با گام های استوار رفتند؛ تا فتح قلّهی انقلاب، فریادگر و پرخروش، مصمم و پرامید، در صف هایی به هم پیوسته و دل هایی از هم نگسسته؛ مردم روزِ بیست و دوّم بهمن را میگویم!
آن روز کوچه ها عطر خوش انقلاب را حس میکرد و مردم در زمستانی سرد، گرمی آغوش همدیگر را در تبریک پیروزی می چشیدند. اصحاب عاشورای خمینی (رحمت الله علیه) و دانش آموختگان دانشگاه حسینی، این بار حماسه ای دیگرگونه آفریده بودند و کعبه ی میهن را از بُتهای زر و زور و تزویر پاک کرده بودند. آنان که ایمان را با مائده های آسمانیاش، در بازار شهر گسترده بودند و تلاش را میهمان زندگی مردم کرده بودند. هم آنان که خون را کمترین متاع به درگاه پروردگارشان می پنداشتند و هستی خود را خالصانه برای رهبر خود میگماشتند.
آن روز، حقیقت گُل متجلّی شد و باغ به این همه زیبایی خود تبریک گفت. آن روز پرنده هایی که کوچیده بودند بازگشتند و فضای آسمان در کثرت آنان، پنجره پنجره شده بود. آن روز درختان سرو به آزادی و آزادگیِ همگان، پیام تبریک فرستادند و برکه ها زلالیِ مردان و زنان انقلابی را درود گفتند. آن روز اقیانوس، مبهوت تلاطم های دلیرانه ای بود که کویر تشنه ی ایران را سیراب ساخته بود و سیلی خروشان شده بود، تا خانه ی عصیان را از جا بَر کند. آری، آن روز، روز خدا بود.
اینک در یاد روز آن بهارِ فراموش ناشدنی، به روح پاک شهیدان درود می فرستیم و با گرامی داشت خاطره ی آن مسیح انقلاب، راه پرافتخار خویش را ادامه می دهیم.
نویسندگان: سید امیرحسین کامرانی راد، جواد محمد زمانی
منبع: سایت راسخون