دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 228871
تعداد نوشته ها : 59
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

کارگردان: رحیم رحیمی‌پور
تهیه‌کننده: مؤسسه امور سینمایی بنیاد جانبازان و مستضعفان
نویسنده فیلمنامه: رحیم رحیمی‌پور

فیلمبردار: رضا بانکی
تدوین کننده: ایرج گل‌افشان
موسیقی: ناصر چشم‌آذر
صداگذار: روبیک منصوری
طراح صحنه: مجید میرفخرایی
چهره پرداز: غلامرضا جهانمهر
مسئول جلوه‌های ویژه: رضا رستگار، مصطفی رستگار
بازیگران: فرامرز قریبیان، هوشنگ توکلی، عنایت بخشی، احمد قدکچیان
35 میلی‌متری، رنگی، 100 دقیقه

      عبدالعلی صفری، بسیجی داوطلب از بهشهر مازندران (شمال کشور) به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور اعزام شده است. او یک بار که از مرخصی بازگشته و با دوستانش در حال سلام و احوالپرسی است، در یکی از بیمارستان‌ها برای عمل پای عبدالعلی صفری شورایی تشکیل داده‌اند. منتهی به علت آن که ترکش درون پای وی بزرگ است، به آن مشکوک شده و این عمل را به دلیل نزدیک بودن ترکش به شریان فمورال دشوار می‌دانند. با این وجود یکی از پزشکان به نام دکتر انوری داوطلب می‌شود که او را عمل کند، اما با تردید روبرو شده و از عمل جراحی منصرف می‌گردد. هیچ‌کدام از دکترهای جراح دیگر نیز جرأت نمی‌کنند پای عبدالعلی را عمل کنند، سرگرد پناهی با دکتر ناصر تابش که جراحی مجرب است، تماس گرفته و او را برای عمل دعوت می‌کند و ...

رحیم رحیمی پور
      در سال 1336 در شهر اصفهان به دنیا آمده است. از 16 سالگی به انجمن‌های شعرای اصفهان رفته و به کارهای هنری، به خصوص ادبیات علاقه پیدا کرد. در سال 57 در رشته علوم آزمایشگاهی دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی شروع به تحصیل کرد. وی در سال 59 با تعطیلی دانشگاه‌ها تحصیل را رها کرده و با جمعی از دانشجویان انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها شروع به فراگیری سینما کرد. در سال 63 اولین فیلم خود به نام «دوله تو» را ساخت، فیلم‌های دیگر او عبارتند از: اتاق یک (1365)، الماس بنفش (1368) و انفجار در اتاق عمل (1370).

 

پنج شنبه چهارم 6 1389

نویسنده و کارگردان: علی ژکان
تهیه‌کننده: علی ژکان


مدیر فیلمبرداری: فرزین خسروشاهی
تدوین: مهرزاد مینویی
صدابردار: بهروز معاونیان
موسیقی متن: حمیدرضا دیبازر
چهره‌پرداز: محمد قومی
بازیگران: رضا کیانیان، شیلا خداداد، رضا افشار، آیدا تبیانیان و مجید عبدالعظیمی

خلاصه داستان
      عیسی، رزمنده اسیری است که از اردوگاهی در عراق می‌گریزد. تعدادی از نظامیان بعثی تعقیبش می‌کنند تا آن‌که با شلیک تیری زخمی می‌شود و در رودخانه مرزی سقوط می‌کند. عیسی همان‌گونه که قبل از اسارت به دخترش «حنا» قول داده بود که او را به مسافرت می‌برد به قولش عمل می‌کند و خودش را خسته و زخمی به خانه می‌رساند. سپس با همراهی همسر و فرزندش راهی مسافرت می‌شوند. در بین راه با مردی به نام سلطان سلام برخورد می‌کنند و میانشان دوستی برقرار می‌شود، اما در طول راه متوجه می‌شوند که سلطان سلام وظیفه خاصی دارد که در پی تحقق آن است.

علی ژکان
      متولد 1329 تهران. از سال 1345 به عنوان بازیگر وارد کار سینما شد و به فعالیت تئاتری نیز اشتغال داشت.
فیلم‌ها (به عنوان کارگردان): مادیان (1363)، دخترک کنار مرداب (1368) و سایه به سایه (1374).

یادداشت کارگردان
      از شروع جنگ تحمیلی، طرح‌ها و فیلمنامه‌های متعددی به ارگان‌های دولتی سینما به قصد ساخت آنها ارائه کردم. مردود و یا اصلاحی گرفتند. از همان ابتدا تأثیرات این جنگ طولانی بر زندگانی مردم کشورم اهمیت داشت. از صحنه‌های مربوط به جبهه‌ها تا مسائل مرتبط با موشک‌باران شهرها. اما تصمیم گیرنده‌های سینما و برخی از سینماگران جنگ، جبهه‌های خودی و غیرخودی ساختند. جنگ هولناک‌تر بین خودمان وجود داشت. انگار درباره جنگ گفتن تنها در مالکیت عده‌ای خاص قرار دارد و دیگران دشمن به حساب می‌آیند. جنگ که تمام شد، درگیری‌ها و مخاصمه‌ای پنهان و آشکار فروکش کرد و به تدریج درها گشودند. در چنین وضعی با قید احتیاط و در برابر چشم‌های مراقب و مشکوک، فیلم «عیسی می‌آید» ساخته شد، در فقر و بی‌امکانی مطلق، هیچ‌یک از تشکیلات مربوط به سینمای جنگ به کمک واقعی من نیامدند، حتی بابت یک فشنگ پول گرفتند. اصلاً از این که من هم فیلم جنگی می‌سازم به ریش قبای عده‌ای برخورد و این‌که ضد جنگ می‌سازد. آن زمان نمی‌خواستیم باور کنیم جنگ اتفاق خوبی نیست. بگذریم از اکنون که می‌شود درباره مصائب و بلایای خانمان‌سوز جنگ فیلم ساخت و حرف زد.

 

پنج شنبه چهارم 6 1389

کارگردان: مجتبی راعی
تهیه‌کننده: فرج‌اله سلحشور، مجتبی راعی
فیلمنامه: مجتبی راعی

فیلمبردار: حسن علیمردانی، سعید درمنش
تدوین: سید مجید امامی
موسیقی متن: محمدرضا علیقلی
مدیرتولید: حسین ارکدستانی
صدابردار: اسحاق خانزادی
گریمور: محمد جهان‌مهر
طراح صحنه: حاج محمد سلمانی
جلوه‌های ویژه: محمدرضا شرف‌الدین، مهدی شعرای نجاتی
بازیگران: فرج‌اله سلحشور، خسرو ضیائی، محمد احمدی، علیرضا اسحاقی، گروهی از رزمندگان لشکر امام حسین و مجاهدین عراقی.
35 میلی‌متری. رنگی. 100 دقیقه

      یک تیپ از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قصد آزاد سازی پانزده دهکده در محلی به مساحت 350 کیلومتر مربع از میهن اسلامی را از اشغال دشمن دارد. دشمن از این نقشه اطلاع پیدا می‌کند و به همین جهت «علی» جانشین تیپ معتقد است که چنان‌چه حمله انجام گیرد، به علت اطلاع دشمن از آن، همه قتل عام می‌شوند. دشمن جهت بر هم زدن آمادگی تیپ، دست به یک ضد حمله سنگین می‌زند که منجر به زخمی شدن مصطفی، فرمانده‌ی تیپ، می‌شود. فرمانده‌ی زخمی از بیمارستان خارج می‌شود و اعلام حمله می‌کند. ...

مجتبی راعی
      متولد سال 1336 شهر اصفهان است. تحصیلات خود را در رشته کارگردانی سینما به پایان برده و دارای سابقه فعالیت فیلمسازی مستند در جبهه‌های جنگ است. دو فیلم بلند سینمایی به نام‌های «تابستان 58» و «انسان و اسلحه» را ساخته که جوایزی را نیز از یادواره فیلم دفاع مقدس و جشنواره‌ی ادبی هنری روستا به خود اختصاص داده‌اند.

 

پنج شنبه چهارم 6 1389

نویسنده فیلم‌نامه و کارگردان: محمدرضا بزرگ‌نیا
نویسنده: محمدرضا بزرگ‌نیا (براساس طرحی از جمال امید)
تهیه‌کننده: سیما فیلم

مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان
طراح صحنه و لباس: پروین صفری
طراح چهره‌پردازی: مهرداد میرکیانی
صدابردار: ساسان نخعی
طراح جلوه‌های ویژه: نجف فتاحی
تدوین: عباس گنجوی
موسیقی: مجید انتظامی
صداگذار: پرویز آبنار
گروه بازیگران: عزت‌الله انتظامی، هدیه تهرانی، آتیلا پسیانی، هانیه توسلی، فردوس کاویانی، مهدی میامی، عمار دهقانی تفتی

خلاصه داستان:
      با شروع جنگ تحمیلی، خانواده بزرگ عیدی محمد از هم می‌پاشد و خانه و املاک آنها به اشغال دشمن درمی‌آید. بیم، امید، مقاومت، عشق‌ها و دلبستگی‌های از دست رفته، تا نبرد نهایی و آزادسازی منطقه برای هرکدام از اعضای خانواده، سرنوشت جدیدی را به وجود می‌آورد.

محمد بزرگ‌نیا
Mohammad Bozorgnia
      متولد 1323 تهران، پس از فارغ‌التحصیلی از مدرسه عالی تلویزیون و سینما، کار در تلویزیون را آغاز کرد. طی سال‌ها، شمار زیادی فیلم مستند ساخت و از سال 1351 سینمای حرفه‌ای را با دستیار کارگردانی تجربه کرد. نخستین فیلم بلندش را در سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی با نام 1936 (1359) ساخت که به نمایش عمومی درنیامد. نخستین فیلم سینمای بزرگ‌نیا به عنوان کارگردان، «کشتی آنجلیکا» (1368) نام دارد. فیلم بعدی‌اش «جنگ نفت‌کش‌ها» است. جنگ نفت‌کش‌ها علاوه بر نامزدی در چند رشته، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین فیلم دوم را از دوازدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.

یادداشت کارگردان:
      اساسی‌ترین حق انسان، حق زندگی است. جنگ این حق را پایمال می‌کند.

 

پنج شنبه چهارم 6 1389

نویسنده و کارگردان: فرامرز گرجیان
تهیه‌کننده: اکبر صابری‌نژاد


صدابردار: علیرضا شیرالی
تصویر و نور: سیدبهاءالدین طاهری
جلوه‌های ویژه: سیدرافع موسوی
تدوین: بهرام سنجابی
موسیقی: علیرضا صنعتی
مدیر تولید: یوسف افشاری‌نیا
عکاس: حمید جانی‌پور
طراح گریم: ملیسا احمدی
طراح صحنه و لباس: محمد محمدی
صدابردار: عباس رستگارپور
بازیگران: محمد عفراوی، یوسف زغورزاده، سپیده نجدی، فاطمه مولی‌زاده، بدرالسادات بدنجانی، فرخنده زاهدی، احمد مسافری، کیومرث چناری، محمد محمدی، ملیسا احمدی
خلاصه داستان
      یک گروه فیلم‌ساز جوان جهت تهیه یک گزارش مستند تصویری از نحوه تفحص شهدای هشت سال دفاع مقدس وارد منطقه نظامی طلائیه جنوب می‌شوند. هم‌زمان پیکر یکی از شهدا از زیر خاک خارج می‌شود. تنها اثر هویتی شهید، انگشتری است که در دست او است. قرار است تا مادر شهید جهت شناسایی فرزند خود وارد منطقه‌ شود و ...

فرامرز گرجیان
Faramarz Gorjian
      ساخت 14 فیلم کوتاه، سریال نیلوفران خاک، نماهنگ‌های ما ز دریاییم و فرشتگان خاک از جمله فعالیت‌های هنری گرجیان است. او مشغول نوشتن چند فیلم و سریال است.

یادداشت کارگردان:
      جام‌های خالی می‌خواهد آن‌چه را که گذشت و دیده نشد روایت کند و به کاوش و کنکاش بنشیند و ارزش‌هایی را که روزی زیر خاک مدفون شدند بیرون بیاورد و دوباره زنده کند. جام‌های خالی قصه مردانی است که در غربت و مظلومیت زمانه، وجودشان را پر از شراب ناب معرفت کردند و رفتند و از سویی دیگر مرثیه‌ی حزن‌انگیز آنهایی است که جام‌های وجودشان خالی از معرفت ناب الهی مانده و در دنیای خاکی خیال تنها و بی‌کس مانده‌اند.

 

پنج شنبه چهارم 6 1389

کارگردان و طراح صحنه: محرم زینال‌زاده
نویسنده: علی تیموری
تهیه‌کننده: بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس با همیاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی


بازنویسی فیلمنامه: عبدالرضا منجزی
مدیر فیلمبرداری: فضل الله فعال نوری
مدیر تولید: کیانوش شیوا
دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: محسن اورنگ
دستیار اول فیلمبرداری: نادر نابغ وطن
جلوه‌های ویژه: رضا و مصطفی رستگار
عکاس: رومین محتشم
موسیقی: سعید انصاری
تدوین: روح‌الله امامی
صداگذار: احمد کلانتر، مهدیه نورالدین
چهره‌پردازان: علی‌اکبر بهادری، زهرا حسین‌خانی
گروه کارگردان: الیاس سلیمانی، محمدعلی شاهین
منشی صحنه: زهرا جعفری
مشاور تولید: زین‌العابدین مهدیزاده
دستیار تولید: یدالله شهبانی عباسی
مدیر تدارکات: محمد ملک آذری
ساخت دکور و صحنه: زارع و رضاپور حسن
نوازنده ساز و خواننده: اکبر بزرگ امین
تدارکات نظامی: یدالله شهبانی، مهدی طوسی، خلیل آرین، فراز مدرس
لابراتوار: وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
بازیگران: چنگیز وثوقی، مهشید افشارزاده، جمشید شاه‌محمدی، خسرو دستگیر، ابراهیم تنهایی، حمید عمرانی، جمال ذوالقدر، کیوان مظاهری و ...
سرمایه‌گذار: تعاونی 97 ارومیه آذرفیلم

      در آغاز جنگ تحمیلی، سلحشوران کرد، برای مقابله با دشمن وارد جنگ می‌شوند. قدیر یکی از مردان تخریب جبهه‌های جنوب با همیارانش به این مرزبانان شجاع می‌پیوندد. در این میان «آی‌پارا» دختر خورشید بزرگ ایل از نسل زنان افسانه‌ای کرد همراه دیگر مرزداران حماسه می‌آفریند و ...

محرم زینال‌زاده
      در سال 1330 در شهرستان خوی متولد شد. فارغ‌التحصیل انستیتو هنر تهران است. از سال 1365 با بازی در چند فیلم در نقش‌های کوتاه «زنگ‌ها»، «حماسه دره شیلر»، «گذرگاه»، «دستفروش» وارد سینما گردید و در سال 1368 با فیلم‌های «بای‌سیکل‌ران» و دستیاری چند فیلم از جمله «عروسی خوبان» «مدرسه رجایی»، «آب را گل نکنید»، «سلام سینما» و «نون وگلدون» مشارکت داشت و در فیلم‌هایی مانند «عملیات کرکوک»، «باغ سید»، «یک شب و یک غریبه»، «سلام سینما»، «نون و گلدون» و «اسکادران عشق» بازی کرده است.
اولین فیلم سینمایی وی به نام «مرز ناتمام» در سال 1371 ساخته و فیلم‌های بعدی «ساز و ستاره» 1373 و «آی‌پارا» 1377 می‌باشد.

پنج شنبه چهارم 6 1389

کارگردان: عزیزالله حمیدنژاد
تهیه‌کننده: شرکت تماشا
فیلمنامه: عزیزالله حمیدنژاد

سال ساخت:1370

مدیر فیلمبرداری: محسن ذوالانوار
تدوین: سیف‌الله داد
موسیقی متن: کامبیز روشن‌روان
صداگذار: مهدی دژبدی
طراح صحنه: محمود صدرزاده
چهره‌ پرداز: مسعود افشار
جلوه‌های ویژه: محمدرضا شرف‌الدین
جانشین مدیر تولید: امیرحسین شریفی
35 میلی‌متری. رنگی. 110 دقیقه

بازیگران: مهدی فقیه، مهدی قلی‌پور، محمدرضا آشتیانی، محمدرضا مهدوی، محمدرضا یزدان‌خواه، محمد گوهری، حسین یاری

خلاصه‌ی طرح داستان فیلم:
      پیرمردی شیرازی به نام باباعقیل برای دیدن و خداحافظی با پسرش که به جبهه رفته، به پشت جبهه می‌آید. اما پسرش به خط مقدم رفته و سر قرار نمی‌آید. پیرمرد جسد هم‌سنگر او را می‌بیند که شهید شده است و از این‌ رو برای یافتن او بی‌تاب و مصمم می‌شود. او با این که همه منعش می‌کنند، به همراه یک نوجوان قایق‌ران (سکانی) راهی جبهه‌های هورالهویزه می‌شود و خود را به محل استقرار پسرش می‌رساند، اما موفق به دیدار پسرش نمی‌شود، زیرا او هنوز از مأموریت گشت و کمین بازنگشته است. باباعقیل در نهایت همراه آن نوجوان و در راه بازگشت، در معرض خطر جدی قرار می‌گیرند و در هور گم می‌شوند. سرانجام پدر و پسر یکدیگر را در میان مه می‌یابند.

معرفی کارگردان: عزیزاله حمیدنژاد
      در سال 1338 در گرمسار متولد شده است. از سال 1356 به فیلم‌سازی آماتوری مشغول شد و تعدادی فیلم هشت میلی‌متری در سینمای آزاد ساخت. از سال 62 کارش را در تلویزیون آغاز کرد و فیلم مستند «زندگی در ارتفاعات» (1364) او در پنجمین جشنواره‌ی فیلم فجر برنده‌ی لوح زرین بهترین فیلم مستند شد. فیلم دیگر وی «مرثیه‌ی حلبچه» (1367) در هفتمین جشنواره‌ی فیلم فجر از سوی مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفه‌ای به عنوان بهترین فیلم مستند انتخاب گردید. «هور در آتش» نخستین فیلم بلند او در سینمای حرفه‌ای است.

پنج شنبه چهارم 6 1389

کارگردان: شهریار بحرانی
تهیه‌کننده: حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی
فیلمنامه: شهریار بحرانی، سید ناصر هاشمی

سال ساخت: 1373
مدیر فیلمبرداری: رسول احدی
تدوین: حسین زندباف
طراح صحنه: حمید قدیریان
چهره‌پرداز: فریدون کشن فلاح
صدا گذار: اسحق خانزادی
جلوه‌های ویژه: جواد شریفی
مدیر تولید: روح‌الله برادری
35 میلی‌متری. رنگی. 95 دقیقه

بازیگران: جعفر دهقان، محمد کاسبی، فرامرز شهنی، حسین یاری، حسن عباسی، سعید قائمی، سعید خوشدل
 
خلاصه‌ی طرح داستان فیلم:
      سال 1359، ستاد نیروی هوائی عراق که از اول جنگ با برتری هوایی ایران روبرو شده است و قریب الوقوع بودن شکستن حصر آبادان را پیش بینی می‌کند، برای حفاظت از هواپیماهای استراتژیک عراق، تصمیم می‌گیرد که آنها را منتقل کند به سه پایگاه بسیار دور افتاده در نزدیکی مرز عراق با اردن که پایگاه‌های اچ3 نام دارند. در اسفند همین سال ستاد نیروی هوایی ایران در جلسات فوق العاده‌ای طرح بمباران این سه پایگاه را مطرح می‌کند. این طرح در ابتدا ناممکن و غیر عملی می‌نماید، اما در نهایت نقشه‌ای متهورانه و بی‌نظیر پیشنهاد می‌شود. در سحرگاه 15 فروردین 1360 هشت فروند جنگنده- بمب‌افکن ایرانی برای "حمله به اچ 3" به پرواز در می‌آیند.
 
معرفی کاردان: شهریار بحرانی
      متولد سال 1330 است. در رشته‌ی نقاشی متحرک لیسانس دارد. کار هنری خود را در گروه تلویزیونی سپاه آغاز کرده و سپس شروع به ساختن فیلم‌های بلند داستانی نموده است. فیلم‌هائی که تا کنون ساخته، عبارت‌اند از: «گذرگاه» 1365، «هراس» و «آب را گل نکنید» 1368 و «حمله به اچ 3» 1373.

پنج شنبه چهارم 6 1389
پس از ناکامی صدام در جلوگیری از عملیّات فتح‌المبین، یک روز مانده به شروع این عملیّات، صدام حسین طی نامه‌ای به احمد سکوتره (رئیس کنفرانس اسلامی) که تلاش‌هایی برای صلح انجام داده بود، شرط سوم ایران یعنی معرفی متجاوز را می‌پذیرد، اما فرماندهان نظامی و رزمندگان اسلام بدون توجه به این تثبیت صدام، لحظه‌ای در اجرای این عملیّات تأمل نکرده و در هر منطقه از سرزمین‌های تحت اشغال عراق دست به عملیّات کوبنده و قاطع می‌زنند. عراق برای جلوگیری از اثرات تبلیغات حمله و فتوحات آن آمار تلفات ایران هزاران کشته اعلام می‌کند و تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق را بسیار ناچیز می‌خواند.


رادیو بغداد طی اخبار و تفسیرهای گوناگون اعلام می‌کند که نیروهای ایران در تحرکات اخیر خود، به دفاع مستحکم عراق برخورد نموده و با دادن تلفات سنگین راه فرار را در پیش گرفته‌اند... و اضافه می‌کند که در این نبرد قهرمانانه تنها هفت سرباز عراقی کشته شده‌اند.
این ادعا زمانی اعلام می‌شود که 650 کیلومتر مربع از خاک ایران آزاد و 6000 نفر از ارتش عراق اسیر و نزدیک به 10000 نفر کشته و زخمی شده‌اند ( تا پایان مرحله دوم عملیّات).

رادیو بغداد در ادامه اخبار سراسر کذب خود، بازهم به پخش اخبار دروغ پرداخته و می‌گوید:
«منطقه عملیّاتی مملو از اجساد و ادوات زرهی ایرانیان است و آنها با دادن تلفات و اسیر فراوان راه فرار را در پیش گرفته‌اند، ما این بار تلفات خود را تا پایان مرحله دوم، ده نفر اعلام می‌کند».
این در حالی است که نیروهای بعث در بسیاری مواضع خود عقب‌نشینی کرده و با فرار تاریخی آنها، مقدمة مرحلة سوم فراهم شده است.
زمانی که مرحله سوم با موفقیت بی‌نظیر اجرا می‌شود و قریب 25000 نفر کشته و زخمی و 15000 نفر اسیر می‌شوند و رزمندگان اسلام در نزدیکی مرزهای بین‌المللی مستقر می‌شوند، رادیو بغداد با شوق و هیجان فراوان اعلام می‌کند که نیروهای ایرانی همچنان در حال عقب‌نشینی‌اند و سربازان قدرتمند عراق با اقتدار کامل در حال پیشروی به سوی دزفول و شوش هستند.
در این میان آژانس‌های خبری و رسانه‌های گروهی غرب اخبار را به نقل از اعلامیه‌های نظامی عراق و آب و تاب نقل می‌کنند.

رادیو امریکا:
این رادیو در روز چهارم فروردین 1361 به نقل از روزنامه نیویورک تایمز و به گفته تحلیل‌گران آمریکایی می‌گوید:
«حمله بزرگی که نیروهای ارتش ایران علیه واحدهای عراقی در منطقه دزفول آغاز کردند، شربه‌ای کاری به افراد لشکر زرهی عراق که به جبهه نبرد منتقل شده‌ بودند، فرود آورد. تحلیل‌گران این حمله را از نظر لجستیکی درخور توجه دانسته‌اند، اما حاضر نشدند ادعای ایران را در مورد پیروزی قبول کنند.»

رادیو عمان:
«عراق اعلام کرد که نیروهایش طی نبردهای 24 ساعت گذشته در جبهه‌های نبرد هشتاد و یک نفر از نیروهای ایرانی را به قتل رسانده‌اند.
خبرگزاری عراق امروز به نقل از یک اطلاعیه نظامی گزارش داد که در منطقه اهواز 62 نفر از نیروهای ایران کشته شده‌اند فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق دیشب اعلام کرده بود که نیروهای این کشور در جبهه‌های شوش و دزفول در استان خوزستان ایران 12 تیپ نظامی ایران را متلاشی کرده و تعداد زیادی را به اسارت خود درآورده‌اند.» (4/1/61)

رادیو رأس‌الخیمه:
«خبرگزاری عراق به نقل از گزارشگر خود در میدان‌های نبرد، گزارش داد که نیروهای عراقی در نخستین ساعات بامدار این روز، حمله گسترده و بزرگی را برای مقابله با نیروهای ایران که در منطقه شوش و دزفول، نیروهای عراق را مورد تهاجم قرار دادند، شروع کرده‌اند. این خبرگزاری می‌افزاید: لشکر 77 ایران به طور کامل نابود شده است.» (4/1/61)

رادیو بی.بی.سی:
« یک سخنگوی ارتش عراق اخبار مربوط به پیروزی‌های اخیر ایران را در جبهه‌های جنگ بی‌اساس توصیف کرد. وی گفت که ایران از ابتدای جنگ تا به حال مدعی چنین پیروزی‌هایی بوده است؛ اما واحدهای نظامی عراق همچنان بر مواضع خود در داخل خاک ایران کاملاً مسلط هستند.»
بدنبال اطلاعیه‌های نظامی سراسر کذب عراق، کشورهای حوزه خلیج فارس فقط اخبار واصله از شورای فرماندهی بعث را پخش کرده و از پخش پیروزی‌های ایران خودداری می‌کنند، اما صدام طی پیام‌هایی به سمینار اسلامی در سریلانکا اعلام می‌کند که عراق هیچ چشمداشتی به خاک ایران نداشته و طالب صلح است.
این تصمیم و پیام صدام برای بسیاری از خبرگزاری‌ها روشن می‌کند که قدرت انهدام و گستردگی عملیّات تا چه حد بوده است و چرا سردار قادسیه به موضع انفعال افتاده است.
به دنبال اظهارات صدام، خبرگزاری‌ها بشدت تحت تأثیر پیروزی‌های رزمندکان اسلام در عملیّات فتح‌المبین قرار گرفته، بناچار گوشه‌هایی از این پیروزی بزرگ را بازگو می‌کنند.

رادیو بی.بی.سی:
«کارشناسان امور اطلاعاتی در غرب اظهار می‌دارند اکنون روشن شده است که ایران تا حدودی در جنگ‌های اخیر با عراق موفق بوده است. با این حال عقیده بر آن است که موفقیت ایران قاطع نبوده است.» (19/1/61)

رادیو لندن: «در حالی که پرزیدنت صدام حسین (رئیس جمهور عراق)، در مصاحبه‌ای که با یک روزنامه فرانسوی، پیروزی ایزان در عقب راندن عراقی‌ها را انکار کرده است، طبق گزارش افرادی که در این روز از صحنه جنگ عراق با ایران بازدید کرده‌اند، نیروهای ایران آخرین حمله خود را علیه عراقی‌ها در منطقه شوش از ایالت خوزستان انجام داده‌اند و سپاه چهارم عراق را منهدم ساخته‌اند».

همین رادیو ادامه می‌دهد:
«خبرنگارانی که در ایران به دیدار از جبهه‌های جنگ رفته‌اند، تأییر می‌کنند که نیروهای عراقی در نبرد عظیمی در اطراف دزفول تلفات شدیدی را متحمل شده‌اند و ضایعات بسیاری بر تجهیزات آنان وارد آمده است.
خبرنگاران می‌گویند که هر دو طرف از آغاز جنگ تاکنون درباره پیروزی‌های خود مبالغه کرده‌اند، اما این روشن است که نیروهای ایران به موفقیت دست یافته‌اند.» (12/1/61)

رادیو آمریکا:
«به گزارش روزنامه واشنگتن پست، صدام حسین اعلام کرد که نیروهای عراق از مواضعی که بیش از یک سال در داخل خاک ایران در تصرف نیروهای عراقی بوده است، عقب‌نشینی کرده‌اند.»
سردار قادسیه که همیشه در اطلاعیه‌های نظامی خود دم از پیروزی می‌زد این بار به شکست خود اعتراف کرده و بناچار برای کاستن از فشار تبلیغات، به هذیان‌گویی افتاده و دوباره دم از پیروزی می‌زند.

روزنامه واشنگتنن پست در این باره می‌گوید:
«صدام حسین (رئیس جمهور عراق) عقب‌نشینی ارتشش را در جنگ خلیج فارس رد کرده و مدعی پیروزی شده است. وی خطاب به گروهی از خبرنگاران فرانسوی در بغداد گرفت: در آنچه در جنگ به دست آمده نه تنها پیروزی برای عراق، بلکه برای انسانیت بوده است. (البته این ادعا کارگر نیفتاده و پیروزی فتح‌المبین همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.» (11/1/61)

مطبوعات انگلیس:
روزنامه تایمز مالی ضمن گزارشی در مورد دستور عقب‌نشینی به نیروهای بعث عراق اقرار می‌کند که صدام به گونه‌ای تحقیرآمیز ناگزیر به عقب‌نشینی شده است و این در حالی است که بطور همه‌جانبه پیروزی‌های ایران مورد تأییر قرار گرفته است. سپاه چهارم که اینکه فرماندهی ارتش عراق به عقب رانده شدن آن اعتراف دارد، تصور می‌رود بیشتر صدمات را در اثر حمله ایران متحمل شده باشد.

روزنامه دیلی تلگراف:
این روزنامه از قول خبرنگاران خود در بغداد اعتراف می‌کند که دستور عقب‌نشینی از سوی صدام، دیپلمات‌های خارجی را در بغداد متوجه ساخته، زیرا تاکنون تمام اعلامیه‌های نظامی رژیم عراق صحبت از پیروزی‌های مداوم ارتش صدام را داشته است. مقامات اطلاعاتی و رسمی آمریکایی تأیید کردند که حداقل 20000 سرباز عراقی در حمله‌های ‌اخیر ایران بشدت تار و مار شده‌اند و..

يکشنبه سی یکم 5 1389
« نمی دانم آزمایش کرده اید وقتی مهمانی بر انسان وارد می شود هم از دید مهمان و هم از دید میزبان چه حالی است من برای اینکه مقدمه حرف خودم را بگویم این را تنظیم کردم بادیدار به یادماندنی خودم و همراهانم قبل از اینکه ما وارد منطقه و ماموریت افتخاری 2 معارف جنگ شویم روز پنج شنبه گذشته مخصوصا سفری را انجام دادم تا محلها را بررسی کنم و ببینم وضعیت چطور است محلهایی که دیدم .1 نقطه رابیه و میش داغ .2 عین خوش و دهلران .3 جسر نادری و پل کرخه .4 دامنه ارتفاعات ابوصلیبیخات .
اینجا سومین نقطه ای بود که وارد شدیم . وقتی فرماندهی و عقیدتی به استقبال ما آمدند گفتند محل پذیرایی ما حسینیه سیدالشهدا است با شنیدن این خبر صفایی وجودم را فرا گرفت که از بیان آن ناتوانم . اینجا رزمندگانی زندگی می کردند و گریه می کردند که به خدا نزدیک بودند. این صفا کجاست عملیات فتح المبین عملیات سراپا حماسه . ایثار و معنویت بود. با دلایل و مدارک لازم ثابت می کنم که نقطه اوج رزمندگان برای جنگیدن در راه خدا عملیات فتح المبین بود در قیاس با عملیات بیت المقدس شاید گفته شود کوچک تر است اما باید ارزیابی کرد و دید که چقدر به خدا نزدیک شدیم . باید دید چقدر بهتر خدا را دیدیم (ما در این عملیات ) بهتر دیدیم و دانستیم که شخصیت ما در نظام چیست عطش جنگیدن در راه خدا پیدا بود. چرا که این عملیات با نام یا زهرا(س ) آغاز شد و به برکت این نام خدا می داند که چه به وجودآمد عملیات فتح المبین نتیجه سه ماه تلاش مستمر بود. بعد از سه ماه تلاش موفق شدیم به تدبیر برسیم . قرار بود در این عملیات . در فضای 60 * 40 کیلومتر از چهار محور : .1 جسرنادری .2 محور ممله و پادگان عین خوش .3 محور شوش .4 محور تنگ رقابیه از طرف تنگ زلیجان و ارتفاعات میش داغ عمل کنیم . قرارگاه لشگر 77 ثامن الائمه که از چهره ها و یگانهای سرافراز ارتش و رزمندگان اسلام است در هفت تپه مستقر بود عقبه اش و یگانهایش در غرب کرخه بودند . در کنار آن همرزمان از سپاه تیپ 17 قم تیپ حضرت سجاد و گردانهای مختلف حضور داشتند و همه آماده عملیات بودند. یک روز در هفت تپه جلسه داشتیم . همه فرماندهان بودند و پیشرفت کار را در قرارگاه کربلا کنترل می کردیم و جایی که لازم بود هدایت می کردیم . جلسه عجیبی شد. برادران ارتش و سپاه یک یک آمدندو گزارش دادند. همه گزارشها منفی بود و مایوس کننده . جو بسیار نگران کننده ای به وجود آمد. نوبت رسید به برادر عزیز صفار از قرارگاه فجر از سوی سپاه که فرمانده تیپ 12 قم بود . با تواضع گفت : « از شما تعجب می کنم از حال شما مگر ما با توکل به خدا جلو نیامدیم » جوان 22 ـ 23 ساله ای در مقابل اساتید و فرماندهان می ایستد یک دفعه جو جلسه تغییر می کند. شرمنده می شوم ایشان گزارش می دهد و میزان پیشرفت شناسایی خودش را می گوید جلسه قوت قلب گرفت چهار راه بحث بر سر این بود که از کجا شروع کنیم ارتش می گفت از جسر نادری و از قرارگاه فتح و سپاه می گفت نه از چهار محور با هم باید شروع کرد. من همرزمان ارتش را صدا کردم و گفتم از هر چهار محور عمل می کنیم . برای عملیات آماده شدیم . کارشناسان گفتند نور ماه برای حمله مناسب نیست چون کارشناس بودند پذیرفتیم . گر چه مایل نبودیم تا آمدیم تصمیم گرفتیم که آماده شویم . دیدیم از قرارگاه فجر تماس گرفتند که دشمن آتش سنگینی را شروع کرده و به ما فشار می آورد. از یک طرف فشار دشمن و از طرف دیگر کمبود مهمات همه را نگران کرده بود آمدیم دفع کنیم دیدیم دشمن از رقابیه جلو آمده حالت عجیبی پیش آمد. از طرح سه ماهه ما اصلا دو محورش خراب شد چه باید می کردیم در قرارگاه کربلا به این نتیجه رسیدیم که باید نزد فرماندهی کل قوا برویم و دو تا سئوال مطرح کنیم . .1 چه باید کرد .2 برای این طرح ناقص ما استخاره کنید . بین من و سردار رضایی هماهنگی شد که من در منطقه بمانم و سردار رضایی به تهران برود.

قبل از دوازده و نیم بود که از ابوغریب خبر دادند دشمن باچند تانک آمده . من پایم رغبت ندادکه بروم پای بی سیم که بگویم برگردند. گفتم: شاید ارتشی هاگوش کنند (بدلیل سلسله مراتب نظام ) ولی با تک تک فرماندهان صحبت کردم گفتند قلب ما قوی است . ساعت 12 و نیم یک و نیم 2 و نیم شد و اینها همین طور پیش می رفتند ساعت 3 و نیم صبح که شد دیدم گفتند ما بیست متری دشمن هستیم رمز عملیات را با قدرت کامل گفتیم بعد از اعلام فرمان حمله تمام فرماندهان و عناصر ستاد رو به قبله دعای توسل خواندند چه دعایی ! چه ضجه هایی ! چه زاری بود هر کس به حال خودش گریه می کرد هر لحظه بر شدت گریه اضافه می شد که من سر و صدای بی سیم را نزدیک صبح شنیدم فکر کردم گیر افتاده اند گفتند ما فرمانده تیپ را گرفتیم و بعد هی اسیر بود که به عقب می آمد. هر چه می پرسیدیم که چی شده هیچ کس جواب نمی داد. گرفتار بودند آخر. گفتیم فرمانده تیپ دشمن را بیاورند. فرمانده تیپ گفت : « ما می دانستیم بعد از توفیق در مرحله اول شما حتما حمله می کنید این بود که به همه گفتم آماده باشند همه آماده پشت تیربار و در سنگرها بودند . تا اینکه ساعت 3 شد دیدیم خبری نشد . ما گفتیم ساعت 3 حمله نکردید پس دیگر حمله نمی کنید لذا به همه استراحت دادیم . خود من آن قدر احساس اطمینان می کردم که با لباس زیر خوابیدم بعد دیدم طرف رانم درد می کند (مرا می زدند که بیدار شوم و بعد هم اسیر شدم ). » مواضع دشمن به سرعت سقوط می کرد قرارگاه فرج و قرارگاه نصر این منطقه را گرفتند ابتکار عمل از دست ما خارج شده بود. ما هر جا را می گفتیم بگیرید می گفتند ما از آنجا رد شدیم به سردار رضایی گفتم اینجا جای ما نیست و رفتیم جلو. تا چنانچه سوار بر وانت رفتیم و بعد تا تنگه برغازه آمدیم گلوله تانک دشمن جلو ما را گرفت . بیست متری ما خورد و ما پریدیم بیرون . عملیات حماسه انگیز با آزادسازی دو هزار کیلومتر از خاک و شانزده هزار اسیر به پایان رسید.

بعد از عملیات فتح المبین اواخر مسئولیت خودم در فرماندهی نیروی زمینی احساسی به من دست داد که یک تیپ به نام حضرت ابوالفضل با سه گردان تشکیل دهم و افسران و درجه داران ایمانی وارد آن شوند و این تیپ طوری بگیرد و خیالمان راحت شود. تیپ حضرت ابوالفضل تشکیل شد ،باسه گردان . برای اینکه از مجموعه های خوبی برخوردار شوند به مهندسی نزاجا پانزده روز مهلت دادیم که یک حسینیه بسازد و این فضا و اطرافش را که می بینید در عرض پانزده روز به وجود آمد. آمدم فرماندهی تیپ را خودم برعهده گرفتم تا فرماندهی نیروی زمینی احساس کند این تیپ برای خودش است . وقتی نماینده امام در شورای عالی دفاع شدم این تیپ منحل شد. شب انحلال من در تهران بودم . وقتی خبر انحلال آن را دادند حال عجیبی پیدا کردم . مانند شب عاشورای امام حسین (علیه السلام ) شد و اکنون من از فرماندهی تیپ تشکر می کنم و حسینیه تیپ اینجا باید بماند به این [عنوان آثار جنگ من به تیپ 45 تبریک می گویم . از صمیم قلب می خواهم که قدر این نعمت را بدانند . بایستی به مرور و به تدریج وضع بهتری پیدا کند. »

 

فرمان حمله سراسری در ساعت (س) صادر شد.
پخش این خبر وحشت شدیدی را در دل نیروهای متجاوز عراقی ایجاد می‌کند. عملیّات فتح‌المبین ارتش شکست‌خورده دشمن را که زمانی خود را شکست‌ناپذیر می‌نامید، از میان می‌برد و این ارتش، اعتبار خود را از دست می‌دهد و دیگر توانی برای عرض اندام نمی‌یابد. شکست‌های پیاپی و انهدام نیروها و امکانات ارتش عراق، توان مقابله و رجزخوانی را در صدام ضعیف می‌کند.
آتش‌بیاران معرکه که با سرازیرجنگ‌افزارهای مهلک نمی‌توانند مانع فرار ارتش عراق شوند، به تکاپو می‌افتد تا راه چاره‌ای پیدا کنند. آنها که عملیّات ثامن‌الائمه و طریق‌القدس را جرقة موقت و ناشی از حضور مستشاران خارجی می‌دانند و تکرار آن را غیرممکن می‌پندارند، در مقابل عملیّات فتح‌المبین به استیصال می‌افتند. حسین، شاه اردن (عامل سپتامبر سیاه) که اوایل جنگ به طور جدی نیروهای زیادی را برای حمایت از صدام به مقابله نیروهای اسلام در جبهه‌های نبرد می‌فرستد، در مقابل این شکست فضاحت‌بار صدام، عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد.
حسنی مبارک (رئیس رژیم مصر) از آمریکا و غربی‌ها می‌خواهد که در مقابل ایران کاری بکنند.
حسن (پادشاه مراکش) و جعفر نمیری (پادشاه سودان) که از حامیان صدام هستند، برای نجات صدام دست و پا می‌زنند.
بدین ترتیب حامیان صدام به تلاش می‌افتند و با به صدا درآوردن شیپور صلح، سعی در پیشگیری از عملیّاتی دارند که قرار است در ساعت (س) به مرحله اجرا درآید، زیرا هجوم نیروهای اسلام و انقلاب اسلامی را غیرقابل کنترل می‌دانند.
این ندای صلح‌خواهی هواداران صدام زمانی است که قسمت وسیعی از خاک جمهوری اسلامی ایران از جمله شهرهای نفت‌شهر، سومار، قصرشیرین، مهران، هویزه و خرمشهر در اشغال دشمن است و عراق به اصطلاح با رو کردن برگ‌های برنده، سعی در حفظ موقعیت خود می‌نماید، اما در این میان چشم‌ها به دو شهر مظلوم و مقاوم هویزه و خرمشهر دوخته می‌شود. ملت ایران از مسئولین خود می‌خواهند که نگذارند این شهرها بیش از این در اشغال دشمن بمانند. عراق با تمام تلاش، از جمله تمرکز قوای کمکی در جنوب می‌خواهد از عملیّات سرنوشت‌ساز آتی ایران جلوگیری کند.
ضربه سخت عملیّات فتح‌المبین چنان بود که دشمن نتواسنت آن طور که باید دست به نقل و اناقال بزند. با تمام این اوضاع، منطقه جنوب در محورهای خرمشهر، به یک نقطه بحرانی و لاینحل تبدیل می‌شود و ارتش عراق در دامی که خود گسترده گرفتار می‌آید. این نقطه بحران لحظه به لحظه به اوج خود نزدیک و نزدیک‌تز می‌شود. نیروهای عراقی میدان‌های مین و دیگر موانع ایذایی را در منطقه گسترش می‌دهند و با فراخوان تمامی سربازان احتیاط و اعزام آنها به منطقه عملیّات، به زعم خود اطراف خرمشهر را دژی مستحکم و نفوذناپذیر تبدیل می‌کنند. خاکریزها پی در پی احداث می‌شوند. تعداد تیربارهای تعبیه شده به چندین برابر می‌رسد. افراد مستقر در پشت میدان‌های مین برای ایجاد میدان آتش افزایش می‌یابند.
شوروی (سابق) در ادامة کمک به عراق، تعداد زیادی از تانک‌های T.72 و هواپیما به عراق تحویل می‌دهد.
آلمان غربی و ایتالیا به طور اضطراری موشک ضد زره مادون قرمز میلان و دیگر جنگ‌افزارها را به سمت عراق و برای حمایت از صدام ارسال می‌دارند.
کویت، عربستان و دیگر کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس در ادامه کمک‌های خود، دلارهای حاصل از نفت ملت‌های خود را به صدام می‌دهند و...
همه چیز آماده است تا ایران نتواند در جبهه‌ها دست به تحرکات گسترده و جدید بزند. اما عزم قاطع مردن و مسئولان جمهوری اسلامی ایران برای راندن اشغالگران از خاک خود جزم است و در این راه هیچ تردیدی وجود ندارد.
بار دیگر نیروهای داوطلب مردمی پس از کسب روحیه پیروزی عملیّات فتح‌المبین، برای شرکت در عملیّات و برای خلق حماسه‌های فراموش‌نشدنی عظیم‌تر و پایان دادن هرچه سریع‌تر به اشغال سرزمین خود، به جبهه‌های نبرد هجوم می‌آورند. به طوری که تدارک و سازماندهی قدری مشکل می‌شود.
منبع:کارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس،نوشته ی علی سمیعی،نشر نمایندگی ولی فقیه درنیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی-1376
يکشنبه سی یکم 5 1389
X