تبیان، دستیار زندگی
1- کجایی؟ هان؟ الان دقیقا کجا هستی؟ توی ناف آمریکا یا در همین تهران خودمان داری کتانی‏های مارک‏دار مغازه‏ات در ایران زمین را توی ویترین می‏چینی؟ ........
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقت بازگشت علی دایی

علی دایی

1- کجایی؟ هان؟ الان دقیقا کجا هستی؟ توی ناف آمریکا یا در همین تهران خودمان داری کتانی‏های مارک‏دار مغازه‏ات در ایران زمین را توی ویترین می‏چینی؟

چرا هیچ خبری نیست؟ می‏دانی! دلمان حتی برای مشت و لگد کردنت با کلمات تنگ شده و حالا داریم به روزهایی فکر می‏کنیم که با تمام اخم و سگرمه‏های درهم، حداقل بودی و می‏توانستیم به تو گیر بدهیم.

چه زمان مربیگری ‏ات در تیم ملی با آن کت و شلوار اتو کشیده مد روز، چه هنگام نشستن روی نیمکت سایپا، همیشه چیزی وجود داشت که بهانه‏ای باشد برای در بوته نقد قرار دادن فوتبالی که حتی گفته می‏شد تو بخشی از حیاط خلوت آن هستی، اما حالا....

حالا نیستی. نیستی آقا علی دایی و در این «نبودن» گاه با خودمان فکر می‏کنیم بودن یک علی دایی اخمو و یکدنده بهتر از نبودنش است.

2- دو نسل و یا حداقل یک نسل و نیم، فوتبال ایران را با علی‏ دایی می‏شناسد. پسری که روزی با سبیل‏های نه چندان پرپشت از اردبیل به تهران رسید و پله پله بالا رفت. آنقدر بالا رفت که دیگر سبیل نگذاشت و شلوار شش پیله نپوشید.

علی دایی و بکن باوئر

شد شناسنامه فوتبال، با انواع و اقسام آدم‏های مشهور فوتبال دنیا رفیق شد و اسمش را به عنوان برترین گلزن دنیا ثبت کرده‏‏اند. پسرک سبیلوی شلوار پیله‏ ای طی چند سال به جایی رسید که معروف‏ترین مارک‏های دنیا را روی لباس‏هایش می‏شد دید و این اواخر وقتی کنار نیکمت می‏ایستاد به وضوح می‏توانستی نوعی مدیریت و پوشش را در او ببینی که با مربیان خوش‏پوش دنیا هم شانه بود. این نمی‏توانست اتفاق کمی باشد.

علی دایی حداقل در بعد بین‏المللی شاخص‏ترین چهره ورزش ایران بوده (هست) و شاید هم به همین دلیل در برخورد با رسانه‏ها به گونه‏ای رفتار می‏کرد که چندان مرسوم نبود.

شاهین رحمانی که حالا مسوولیت بخش فارسی وب سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا را بر عهده دارد خاطره‏ای دارد که نشان دهنده وضعیت دایی است: «روزی به همراه بن‏همام به اندونزی رفته بودیم. فرصتی پیش آمد تا راهی یک روستای دوردست شوم. در آنجا پیرمردی را دیدم که وقتی فهمید ایرانی هستم گفت اووه ایران... علی دایی ... ایران آنجا بود که فهمیدم شهرت دایی تا کجاها کشیده شده است.»

... و شاهین رحمانی خودش هم می‏‏داند تنها ذره‏ای از وجهه بین‏المللی هموطنش را با چشم دیده است.

دایی سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال

3- حالا چه کار کنیم پسر؟ اصلا با تو چه کار کنیم؟ شاید وقت آن رسیده باشد که بعد ماه‏ها بی‏خیال سکوت ممتد شوی و به حرف بیایی. اتفاقاتی هستند که باید جزئیات آن را بدانیم. پس از برکناری‏ات دقیقا چه چیزی رخ داد؟

حالا تو هی سکوت کن. هی حرف نزن. فکر می‏کنی مشکل حل می‏شود؟ هیچ اتفاقی نمی‏افتد. مگر در این چند ماه افتاده است. تنها کمرنگ و کمرنگ‏تر می‏شوی. انگار یادت رفته ما ذاتا فراموشکار هستیم. فقط وقتی خواستی از آن حوادث رمز‏گشایی کنی یادت باشد یکجاهایی هم خود مقصر بودی. بعضی وقت‏ها مرز میان مشهور بودن و محبوب بودن را فراموش می‏کردی. دنیا همیشه آن‏طور که تو تصور می‏کردی نبود. هرگز نبود و حالا با تمام این تصور «ضد محبوبیت» تو، باز هم دلمان می‏خواهی برگردی. شاید وقتش رسیده باشد. حتی در ابتدای فصل و در بین مربیان مدنظر برخی باشگاه‏ها ردپایی از نام تو حس می‏شد که در نهایت نشد. چی شد که نشد؟ این را باید بگویی: نه به خاطر علی دایی، به خاطر ذات فوتبال ایران و تمام چیزهایی که به آن می‏گویند: «برخورداری توده از حق دانستن».

حالا دیگر ناز نکن. برگرد. حرف بزن و همین جا کار کن، ناچاریم دوستت داشته باشیم و شاید گذر زمان واژه ناچار را از چنین متن‏هایی حذف کند.

تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری   مبنع: گل

پوسترهای زیبای علی دایی