طرح مسئله

از موضوعاتی که همواره دارای اهمیّت فراوان بوده، نگاه مجدّد به انقلاب اسلامی است؛ بدین معنا که انقلاب اسلامی‏ برای رسیدن به چه اهدافی ایجاد شد و آیا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همه اهداف مورد نظر و ایده‏های مطلوب، به دست آمد یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است، دلیل را باید در چه چیزهایی جست و جو کرد؟ اینجاست که بحث از موانع و مشکلات انقلاب اسلامی به میان خواهد آمد. به بیان دیگر، چه آسیب‌هایی انقلاب اسلامی را از رسیدن به اهداف نهایی‌اش باز می‌دارد؟ گفتنی است این بحث، افزون بر اینکه شناخت ما را به بنیان و اساس انقلاب اسلامی بیشتر و بهتر می‌کند، به کارآیی نظام نیز نیم‌نگاهی داشته و می‌کوشد با طرح آسیب‏ها (موانع و خطرات) وضعیّت کنونی را توضیح دهد و آینده‏ای روشن فراروی مردم ایران ترسیم نماید.

مقدمه

پیش از وارد شدن به اصل بحث، لازم است به مفاهیم و واژه‌ها اشاره‏ای کوتاه داشته باشیم.

1ـ آرمان‌ها:

هر انقلابی دارای اهداف و آرمان‌هایی است. هدف، آن مقصد نهایی است؛ ولی آرمان، آرزوهای مقدّس و متعالی را گویند. بدین ترتیب، اهداف ممکن است مرحله‏ای و یا نهایی باشد، امّا آرمان‌ها مرحله‏ای نیستند، بلکه نهایی‌اند. برای نمونه، آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران همان اهداف سلبی و ایجابی است که مردم به همراه رهبران خود برای دستیابی به آنها، بر ضّد نظام سلطنتی پهلوی دست به اعتراض گسترده و همه جانبه زده و تا سقوط کامل آن رژیم از پای ننشستند.

2ـ دستاوردها:

پس از هر انقلابی، بانگاه به عملکرد آن در می‌یابیم که این انقلاب تا چه حد در رسیدن به اهداف و آرمان‏های خود موّفق بوده است. اکنون با نگاهی به عملکرد و دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران می‏توان دریافت که با همه‏ موانع و مشکلات داخلی و خارجی که انقلاب اسلامی با آن روبه‌رو بوده، تا حّد زیادی توانسته به اهداف و آرمان‌های خود دست یابد. گرچه یادآوری این نکته نیز لازم است که واقعیّت این است که هیچ انقلابی نمی‏تواند در مدّت کوتاهی به همه اهداف و آرمان‌های خود دست یابد. از این رو، نباید انتظار داشت که انقلاب اسلامی با توّجه به امکانات موجود در کشور به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بتواند به همه خواسته‏های خود برسد.

3‌ـ ‌آسیب‌ها:

به مجموعه آفات و موانعی که به عنوان سدی در روند رو به گسترش انقلاب اسلامی در حوزه سیاسی ایجاد می‌شود آسیب گفته می‌شود.

از طرفی در باب انقلاب اسلامی نیز به نکته‌های زیر باید توجه نمود:

الف) ضرورت داوری و قضاوت در مورد کارکرد انقلاب اسلامی: چون ما در آستانة ورود به دهة چهارمیم و نزدیک به سی سال گذشته، معمولاً در یک چنین دورانی نگاه به یک حادثه ‌ـ‌ مثل حادثة عظیم انقلاب ‌ـ‌ یک نگاه همراه با قضاوت و داوری در مورد کارکردهاست. اگرچه انقلاب در سی سالگی، هنوز در عنفوان جوانی است؛ در این شک نیست ‌ـ‌ نیروی انقلاب بحمداللَّه خیلی زیاد است، مخصوصاً این انقلاب ‌ـ‌ لیکن در عین حال در دورة سی‌ساله وقتی انسان نگاه میکند، یک داوری‏ای نسبت به عملکرد و توفیق و کارآمدی برای انسان پیش می‏آید. ما در این داوری نباید اشتباه کنیم؛ و این جز با یک نگاه کلان امکان‏پذیر نیست.1

ب ) نگاه کلان به انقلاب اسلامی: اگر ما نگاه کلان به انقلاب و حادثة پدید آمدن جمهوری اسلامی بکنیم، جزئی‏نگری‏ها نمی‌تواند ما را گمراه کند. گاهی جزئی‏نگری و نگاه نکردن به مسیر مستمرِ از ابتداء تا انتهاء، انسان را گمراه می‌کند؛ حتّی گاهی آدم راه را گم می‌کند، هدف را گم می‌کند. نمی‌خواهیم بگوئیم جزئی‏نگر نباشیم؛ چرا، نگرش به جزئیات، یعنی همان برنامه‏ریزی؛ این را ما منکر نیستیم. برنامه‏ریزی، نگاه به فصول مختلف و بخشهای مختلف، یعنی جزئی‏نگری. می‌خواهیم بگوئیم این نگاه به بخشها و اجزاء و ابعاد موجب نشود که ما غافل بشویم از نگاه به کل. چون نگاه به کل برای ما درس‏آموز است.

1‌ـ‌ آرمان‏های سیاسی:

از مهم‌ترین آرمان‌های سیاسی انقلاب اسلامی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.

الف) طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب و تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلامی؛ براساس قانون اساسی یکی از آرمان‌های انقلاب اسلامی این است که کشور نه قصد استیلا بر مقدرات سایر ملتها را دارد و نه سلطه هیچ قدرتی را برخود تحمل می‌کند. لذا انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی و نه غربی، جلوه‌ای از این اصل را که طبق آن جمهوری اسلامی ایران برای خود هویتی مستقل از نفوذ قدرتها و ابرقدرتهای جهان قائل شد و در چارچوپ این اصل خود را غیر متعهد دانست. و از این طریق سیاست خارجی خود را براساس معیارهای اسلامی بنا نهاد. لذا طبق قانون اساسی، هیچ قانونی نه تنها در سیاست خارجی، بلکه در سیاستگذاری‌های داخلی، فرهنگی، اقتصادی و... نبایستی با قوانین اسلام مغایرت و تضاد داشته باشد.

ب) یکی دیگر از آرمان‌های انقلاب اسلامی محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی و تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی درحدود قانون بود؛ بنابراین انقلاب اسلامی توانست با مبنا قراردادن حاکمیت قانون خدا بر مردم عملاً واژه استبداد که 2500 سال درایران قدمت داشت را از بین ببرد و حاکمیت خودکامه شاهان بر سرنوشت مردم را موکول به خود مردم نماید. و این از طریق بنیان نهادن حکومت اسلامی (جمهوری اسلامی) صورت گرفت. "حکومت اسلامی، استبدادی نیست که رییس دولت، مستبد و خودرأی باشد و مال و جان مردم را به بازی بگیرد و در آن، به دلخواه دخل و تصرف کند. هرکس را اراده‌اش تعلق گرفت، بکشد و هرکس را خواست انعام کند و هر که را خواست، تیول بدهد و املاک و اموال ملت را به این و آن ببخشد!..."2 با از بین رفتن استبداد زمینه سعادت مادی و معنوی و توجه به رشد و بالندگی مردم فراهم می‌شود و مردم می‌توانند در جنبه‌های مادی و معنوی، روحی و جسمی به رشد اجتماعی نایل آیند. و از این طریق احیا و اقامه حق و دفع باطل می‌گردد. و این باعث بوجود آمدن و تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی می‌گردد. آزادی که در زمان شاه به تمام معنی درهمة عرصه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی وجود نداشته است؛ زیرا اگر شاخصه عدم آزادی را موارد ذیل بدانیم به جرأت می‌توان گفت که همه این موارد در زمان پهلوی مسدود شده بود.

مهم‌ترین شاخصه‌های عدم آزادی عبارتنداز:

‌ـ‌ تعدی به مال و جان وناموس و عرض دیگران؛

ـ تعدی به حقوق دیگران؛ ‌

ـ ایجاد مزاحمت برای دیگران؛

ـ تظاهر به منکرات؛

ـ تخلف ازمقررات حکومتی و عدم رعایت مصالح نظام؛

ـ اهانت به مقدسات و ...

کوتاه سخن آنکه، حقیقت آزادی در زمان رژیم گذشته وجود نداشته و مردم شریف ایران اسلامی از طریق تحول انقلابی به این عنصر مهم دست یافتند.

3‌ـ‌ الگو بودن ایران برای جامعه اسلامی، یکی دیگر از اهداف انقلاب اسلامی مسئله الگو بودن است. ایران به عنوان یک الگو برای جوامع اسلامی در درجة اول و همة جوامع بشری در درجة بعد، مورد نظر بوده و آن [الگو بودن] را بگذاریم جلوی چشم آحاد بشر و امت اسلامی؛ می‌گویند این است که هم مطلوب اسلام است، و هم میسور مردم این روزگار. 3

4‌ـ‌ از دیگر اهداف انقلاب اسلامی، عبارتنداز: مستقل، آزاد برخوردار از ثروت و امنیت، متدین و بهره‏مند از معنویت و اخلاق، پیشرو در مسابقة جامعة عظیم بشری در علم، که از اول و ازل بین آحاد بشر یک مسابقه است در دستاوردهای بشری، در علم و در بقیة خواسته‏ها و دستاوردهای بشری، برخوردار از آزادی با همة معانی آزادی. آزادی فقط آزادی اجتماعی نیست ‌ـ‌ اگرچه آزادی اجتماعی، یکی از مصادیق مهم آزادی است ‌ـ‌ هم آزادی اجتماعی مورد نظر است، هم آزادی به معنای رها بودن و آسوده بودن و آزاد بودن کشور از دست‏اندازی بیگانگان و استیلای آنها ‌ـ‌ که گاهی کشور بظاهر مستقل هم هست، اما زیر نفوذ است ‌ـ‌ و هم آزادی معنوی، که آن رستگاری انسان و تعالی اخلاقی انسان و عروج معنوی انسان است، که هدف اعلی‏، این است. همة کارها مقدمه برای تکامل انسان و عروج انسان است. این باید در جامعة اسلامی خود را نشان بدهد. 4

شاید عده‌ای بپرسند که این اهداف انقلاب اسلامی را از کجا اخذ نمودید. درجواب باید گفت: از کلمة اسلامی. اسلام اصلاً همین‏هاست. آن کسی که غیر از این در مورد اسلام تصور می‌کند، اسلام را نشناخته. آن کسی که تصور می‌کند اسلام فقط به جنبه‏های معنوی، آن هم با برداشت و تلقی خاص از جنبه‏های معنوی ‌ـ‌ عبادت و روزه و زهد و ذکر و امثال اینها ‌ـ‌ می‌پردازد، به دنیای مردم، به لذات مردم، به خواسته‏های بشری مردم نمی‌پردازد، او اسلام را درست نشناخته؛ اسلام اینجوری نیست. همة این چیزهایی که گفتیم، هم آن چیزی که مربوط به مسائل دنیایی جامعه است ‌ـ‌ مثل عدالت، مثل امنیت، مثل رفاه، برخورداری از ثروت، برخورداری از آزادی و استقلال ‌ـ‌ هم آنچه که مربوط به مسائل اخروی است؛ مثل رستگاری، تقوا، پرهیزگاری، رشد اخلاقی، تکامل معنوی انسان، در کلمة اسلامی مندرج است. 5

آیة قرآن به ما می‌فرماید که: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ؛6 ایمان و تقوا که باشد، برکات آسمان و زمین جاری خواهد شد. برکات آسمان، همان فتوح معنوی است، همان رحمت الهی است، همان تقرب الی‏اللَّه است، همان استغفار ملائکة آسمان و حمَلة عرش برای بندگان خدا در روی زمین است. برکات ارض، یعنی همة آنچه که به زندگی زمینی انسان ارتباط پیدا می‌کند؛ یعنی آزادی، یعنی رفاه، یعنی استقلال، یعنی امنیت، یعنی سعة رزق، سلامت بدن و از این قبیل. اگر ایمان و تقوا باشد، هم آن برکات و هم این برکات برای بشر وجود دارد. این، اسلام است. پس وقتی که گفتیم انقلاب اسلامی، معنایش این است که عرض شد. 7

2ـ دستاوردهای سیاسی

از مهم‌ترین دستاوردهایی که انقلاب اسلامی موفق به کسب آن شد عبارتنداز:

الف) کسب استقلال سیاسی و ایجاد نظام سیاسی مستقل (نفی استعماروعوامل خارجی )

استقلال واژه‌ای گسترده و نسبی است و مراد از استقلال، به معنی مطلق آن نیست؛ زیرا استقلال مطلق در دنیای کنونی وجود ندارد و همه ملتها و دولتهای جهان به یکدیگر وابسته‌اند و محتاج هم هستند. بنابراین وقتی بحث از استقلال می‌کنیم مراد آن است که هر کشوری در تصمیم‌گیری و اجرای تصمیمات ملی‌اش مختار باشد و جمهوری اسلامی با از بین بردن نظام استبدادی، طرد کامل استعمار، جلوگیری از نفوذ اجانب، نفی و اجتناب از پیمانهایی که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی و فرهنگی و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه‌گر توانست به این مهم دست یابد.

ب) براندازی حکومت شاهنشاهی (طرد استبداد و عوامل دیگر داخلی وابسته) و استقرار نظام جمهوری اسلامی

از دیگر دستاوردها پایان دادن به رژیم دیکتاتور و خودکامه شاه و نفوذ روزافزون و فزاینده عوامل وابسته به رژیم در سرنوشت جامعه ایرانی بود. این براندازی مرهون حضور همزمان و هماهنگ و کاملاً مطلوب سه رکن اصلی و مهم انقلاب بود. مردم، رهبری و ایدئولوژی از ارکان اصلی این حرکت بودند که توانستند با "وحدت کلمه" به این هدف مهم دست یابند.

ج) ارتقای آگاهی‏های سیاسی و تقویت بینش سیاسی مردم و حضور در صحنه‌های مختلف سیاسی

به دلیل فشار استبدادی موجود زمان پهلوی عملاً حضور مردم و جوانان در عرصه جامعه به شدت کاهش پیدا کرده بود و این به خاطر بسته بودن نظام بود که کسی جرأت نمی‌کرد؛ حتی در منزل و خانه خود از جامعه و سیاست بگوید. اما با وقوع انقلاب اسلامی بینش سیاسی مردم جهت حضور در اجتماع بیشتر شد و مردم از باب احساس تکلیف و عمل به وظیفه در این حضور یکپارچه شرکت نمودند امروز شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نه فقط یک وظیفه اجتماعی و ملی است، بلکه یک وظیفه شرعی اسلامی و الهی است که شکست در آن، شکست جمهوری اسلامی است. 8

د) تدوین الگویی جدید پیرامون دین و حکومت (نظام مردم سالاری دینی)

براساس اصل اول قانون اساسی ایران، حکومت ایران "جمهوری اسلامی" است. مقام معظم رهبری در تعبیرات مکرر خود واژه "مردم سالاری دینی" را معادل "جمهوری اسلامی" دانسته ‌است. بنابراین وقتی می‌گوییم مردم‌سالاری دینی یعنی:

یکم ـ نقش مردم در مقبولیت نظام و کارآمدی آن

در نظام جمهوری اسلامی، هرچند مشروعیت حکومت از سوی خدای متعال است، اما نقش مردم در مقبولیت نظام مورد تأکید جدی است. پذیرش مردمی، نقش عظیمی درکارآمدی نظام دارد. مردم با پذیرش حکومت، به حکم الهی، قدرت و بسط ید و نفوذ کلمه می‌دهند تا قوانین و احکام الهی را به اجرا بگذارد و اهداف و مقاصد دینی را در جامعه پیاده کند.

دوم ـ نقش مردم در تعیین حاکمان و کارگزاران نظام؛

نقش مردم در تعیین حاکمان نظام، یکی دیگر از وجوه مهم"مردم سالار" بودن نظام جمهوری اسلامی است؛ زیرا هر چند در عصر غیبت، همانند عصر حضور، حاکم اسلامی و ولی امر، مشروعیت خود را ازجانب خدا دارد، اما طبیعی است که تشخیص و تعیین حاکم اسلامی در هر عصر و زمانی، به عهده خود مردم است.

سوم ـ نقش مردم درنظارت برحاکمان

یکی دیگر از وجوه "مردم سالاری" این است که مردم نه تنها حق نظارت بر تمام کارهای حاکمان اسلامی را دارند، بلکه این یک وظیفه شرعی و الهی آنان است. به تعبیر دیگر مردم در امر نظارت بر کار حاکمان جامعه، نباید بی‌تفاوت باشند و هرکس باید این مسئولیت را بر دوش خود احساس کند. بنابراین، حاکمان، حق ندارند و مجاز نیستند مردم را از نظارت بر کار خویش، ممنوع و محروم سازند.

چهارم ـ نقش مردم در انتخاب کارشناسان و متخصصان

با این بیان که هر چند در حکومت اسلامی، محور همه برنامه‌ها و مقررات، احکام و مقررات اسلامی است و احکام نیز بر عهده فقیه جامع شرایط (ولی امر) است، اما همه اینها به معنای بی‌نیازی از کارشناسی کارشناسان و متخصصان در رشته‌های مختلف برای تشخیص موضوعات و سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها نیست. با عنایت به اینکه حاکم غیر معصوم، احاطه علمی بر همة موضوعات و سیاستگذاری‌ها ندارد و از مصالح و مفاسد همة امور اطلاع همه جانبه ندارد، به ناچار باید با صاحب نظران و کارشناسان علوم و فنون مختلف، مشاوره و رایزنی داشته باشد.

پنجم ـ محوریت خدمت به مردم در نظام جمهوری اسلامی

در این نظام همة مسئولان خدمتگذار مردمند. در نظام اسلامی، حاکمان برای مردمند نه مردم برای حاکمان، چنان که امکانات و سرمایه‌های کشور برای مردم است نه برای حاکمان. همانگونه که محور قانونگذاری‌ها و سیاستگذاری‌ها، تأمین مصالح و منافع مردم است نه منافع حاکمان. "در نظام اسلام، کشور متعلق به مردم و اصل، مردم است. در نظام مردم سالاری دینی، رسیدگی به امور مردم، تامین رفاه و آسایش و حل مشکلات آنان... یک اصل مهم است."9

ششم ـ رسیدگی به محرومین، دغدغه اصلی نظام جمهوری اسلامی

یک وجه دیگر مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی این است که مسئولان نظام شرعاً موظفند در برنامه‌ریزیها رسیدگی به محرومین و بیچارگان و مستضعفین را دغدغه اصلی خود قرار دهند. از این گذشته باید زندگی خود را با وضعیت این گروه تنظیم کنند. مسئولان نظام اسلامی حق ندارند زندگی اشرافی را در پیش گیرند و یا در محافل و مجالس اشرافی شرکت کنند، بلکه مسئولان اصلی نظام خود باید از طبقه محروم و متوسط جامعه باشند.

3ـ آسیب‏های احتمالی در عرصه سیاسی:

از مهم‌ترین آسیب‌هایی که می‌تواند انقلاب اسلامی را تهدید کند عبارتند از:

الف) نفوذ بینش غربی درمواجهه با سیاست وجایگزینی قدرت طلبی برای خدمت به اسلام درعرصه سیاست

این نفوذ می‌تواند ازطریق اشاعه اسلام غیرسیاسی، اسلام التقاطی و اسلام لیبرالیستی انجام گیرد. بنابراین تنها راه لازم کارآمدی و پویایی نظام است که می‌تواند از آن در مقابل هجوم اندیشه و بینش‌های غربی قد علم کند. تا از این طریق بتوان نسبت به مسائل روز و پدیده‌های جدید در دنیای معاصر پاسخگو بود و شرط داشتن این پویایی برطرف نمودن نزاع جناح‏های سیاسی و غیرسیاسی است و اگرچه اختلاف سلیقه‌ها در میان گروه‌ها برای دسترسی به اهداف انقلاب امری پسندیده است؛ امّا اگر به حذف دیگری و نزاع و درگیری منتهی شود، آفتی برای جامعه است.

ب) انحراف خواص و بی‌تفاوتی عوام

مراد از خواص مجموعه‌ای ازدولتمردان و رجال سیاسی و مذهبی است که در ساختار و بدنه نظام دارای ایفای وظایف خود هستند. این گروه تأثیر مستقیمی بر کارایی و عمکرد نظام و در عین حال رابطه و اعتماد میان مردم و مجموعه نظام، خواهد داشت. هرگونه تجمل‌گرایی مدیران جامعه، اخذ امتیازات ویژه برای خود و خانواده، فساد اداری، گسترش و تورم ساختار اداری و نهایتاً نفوذ عوامل فرصت طلب و... می‌تواند از آسیب‌های احتمالی باشد. از طرفی اگر زمانی این رفتار از دولتمردان رخ دهد اولین اثرآن بی‌تفاوت شدن مردم است. و از شاخصه‌های بی‌تفاوتی مردم، عدم حضور یکپارچه مردم در صحنه‌های انقلاب علی‌الخصوص در صف‌های نماز جمعه و... می‌باشد. به عبارت دیگر اگر هر زمانی خواص ما در مقابل تحقق معیارها و سمبل‌های اسلامی بی‌تفاوت بشوند و رهبران و دولتمردان ما را هوای نفس گرفته و جاه‌طلبی‌ها و دنیاپرستی نمود یابد حضور مردم در صحنه جلوتر خواهد شد.

رهبر معظّم انقلاب در این باره می‏فرماید: تمام مشکلاتی که درطول تاریخ دردآور و غمبار اسلامی بروزکرد، ریشه در ترکیب دو عامل یعنی خیانت برخی از خواص و دنباله روی بسیاری از عوام دارد. ازطرفی ایشان می‌فرماید. توسری خوری، شنیدن زور، دیدن فسق در کسانی که از آنها جامعه توقع عدالت و انصاف و طهارت و پاکیزه‏دامنی دارد، عادت شده بود. یعنی اگر در دوران پیش از انقلاب می‏آمدند به مردم می‌گفتند فلان مسئول عالی کشور ‌ـ‌ حالا شخص اول که خود شاه بود ‌ یا وزرا یا مسئولین ‌ـ فلان عیاشی را کردند، فلان فسق را کردند، فلان عمل زشت و ناهنجار را انجام دادند، مردم تعجب نمی‌کردند؛ می‌گفتند خوب، هست دیگر؛ معلوم است! یعنی عادت کرده بودند به اینکه مسئولانی را که باید پاک باشند و پاکدامن باشند، آلوده‏دامن و ناپاک ببینند. 10

ج) بازگشت استعمار به شیوه‌های آشکار و نهان و وابستگی نظامی و سیاسی به بیگانه

یکی از آسیب‌هایی که هرگز نباید فراموش کرد حضور قدرت‌های بزرگ در دست یافتن به سرزمین ایران است. و این دست یازیدن به اقسام و اشکال مختلفی انجام می‌پذیرد. یک زمانی با حضور نظامی و اشغال خاک کشور، در یک زمان دیگر از طریق تهاجم فرهنگی و در زمان دیگر از طریق ایجاد وابستگی اقتصادی انجام می‌شود. بنابراین باید در همه زمانها هشیار بود وگوش به زنگ خطر بست. تا بتوان ازکیان سرزمین اسلامی دفاع به عمل آورد؛ زیرا دشمنان از طریق استحاله معنوی و فرهنگی در جامعه می‌توانند جوانان ما را از راه بدر کنند و این از طریق ذیل امکان پذیرخواهد بود

بهره‌برداری از نقاط ضعف اشخاص و گروه‌ها، انحراف در برنامه‌های اسلامی دانشگاه‌ها، به کارگیری نویسندگان منحرف، یافتن مهره‌های مناسب در ایجاد اختلافات داخلی، سوء استفاده از رقابت‌های سیاسی داخلی، انحراف افکار عمومی از طریق توجه دادن به آفات داخلی؛ برنامه ریزی برای نفوذ عوامل نظام برانداز در جبهه داخلی؛ ترویج فساد و اعتیاد درجوانان و... همگی می‌تواند زمینه وابستگی به جهان امروز علی الخصوص به غرب را برای جامعه ما به ارمغان بیاورد. بنابراین باید هشیار بود و وحدت کلمه را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ناب محمدی(ص) ترویج نمود. و سرلوحه زندگی اجتماعی انقلاب اسلامی خود قرار داد.

د)‌ عدم توجه به قدرت لایزال الهی: مقام معظم رهبری دراین باره فرمود: یک عنصر دیگری که باز با جوانها باید در میان گذاشت، مسئلة تدین است. جوانهای عزیز! تدین، رعایت دین، در حد وسع و امکان، این مایة توجهات الهی است؛ مایة توفیقات انسانی است؛ مایة پیشرفت است؛ این را دست کم نگیرید. من می‌خواهم بگویم شما اگر فلان فرمول ریاضی، یا فلان عنصر شیمیایی، یا فلان اختراع را به وجود می‏آورید یا کشف می‌کنید و پیدا می‌کنید و حل می‌کنید، در همان حالِ توجه‏تان خدا، به شما کمک خواهد کرد. اولاً خدای متعال مدد می‌کند شما را؛ کارها دست خداست. 11

پی‌نوشت‌ها:

1. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى شیراز؛ 14/2/1387.
2 . قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ششم.
3 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى شیراز
4 . همان.
5 . همان.
6 ـ اعراف/ 96.
7 -8. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى شیراز
9 . روزنامه جمهوری اسلامی . 1/9/1379.
10 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى شیراز
11 . همان.
منبع : فارس نیوز

X