تبیان، دستیار زندگی
مجید مظفری، در این مصاحبه به علل انحطاط سینمای ایران می پردازد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بعد از حامد بهداد، حالا نوبت مجید مظفری است که به چشم رنگی های سینما حمله کند

مانکن های بازیگرنمای چشم آبی

مجید مظفری

مجید مظفری متولد 1329 تهران است. وی بازیگری را از سال 1347 و با تئاتر آغاز کرد و در سال 1352 با فیلم «شهر قصه» به عرصه سینما راه یافت که در سال ‌های اخیر به عنوان تهیه‌ کننده، کارگردان و بازیگر فقط در عرصه تلویزیون فعالیت دارد. مظفری به عنوان بازیگر، بازی در بیش از 45 فیلم سینمایی و بازی در بیش از 20 نمایش را در کارنامه هنری خود دارد. از آثار شاخصی که مظفری در آنها به ایفای نقش پرداخته، می‌توان به فیلم ‌هایی چون غریبه و مه، جنگ اطهر، تنوره دیو، آوار، تیغ و ابریشم، در مسیر تندباد، کشتی آنجلیکا، ساوالان، ریحانه، مسافران، جنگ نفتکش‌ ها، توفان، سگ‌ کشی و ... اشاره کرد. وی تهیه فیلم ‌هایی چون: مسافر نوروزی، پنجره ‌ای به حقیقت، تکمچی، مسافرچی چیست، آخرین سرقت، میراث و ... را در کارنامه هنری خود دارد.

• اگر اشتباه نکنم سال 1381 اولین کارگردانی شما با فیلم «قلب‌های ناآرام» رقم خورد. بفرمایید چرا کارگردانی را ادامه ندادید و با اینکه شما بازیگر موفقی بودید چه شد که به فکر کارگردانی افتادید؟

- البته در کارگردانی یک وقفه چند ساله افتاد و الان در حال ادامه دادن مسیر کارگردانی هستم. من بعد از نیمه دوم دهه  هفتاد که سینمای ایران رفت به طرفی که خیلی‌ ها تلاش کردند که به آن طرف نرود ولی فایده نداشت و به آن سمت و سویی که الان شاهد آن هستیم رفت و گفتار شد. از سال 80 من به این نتیجه رسیدم که جایگاهی در بازیگری ندارم و رو آوردم به کارگردانی، اما بعد متوجه شدم که کارگردانی در سینما به اندازه بازیگری در سینما برای من اهمیت دارد و من به همان سمتی می ‌روم که در بازیگری نمی‌ خواستم بروم، به همین دلیل بازیگری و کارگردانی سینما را کنار گذاشتم و به طرف تلویزیون رفتم. الان هم در تلویزیون کار تهیه ‌کنندگی، کارگردانی و بازیگری را انجام می ‌دهم و خیلی هم راضی ‌ام چون الان شأن تلویزیون بالاتر از شأن سینما است.

در نیمه دوم دهه 70 مانکن‌ های سینمایی به جای بازیگران وارد سینما شدند و هنر بازیگری کنار رفت و یکسری آدم‌ های خوشگل چشم‌ آبی و موبور، ارزش سینمای ایران شدند. در حالی که در دهه 60 این ارزش در اصل ضدارزش بود. آن زمان صورت زیبا اصلاً مطرح نبود. اتفاق و درام مطرح بود و بازی یک بازیگر. در این مقطع یک دفعه تمام تهیه ‌کنندگان سینمای حرفه‌ ای از بین رفتند. بازیگران خودشان را کنار کشیدند، کارگردانان، گریمورها، فیلمبرداران و همه و همه خودشان را کنار کشیدند و تهیه‌ کننده، سرمایه‌گذار شد و کسانی که چند فیلم کوتاه ساخته بودند، کارگردان این فیلم ‌ها شدند. بازیگران هم که فقط مانکن‌ های سالن مد بودند، حتی دیالوگی که در این فیلم‌ ها رد و بدل می ‌شود اصلاً در ادبیات شفاهی این مملکت وجود ندارد. گویا این ادبیات مربوط به آدم‌ هایی است که در جای دیگر جهان زندگی می ‌کنند.

• در بخشی از توضیحاتتان فرمودید به این نتیجه رسیدید که در بازیگری سینما جایگاهی ندارید. این نتیجه ‌گیری یعنی چه؟ یعنی به شما پیشنهاد بازی نمی ‌شد؟

- پیکره بازیگری سینمای دنیا، پیکره میانسال است، یعنی بزرگ‌ ترین بازیگران ما در دنیا که مردم آنها را قبول دارند و دهه‌ ها در عرصه هنرهای نمایشی فعالیت می‌ کنند از میانسالی به بعد بازیگران محبوبی شدند. مثلاً «جان تراولتا» در 22 سالگی سه فیلم بازی کرد و رفت و در 45 سالگی دوباره به سینما بازگشت یا «رابرت دنیرو» در 21 سالگی فیلم «مامان فشنگی» را بازی کرد، او هم رفت و در 40 سالگی «راننده تاکسی» را بازی کرد. آنتونی هاپکینز، داستین هافمن، آلپاچینو و خیلی ‌ها در دوره جوانی ‌شان سینما را کنار گذاشتند و به سنی رسیدند که نقش‌ هایشان برای مردم باورپذیر باشد. شما وقتی برای جوانان نه، بلکه وقتی یک فیلم را با جوانان کار کنید، طرز تفکر فیلمت همان اندازه است و تفکر فیلم پایین می‌ آید. یک جوان 24، 25 ساله جلو دوربین و بعضی اوقات با گریم چه چیزی می‌ خواهد به من بگوید؟ در تاریخ سینمای دنیا ما چند فیلم داریم که با عوامل جوان کار شده است. وقتی شخصیت فیلم میانسال باشد، تفکر فیلم بالا می ‌رود، به همین دلیل مخاطب پیام فیلم را قبول می ‌کند، مثلاً به آقای هریسون فورد 60 ساله گفتند چرا هنوز شما برای اسکار کاندیدا نشدید؟ برگشت گفت: از حالا تلاش می‌کنم که کاندیدا شوم، اما در ایران از 30، 40 سالگی بازیگر را کنار می‌ گذارند.

• در اینجا ابهامی برای من پیش آمد که ممکن است با خوانده شدن این گفت‌وگو برای سایرین هم این ابهام پیش بیاید. منظورتان از شخصیت میانسال فیزیک(بدن و ظاهر بازیگر) یک بازیگر است یا اینکه پیامی که باید از زبان شخصیت میانسال به مخاطب انتقال پیدا کند.

- منظور من همان پیام فیلم است. مثلاً حوزه اخبار را در نظر بگیرید، اگر اخبارگو یک جوان 20 ساله باشد، اصلاً کسی به اخبار توجه نمی‌ کند اما مردم همان اخبار را از مخبری میانسال می ‌پذیرند.

جلو دوربین سینما هم همین است. اگر یک شخص میانسال راجع به مرگ، عشق، زندگی یا هر چیز دیگری برای جوان ‌ها بگوید، بیشتر مورد توجه قرار می ‌گیرد.

• به نظر شما چه اتفاقی باعث به وجود آمدن این نابسامانی شد؟

- هر اتفاقی که افتاده از نیمه دوم دهه 70 پیش آمده که سینمای ما به طرف غیرحرفه‌ ای ‌ها رفت و حتی تهیه‌ کننده‌ های ما کنار گذاشته شدند و کارگردان‌‌ ها و بازیگران خوب ما کم‌ کار شدند و از این تاریخ به بعد سینما به سمت و سوی ستاره ‌پروری و ستاره‌ سازی رفت.

مجید مظفری

ما وقتی جوان بودیم هم دنبال چنین مسائلی نبودیم، ولی متأسفانه سینمای ما در دهه 70 به سمتی رفت که فرهنگ‌ ما و سینمای ما نبود و زاد و ولد فیلم ‌های دهه 60 در این ایام دیده نشد. من بعضی وقت‌ ها به فیلم‌ های «سرب»، «ناخدا خورشید»، «جاده‌ های سرد» و فیلم ‌های دیگر از این دست که فکر می‌ کنم به خودم می ‌گویم این فیلم ‌ها را چه کسانی ساختند؟ و چطور در این مملکت این فیلم‌ ها ساخته شد؟ در حالی که امروزه یک‌ صدم آنها را هم نمی‌ توانند بسازند.

• به جز بحث بازیگری و کار خام و ناپخته جوانان، به نظرتان چه عوامل دیگری باعث تضعیف و گوشه‌گیری سینما شد؟

- یکی دیگر از مسائلی که باعث شد سینمای ما زمین‌ بخورد این بود که با تغییر مسیر دادن سینما در نیمه دوم دهه 70 دوربین دیگر از تهران بیرون نرفت. در حالی که در دهه 60 و نیمه اول دهه 70 اگر در سال 10 فیلم ساخته می ‌شد هشت فیلم آن در استان‌ ها و شهرستان‌ ها کار می ‌شد که این هشت فیلم با موسیقی، فرهنگ،‌ زبان و لهجه، لباس، لوکیشن و سنت‌ های آن منطقه کار می ‌شد، اما الان دوربین در فیلم ‌ها چهار تا خیابان از تهران را نشان می ‌دهد و هنرپیشه‌ ها چه زن و چه مرد همه شبیه همدیگر هستند و حرف فیلم هم مسائل بسیار سطحی و پیش پا افتاده و بی ‌ارزش است. در نیمه دوم دهه 70 مانکن‌ های سینمایی به جای بازیگران وارد سینما شدند و هنر بازیگری کنار رفت و یکسری آدم‌ های خوشگل چشم‌ آبی و موبور، ارزش سینمای ایران شدند. در حالی که در دهه 60 این ارزش در اصل ضدارزش بود. آن زمان صورت زیبا اصلاً مطرح نبود. اتفاق و درام مطرح بود و بازی یک بازیگر. در این مقطع یک دفعه تمام تهیه ‌کنندگان سینمای حرفه‌ ای از بین رفتند. بازیگران خودشان را کنار کشیدند، کارگردانان، گریمورها، فیلمبرداران و همه و همه خودشان را کنار کشیدند و تهیه‌ کننده، سرمایه‌گذار شد و کسانی که چند فیلم کوتاه ساخته بودند، کارگردان این فیلم ‌ها شدند. بازیگران هم که فقط مانکن‌ های سالن مد بودند، حتی دیالوگی که در این فیلم‌ ها رد و بدل می ‌شود اصلاً در ادبیات شفاهی این مملکت وجود ندارد. گویا این ادبیات مربوط به آدم‌ هایی است که در جای دیگر جهان زندگی می ‌کنند. اینها ضربه ‌های جبران‌ناپذیری بودند که به سینمای ما وارد آمد.

• فکر می کنید راه حل چیست؟

- در وهله اول باید جشنواره شهرستانی راه‌ اندازی کنند، یعنی وقتی جشنواره شهرستانی راه بیفتد در هر شهرستان و استانی در سال یکی دو تا جشنواره که برگزار شود باعث تعامل بین کارگردانان و دست‌ اندرکاران سینمایی می‌ شود، یعنی وقتی 300، 400 نفر وارد یک استان شوند رفت و آمدها و نشست و برخاست ‌ها باعث تولید فیلم می ‌شود و دوربین و خود به خود از تهران خارج می‌ شود، مورد بعدی این است که باید مسئولان از تهیه ‌کنندگان و سینماداران و سینماسازان حمایت کنند.

کم نیستند. ما جوان‌ های خوش‌ تیپ و خوش‌ بیان داریم که تحصیلکرده سینما و تئاترند. حق مسلم آنها است که به جای بازیگران فعلی جلو دوربین قرار بگیرند. باید دست دانشجویی که این رشته‌ ها را می‌ خواند گرفت. بعضی از آنها به این خاطر که پدرشان پول ندارد، نمی ‌تواند به طور مثال40، 50 میلیون بدهد که فرزندش جلو دوربین قرار بگیرد. باید از این تحصیلکردگان با جدیت حمایت کرد. ما در دانشکده‌ های سینما تئاتر داریم جوانانی که ضمن داشتن چهره مناسب و فیزیک خوب، استعداد بازیگری هم دارند و می‌ فهمند بازیگری یعنی چه.

به فیلم‌هایی که خارج از تهران کار می‌ شود یارانه تعلق بگیرد و به سینماداران وام داده شود و کمک کنند که به سالن‌ های سینما در سطح کشور افزوده شود و سینماداران بتوانند سالن ‌هایشان را از لحاظ صدا، نور، تصویر و محیط به حد استاندارد برسانند، باید به فیلمنامه ‌نویسان طوری کمک شود که آنها با خیال راحت مشغول نوشتن فیلمنامه شوند و ازطرفی درصدد بازاریابی در بازار جهانی باشند یا حداقل بازار کشورهای حاشیه خلیج‌ فارس و آسیای میانه و چین و ژاپن را به دست بیاورند.

• در مورد ساماندهی بحث بازیگری که یکی از بحث‌های ویژه سینمای ایران است، چه پیشنهادی دارید؟

- قبلاً وقتی که شما می‌ خواستید مجوز ساخت یک فیلم را بگیرید باید یک فرم را پر می‌کردید که یکی از بخش‌ هایش نام دست‌ اندرکاران تولید آن فیلم بود. وزارت ارشاد در همان مراحل اولیه تمام نابازیگران را اگر در لیست وجود داشت، رد می‌ کرد و الان هم این کار فقط از وزارت ارشاد و دیگر متولیان فرهنگ و هنر این مملکت ساخته است.

• اگر این کار صورت بگیرد باید چه کسانی جایگزین بازیگران فعلی سینما شوند؟

- کم نیستند. ما جوان‌ های خوش‌ تیپ و خوش‌ بیان داریم که تحصیلکرده سینما و تئاترند. حق مسلم آنها است که به جای بازیگران فعلی جلو دوربین قرار بگیرند. باید دست دانشجویی که این رشته‌ ها را می‌ خواند گرفت. بعضی از آنها به این خاطر که پدرشان پول ندارد، نمی ‌تواند به طور مثال40، 50 میلیون بدهد که فرزندش جلو دوربین قرار بگیرد. باید از این تحصیلکردگان با جدیت حمایت کرد. ما در دانشکده‌ های سینما تئاتر داریم جوانانی که ضمن داشتن چهره مناسب و فیزیک خوب، استعداد بازیگری هم دارند و می‌ فهمند بازیگری یعنی چه.


منبع: روزنامه جوان.

گروه هنر تبیان.