انقلاب سنگ
از سرخ تا گندمگون ادبیات مقاومت
تصویر سنگ، به عنوان یک سمبل پیچیده از استعارات پا را دو کس یکا لبه ره میبرد. این برای اولین بار بود که سنگ در یک ادبیات اینچنین دایره گستردهای از معانی را در بر میگرفت.
واضح است که انقلاب فلسطین بسیاری چیزها از جمله معنی کلمات را تغییر داد. در این فضا، «رناتوروزالدو» در کتاب «سیاست، ریش سفیدان، و خنده» به رابطه بین مناقشه و خلاقیت اشاره میکند. مناقشه قهرمانانه فلسطینیان بود که موجبات شکل گیری خلاقیت و خلق شعری بارز گردید. «جوی هاریو» شاعره سرخپوست در همین جا به اهمیت شعر انقلابی و خلاقانه در فرهنگ سرخپوستان و فلسطینیان اشاره میکند. وی همه نسلهای مورد اجحاف قرار گرفته را دعوت به شکستن سکوت و فریاد اعتراض در قالب کلمات و اشعار میکند: «سخن بگویید، سخن بگویید، که سکوت حفظتان نخواهد کرد. بر این اساس، شعر انتفاضه نه تنها تبدیل به ابزار تحول انقلابی و اجتماعی-سیاسی شد بلکه مبدل قانون ملی مقابله با رفتارها مستعمرانه استعمارگرایان گردید.»
در راستای اینکه سنگ از گلوله توانمندتر است، «بندر عبدالحمید» اینچنین میگوید:
گلوله که به تصادم با سنگ میرسد
مسیرش منحرف میشود
سنگ نیز خرد شده
و
خاکش در مسیر هوا به چشم اشغالگران پاشیده میشود.
شاعر، جلوتر به بزدلی و وحشیگری سرباز اسراییلی که زورش را به کودک فلسطینی رسانده، اینچنین اشاره میکند:
وقتی میشنوند که برادر بزرگترش به او سنگ پراندن یاد میدهد
گشتهای خود را برای تخریب خانهها میفرستند
کمین به قصد بازداشت میگذارند
تا نوباوگان انقلاب رویش نیابند.
کودکان در زندانهای اسراییل
ریشخند و تمسخر را نشانه اشغالگران میکنند
شاعر معتقد است که فلسطینیان نه تنها تحت اشغال و محاصره قرار دارند بلکه عملاً باید در مجاورت کشورهای عرب همسایه به طور روزانه مورد بازجویی قرار بگیرند:
ما نه تنها در داخل به محاصره محکومیم
که در بیرون مرزهایمان نیز
اما شاعر در ادامه باز معتقد است که علیرغم محاصره داخلی و بازداشتهای خارجی، سنگ پیوسته پرتاب میشود و انقلاب سنگ ادامه دارد.
عبدالحمید معتقد است در این وانفسای اشغالگری و محاصره، کشورهای عرب نه تنها کمکی نکردند بلکه از توجه حتی اندک به ملتی که در چنین وضعیت اسفباری به سر میبرند، سر باز زده و روی برگرداندند. او این «فلاکت بزرگ» را نه تنها سهم فلسطین بلکه برای ملت عرب هم میداند.
وی تلاش دارد که حکمرانان عرب را از خواب غفلت بیدار کند. پس چنین میگوید: «ای زمامداران! بنگرید که چگونه کودکانمان با سنگ به دیدار اشغالگران میروند» . «سمیرا الکسروی" شاعره تونسی هم همچون همتای فلسطینیش زمامداران عرب را بزرگترین خیانتکاران میداند: او در »آوای سنگها و شکوفههای انار«، به بیتوجهی حکام عرب به فلاکت فلسطینیان اشاره میکند:
با شمایانم!
عربهای بیمار!
ای که به زور و زر فریفته شدهاید
شمایان که به موعظههای پوچ دل بستهاید
شمایان که در پی تاج و تختید
کنون زمان بروز آتش خشم است
بی شک این آتش همه چیز را خواهد بلعید
کسروی در ادامه این شعر اینچنین میگوید:
رز زیبا در آرزوی باران است
رز با چشمان ماه سخن میگوید
درختان از پیله زخم برون میآیند
و سیل سنگ از پیله خشم.
پیداست که انتفاضه اول زاده رنج و آرزوی استقلال است. شاعره به کودک فلسطینی به عنوان نماد محبوب انقلاب نگاه میکند:
به افقهای تاریخ که مینگریم
از عقلانیت تو سخن میگوید جانا!
سرزمینمان به شکوه میآید و سنگهای تو بر فراز
بیدقهایفتحت.
پیکر بیجان شهید فلسطینی مناره فتح است
که نورش در ظلمات زمانه میدرخشد
کسروی کودک قصه شعرهای خود را قهرمانی میداند که در مقابل اشغالگران و «یانکی» های امریکایی که آنها را حمایت میکنند، سینه ستبر کرده و میایستد. کودک فلسطینی قصه او تا دم جان با استعمارگرایان و حامیان آنها میجنگد و افتخار شهادت و شهامت را به جان میخرد:
گامهای شجاعانهات
تو را به میانه انفجارها میکشاند
خون تو زینت بخش سنگ در دستانت است
چنانکه پس از شهادتت
در بستر خاک این سرزمین به آسایش غنوده است وجودت.
ترجمه:محمدرضا صامتی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منابع: پایگاه اینترنتی «دنیای شریف»
پایگاه اینترنتی «آگاهان ملی فلسطین»