تبیان، دستیار زندگی
اروپاییها از طریق همین ترجمه های عربی با این کتابها آشنا می شوند. طلیطله (تولدو) پس از آن که مجدداً به دست مسیحیان افتاد و به فرمان آلفونسو(1252-1284م) در آن مدرسه معروف مترجمان دایر گشت، به صورت کانون ترجمه درآمد. در همین جا بود که آثار طبی، فلکی، ریاضی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسلمانان و احیای میراث علمی غرب
9dhe

قسمت اول  را اینجا ببینید

تجربه دوم: نهضت ترجمه و احیای میراث علمی در غرب

از ظهور اسلام و پایه ریزی تمدن بزرگ اسلامی پنج قرن می گذشت در این مدت مسلمین یکه تاز فرهنگ و تمدن جهانی بودند و آثار مهمی را در حوزه های مختلف علمی و فرهنگی آفریده بودند. اما اروپا در ادامه سیر ظلمانی خود بود و نشر کتابهای غیر مسیحی ممنوع بود. [1]

«تا شش یا هفت قرن بعد از آگوستین هیچ شخصیت خلّاق و برجسته ای در فرهنگ غرب سر نیاورد. زمانی که ولایات غربی در قرون ظلمانی فرو شدند کلیسای لاتین نتوانست چیز چندانی از میراث کهن را حفظ کند و بی اعتمادی روز افزون به امور عقلی و حسی نشان داد.» [2]

در قرن یازدهم میلادی میان دستگاه کاتولیکی پاپ و امپراتوری تعارض در گرفته و جنگهای صلیبی آغاز شده بود. غربیان از طریق جنگهای صلیبی و اندلس اسلامی کم کم با فرهنگ و تمدن اسلامی آشنا شده و در قرن دوازدهم و سیزدهم به ترجمه آثار علمی و فلسفی دانشمندن مسلمان پرداختند و از این طریق فلسفه مدرسی(اسکولاتیک) مسیحی رونق گرفت. [3] اما جهان اسلام دوران افول و سقوط خود را آغاز کرده بود.

مترجمان بسیاری در طلیطیله و شبه جزایر ایبری در جنوب فرانسه به ترجمه کتب مسلمین در رشته های مختلف اشتغال داشتند[4] و از این واسطه با آثار ارسطو و دیگر آثار یونانی و عربی آشنا شدند و به تدریج به فکر احیای میراث یونانی و رومی خود افتادند و این بار این غرب بود که دست به ترجمه علم و دانش تمدن اسلامی زد و دانشمندان بسیاری به امر شناسایی، جمع آوری، ترجمه و استنساخ کتابها پرداختند و همین نهضت ترجمه کتاب از عربی به لاتین بود که راه را برای رنسانس و بیداری ملل اروپایی هموار و زمینه رشد و تولید دانش های مختلف را فراهم نمود. [5]

«اروپاییها از طریق همین ترجمه های عربی با این کتابها آشنا می شوند. طلیطله (تولدو) پس از آن که مجدداً به دست مسیحیان افتاد و به فرمان آلفونسو(1252-1284م) در آن مدرسه معروف مترجمان دایر گشت، به صورت کانون ترجمه درآمد. در همین جا بود که آثار طبی، فلکی، ریاضی و فلسفی از عربی به لاتین برگردانده شد و از برکت ان ترجمه ها اروپاییان به دستاوردهای علمی و فلسفی مسلمانان و کتابهای نویسندگان باستان آشنا شدند.» [6]

اما نکته ای که قابل تأمل فراوان است این است که اروپاییان به ترجمه های عربی اکتفا نکردند و پس از آشنایی به میراث علمی خود از طریق آثار مسلمین، به احیای میراث گذشته یونانی و رومی خود اهتمام ورزیدند و  به همت جمع زیادی از اروپایی ها تا پایان قرن پانزدهم بسیاری از آثار ارسطو، افلاطون و دیگر دانشمندان طبیعی، پزشکی، سیاسی و تاریخی کشف، استنساخ شد و در اختیار عموم مردم به خصوص جامعه علمی قرار گرفت و پس از این نهضت بزرگ بود که در پایان قرن 15 و 16 به مطالعه، تفسیر و عملیاتی کردن آراء و اندیشه های گذشته در قالب آزمایشهای تجربی و مباحثات فکری پرداختند. بنابراین در پایان سده سیزدهم میلادی رستاخیز فرهنگی در ایتالیا آغاز شد که به تدریج اروپا را از بن دگرگون ساخت. این رستاخیز به نام حرکت »انسان گرایی» به میراث دنیای کهن توجه ویژه ای نمود و بویژه میراث یونانیان و رومیهای باستان را بررسی و مطالعه کردند. این شور و شیفتگی آنها به کتاب و میراث عصر باستان موجب دست یابی آنها به مجموعه های مهمی از کتابها و آثار ادبی و علمی بود و با شور و حماسه به تحریر و بازنویسی و بررسی و ترجمه آنها روی آوردند.اینها آنچه را که اروپا در طول سده های دراز قرون وسطی از دست داده بود به آن بازگردادند. این گروهدر نوشته های باستان چیزی یافتند که آنان را وا داشت تا جهان را از زاویه جدیدی ببینند و افکار و اندیشه های تازه ای را مطرح کنند و زمینه رستاخیزی را در اروپا آفریدند. [7]

موج محوریت کتاب و احیای میراث علمی و فرهنگی چنان گسترش یافت که جمع آوری کتاب و استنساخ آن از مهمترین مشاغل اروپاییان در قرون13 تا 15 میلادی بود به طوری که در سال 1470 بیش از شش هزار ناسخ در فرانسه مشغول به کار بودند. [8] و پس از اختراع صنعت چاپ تا پایان سده پانزدهم در تمامی مراکز فرهنگی اصلی اروپا ، چاپخانه ها تأسیس شده بودند و در کمتر از پنجاه سال هزار و صد کارگاه چاپ در دویست و شصت شهر به وجود آمد. [9] و با این وجود هنوز بسیاری به کار استنساخ و نوشتن کتب مشغول بودند. این جریان چنان مهم و اثر گذار بود که مارتین لوتر رهبر پروتستان در کتاب سخرانی های مائده(1532م) از چاپ به بزرگترین عطیه الهی نام می برد چرا که به برکت آن بزودی همه جهانیان بیدار شده ئو دین راستین را به همه زبانها خواهند شناخت. [10] با یک آمار گیری اولیه از کل کتابهای چاپی سده پانزدهم مجموعه ای بیش از سی و پنج هزار عنوان جلد با تیراژ بیش از پانزده تا بیست ملیون نسخه منتشر شده است[11] و بیش از هزار پوستر و بیانیه از آن زمان موجود است[12] مثلاً مجموعه آثار افلاطون فقط در یک چاپ توسط انتشارات فلورانس 1025 تیراژ داشت. [13]

در سده پانزدهم کتابهای ارسطو، افلاطون، توسیدید، سوفکل، هردوت و کتابهای بسیار دیگر با شکل و حروفی زیبا و آراسته در مجموعه منظم از سوی ناشران معروف چاپ و منتشر شد. [14] و در میان انبوه کتابهایی که منشر می شد و روز به روز هم گسترش می یافت دست نوشته های نویسندگان یونانی و رومی در علوم طبیعی همچون آثار طبی جالینوس، نوشته های ارشمیدس و هندسه اقلیدس، فیزیک ارسطو، پیرامون گیاه شناسی تئوفراتس و ترجمه کتابهای عربی درباره گیاهان، جانوران و انسان و قوانین فیزیکی رتبه برتر را داشت. مثلاً کتاب تاریخ طبیعی پلینی در سده شانزدهم هجده بار تجدید چاپ شد. در نتیجه این زحمات هیچ زمینه علمی نبود که بدان نپرداخته شده باشد. [15] به طور خلاصه فرنگیان با شناسایی میراث علمی و فرهنگی، نسخه شناسی، تصحیح انتقادی، وضع قوانین استاندارد بین المللی تصحیح و چاپ و نشر آنها زمینه را برای حفظ میراث فرهنگی خود، تسهیل در دست یابی دانشمندان به منابع مکتوب، زمینه سازی نقد و بررسی محتوایی تاریخ علم را فراهم آوردند. این احیای میراث فرهنگی و بازخوانی دوباره آن و کشف لایه های پنهان دانش و ظرفیت های علمی، زنجیره ای از اختراعات انقلابی را از سده پانزدهم تا سده هیجدهم بوجود آورد که ذهنیت جهان را دگرگون ساخت.

«

تا حدود صد سال پس از اختراع گوتنبرگ ملیونها نسخه کتاب بر سر کلیه کشورهای اروپایی فرو ریخت. بدین ترتیب، کتاب ابزار اساسی پخش اطلاعات علمی و فنی و در نتیجه، عامل اصلی پیشرفت علم و فرهنگ در اروپای نوین شد. روند شتابان انتشار چاپخانه ها که پیوسته در حال افزایش بودند و کتابهای فراوان و گوناگونی را منتشر می کردند، نشانگر نقش مهم کتاب در دگرگون کردن زندگی در آن زمان است؛ زمانی که برای اروپا و سراسر جهان سرنوشت ساز و تعیین گر بود. بدین سان در آن زمان پیوند تنگاتنگ کتاب و کتابخانه ها با پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استوار می شد. میان پیشرفت شگفت تولید کتاب و توسعه شبکه کتابخانه های عمومی از یک سو و خیزش عظیم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در آن روزگار اروپا را فرا گرفته بود، پیوند مستحکمی وجود داشت.» [16]

نوشته سید مهدی موسوی9dhe


. استیپچویچ، پیشین، ص ص236.

2. هنری بمفورد پاکر، خدایان و آدمیان، ترجمه محمد بقایی(ماکان)، تهران، قصیده1380، ص 516.

3.  محمد ایلخانی، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، تهران، سمت، 1382، ص311؛ نویسنده در این کتاب در فصولی به انتقال فلسفه و علوم از سرزمینهای اسلامی به غرب (ص311-321) و ابن سینا در قرون وسطی(ص321- 33) و ابن رشدیان لاتینی در قرن سیزدهم(ص454-474) و ابن رشدیان قرون چهاده و پانزده(ص540-545) پرداخته است. همچنین: کریم مجتهدی، آشنایی غربیان با فلسفه اسلامی در قرون وسطی، در کتاب فلسفه در قرون وسطی، تهران امیرکبیر، 1379، ص183-226؛ نویسنده در این مقاله به سه مرحله ترجمه علوم و فلسفه اسلامی در غرب و تأثیر آن در فلسفه مدرسی پرداخته است. همچنین: دیوید لاسکم، تفکر در دوره قرون وسطی، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران، قصیده سرا، 1382؛ نویسنده در جای جای اثر خود در ذیل فیلسوفان مدرسی اروپا به تأثیر پذیری از فلسفه اسلامی اشاره هایی نموده است. براتراند راسل، پیشین، ص589-601؛ اگر چه خود نویسنده به عدم تخصص در تاریخ فلسفه اسلامی اذعان دارد اما با تمام کم لطفی ها، به تأثیر کتب مسلمین در ظهور تمدن جدید اروپا اعتراف دارد.

4. مجتهدی، پیشین، ص193؛ ایلخانی، پیشین، ص314.

5.  ر.ک: هاورد و. ایوز، آشنایی با تاریخ ریاضیات، ترجمه محمد قاسم وحیدی اصل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1363، ج1 ص257 ، 259 و 263؛ جورج گتموف، سرگذشت فیزیک، ترجمه رضا اقصی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1363، ص32- 33.

6. استیپچویچ، پیشین، ص286.

7. استیپچویچ، پیشین، ص329.

8. استیپچویچ، پیشین، ص407.

9. استیپچویچ، پیشین، ص399.

10. استیپچویچ، پیشین، ص400.

11. استیپچویچ، پیشین، ص409.

12. استیپچویچ، پیشین، ص413.

13. استیپچویچ، پیشین، ص417.

14. استیپچویچ، پیشین، ص389.

15. استیپچویچ، پیشین، ص480

16. استیپچویچ، پیشین، ص445.