تبیان، دستیار زندگی
گاهی وقت ها که حال و حوصله ات سر می رود ، گاهی وقت ها که یاز داری به خواندن چند خط نوشته ، تنها یک داستان کوتاه و یا یک مجموعه شعر می توتند تنهایی ات را پر کند والا د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نام کوچک ستاره ها

شاعر : امیر اکبر زاده

ناشر : نشر شاهد

نوبت چاپ : دوم

تیتراژ : 3000 نسخه

گاهی وقت ها که حال و حوصله ات سر می رود ، گاهی وقت ها که نیاز داری به خواندن چند خط نوشته ، تنها یک داستان کوتاه و یا یک مجموعه شعر می تواند تنهایی ات را پر کند والا در دقایقی که هوای حوصله ابری است رمان به چه کار آید یا داستان بلند ؟

حالا اگر دلت تنگ آسمان باشد و آسمانیان ، تنها یک مجموعه شعر می تواند به داد دلت برسد که از روزهای روشنی بگوید که مردان مرد ، زمین را به قصد آسمان ترک می کردند تا برای همیشه تاریخ جاودان بمانند . یکی از این مجموعه شعر ها مجموعه ی "نام کوچک ستاره ها " است که شاعرانه های شاعری است به نام امیر اکبر زاده که دفاع مقدس را تنها از زبان خاطرات و تصاویر و واژه ها درک کرده است و آن چه به چشم دیده است چیزی نبوده جز سرفه ها و تاول هایی که با همان پاهای قطع شده و بر سر همان دستان پیش دوست جا مانده ، آمده اند تا شناسنامه ی عاشقی را به ثبت برسانند .

این مجموعه شامل 33 غزل است .

دفاع مقدس

گفت و گوی نا تمام

حسین ذکریایی عزیزی

چاپ اول :1387

تیتراژ : 3000 نسخه

ناشر : نشر شاهد

اول غذا :

کارشناسی ارشد می خواندیم . دانشگاه در نزدیکی منزل ما بود و این توفیقی بود که اکثر روزها نهار و شام با هم باشیم . با او بودن خود صفایی داشت که علتش را بعدها فهمیدم .

خانواده ام هم آنقدر منتظر می شدند تا ما به آنها ملحق شویم . وقتی موسی وارد منزل می شد ، مستقیم می رفت سمت حوض . نه فقط برای شست و شوی دست و صورت بلکه برای وضو . با ورود ما خود به خود سفره پهن می شد و اعضای خانواده کوچک ما منتظر ما می شدند ولی موسی می رفت سر نماز .

یک بار به او گفتم : خوب نیست همه را منتظر بگذاریم ، بیا غذا بخوریم بعد نماز می خوانیم .

او گفت : اول نماز بعد غذا . اصلا ً به هیچ چیز دیگر فکر نمی کرد . فقط نماز . گفتم غذا سرد می شود . گفت : اول نماز .

یک بار دیگر که به او همین را گفتم ، به اشتباه گفت : اول غذا . من زود پریدم وسط تا از این اشتباه او استفاده کنم و گفتم : پس بیا دیگه !

همه خندیدند ولی او مکثی کرد و گفت : بعد از نماز .

آنقدر این وضع تکرار شد که همه اعضای خانواده قبل از غذا ، نماز می خواندند و به هر کسی می گفتیم بیا غذا بخور ، کلام دوم موسی را تکرار می کرد . اول غذا بعد از نماز .

راوی : مهندس شکرریز

راستش خاطره همیشه شیرین است . به خصوص اگر مربوط به دوره ای باشد که ما ندیده ایم و تجربه نکرده ایم . خاطرات دفاع مقدس ، همه شیرین و خواندنی است اما بعضی از این خاطرات عجیب شنیدنی هستند . خاطرات ایثارگران از نماز و امر به معروف و نهی از منکر بچه های جبهه .

راستش بعضی از ما گاهی وقت ها در انجام وظایف دینی مان کوتاهی می کنیم اما بچه های جبهه در آن گیر و دار آتش و جنگ هیچ وقت این وظایف را فراموش نمی کردند . چرا که انجام همین وظایف بود که آنها را برای نبرد آماده می کرد . آنها می دانستند اگر در نبرد درونی پیروز شوند می توانند در نبرد با دشمن مقاومت کنند و پیروز شوند . آنها به این معتقد بودند که همانا اولین چیزی که از ما سؤال می شود ، نماز است . اگر نماز شما مورد قبول واقع شد بقیه اعمال و ...

گفت و گوی نا تمام ، دفتر دوم خاطرات نماز و امر به معروف بچه های جنگ است که به شما توصیه می شود حتماً بخوانید .


منبع : مجله شاهد جوان