معرفی وبلاگ
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 81529
تعداد نوشته ها : 67
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
وحيد اسدي
داستان "ماهی کوچولو" از این به بعد سعی میکنم داستانای سیاسی-اجتماعی هم قرار بدم این یکی کار خودمه البته دیگه ببخشید قدرت نویسندگیم زیاد خوب نیست به هر حال یه چیز نوشتیم که از بی کاری در بیاییم! میگن اون روزا که دریا پر تلاتم بود و خیلی درگیری داشت یه ماهی کوچولوی مهربون که هیچی از خیانت و دشمنی نمیدونست بود اون همه رو دوست داشت یکی از شخصیت های ویژه دریا بود اون که دنیا رو میگشت تا زندگی سالم برای تمام موجودات راه بنداز ولی این ماهی کوچولو تو رویاهاش سیر میکرد این خاطرات رو واقعی نبود دوست داشت اینی که تو خیالش بوده باشه ولی کم کم که بزرگتر شد پاش تو جامعه باز شد فهمید ای
چهارشنبه 1388/5/7 19:19
یکی داره اندازه ی یه دنیا نمیدونه چیکار کنه به مولا یکی داره جون میده و میمیره اون یکی تازه اول غروره چه جالبه رسم و رسوم الآن توقع ها رفته به عرش اعلاء گذشته و خاطره های دیروز صفا و مهر ایزدیه پیروز نمی دونم تو فکر ما چی هستش نگاهی کن اون یکی خون دستش به قتل و کشتار تو این زمونه نه اکتفا می کنیم و بهونه نه فکرمون می گرده توی دنیا نه زندگی می کنیم توی رویا اینا همش درد و بهونه هامه سنگینه مونده رو شونه هامه یکی فقط می خوره و میخوبه(1) یکی دیگه سگ دو زدن میدونه یکی تو این خونه خرابه هائه یکی تو کاخ
شنبه 1388/4/13 17:50
ستاره بــــــا ترانـــــه بــــی بهانه سکـوت خیس شبنم دوبـــــاره نوای ساز و نی به تـــــار و پودم بداده نـور مهر و عشق و آره خطاب من به تو کـــه مـــهربونی ببین که هر کجا بودم نــبودی گذشت من چه ساده بـــوده امـــــا نبوده جز گذشت و مهربـونـی چشان من همیشه پر  غــــــروره شبا به عشقمونــــــه مهربونـه به یاد من نبوده ای تـو  هرگـــــز تو گفته ای به یادتـــم!دروغـه ترانه های عاشقونــــــه خونـــدی نگفته بودم و تو گفته بــــودی چطوره رفته ای و گــــم شـدی تو به خاطرت شکستمو نموندی سکوت و هی سکوت و بی پناهی دعای من همینه در تــــبا
چهارشنبه 1388/4/10 10:9
ستـــــاره هـــــا رو میشمرم نفس نفس هــــی می زنم بــــــرای عشق خــــودمون سبـــد سبــــد گل می برم ولی دلــــت کــــجاست بگو اگر نگی که می دونـــــم دلـــت پــــلوی اون یکیست سراب عشقمون بــــــــرم خرابــــتم یـــــه روزگـــــار فقط بدون کــــــه این منم همون که شب نداشته خواب برای دل بــــــه یــــــادتم وگرنــــــه روزگـــــــار من پرِ از ایـــــــن صدای غم دروغه رو زمیـــــــن همش یکی یکی یکی تـــــو هم نگو بـــــــه فکرمــی هنوز! دروغه حرفـــــات هنوزم به چشم من نــــگاه نـــــکن تقاص چی رو پس میــدم؟ تقاص عشق تــــــو رو من
چهارشنبه 1388/4/10 10:4
ستاره  چشمک  نــــزنـــــه بــــگو بـــهش این دلمه دلی که داغون شد  و رفت بـــــگو که چشمک نزنه دلــــم  فـــدا  می شه ولـی بهش بــــــگو یـــــارمنه همون که عاشق شدو رفت بگو که اون تلف نــــشه ستــــاره  چشمک نـــــزنه بـــــگو بهش ایــن دلمه اگر کــــه یارم زد و نیست بــــه خاطرم دم نــــزنه ستاره جــــون این دلــــمه ولــــم بــــکن غم بسمه شکسته تـــــر مـن خودمم خـــدا خدا غـــــم کممه؟ یه عــــاشقم سالــــک راه نه بی هدف مثـــله همه نه رو زمین نه تو هــــوا نــه بحـــــث روزگارمه به من چه کی گفته
چهارشنبه 1388/4/10 9:56
X