تبیان، دستیار زندگی
در سرزمینی که کار گروهی معمولا با توفیق مواجه نمی شود و دیری نمی پاید ، کیوان علی محمدی و امید بنکدار همچنان به کار گروهی اعتقاد دارند و می کوشند رویا های بلند پروازانه خود را تبدیل به واقعیت کنند. شبانه روز چهار قصه موازی را به طور همزمان و به شکلی متد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در هم ریخته اما تابع نظم هندسی

نگاهی به فیلم " شبانه روز"


در سرزمینی که کار گروهی معمولا با توفیق مواجه نمی شود و دیری نمی پاید ، کیوان علی محمدی و امید بنکدار همچنان به کار گروهی اعتقاد دارند و می کوشند رویا های بلند پروازانه خود را تبدیل به واقعیت کنند. " شبانه روز" چهار قصه موازی را به طور همزمان و به شکلی متداخل روایت می کند. این روایت های چهار گانه ، هر یک فرمی متفاوت از دیگری دارند.


در هم ریخته اما تابع نظم هندسی

دو روایت از این چهار اپیزود هر یک از منظری متفاوت ، اشکال گوناگون عشق و پنهان کاری را همراه با نوآوری هایی در فرم بازگو می کنند.دیگری در حقیقت فیلمنامه ای است که قرار است در آینده ساخته شود و قصه چهارم ، از فرم روایت فیلم در فیلم بهره می گیرد.عشق و پنهان کاری محور هر چهار قصه است. در حقیقت هیچ یک از این چهار اپیزود را نمی توان یک قصه مستقل و با هویت کامل دانست.چرا که " شبانه روز" اساسا به سینمای قصه گو تعلق ندارد و بیش از هر چیز راوی دغدغه هایی شخصی و بازتابی از زندگی معاصر است که در فالب فرم ، ویژگی های منحصر به فرد بصری ، چیدمان داستان ، تدوین و فیلمبرداری روایت می شود.

به این ترتیب " شبانه روز" بار سنگینی را برداشته است.در سینمایی که پیرنگ هایی داستانی با کشش حداکثر یک فیلم کوتاه بیست دقیقه ای ، به فیلم های بلند داستانی نود دقیقه ای تبدیل می شوند، فیلمنامه " شبانه روز" با روایت چهار داستان تو در تو که هریک گنجایش ساخت یک فیلم مستقل و بلند را دارند پیش می رود. در چنین شرایطی مفصل ها و نقاط پیوند چهار قصه با یکدیگر اهمیتی ویژه می یابند. دو فیلمساز کوشیده اند با طراحی نقاط اتصالی که حکم نخ هایی یک تسبیح را دارند چهار اپیزود جداگانه را در عین روایتی متداخل ، در تلاقی با یکدیگر قرار دهند و به این ترتیب ، نقطه های اتصال قصه ها به یکدیگر گاه به طور همزمان برخی گره های دو قصه را می گشایند.

این چهار پیرنگ روایتی به لحاظ فضای کلی حال و هوایی متفاوت دارند.در داستانک مرجان ( نیکی کریمی) فضایی رمانتیک با لحن و جنسی شاعرانه داریم. داستانک شخصیت دو گانه تاج السلطنه/ حورا ( مهتاب کرامتی) با نگاهی به زندگی یک شاهزاده قجری و گریز از این مبدا به زندگی یک بازیگر سینما ، به نوعی شاهد تعمیم تاریخی موضوع زوال و فروپاشی یک عشق در چارچوب های مشخص شده این دیاردر مقاطع گوناگون تاریخی هستیم. در داستانک بعدی با زندگی فوژان ( مهناز افشار) و روابط ملتهب و ناپایدار احساسی در نسل جوان امروز آشنا می شویم.داستانکی که پایان بندی سور رئالیستی و غیر منتظره ای دارد.داستانک سیاوش ( حامد بهداد) که ریشه ای در واقعیت دارد و بر اساس زندگی پر تلاطم یک شخصیت واقعی ساخته شده ، نوستالژی عشقی دیرینه میان زوجی نامتعارف و گذر سریع زمانه به عشقی تازه و مکتوم را به تماشا نشسته ایم.به این ترتیب "شبانه روز" با تکیه بر قهرمان ها ( و ضد قهرمان ها) ی عاشق پیشه و تنها یش به آسیب شناسی موضوع نهان روشی در عشق دست می زند.، در حالی که هر داستانک آن حال و هوایی دیگرگون دارد و به تبع تفاوت لحن و فضا ، این موضوع را از زاویه هایی متفاوت تحلیل و تاویل می کند.

" شبانه روز" به رغم در هم ریختگی ظاهری و گرافیکی خود ، تابع نظم هندسی و ریاضی منحصر به فردی است که کلیت فرم یا ساختار فیلم را شکل می دهد.

" شبانه روز" به رغم در هم ریختگی ظاهری و گرافیکی خود ، تابع نظم هندسی و ریاضی منحصر به فردی است که کلیت فرم یا ساختار فیلم را شکل می دهد.دو پیرنگ روایتی مرجان و حورا به طور مستقیم با حضور شخصیت فرخ به هم مرتبط می شوند و از جایی به بعد، به شکلی موازی پیش می روند.پیرنگ روایتی فوژان و سیاوش در حالی که کمترین ارتباط شماتیکی میانشان به چشم نمی خورد ، با بهره گیری از مولفه های فرعی به یکدیگر پیوند می خورند.جایی که در می یابیم قصه سیاوش در واقع فیلمنامه ای بوده که به حورا پیشنهاد شده تا درآن نقش‌افرینی کند.به این ترتیب با ساختاری هندسی مواجهیم که با تسلط دو کارگردان بر جزئیات و ایجاد مفصل های پر شمار ، ارتباطی منطقی میان چهار داستان به ظاهر بی ارتباط با یکدیگر پیدا می کنند.در این زمینه قطعا فیلمنامه نقشی پر رنگ و موثر می یابد.در فیلمنامه " شبانه روز" با مجموعه ای از عناصر و جزئیات سر و کار داریم که هر یک از آنها ارتباطی جدایی ناپذیر با کلیت ساختار فیلم دارند و هر مخاطب می تواند با شکافتن پوسته بیرونی و نفوذ به لایه های زیرین اثر ، خوانشی منحصر به فرد از این فیلم و ماجراهایش داشته باشد.

شیوه روایت " شبانه روز" مبتنی بر بمباران اطلاعاتی و بصری ( با بهره گیری از عناصری چون معماری شهری ، نقاشی، کنتراست های شدید رنگی و حتی استفاده از هنر خوشنویسی به عنوان مولفه ای گرافیکی) در کنار سلسله ای از نشان دادن ها و نشان ندادن ها ، گفتن ها و نگفتن ها ست.گاهی اوقات با دیالوگ هایی اندک ولی پیش برنده موضوع ، مخاطب وارد جزئیات قصه می شود.در پاره ای لحظات نشانه ها و تاویل های بصری به یازی تماشاگر می شتابد و گاه ، مجموعه ای از شنیده های گنگ و مبهم و ناشنیده های بدیهی بار هدایت ذهن مخاطب و درگیر ساختن او با ماجرا را بر دوش می کشند.

" شبانه روز" فیلمی ضد قصه و جریان گریر است که می تواند با پیچیدگی های خود در مخاطب عام دافعه ایجاد کند.اما اگر تماشاگر امروزی سینمای ما به قصه های سرراست و حاضری خوری اکتفا نکند، می تواند از این دست فیلم های ضد روایت اما ساختارمند لذت ببرد.تنها کافی است با دقت فراوان در جزئیات ، سعی در شکافتن سطح و نفوذ به عمق فیلم داشته باشد.نکته ای که احتمالا با یک بار دیدن فیلم حاصل نخواهد شد.

در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
در هم ریخته اما تابع نظم هندسی
بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ایران / مازیار فکری ارشاد