تظاهرات برای کشف حجاب
روزی كه برای كشف حجاب بود، میخواستند (جشن بگیرند) در سالهای آخر، من در قم بودم. شاید همان سال آخری بود كه 15 خرداد بعدش پیش آمد.
من شنیدم كه زنها میخواهند بروند سر قبر رضاشاه و راجع به همین قضیه كشف حجاب تظاهرات بكنند... رؤسای اداراتی كه در قم بودند پیش من آمدند، گفتم كه شما هر كدام به وزارتخانة خودتان اطلاع بدهید كه اگر این كار را بكنید، من به ملت میگویم كه عزا بگیرند برای روزی كه قتلعام كردید در مسجد گوهرشاد، اینها اطلاع دادند و از این منصرف شدند.(1)
اگر جوانها از اول این سلسله پهلوی را یاد ندارند، لابد این اواخر را مطلع هستند و ما كه از اول اطلاع داریم و شاهد قضایا بودیم و در قم بودیم و دیدیم در اولی كه اینها آمدند روی كار و رضاخان آمد روی كار با این مردم چه كرد
ظلمهای سلسله ستمشاهی
اگر جوانها از اول این سلسله پهلوی را یاد ندارند، لابد این اواخر را مطلع هستند و ما كه از اول اطلاع داریم و شاهد قضایا بودیم و در قم بودیم و دیدیم در اولی كه اینها آمدند روی كار و رضاخان آمد روی كار با این مردم چه كرد، با همین ملت قم چه كرد. با بانوان ما چه كرد، با علمای ما چه كرد، با طلاب ما چه كرد.
اینها قضایایی است كه اگر بخواهد كسی بنویسد باید یك كتاب بنویسد.
من گاهی كه مباحثه داشتم در مدرسه فیضیه و چند نفری بودند. یك روز یك نفر گفت: قبل از آفتاب اینها (زنان) باید بروند در باغات برای این كه مأمورین میآیند دنبالشان و آنها را میگیرند. قبل از آفتاب میرفتند در باغات شهر و بعد آخرهای شب برمیگشتند به محل، ما خودمان اگر یك جلسه خصوصی میخواستیم داشته باشیم به طور متفرق و از كوچهها، پسكوچهها باید برویم و چند نفر با هم مجتمع بشویم و درددل بكنیم.
شما نمیدانید كه با بانوان قم چه كردند اینها، یك رئیس نظمیه بود كه نمیدانم حالا هست یا از بین رفته است كه این، آن طور با بانوان عمل كرد كه از قراری كه گفتند یك روز دماغش خون آمده بود و نشسته بود خون دماغش داشت میچكید. چشمش افتاد به یك زنی كه چادر دارد یا روسری دارد، اعتنا به خون نكرد و پرید به او.(2)
تنظیم برای تبیان: سعید آقازاه
پی نوشتها:
1- صحیفه نور، ج 13، ص 70 (19/6/1359).
2- صحیفه نور، ج 5، ص 213 (8/1/1358).