آیا فقه با معقولات عقلی سازگاری دارد
قسمت اول و دوم را حتما مطالعه کنید
اينها دو سيستم فكري و قانوني مجزا هستند. امروزه در بین شيعيان بر اساس عموم و اطلاق ميگويند، دست دزد را بايد قطع كرد. اما شاطبي ميگويد: بايد فكر كرد كه چرا خدا گفت دست دزد را قطع كنيد؟ حتماً مصلحتي در کار بوده است.
مصلحت آن از بین رفتن جرم سرقت بود و خدا هم همین را ميخواست که جرم سرقت از بین برود یا حداقل کم شود که به اجراي چنین مجازاتی دستور داده است. شاطبي بر این عقیده است که اگر يك روز نتايج تحقيقات آماري نشان داد كه اين مجازات اثر معكوس دارد، آیا باز هم باید اجرا شود؟ پس اجتهاد باید بر اساس مقاصد شريعت باشد. ایشان براي خود فلسفهاي به وجود آورد و کتاب «الموافقات» از مهمترین کتابهای ایشان است. اين فكر، عقلاني زيستن ديني است. «بيكن» میگوید، عقل را بايد در دو جا در درون اين مسأله به كار برد؛ يك جا در تشخیص اسرار الهي و صفات خدا و ديگري هم در احكام خدا.
الهيات عقلاني، فقه را علم عقلي ميداند؛ زيرا اجتهاد هم نوعي تعقل است. اين تئوري همان مقاصدالشريعه شاطبي است. شاطبي گفت بايد عقل را براي پيدا كردن مقصد شريعت به كار برد. اما مكتب مقابل كه مکتب شيعه است ميگويد: من قبول دارم اگر روزي علت را به دست آورديد و واقعاً فهميديد كه مقصد شريعت چست، آن را هم بايد از خود شريعت بفهميد؛ اما در جايي كه شريعت نگفته اين مسأله را من براي چه چیزی وضع كردم، آنجا چه باید کرد؟ بنابراين تنها با عقل، انسان نميتواند به علل واقعي احكام برسد.
با اين مطالب مختصری که عرض ميكردم، خواستم بگويم كه مسأله فلسفهی فقه، از فلسفههاي مضاف سابقهدار در ادبيات ماست. فقه الان به اشتباه جزء علوم نقلي دستهبندي ميشود، در حالی که استنباط، ادراک و فهمیدن متن آیات، روايات و منابع منقول، كار عقل است.
حتي فارابي هم فقه را جزء علوم عقلي شمرده است که البته درست هم هست. اما در كنار اجتهاد، روشی در بستر علوم اسلامي به وجود آمده است به نام اصول فقه كه همان است كه امروز به آن فلسفه فقه گفته ميشود؛ هر چند بسياري از مباحث، عليرغم بسط و گسترشي كه يافتهاند، باز هم باید بسياري ديگر به آنها افزوده شود و جا دارد كه به آنها نیز بپردازيم تا فلسفه فقه مدون و منظمتر شود.
********* مطالب مرتبط********
دكتر سيد مصطفي محقق داماد
منبع باشگاه اندیشه
تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه