* در پاره اى از تحلیل ها، جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، جریان ملى شدن نفت و قیام 15 خرداد مقاطعى هستند که سیر تاریخى معینى را براى انقلاب اسلامى رقم مى زنند; اگرچه نحوه تحلیل و دخول و خروج در بحث به گونه هاى مختلفى شکل گرفته، ولى روند تاریخى و چگونگى تأثیرگذارى این وقایع تا مرحله تحقق انقلاب اسلامى مسئله اى است که فکر مى کنم کمتر مورد تأمل جدى قرار گرفته است; آیا این تأثیرگذارى در مقوله هاى جامعه شناختى باید دنبال شود یا در ابعاد روان شناختى، و یا به لحاظ سیاسى باید مورد مطالعه قرار گیرد؟ اساساً پیشینه تاریخى انقلاب اسلامى را از کجا باید شروع کرد و نسبت هر یک از مقاطع تاریخى را، اعم از این که به عنوان عامل قریب یا عامل بعید تحلیل شود، با انقلاب اسلامى و نحوه تأثیرگذارى شان را بر آن به چه شکلى مى توان تبیین نمود؟
زرگرى نژاد: تصور بنده این است که اگر مفهوم پیشینه و آغاز انقلاب اسلامى را به لحاظ ابعاد مختلف آن معنا کنیم که از چه جهت ما به ریشه هاى تاریخى انقلاب اسلامى ایران نگاه مى کنیم، بحث روشن تر خواهد شد; آیا از جهت مبانى فکرى، ریشه یابى تاریخى مى کنیم و به دنبال پیدا کردن اصول، پایه ها، استوانه ها و آرمان هاى تفکر انقلاب اسلامى هستیم، یا به لحاظ ربط داشتن به حوادث گذشته ریشه یابى مى کنیم و به طور مشخص سوابق اجتماعى عمومى انقلاب را در قالبى از زنجیره