تبیان، دستیار زندگی
شبیه سازی چرا و چگونه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شبيه سازي چرا و چگونه؟

شبیه سازی چرا و چگونه

غالبا این‏گونه است كه تشبه به نااهلان از نظر مردم زشت و ناهنجار دیده می‏شود؛ زیرا معمولاً با تداعی تصویر آنان همراه است و نفرت عمومی را از آنان به شخص سرایت می‏دهد. با این لحاظ پرهیز از تشبه به نااهلان، مصداق قانون پیروی از عرف به شمار می‏رود. هم‏چنین می‏توان آن را مصداق قانون پرهیز از مواضع تهمت نیز دانست؛ زیرا با تشبه به منحرفان، شخص در زمره آنان و در معرض اتهام قرار می‏گیرد.

با این همه، می‏توان موضوع پرهیز از تشبه به نااهلان را یك قانون مستقل و اصلی ثابت در كنار اصول دیگر دید؛ زیرا ملاك و حیثیت متفاوتی بر آن حاكم است. تشبه به نااهلان موجب تقویت جبهه باطل، تبلیغ فرهنگ و تأیید روش آنان است. این كار باعث می‏شود فرد خود را موافق شیوه آنان نشان دهد، كار آنان را به رسمیت شناسد، به آنان اظهار محبت و ارادتی كند، خیال آنان را از عدم پذیرش و احساس ناهنجاری آسوده نماید و روش آنان را عادی و بهنجار و طبیعی جلوه دهد.

لباس نه تنها تحت تأثیر فرهنگ جامعه است، كه معرف شخصیت تك‏تك افراد نیز هست، و البته، میان شخصیت افراد و فرهنگ عمومی جامعه نیز ارتباطی قوی وجود دارد.

نمادها، علاوه بر این‏كه با تبادل سریع پیام، روابط اجتماعی را آسان می‏كنند، بر ذهن و جان انسان ـ هر چند در میان جمع نباشد و قصد ارتباط با دیگران را نداشته باشد ـ اثر می‏گذارند. نماد با یادآوری معنا و احضار آن در ذهن، توجّه ما را جهت می‏دهد و غفلت را می‏زداید. این توجّه در شكل‏دهی اراده ما بسیار مؤر است. شركت‏های بزرگ كه برای تبلیغ فراورده‏های خود، مبالغ هنگفتی هزینه می‏كنند با جلب توجّه و تداعی معانی مكرّر، در ناخودآگاه وجود ما باورهای جدید ایجاد می‏كنند و اراده ما را برای خرید آن كالاها تحت فشار قرار می‏دهند.

نمادی كه هر كس استفاده می‏كند، به منزله پرچمی است كه بر سر در خانه وجود خود نصب كرده‏است و با آن اعلام می‏كند كه از كدام فرهنگ تبعیت می‏كند. هم‏چنان كه هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می‏كند، هر انسان نیز مادام كه به یك سلسله ارزش‏ها و بینش‏ها معتقد و دل‏بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش‏ها و بینش‏ها را از تن به در نخواهد كرد. [1]

بر این اساس، تغییری كه در تیپ ظاهری انسان‏ها رخ می‏دهد، نشان از طوفانی درونی دارد كه بر زوایای افكار و امیال آنان اثر گذاشته‏است. لباس انسان در نگاه نخست شأنی از ظواهر اوست و جلوه بیرونی شخصیت او به شمار می‏رود؛ اما در نگاه دقیق، پیوندی ناگسستنی با باطن او دارد و پرده از واقعیات درون او برمی‏دارد.

شاید بسیاری از خوانندگان این مصراع را شنیده باشند كه «رنگ رخساره خبر می‏دهد از سرّ ضمیر»، مقصود شاعر این بوده است كه تغییر رنگی كه به طور طبیعی در چهره انسان پیدا می‏شود، از تغییر وضع و حال درونی‏اش خبر می‏دهد. ما می‏توانیم قدری از مقصود شاعر فراتر رویم و بگوییم نه تنها رنگ طبیعی رخساره، بلكه آن رنگ‏هایی كه به طور مصنوعی به رخساره می‏زنند، نیز از سرّ ضمیر خبر می‏دهد. نوع آرایشی كه زنان بر چهره دارند، با احوال درونی و تمایلات روانی آنان ارتباط مستقیم دارد، و نه تنها آرایش چهره، بلكه آرایش همه بدن و شكل و اندازه لباسی كه برای خود انتخاب می‏كنند، از سرّ ضمیر آنان خبر می‏دهد.

لباس نه تنها تحت تأثیر فرهنگ جامعه است، كه معرف شخصیت تك‏تك افراد نیز هست، و البته، میان شخصیت افراد و فرهنگ عمومی جامعه نیز ارتباطی قوی وجود دارد. در جامعه‏ای كه ارزش‏های والای معنوی و انسانی، بی‏اعتبار باشد و عالم درون انسان، حیثیت و معنایی مستقل از نمایش‏ها و جلوه‏های بیرونی نداشته باشد، قهراً شخصیت انسان به كلی بر پایه توجه دیگران و اظهارنظر آنان درباره وی، شكل می‏گیرد و پیداست كه افراد در چنین جامعه‏ای سعی می‏كنند با هر وسیله و از جمله با لباسی كه به تن می‏كنند، برای خود نوعی تشخص و تعین ایجاد كنند.

مد و تغییرات بی‏شمار و بی‏دلیلی كه مرتباً در لباس رخ می‏دهد، چنین زمینه‏ای در ضمیر و روان افراد دارد. مخصوصاً در جامعه‏های غربی كه نظام اداری محكم و جاافتاده، ماشینیسم، و تسلط نظام‏های اقتصادی و دولت‏ها بر آموزش و پرورش و وسایل ارتباط اجتماعی، افراد جامعه را روز به روز به هم شبیه‏تر می‏كند و امكان هرگونه ابراز وجود فردی و ابتكار عمل را از آنان می‏گیرد، این نیاز به ابراز وجود و خود را از دیگران متمایز كردن، بسیار دیده می‏شود و فرد وقتی نتواند خود را از راه‏های منطقی و معقول ممتاز و مشخص كند، به هر اقدام دیگری دست می‏زند و بسا كه سعی می‏كند با ایجاد هرگونه تغییری در شكل لباس و نوع آرایش سر و صورت، توجه دیگران را به خود جلب كند و خود را از گم شدن در جامعه نجات دهد؛ چرا كه او كه به حقیقتی برتر از جامعه ـ مثلاً خدا ـ معتقد نیست، گم شدن در جامعه را فنای شخصیت و مرگ خود می‏داند.

هر انسان نیز مادام كه به یك سلسله ارزش‏ها و بینش‏ها معتقد و دل‏بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش‏ها و بینش‏ها را از تن به در نخواهد كرد

اكنون نوبت مدسازان است كه به این عطش سیری‏ناپذیر پاسخ دهند و از این ضعف اخلاقی كه ناشی از یك انحطاط معنوی است، بهره‏جویی كنند؛ اما مدپرستی دلایل اخلاقی و روانی دیگری نیز دارد. در جامعه‏ای كه اختلاف طبقاتی شدت دارد، این اختلاف طبعاً در نوع خانه، مدل اتومبیل، سبك زندگی و مخصوصاً در نوع لباس، منعكس می‏شود و مخصوصاً اشراف و ثروتمندان سعی می‏كنند ثروت خود را با نوع لباسی كه می‏پوشند به دیگران اعلام كنند و لباس بهترین وسیله تفاخر است؛ چون همیشه همراه انسان است. اتومبیل و خانه همه جا همراه شخص نیست؛ اما لباس حتی در هنگام شنا نیز كه به حداقل می‏رسد می‏تواند به دیگران بفهماند كه با چه كسی طرف‏اند! [2]


[1]. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 40، با اندكی تصرف.

[2]. همان، ص 43 تا 45.

زي طلبگي - محمد عالم زاده نوري

تنظيم: محمد حسين امين