تبیان، دستیار زندگی
چ در دل سینمای بدون قهرمان و به دوراز قهرمان سازی های رایج در سینمای دنیا نقطه مهم و تعیین کنده ای است که میتواند بهانه ای باشد برای تولد دوباره سینمای قهرمان محور در سینمای نحیف ایران.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چمران درسایه چمران

نگاهی به "چ" ساخته ابراهیم حاتمی کیا


"چ" در دل سینمای بدون قهرمان و به دوراز قهرمان سازی های رایج در سینمای دنیا نقطه مهم و تعیین کنده ای است که میتواند بهانه ای باشد برای تولد دوباره سینمای قهرمان محور در سینمای نحیف ایران.

فیلم چ

تنها و تنها مشکلی که میتوان به فیلم "چ" وارد دانست انتخاب عنوان "چ" برای این فیلم است. به بیان دیگر اثر تازه ابراهیم حاتمی کیا از منظر کارگردانی و اجرای صحنه های نبرد و درگیری نمونه بسیار شاخص و قابل قبولی در سینمای ایران تلقی می شود که برخی از سکانسهای آن را میتوان حتی بدیع و تازه دانست. برای نمونه نمیتوان از اجرای درست و حساب شده سکانس سقوط هلی کوپتر مجروحان یا حتی سکانس تاثیر گذار ورود هلی کوپتر مصطفی چمران به منطقه پاوه به راحتی گذشت. کم نیستند از این جنس سکانسها در این فیلم. حتما و قطعا تمام ملزومات یک فیلم استاندارد  که همزمان تلاش میکند حرفی برای گفتن داشته باشد و  به فروش در گیشه هم فکر میکند را داراست. اما نکته اینجا است که قهرمان اصلی داستان فیلمنامه "چ" نه مصطفی چمران(فریبرز عرب نیا) که اصغر وصالی (بابک حمیدیان) است و این تناقض مخاطب را در اولین نوبت مواجه با  اثر دچار سردرگمی و تشتت افکار میکند. "چ" روح تازه ای در سینمای بدون قهرمان ایران دمیده است اگر عنوان آن را نادیده بگیریم و تصور اینکه فیلمی در مورد مصطفی چمران می بینیم را از سر بیرون کنیم.چمران در "چ" در بهترین و محترمانه ترین حالت در قامت یکی از شخصیت های فرعی و داستان ظاهر شده و حضور در فیلم بهانه ای است برای آشنایی مخاطب با واقعه پاوه ، شخصیت اصغر وصالی و در نهایت ماجرای فرمان امام خمینی برای ختم غائله پاوه.

در واقع فیلمنامه "چ" به مثابه دو خط موازی عمل می‌کند یک خط که خط قهرمان سازی از اصغر وصالی است و خط دیگر که تعریف شمایلی بودا گونه از مصطفی چمران در قامت رفتارهایی از جنس دالای لاما و به دور از آنچه تا کنون از این شخصیت در ذهن ها نقش بسته بوده است. در واقع شکل و شمایل بصری اثر، کیفیت اجرای صحنه ها و کیفیت بالای کارگردانی موقعیت‌های پر کشش و تعلیق جنگ و خونریزی و درگیری همه و همه در خدمت پر رنگ و پربارتر شدن رگه داستانی مربوط به قهرمان اصلی داستان یعنی اصغر وصالی است تا در مسیر سینمای به شدت استاندارد و در عین حال قهرمان ساز فیلم قدم بردارد.

"چ" را اصولا نباید و نمی توان فیلمی در مورد جمیع وجوه شخصیتی دکتر چمران و دغدغه ها و روحیات او یا حتی بخشی از زوایای فکری و روحی او تلقی کرد. "چ" اثری است بر پایه نگاه ابراهیم حاتمی کیا به وجهی از شخصیت دکتر چمران که شاید در طول سالها و در میان بگو ومگو و برداشتهای فردی و گروهی مغفول مانده بوده است.

خط دوم روایی اثر؛ که به طرزی مشخص از کلیت اثر بیرون زده و جدا افتاده می نماید؛ رگه معرفی ابعادی متفاوت از رفتار و سکنات مهندس مصطفی چمران است. به بیان ساده تر اصولا مشخص نیست که چرا حاتمی کیا عنوان "چ" که احتمالا معرف شهید چمران است (اگر به طرز بی ربطی آن را به چگوارا ربط ندهیم!) را برای فیلم انتخاب کرده است. اگر فرض را بر این بگیریم که حاتمی کیا تلاش داشته تا با "چ" از شخصیتی که همه از چمران سراغ دارند، گرده برداری کند و پوسته تازه ای از تفکرات دکتر چمران را به نمایش بگذارد، باید گفت موفق شده است تا از چمران قهرمان گرده برداری کند و شمایلی بودا گونه و بی عمل و منفعل از چمران به نمایش بگذارد که حتما ارتباطی به قهرمان پروری و ترسیم شمایل قهرمان گونه ازاو نخواهد داشت.

تنها کارکرد موقعیت های داستانی فیلمنامه "چ" تبدیل کردن بیش از پیش چمران به یک چریک وارسته و عارف مسلک است که تمام هم و غمش برقراری صلح و پرهیز از برادر کشی و درگیری های بی مایه و بی هدف درونی است. تمام تلاش چمران دور ماندن از خشونت و خونریزی است. اما نکته اینجاست این جنس ار رفتارها از سوی چمران در موقعیت هایی بروز و نمود می یابد که اولین و قطعی ترین واکنش مخاطب به این رفتار وازدگی و دلسردی از قهرمانی است که در ذهن پرورانده بوده است. مخاطب چمران عارف، چمران سالک، چمران رئوف، چمران مهرورز، چمران مهربان و چمران ...را می شناسد و دوست دارد ولی شناخت مخاطب از چمران گویای این اصل است که همین چمران عارف و وارسته در دل موقعیت‌های جدی و خطرآفرین در قامت یک قهرمان ظاهر می شده و یک تنه ماشین جنگی دشمن را متوقف می کرده است. این رویکردی است که حداقل باید پذیرفت که مخاطب در سر می پرورانده است.

فیلم چ

اما نکته اینجاست که واکنشهای عجیب چمران فیلمنامه "چ" حاتمی کیا در موقعیت هایی که منطق اثر و شکل و شمایلی اجرای سکانسها رفتار قهرمامانه از چمران را طلب می‌کند به یکباره با رفتاری نامتناسب با شکل کارگردانی و جنس موقعیت از او روبرو می شود و این نه تنها باعث نمی شود تا لایه عرفانی و انسانی چمران برجسته تر شود، بلکه به شکلی در تناقض با آن جنس از نگاه است. مخاطب در مقاطعی که  انتظار رفتارقهرمانانه از چمران دارد با رفتار عارفانه او مواجه می شود تا جایی که اگر طبق منطق فیلمنامه و اثر حاتمی کیا بخواهیم چمران را قضاوت کنیم می بایست فرض کنیم که اگر وصالی ها نبودند و کار در اختیار چمران قرار می گرفت در همان روزهای اول جنگ را واگذار کرده بودیم، حال آنکه اسناد و اطلاعات مدون مربوط به دوران جنگ ایران و عراق نقش مهم و تاثیر گذار فرماندهانی چون مصطفی چمران را در حفظ مرزها و خاموش کردن غائله های اطراف مرزهای ایران بی بدیل نشان میدهند.

به بیان دیگر در بهترین حالت به نظر می رسد که حاتمی کیا در "چ" میان نمایش ابعاد درونی تر شخصیت دکتر چمران و نمایش پر آب و تاب رخدادهای سالهای ابتدای انقلاب به جمع بندی درستی نرسیده است و هر یک از این اهداف سمت و سوی خاص خودشان را طی می‌کنند. این دوپارگی در هدف گذاری باعث شده تا در آن بخش از فیلم که وجه غالب هم هست یعنی کارگردانی بسیار خوب و تاثیر گذار و اجرای خیره کننده صحنه های درگیری موفقیت بیشتری حاصل شود. این موفقیت خودآگاه یا ناخودآگاه باعث شده تا شخصیت اصغر وصالی که با این شکل و شمایل از کارگردانی و درگیری و جنگ قرابت بیشتری دارد به مرور برجسته و برجسته تر شود تا جایی که چمران را زیر سایه خودش ببرد. از سوی دیگر در دل این دوپارگی، شخصیت چمران همراه با پیشبرد داستان فیلم و همزمان رفته رفته به سایه می رود و حتی در مقاطعی از فیلم منفعلانه و بی عمل ظاهر می شود تا جایی که مخاطب در انتهای اثر نمی تواند درک کند که آیا این چمران همان چمران چریک است که می شناخته است؟!

حاتمی کیا اگر تصمیم داشته که ابعاد عارفانه و سالکانه و انسان دوستانه چمران را به نمایش بگذارد یا می بایست اتمسفری متفاوت با اینکه حالا در فیلم می بینیم را انتخاب می کرد و یا اگر در همین فضا تلاش داشت تا چمران را معرفی کند و حداقل گوشه ای رفتار و سکنات او را به نمایش بگذارد، می بایست از تک بعدی جلوه دادن او پرهیز می کرد و در کنار روحیات لطیف وستایش برانگیز او شیوه قهرمانی کردن و میدان داری در مقابل دشمن و خطر را به نمایش می گذاشت.

چمران در "چ" در بهترین و محترمانه ترین حالت در قامت یکی از شخصیت های فرعی و داستان ظاهر شده و حضور در فیلم بهانه ای است برای آشنایی مخاطب با واقعه پاوه ، شخصیت اصغر وصالی و در نهایت ماجرای فرمان امام خمینی برای ختم غائله پاوه.

با این تفاسیر به نظر می رسد بهترین شیوه مواجهه با "چ" پذیرش این اصل است که حاتمی در این اثر تلاش کرده ابعادی خاص از نگاه مصطفی چمران به دنیای اطراف را که برای خود کارگردان هم جذاب بوده و نه شمایلی همه جانبه از شخصیت چمران را به نمایش بگذارد. "چ" را اصولا نباید و نمی توان فیلمی در مورد جمیع وجوه شخصیتی دکتر چمران و دغدغه ها و روحیات او یا حتی بخشی از زوایای فکری و روحی او تلقی کرد. "چ" اثری است بر پایه نگاه ابراهیم حاتمی کیا به وجهی از شخصیت دکتر چمران که شاید در طول سالها و در میان بگو ومگو و برداشتهای فردی و گروهی مغفول مانده بوده است.

حاتمی کیا با سراغ گرفتن از فیلمنامه "چ" تلاش کرده تا تصویری از دکتر چمران ارائه کند که به کار این روزهای جامعه ایرانی می آید. به نظر می رسد تمام تلاش حاتمی کیا پیش از سراغ نگرفتن از خط و ربط آنچنانی داستان متمرکز شدن روی وجوهی از شخصیت دکتر چمران است که در طول سالهای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

ابراهیم حاتمی کیا در "چ" تمام هم و غمش را معطوف به آن کرده تا فرزند زمانه خودش باشد و وجهی از شخصیت دکتر چمران که ریشه در تلاش همیشگی او برای دوری از افراطی گری  و اقدامات و تصمیمات ناشی از شورو شر و حذف و طرد های خودآگاه و ناخودآگاه با تکیه بر یک منش فکری تصویری کند.

محمد رضا مقدسیان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطلب مرتبط:

درجازدن در مرحله ایده