دسته
لينك هاي دسترسي سريع
مطالب من در ثبت مطالب روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1147717
تعداد نوشته ها : 1368
تعداد نظرات : 348
Rss
طراح قالب
مهدي يوسفي
واژه «معجزة» از «عجز» ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آورده اند، مانند تای صمدیة، و برخی آن را تای مبالغه می دانند، مانند تا در «علامة»
امام صادق- علیه السلام - در تعریف معجزه می فرماید: و المعجزه علامهٌ لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب.(1) «معجزه» نشانه ای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجت های خود نمی دهد، تا به وسیله ی آن، راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از مدّعیان دروغین شناخته شوند .
در توضیح این حدیث شریف باید دانست که معجزه ـ چنان که از لفظش پیدا است ـ یعنی عاجز کننده، و آن کار خارق العاده ای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام می دهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز می نمایند.
قرآن کریم از این واژه به «آیت»، یعنی نشانه و علامت، و نیز به «بیّنه» تعبیر کرده است.
البته قرآن آثار خلقت خداوند را نیز که دلیلی قطعی و تردیدناپذیر بر وجود خداوند می باشد، به «آیات» تعبیر کرده است، و اما «آیه» به معنای معجزه، مانند: «قُلْ إِنَّمَا الآیاتُ عِنْدَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ من فقط بیم دهنده ای آشکارم و آیه ها و نشانه ها نزد خدا (به دست او) است (2)
و در روایات (از جمله روایت فوق) و فرهنگ متکلمان (از آن نظر که این نشانه، ناتوانی سایر افراد را آشکار می سازد) به «معجزه» تعبیر شده است. قرآن کریم نقل می کند که مردم هر زمان، از پیامبران زمان خویش تقاضای «آیت» و «معجزه» می کردند و آن ها نیز به درخواست هایی که معقول و منطقی و در راستای حقیقت جویی بود، پاسخ مثبت می دادند، ولی اگر درخواست ها از سوی مردمی بهانه جو بود و به جهت دشمنی و مبارزه و معارضه با پیامبران صورت می گرفت، چون پیامبران برای اثبات رسالت خویش به مقدار لازم معجزه آورده بودند، به خواسته ی آن ها پاسخ نمی دادند.
.. و مان کان لِرسول أن یأتی بآیه إلاّ بإذن الله؛(3) هیچ رسولی این حق را نداشت که آیه و معجزه ای را بدون اذن خدا بیاورد.
قرآن کریم معجزه های زیادی را برای پیامبران نقل کرده است؛ مانند: زنده کردن مرده، علاج بیماران صعب العلاج و علاج کور مادرزاد، سخن گفتن در گهواره، تبدیل عصا به اژدها، خبر دادن از نهان و آینده و..(4)
نتیجه :
از آنچه گفته شد، می توان چهار رکن اساسی برای معجزه بیان کرد:
1- کاری خارق العاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچ کس ـ هر چند نابغه باشد ـ نمی تواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد؛ حتی ساحر وکاهن .
2- این کار خارق العاده تنها با اذن و مشیّت الهی صورت می گیرد.
3- همراه با ادعای پیامبری است؛ یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد.
4- همراه با «تحدی» است؛ یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل؛ به این ترتیب که از تمام انسان ها دعوت کند که اگر می توانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند.
بنابراین، اگر یکی از موارد یاد شده در کار نباشد، نمی توان آن را معجزه نامید.
پی نوشت:
1- بحارالانوار ج11 ص71
2- سوره عنکبوت آیه 50
3- سوره رعد آیه 38/ سوره غافر آیه 78
4- ر.ک: وحی و نبوّت ص 12

پنج شنبه اول 12 1387
X