آدمای تنبل، نبوغ شگفت انگیزی توبهانه تراشی و سرهم کردن توجیهات و بافتن قصه های عجیب و غریب دارن. فقط کافیه یه مسئولیت ساده بهشون بسپری تا با هزار و یه روش، از زیر کار در برن.
قسمت قبل، گفتیم که با جدی شدن جنگ خندق، کم کم حملات جسته و گریخته دشمن شروع شد و مدینه هر روز شاهد چندین درگیری پراکنده بود.
این حمله ها، خیلیا رو ترسوند. ازجمله طایفه بنی حارثه رو. مردای بنی حارثه که دنبال در رفتن از زیرکار بودن، اوس بن قَیظی رو به نمایندگی خودشون پیش پیغمبر فرستادن تا با بهونه ای، کارت معافیت از خدمتو، از پیغمبر بگیرن. اوس داخل خیمه فرماندهی شد و بعد از سلام و احوالپرسی، به پیغمبر گفت:...