كتاب قانون و مسافران، «اخراجی‌ها» به تولید انبوه می‌رسد!

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی