به نام خدا 

سلام 

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم" 

به جانم قسم که تو، همان آرزوى قلبى و مشتاق الیه مرد و زنِ اهل ایمانى که هر دلى از زیادت شوق او نالة مى زند. به جانم قسم تو آن عزّتی هستی که هم طرازی ندارد. به جانم قسم تو آن عظمتی هستی که هم قطاری ندارد. از آن نعمتهاى خاص عالى خداوندی، که مثل و مانند نخواهد داشت.  

  

فرازی از دعای ندبه  

  

"اللهم عجل لولیک الفرج"

دسته ها : منجی
جمعه هشتم 9 1387

السلام علیک یا غریب الغربا السلام علیک یا معین الضعفا والفقرا فی یوم جزا السلطان یا اباالحسن یا علی بن موسی ایها الرضا و رحمته الله و برگاته

سلام به همه تبیانی های دوستداشتنی. خواستم با همه دوست بشم هر کی دوست داره یه دوست جدید تو شب میلاد امام رضا داشته باشه بسم الله من منتظرم...

دسته ها : منجی
يکشنبه نوزدهم 8 1387

اگر دعای من امشب به آسمان برسد
گمان کنم که خدا هم به دادمان برسد

رمق نمانده به جسمم, خدای من مددی!
مـگــر ز تـو بـه تن مـــرده‌ام تـوان بـرسد

غـمـم ز دوری یار است، یار گمشده‌ام
چه می‌شود خبر از یار بی نشان برسد؟

چه می‌شود که بیاید سوار مشرقی‌ام
و بر پیاده خسته، توان و جان برسد؟

پر از لطافت گل می‌شود نسیم چمن
اگـر به فصـل خـزان یار مهـربان برسد

گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور
گمان کنم که هر آن لحظه میهمان برسد!

همیشه منتظرم درکنار جاده عشق
که پیک خوش خبر از سمت جمکران برسد

٭ ٭ ٭

تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش
چه می‌کنیم اگر وقت امتحان برسد؟

خدا کند که در این روز, روسپید شویم
چو کارنامه به آن مصلح جهان برسد

یقین بدان که اثر می‌کند دعای فرج
و از عنایت آن صاحب‌الزمان برسد

شروع دفتر باور به نام او زیباست
اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد

دسته ها : منجی
شنبه هجدهم 8 1387
بخــوان دعـای فـــرج را ، دعـــا اثــــر دارد
دعـا کـبـوتر عشـق است و بـال و پـر دارد


بـخــوان دعـای فـــرج را و عافـیت بطلب
کـه روزگــار بـسی فـتنـه زیــر ســر دارد

بـخــوان دعـای فــرج را و نـاامـیــد مبـاش
بـهـــشت پـاک اجـابـت، هـــــزار در دارد

بخوان دعای فرج را که صبج نزدیک است
خــدای را شب یلــدای غــم سـحــر دارد

بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال
مسـافـــــر دل مــا نـیــت سـفـــر دارد

بخوان دعای فـرج را کـه یوسف زهرا
ز پشت پــرده غـیبـت بـه مـا نظر دارد

بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
حـجــاب غیبـت از آن روی مـاه بـر دارد
دسته ها : منجی
شنبه هجدهم 8 1387

 

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشمهایت

این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد

آقا بیا تا این شکسته کشتی ما

آرام راه ساحل دریا بگیرد

آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم

شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد

پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت

تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

آقا خلاصه یک نفر باید بیاید

تا انتقام سیلی زهرا بگیرد

 

دسته ها : منجی
دوشنبه بیست و نهم 7 1387

 

نه رو بر آینه ای داشتم، نه بر ماهی

فقط به یاد نگاه تو بوده ام گاهی

گلایه ای نکن از حرف پوچ من، دریا!

به جز حباب، چه دارد دهان یک ماهی؟

خزان پیر، در آغوش باد می گرید

شبیه کودک تنهای مانده در راهی

و من به جرم صدا کردن تو محکومم

به یک سکوت فراموش مانده در چاهی

چگونه فتح کند دفتر مرا نامت؟

تو گام شعله ای و سرزمین من کاهی

دلیل این که تو را خواستم فقط این است

نمانده است، مجالی برای خودخواهی

نگاه دار! به دار خودت مکوب ای عشق!

ببخش جان طناب! از من است، کوتاهی!

خدا به خیر کند! این رگ قیام تو نیست؟

که تیر می کشد از سینه ها به خونخواهی؟

بشر به نور نزدیک می شود، بی شک

به گوش جاده نخواهد رسید، گمراهی

 

دسته ها : منجی
دوشنبه بیست و نهم 7 1387

 این جمعه هم گذشت تو اما نیامدی

خورشید خانواده ی زهرا نیامدی

از جاده ی همیشه چشم انتظارها

ای آخرین مسافر دنیا نیامدی

صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم

آمد غروب، رفت و تو آقا نیامدی

از ناز چشمهای تو اصلا بعید نیست

شاید که آمدی گذر ما نیامدی

امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم

آقای من اگر زد و فردا نیامدی

غیبت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم

تا روبرویمان نشدی تا نیامدی

یابن الحسن بیای قنوتم وظیفه است

دیگر به ما چه آمده ای یا نیامدی

 

دسته ها : منجی
دوشنبه بیست و نهم 7 1387
X