کتاب کودک(گویا)

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
آلبــــوم
تک فایــــل
ویدئوهــــا
قسمت اول از کتاب گویای «چرخ لاستیکی» تهیه شده در ایران صدا «اون موقع ها که خیلی دور نیست بچه ها اسباب بازی نداشتند و مجبور بودند خودشون را با آت آشغالهایی که اطراف خونشون بود سرگرم کنند و قصه ما در مورد همین بچه هاست که چرخهای لاستیکی را پیدا کرده و با اونها بازی می کنند» (6:50)
06':50''
3853
13
0
قسمت دوم از کتاب گویای «چرخ لاستیکی» تهیه شده در ایران صدا «اگه طبق روش خاله و عمه و مامانم بود، تموم عمرم را باید تووی حموم می گذراندیم؛ اونوقت اگه یکیشون از شستنم خسته می شد، اونیکی جاش را می گرفت. اما روزی را به یاد می آورم که همه چی عالی بود. من و هری یکی از بهترین چرخهایی را که تا اون موقع پیدا کرده بودیم را برداشتیم و رفتیم بازی» (7:09)
07':09''
2516
2
0
قسمت اول از کتاب گویای «پسر باهوش» تهیه شده در ایران صدا «این قصه ماجرای سه دوستی است که با هم پیمان همراهی و همکاری می‌بندند، اما در این میون فقط یکی از اون سه نفر تن به کار و کسب درآمد می‌ده و همین موضوع باعث می‌شه که ماجراهایی برای اون‌ها پیش بیاد، اما چه ماجراهایی؟!...» (6:33)
06':33''
14157
-1
0
قسمت دوم از کتاب گویای «پسر باهوش» تهیه شده در ایران صدا «در قسمت قبل شنیدید که سه تا دوست پول‌شون رو به پیرزنی امانت‌دار سپردن و قرار گذاشتن که فقط وقتی هر سه نفر با هم به پیرزن مراجعه کردن، بتونن پول‌شون رو پس بگیرن. خیلی خب، حالا ادامه ماجرا رو بشنوید...» (7:45)
07':45''
9828
-1
0
قسمت اول از داستان گویای کودکانه با عنوان «امیر زاده»؛ «این قصه ما داستانی است از زمان‌های خیلی دور که پادشاهی پیر، دو پسر داشت و بعد از مرگ پادشاه پسر بزرگ‌تر جانشین پدر می‌شه. از اون‌جایی که پسر بزرگ فکر می‌کرد که شاید روزی برادر کوچک‌ترش علیه او دست به حرکتی بزنه و تاج و تخت او رو به خطر بندازه تصمیم به قتل برادر کوچک‌ترش می‌گیره که ...» تهیه شده در ایران صدا (7:17)
07':17''
4186
4
0
قسمت دوم از داستان گویای کودکانه با عنوان «امیر زاده»؛ «دوستای خوبم، تووی قسمت اول داستان شنیدید که امیرزاده در راه سفرش برای این‌که جون قورباغه رو نجات بده، مار رو از طعمه و غذاش محروم می‌کنه، اما چون دلش به حال مار می‌سوزه مقداری از گوشت بدن خودش رو به مار می‌ده و مار هم اون گوشت رو برای همسرش می‌بره و حالا گوش کنید ادامه ماجرا رو...» تهیه شده در ایران صدا (7:30)
07':30''
2706
3
0
قسمت سوم از داستان گویای کودکانه با عنوان «امیر زاده»؛ «اگه یادتون باشه داستان اونجایی تمام شد که انگشتر گرانبهای حاکم داخل آب دریاچه می‌افته و حاکم از امیرزاده می‌خواد تا انگشتر رو پیدا کنه و تحویلش بده. انجام‌دادن این کار برای امیرزاده غیرممکن بود، اما...» تهیه شده در ایران صدا (7:22)
07':22''
2668
1
0
قصه کودک زیبا با نام «جادوی مهتاب» از کتاب کلیله و دمنه؛ تهیه شده در ایران صدا؛ گوینده: خانم نشيبا «در زمان های قدیم بازرگانی زندگی می کرد که بسیار ثروتمند و باهوش بود. یک شب تعدادی دزد تصمیم گرفتند به خانه بازرگان بروند و دزدی کنند، بازرگان صداهایی می شنود و متوجه دزدها می شود. بازرگان زنش را بیدار می کند و فکری که کرده بود را به زنش می گوید. بازرگان فکر کرده بود که...» (8:46)
08':46''
13746
4
0
داستان کودکانه زیبا با عنوان «بابا می ره به جبهه»؛ تهیه شده در ایران صدا؛ گوینده: مریم وکیلی «توی یک شهر پسری به اسم مصطفی زندگی می کرد که پسر خوبی بود و بزرگ تر هایش خیلی او را دوست داشتند. زمان جنگ...» (6:37)
06':37''
4685
2
0
کتاب گویای شنل قرمزی نویسندگان: برادران گریم با اجرای پروین محمدیان «روزی روزگاری در یك دهكده كوچك، دختر كوچولویی بود كه همه دوستش داشتند او در قلب مردم جا داشت. مادر بزرگ دخترك كه به بچه ها خیلی علاقه داشت، روز تولدش به اون شنل زیبایی هدیه كرد» (17:18)
17':18''
135005
22
0
داستان زیبایی برای كودكان خوب «یه موش كوچولو بود كه با مادر و پدرش تووی یه جنگل قشنگ زندگی می كردند، موش كوچولو اسمش پنبه بود، پنبه خیلی شیطون و بازیگوش بود، اون هر روز كه از مدرسه می اومد شروع به شیطنت و بازی می كرد» (12:26)
12':26''
45927
11
0
قصه خوب كودكانه «در كنار یك كوه بلند دشت سر سبز و خرمی وجود داشت، در وسط این دشت شهر بزرگی بود به نام شهر حیوانات، حیوانات زیادی توی این شهر زندگی می كردند و برای خودشون خونه ساخته بودند، كار می كردند و به هم دیگه كمك می كردند، یه گوشه شهر مدرسه ای بود كه حیوونا به اونجا می رفتند و خرگوش دانا به اونها درس یاد می داد» (10:34)
10':34''
29300
13
0
کتاب گویای «مهمانهای ناخوانده» نویسنده: فریده فرجام «در یك ده كوچك پیرزنی زندگی می كرد، این پیر زن یه حیاط داشت و یه درخت اندازه یه چوب كبریت، پیرزن خوش قلب و مهربون بود و بچه ها خیلی دوستش داشتند یه روز غروب وقتی آفتاب از ده پرید و خونه ها تاریك شد، پیرزن چراغ را روشن كرد» (15:32)
15':32''
28706
9
0
قصه «نی نی بداخلاق»؛ «نی نی دختر كوچولوی شش ساله ای بود كه با بقیه هم سن و سالهای خودش فرق می كرد، اون همیشه اخماش تو هم بود و غرغر و می كرد و همیشه در حال قهر و جیغ و داد بود» (19:25)
19':25''
86682
19
0
قصه خوب كودكانه «موشی و جیك جیكی»؛ «موش كوچولوی قصه اسمش موشی بود، اون پسر مهربون و حرف گوش كنی بود، موشی هر روز توپش را برمی داشت و می رفت جنگل و با دوستاش بازی می كرد» (9:51)
09':51''
14376
3
0
قصه زیبای «آقا خرگوشه خیلی باهوشه»؛ «چندین سال پیش تووی یه جنگل سبز و پر درخت حیوونهای زیادی در كنار هم زندگی می كردند. میون این حیوونا یه خرگوش هم بود كه گوشهای درازی داشت با دندونهای سفید، خودش هم سفید بود. این آقا خرگوشه دوست داشت كه قدرتمند باشه» (17:15)
17':15''
27048
8
0
قسمت اول كتاب صوتی «علیمردان خان پسر بی ادب و بی هنر عباس قلی خان»؛ نویسندگان: ونداد فتوتیان، سعید رزاقی؛ «علیمردان خان سنبل بچه های لوث وننر و دردونه ای است كه به علت نازهای بیش از حد پدر و مادر، بچه های بی ادب و از خود راضی به بار میان» (29:24)
29':24''
31328
13
0
قسمت دوم كتاب صوتی «علیمردان خان پسر بی ادب و بی هنر عباس قلی خان»؛ نویسندگان: ونداد فتوتیان، سعید رزاقی؛ «داشت عباس قلی خان پسری / پسر بی‌ادب و بی‌هنری / اسم او بود علی مردان خان / کلفت خانه ز دستش به امان» (29:28)
29':28''
67512
16
0
كتاب صوتی «گربه های اشرافی و گربه های زیر شیروانی»؛ مترجم: حسین رحیم خانی؛ با اجرای گروه سوپر اسكوپ؛ «گربه ای نازپرورده به همراه سه بچه اش، ماری، برلیوز و تواوز، در قصر بزرگ مادام آدلاید، به همراه ادگار مستخدم مادام، زندگی اشرافی ای را می گذراندند. مادام آدلاید برای جورج، وکیل خانوادگی شان، وصیت می کند که ادگار از گربه های دلبندش تا پایان عمرشان مراقبت کند و بعد از مرگش وارث تمام ثروتش شوند. اما ادگار…» (28:53)
28':53''
74302
14
0
كتاب گویای «ماجراهای سندباد»؛ با اجرای گروه سوپر اسكوپ؛ «این داستان در قصه‌های هزار و یکشب هم گنجانده شده و به میان عربها هم راه یافته است و اروپاییان آن را از ایشان گرفته اند. داستان سندباد امروزه سوژه چندین فیلم سینمایی و پویانمای گوناگون در جهان شده است. قصه از این قرار است كه سندباد با گروهی از تاجران دریا كه عازم دریا بودند تا اجناس خیلی زیادی را خرید و فروش كنند همسفر شد و در این بین حوادثی برایش اتفاق افتاد» (23:21)
23':21''
37787
9
0
كتاب گویای «آوازه خوان شهر قصه»؛ با اجرای گروه سوپر اسكوپ؛ «خیلی خیلی سال پیش توی یك ده / یه ارباب و زنش خونه ای داشتند / توی خونشون خودشون بودند و خر، چه خری! / یك خر كاری و فعال و زرنگ / اسم اون سفتر بود / صبح تا شب كار می كرد» (24:58)
24':58''
34503
6
0
كتاب صوتی«راز پنهان»؛ برداشتی از كتاب «مثنوی معنوی»؛ گوینده: مریم شریف رضویان؛ «ظهر یه روز تابستون، صالح در خونه كوچیك و محقر خودشون مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا بود. كودكان لاغر و رنگ پریده اش از شدت گرسنگی به خواب رفته بودند. صالح دستهاش را به طرف آسمون بلند كرد» (17:32)
17':32''
5776
2
0
كتاب صوتی «قصه پینوكیو» داستانی ایتالیایی نوشته کارلو کلودی در قرن نوزدهم است. «در یه دهی در ایتالیا پیرمرد نجاری به نام ژپتو زندگی می كرد. در یكی از روزها ژپتو عروسكی چوبی درست كرد. او هیچ كس را نداشت به عروسك نگاه كرد و با خودش گفت: ای كاش این عروسك یه پسر واقعی بود» (10:31)
10':31''
34145
9
0
كتاب صوتی كودك «لاک پشت بی وفا» از کتاب کلیله و دمنه؛ «روزی روزگاری در سرزمین سرسبز و زیبا، گروهی میمون در كنار هم زندگی میكردند. میهونها پادشاهی باهوش و توانا داشتند به نام دانا، تا اینكه دانا پیر شد و او دیگر نتوانست به خوبی گروه میمونها را اداره كند. میمونها فكر كردند كه یكی از جوانان باهوش گروه را به جای دانا انتخاب كنند» (13:00)
13':00''
10121
2
0
كتاب گویای «چكمه»؛ نوشته هوشنگ مرادی کرمانی؛ «مادر لیلا روزها لیلا را می گذاشت پیش همسایه و می رفت سركار. مادرش توی خیاطی كار می كرد و لیلا با دختر همسایه بازی می كرد. اسم دختر همسایه مریم بود. لیلا و مادرش در یكی از اطاقهای خانه مریم اینا زندگی می كردند» (18:55)
18':55''
6884
5
0
قسمت اول كتاب گویای «چه كسی پنیرم را برداشت؟»؛ نویسنده: اسپنر جانسون؛ مترجم: سید رضا افتخاری؛ «در این داستان چهار شخصیت تخیلی وجود دارند، «اسنیف» و «اسکری» که دو موش هستند و دو انسان کوچک شده «هم» و «ها». این چهار شخصیت جنبه های پیچیده درونی ما را بدون در نظرگرفتن سن، جنسیت، نژاد یا ملیت نشان میدهند. هرکس از ما میتواند مانند یکی از این ها عمل کنند. مثل اسکری که به سرعت عمل میکند و اقدامی سریع دارد یا مثل «هم» که از تغییرات در فرار است. چرا که میترسد تغییرات همه چیز را خراب کند و ریسک نمیکند.» (30:35)
30':35''
10459
4
0
قسمت دوم كتاب گویای «چه كسی پنیرم را برداشت؟»؛ نویسنده: اسپنر جانسون؛ مترجم: سید رضا افتخاری؛ «هاو اظهار داشت كه بهتر است دیگر از اظهار چون و چرا دست برداریم و برای یافتن پنیرهای جدید راه بیفتیم. هم پاسخ داد: نه من دیگر به آخر خط رسیده ام» (31:57)
31':57''
30997
1
0
قسمت سوم كتاب گویای «چه كسی پنیرم را برداشت؟»؛ نویسنده: اسپنر جانسون؛ مترجم: سید رضا افتخاری؛ «تغییر اتفاق افتاد و اونها پنیرها را به دست آوردند و آنها پنیرها را با خود بردند» (24:31)
24':31''
7483
1
0
كتاب صوتی كودكانه «کلاغ دانا از كتاب کلیله و دمنه»؛ نویسنده: موسسه فرهنگی طاهر؛ «ماجرای این کتاب درباره کدورت بین جغدها و کلاغ‌ هاست. جغدها یکبار به کلاغها حمله ور شده خسارات زیادی به آنها وارد ساختند که در پی آن یکی از وزرای باهوش پادشاه کلاغها چاره ای می اندیشد و به طریقی هوشمندانه در جمع جغدها نفوذ می کند و مدتی را با آنها سپری می کند. او پس از اطلاع کافی از وضعیت زندگی جغدها به میان کلاغها بر می گردد و نقشه هوشمندانه خود را مطرح می کند» (19:44)
19':44''
22121
5
0
کتاب صوتی كودكانه «غازها» از انتشارات خشایار «كنار رودی پرآب چند تا غاز سفید و تمیز با گردنهای دراز این ور و اون ور می پریدند. روز كه می شد می رفتند دنبال كار و شب كه می شد توی خونه می خوابیدند» (14:19)
14':19''
6941
-1
0
کتاب صوتی كودكانه «کره اسب و رودخانه» نوشته: مینگ یانگ «در دهی كه میون كوهها و رودهاست اسبهای زیادی زندگی می كردند. مردم ده از این اسبها برای شخم زدن و كشیدن گاریهاشون استفاده می كردند.روزی یكی از این اسبها كره ای به دنیا میاره» (6:31)
06':31''
15388
1
0
كتاب گویای «جغد و داركوب»؛ نویسنده: برایان ویلد سمیت؛ مترجم: مجید عمیق؛ «توی یه جنگل داركوبی بود كه داخل تنه درختی زندگی می كرد. اون شبها می خوابید و روزها كار می كرد. روزی از روزها جغدی از راه رسید و روی درخت كناری اون لانه ساخت و جغد شبها تا صبح بیدار بود ولی روزها می خوابید و داركوب از خواب بیدار می شد و نوك می زد» (7:07)
07':07''
20925
2
0
کتاب کودکانه گویای " نی نی اومد به دنیا " (نویسنده بنفشه رسولیان بروجنی)، نی نی کجاست؟ همین جا / تکون تکون می خوره / خوشحال و شاد و خندون / دکتر به بابا گفته / حالا دیگه وقتشه / وسایل نی نی جون / لطفا فراموش نشه ... (3:46)
00':00''
74399
2
0
"کتاب کودکانه گویای "" حسنی یه دسته گل میشه "" (نویسنده احسان سیاه جمسی)، توشهری از همین دیار/ تو کوچه ای از کوچه هاش / خونه ای بود با بچه هاش / تو اون خونه آی بچه ها / بود حسنی قصه ما / حسنی ما خواهری داشت / پدر که نه مادری داشت . . . (5:18) "
00':00''
7465
-1
0
ترجمه کتاب سفرهای گالیور (گویا) نوشته جاناتان سویفت (15:43)
00':00''
3681
1
0
قسمت اول داستان صوتی بسیار جذاب و زیبای کودکانه « خاله سوسک کجا میری » (28:10)
00':00''
323362
20
0
قسمت دوم داستان صوتی بسیار جذاب و زیبای کودکانه « خاله سوسک کجا میری » (26:46)
00':00''
32095
1
0

هنرمندان