قاب عکست و زدم جای ساعت دیواری اتاقم. از اون موقع به بعد تو شدی تموم لحظه هام

.نتیجه گیری اخلاقی: واسه اینکه کمتر میخ رو دیوار بکوبه جای ساعت و با قاب عوض کرده و گرنه خبری نیست...؟؟؟؟؟؟

   میدونی هر بار که پلک میزنی من نفس میکشم پس به کسی خیره نشو که خفه میشم

نتیجه گیری اخلاقی: اگه چند لحظه نفسش و نگه داره خفه نمیشه تو به کارت برس!!

    تو را چون بادبادک دوست دارم............مثال پول قلک دوست دارم.........تو گفتی بچه ای باشد ولی من.......تو را قد لواشک دوست دارم

 نتیجه گیری اخلاقی: تو رو دوست دارم ولی نه به اندازه بادبادک و قلک و لواشک!!! 

    از دست زمانه تیر باید بخوری.......دایم غم ناگزیر باید بخوری......صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست......بچه تو هنوز شیر باید بخوری؟؟ 

نتیجه گیری اخلاقی: البته بستگی به سایز بچه داره از 10 سالگی به بعد غذای کمکی هم میتونه بخوره!!!! 

  امروز رفتم برات ساعت بخرم ولی هر چی گشتم هیچ ساعتی به قشنگی اون ساعتی که دیدمت  پیدا نکردم

 نتیجه گیری اخلاقی: همین طوری بگو پول ندارم چرا بهونه میاری؟  

 کاش میدانستی دل تخته سیاه نیست وقتی که می آیی اسمت را روی آن بنویسی و هر وقت دلت خاست بری اسمت را از روی آن پاک کنی.

 نتیجه گیری اخلاقی: به نظر من رو تخته وایت برد با ماژیک روغنی بنویسی دیگه خیالت راحت اسمت پاک نمیشه.  

 زندگی مثل یه دیکته است. هی مینویسی و هی پاک میکنی. غافل از اینکه عزراییل داد میزنه:وقت تموم برگه ها بالا 

نتیجه گیری اخلاقی:با شرکت در کلاسهای کانون فرهنگی قلم چی مداد چی پاکن چی وقت خود را تنظیم کنین تا در زندگی وقت کم نیارین!!! 

  وقتی که دلت یش دلم بود گرو............دستان مرا سخت فشردی که نرو..... حالا که دلت جای دگر بند شده کفشان مرا جفت نمودی که برو

 نتیجه گیری اخلاقی: همیشه کفشان خودتان را جفت کنید و بهونه دستش ندین.  

 اگه یه روز شاد شدی یواش بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی یواش گریه کن تا شادی نا امید نشه

 نتیجه گیری اخلاقی:امر به معروف و نهی از منکرمرموزانه 

  وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به تو میدهد تو هزار دلیل برای خندیدن به او نشان بده 

نتیجه گیری اخلاقی:همیشه یه تسبیح تو جیبت بزار !!! 

  اگه یه روز دیدی که تموم درخت های کوچه و محلتون بریده شده اصلا ناراحت نشو چون هنوز منو داری که بهم تکیه کنی 

نتیجه گیری اخلاقی:محلتون تو طرحه کم کم خونتونم خراب میکنن!!! 

 نتیجه گیری کلی: خیلی با حالم

 

دسته ها : شعر
سه شنبه اول 11 1387

کاشکه یه روز با همدیگه سوار قایق می شدیم
دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می
شدیم
کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت

 گلای سرخ دلمون کاش بوی
دریا می گرفت
کاش تو هوای عاشقی لیلی و مجنون می شدیم

باد که تو دریا می
وزید ما هم پریشون می شدیم
کاش که یه ماهی قشنگ برای ما فال م یگرفت

برامون
از فرشته ها امانتی بال می گرفت
با بال اون فرشته ها تو آسمون پر می زدیم

به شهر بی ستاره ها به آرومی سر می زدیم

شب که می شد امانت فرشته ها رو می
دادیم
مامونو می بستیم و به یاد هم می افتادیم

کاشکه تو دریای قشنگ خواب
شقایق می دیدیم
خواب دو تا مسافر و عشق و یه قاشق می دیدم

کاشکه می شد نیمه
شب با همدیگه دعا کنیم
خدای آسمونا رو با یک زبون صدا کنیم

بگیم خدای
مهربون ما رو ز هم جدا نکن
هرگز به عشق دیگری ما رو مبتلا نکن

کاش مقصد
قایق ما یه جای دور و ساده بود
که عکس ماه مهربون رو پنجره اش افتاده بود

کاش اونجا هیچ کسی نبود

یه وقتی با تو دوست بشه

تو نازنین من بودی مثل
حالا تا همیشه
کاشکه به جز من هیچ کسی این قدر زیاد دوست نداشت

یا که دلت
عشق منو اول عشقاش می گذاشت
کاش به پرنده بودی و من واسه تودونه بودم

شک
ندارم اون موقع هم این جوری دیوونه بودم
کاش تو ضریح عشق تو یه روز کبوتر می
شدم
یه بار نگاه می کردی و اون موقع پر پر می شدم

کاش گره دستامونو این
سرنوشت وا نمی کرد
کاش هیچ کدوم از ما دو تا هیچ دوستی پیدا نمی کرد

کاش که
می شد جدایی رو یه جایی پنهون بکنیم
خارای زرد غصه رو از ریشه ویرون بکنیم

کاش که با هم یه جا بریم که آدماش آبی باشن

شباش مثه تو قصه ها زلال و
مهتابی باشن
کاشکه یه روز من و تو رو تو دریا تنها بذارن

تو قایق آرزوها یه
روز مارو جا بذارن
اون وقت با لطف ماهیا دریا رو جارو بزنیم

بسوی شهر آرزو
بریم و پارو بزنیم
بریم یه جا که آدماش بر سر هم داد نزنن

به خاطر یه
بادبادک بچه ها فریاد نزنن
بریم یه جا که دلها رو با یک اشاره نشکنن

بچه ها
توی بازیشون به قمریا سنگ نزنن
جایی که ما باید بریم پشت در زندگیه

عادت
مردمش فقط عشقه و آشفتگیه
چشمامونو می بندیم و با هم دیگه می ریم سفر

یادت
باشه اینجا هوا غرق یه دلواپسیه
اما از اینجا که بریم فقط گل اطلسیه

هم اکنون نیازمندنظر سبزتان هستیم. 

دسته ها : شعر
دوشنبه سیم 10 1387
X