تبیان، دستیار زندگی
پیرجماران در پیالة جان عشّاق از سبوی وصال، شربت گوارای شهادت را میریخت و به گوشة چشمش کیمیاگری میکرد و جان مریدان رادر طرب وصال میگداخت تا سینه چاک شوند برای امیر قافله عشق و فریاد زنند انا المجنون الحسین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

« روحانی شهید محمّد تقی ندافی »
شهید

پیرجماران در پیالة جان عشّاق از سبوی وصال، شربت گوارای شهادت را میریخت و به گوشة چشمش کیمیاگری میکرد و  جان مریدان رادر طرب وصال  میگداخت.

تا سینه چاک شوند برای امیر قافله عشق و فریاد زنند انا المجنون الحسین .

جبهه، فصل گل رویان عشق بود. فصل لبخند شقایق، فصل خروش سینه های بیقرار و فصل کوچ پروانه هایی بود که تا سمت آبی خدا پرواز کردند.و شهادت، رقص خورشید بود زیر باران شبنم.

شهید محمّدتقی ندافی مثل طلوع یک گل در کرانه های سبز شمال در روز تولد نهمین اختر تابناک ولایت(ع) به سال 1342 در« بندرگز» دیده به جهان گشود.

در آیینة کودکی و در پنجرة باز آرزوها،با صفای کودکانه بر محراب دل پای می گذاشت و آیه های سبز قرآن را یاد میگرفت . خزان، فصل برگ ریزان است امّا فصل شکفتن غنچه های علم و او مانند همة کودکان در شادی کودکانه، وارد دبستان شد. از آنجایی که پدرش کارمند بهداری بود، در سال 1355 به شهرستان ساری منتقل شدندو اوتا پایان دوران راهنمایی، در آنجا مشغول به تحصیل بود.

در سال 1357 به بندرگز بازگشت و نزد عموی خود زندگی کرد. مسیح عاطفه ها در بهار نوجوانی با دستان زرّین و هنرمندش او را گل چین کرد و در تابلوی وجودش، حدیث عاشقی نوشت. شور انقلابی همراه با شعوری عارفانه، او را به صحنة مبارزه با رژیم ستمشاهی کشاند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در تشکیل هستة اولیة کمیتة انقلاب اسلامی و بسیج شهرستان بندرگز نقش عمدهای ایفا کرد. همچنین برای خنثی کردن تبلیغات مسموم منافقین، به شهرستان گرگان و شهرهای تابعه هجرت کرد . لهیب شعله های آتش عشق، او را مجنون بیابان دل کرد تا یوسف گمگشته اش را بیابد. لذا قدم به مکانی مقدّس گذاشت که خشت،خشت آن با عشق به یوسف فاطمه(س) بنا شده بود.ا

و در سال 1359 در حوزه علمیّة« امام صادق (ع)» گرگان ثبت نام کرد. پیرجماران در پیالة جان عشّاق از سبوی وصال، شربت گوارای شهادت را میریخت و به گوشة چشمش کیمیاگری میکرد و کورة جان مریدان را میگداخت.شهید محمّدتقی ندافی که سینه چاک انقلاب و امام بود، به فرمان مراد خویش به جبهه رفت. ابتدا به جبهة کردستان اعزام شد و از آنجا با گروه شهید چمران آشنا شد و درعملیّات برون مرزی حماسه ها آفرید.

در سال 61 به همراه این گروه در عملیّات فتح المبین شرکت نمود و در منطقة عملیّاتی شوش به ملکوت اعلی پیوست. نام و یادش تا ابد ، شمع محفل عاشقان کوی یار باد

نوشته حسن رضایی گروه حوزه علمیه

برگرفته از پرونده شهید در ستاد کنگره شهدای روحانی