خصوصیات ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام)در قرآنقطعی بودن ظهور وعده فرموده به کسانیکه ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند در ظهور حضرت مهدی خلافت دهد و دین آنان را در همه جا فراگیر کند.»2] تکمیل مطلب اینکه خداوند عزوجل به خاطر حتمی بودن و اهمّیت ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) در ابتدای سوره «عصر» نیز به عصر ظهور قسم یاد میکند در آنجا که میفرماید: «والعصر ان الانسان لفی خسر؛ سوگند به عصر همه انسانها در زیانکاری و خسرانند.»3] امام صادق(علیهالسلام) درباره این آیه میفرمایند: «مراد از [عصر] خروج قائم (علیه السلام) است مراد از [ان الانسان لفی خسر] آن است که دشمنان ما در زیان هستند4 ناگهانی بودن ظهور«هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ؛ آیا جز آن ساعت را انتظار میکشند که به ناگاه ایشان را فرا رسد در حالیکه بیخبر و غافل باشند.»[5امام باقر(علیهالسلام) درباره این آیه میفرماید: آن ساعت حضرت قائم(علیهالسلام) است که بناگاه [خبر ظهور و قیامش] فرا میرسد.6 درباره این که قیام وظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) ناگهانی است در قرآن آیات متعددی وجود دارد که برای نمونه میتوان به آیه هیجدهم سوره محمّد و آیه یکصد و هشتاد و هفتم سوره اعراف و آیه اول سوره قمر اشاره نمود، و شاید رازی که در ناگهانی بودن ظهور مهدی(علیهالسلام) نهفته است این باشد که منتظران واقعی هر لحظه آمادگی لازم را برای قیام آن حضرت داشته باشند و تمامی ساعات و لحظات عمر بیاد یوسف زهرا و منتظر او باشند که این یاد و انتظار بهترین وسیله برای ترک معصیت و انجام واجبات و در نتیجه تقرّب به حضرت باری تعالی است. یوم الله «وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّه ؛ و روزهای خداوند را بیاد آنان بیاور.»7]حضرت باقر(علیهالسلام) فرمودند: روزهای خدای عزوجل سه روز است: روزی که حضرت قائم(علیهالسلام) قیام خواهد کرد، روز رجعت و روز قیامت.8 ندای آسمانی«وَاسْتَمِعْ یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ ؛ گوش فرا دار منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا دهد، روزی که همگان آن صیحه را به حق میشنوند، آن هنگام روز خروج است. »9علی ابن ابراهیم قمی در تفسیرش از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند که حضرت فرمودند: منادی[ از آسمان] نام حضرت قائم و نام پدرش (علیهماالسلام) را ندا میکند و مراد از فرموده خداوند « یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ » [صیحهای است] به نام قائم (علیه السلام) از سوی آسمان [که در روز خروج حضرت همگان آن را بشنوند].10بیعت جبرئیل«أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ؛ فرمان خدا فرا رسیده است، برای آن عجله نکنید! خداوند منزّه و برتر است از شرک مشرکان.»[11شیخ صدوق(ره) در کتاب «کمال الدین» از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند که فرمودند: نخستین کسی که با قائم(علیهالسلام) بیعت میکند جبرئیل است که به صورت پرنده سفیدی نازل میشود و با آن حضرت بیعت مینماید، سپس یک پای بر بیت الله الحرام و پای دیگر بر بیت المقدس میگذارد، آنگاه با صدای رسایی که خلایق میشنوند فریاد خواهد زد: «أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ ».[12 حضرت صادق(علیهالسلام) در روایت دیگری درباره این آیه فرمودند: [امری که نباید در آن عجله کرد] امر ما است و امر ما امر خداست... که خداوند آن را با سه لشکر یاری میفرماید: به وسیله فرشتگان و مؤمنان و رعب و خروج آن حضرت همچون خروج رسول الله (صلی الله علیه و آله) خواهد بود.13 اثبات ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)«وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ؛ و همانا پس از این هنگام،راستی و حقیقت این خبر را خواهید دانست.»14از حضرت باقر(علیهالسلام) در باره این کلام خداوند روایت شده که فرمودند: مراد از «وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ » هنگام خروج قائم(علیهالسلام) است[15 [و مراد از خبری که حقیقت و عظمت آن در زمان ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) بر همگان آشکار خواهد شد؛ ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است چنانکه در تفسیر و تأویل آیات ابتدای سوره نبأ در تفسیر نورالثقلین جلد هشتم صفحه نود و یکم این مطلب بیان شده است]. ایمان آوردن یهودیان و مسیحیان «وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا؛ و هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگ به وی [حضرت عیسی (علیهالسلام)] ایمان خواهد آورد و روز قیامت او بر آنان گواه خواهد بود.»[16]علی بن ابراهیم از شهر بن حوشب نقل میکند که گفت: حجاج به من گفت: (ای شهر) آیهای در کتاب خدا هست که در آن درماندم، گفتم: ای امیر کدام آیه است؟ گفت:این آیه: «وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا» به خدا سوگند من دستور میدهم یهودی و نصرانی را گردن میزنند، سپس چشم بر او میدوزم پس نمیبینم لبهایش را حرکت دهد تا این که بیحرکت گردد؟ گفتم: خداوند حال امیر را اصلاح نماید، چنانکه تأویل کردهای نیست. گفت: چگونه است؟گفتم: همانا عیسی(علیهالسلام) پیش از روز قیامت به دنیا فرود میآید، پس اهل هیچ آیین یهودی و غیر آن [نصرانی] باقی نماند مگر آنکه پیش از مُردنش به او ایمان آورد، و پشت سر حضرت مهدی(علیهالسلام) نماز میگزارد. حجاج گفت: وای بر تو! این را از کجا میگویی و از کجا آوردهای؟ گفتم: این را از محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهمالسلام)نقل میکنم. گفت: به خدا سوگند آن را از چشمه زلالی گرفتهای.17] عدم فایده ایمان کفار در ظهور«قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لَا یَنفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمَانُهُمْ وَلَا هُمْ یُنظَرُونَ ؛ [ای رسول ما] بگو در روز پیروزی ایمان کسانی که کفر ورزیدند سودی به حالشان نخواهد داشت، و مهلت داده نخواهند شد18امام صادق(علیهالسلام) درباره این آیه فرمودند: «یوم الفتح» روزی است که دنیا بر روی حضرت قائم(علیهالسلام) گشوده میشود، کسیکه پیش از آن هنگام مؤمن نبوده و بعد از این فتح ایمان آورد، ایمانش به حالش نفعی نخواهد داشت، ولی هر کس پیش از آن ایمان داشته و منتظر ظهور [حضرت مهدی(علیهالسلام)] باشد، ایمانش برای او سودمند خواهد بود، و خداوند مقام و شأنش را نزد آن حضرت بزرگ خواهد ساخت و روز قیامت بهشت را برایش زینت کند و ... و این است پاداش دوستان و اهل ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام).19 در آیه یکصد و پنجاه و هشتم سوره انعام نیز به این مطلب اشاره شده، آنجا که خداوند تبارک و تعالی فرمودند: «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ؛ روزی که بعضی از آیات پروردگارت فرا رسد، ایمان آوردن افرادی که قبلا ایمان نیاوردهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت.» امام صادق(علیهالسلام) درباره این آیه میفرماید: (آیات) همان امامان هستند، و آیهای که مورد انتظار است حضرت قائم(علیهالسلام) میباشد، پس در آن روز ایمان آوردن کسانیکه قبل از قیام آن حضرت با شمشیر ، ایمان نیاوردهاند به حالشان سودی نبخشد، هر چند به امامان دیگر از پدران ایشان (علیهم السلام) ایمان داشته باشد.»20 زمین به یاری مهدی(علیهالسلام) میآید «أَفَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُواْ السَّیِّئَاتِ أَن یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ؛ آیا کسانی که بر کارهای زشت، مکرها میکنند ایمن هستند از این که خداوند آنان را بر زمین فرو برد یا عذاب او از آنجا که انتظارش را ندارند به سراغشان آید.»21امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: ... مردی از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) خروج کند که سیصد نفر همراهیش نمایند و پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را با خود دارد. به سوی مدینه حرکت میکند و چون از بیابان «بیداء» بگذرد بگوید: این جای کسانی است که به زمین فرو میروند، و این است آیهای که خدای عزوجل فرموده: « أَفَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُواْ السَّیِّئَاتِ أَن یَخْسِفَ ...»22 [زمین آنها را در کام کشد و آنان توان مقابله با قدرت حق را ندارند.] در حدیث مفصلی از امام باقر(علیهالسلام) در ذیل آیه چهل و هفتم سوره نساء نیز به این مطلب اشاره شده در آنجا که فرموده: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا ؛ ای کسانی که کتاب آسمانی برایتان آمده ایمان آورید به آنچه فرو فرستادیم [بر پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)] که تصدیق کننده کتابهای شماست پیش از آن که بر چهرههایی خط بطلان کشیم و آنها را به پشتهایشان واژگون سازیم.»23 امام باقر(علیهالسلام) فرمودند:... زمانیکه فرمانده لشگر سفیانی در بیابان «بیداء» فرود میآید، منادی از آسمان بانگ میزند: ای بیداء این قوم را نابود کن، که زمین «بیداء» آنها را به کام خود فرو میکشد، و جز سه تن کسی از آنها جان سالم به در نبرد. خداوند صورتهای آن سه را به پشت برمیگرداند، و درباره آن این آیه نازل شده:24] « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا ...»25 خداوند مهدی را یاری میکند «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ به کسانیکه با آنان نبرد میشود اجازه جنگ داده شده به خاطر اینکه به آنان ستم شده و خداوند بر یاری آنان توانست.»26«لَیَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ؛ خداوند او را یاری میکند، همانا خداوند بسیار عفو کننده و بخشنده است.»27« وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّک؛ و چنانچه نصرت و یاری از سوی پروردگارت آید.»[28امام باقر(علیهالسلام) در باره آیه اول میفرماید: این آیه درباره حضرت قائم(علیهالسلام) و اصحاب اوست[133] [که خداوند بر یاری آنان تواناست و آنان را یاری میکند.] امام صادق(علیهالسلام) در باره آیه دوم میفرماید: مراد از آن است که خداوند عزوجل پیامبر و دینش را به وسیله قائم (علیهالسلام) که از فرزندان اوست یاری میکند.29 امام صادق(علیهالسلام) درباره آیه سوم به این مطلب اشاره میفرمایند که: نصرت و پیروزی که از سوی پروردگار میآید همان قائم(علیهالسلام) است.[30در آیات شریفه بالا نکته بسیار زیبایی وجود دارد و آن این که در آیه اول خداوند خود را بر یاری حضرت مهدی(علیهالسلام) و اصحابش قادر و توانا میداند و در آیه دوم مهدی(علیه السلام) را یاری کننده پیامبر و دین پیامبر(صلی الله علیه و آله) در زمان ظهورش معرّفی میفرماید.و در آیه سوم دیگر خداوند نمیفرماید ما او را یاری میکنیم یا دین پیامبر را به وسیله او یاری مینماییم بلکه میفرماید: حضرت مهدی(علیهالسلام) همان نصرت و پیروزی است که از سوی پروردگار میآید و حضرتش را ناصر و یاور مستضعفین و مؤمنان میخواند.پی نوشتها : 1] - سوره زاریات، آیه 23. [2 - تأویل الآیات الظاهره: ص 695. 3 - سوره عصر، آیه 1 و 2. 4] - کمال الدین: ج 2، ص 656.5] - سوره زخرف، آیه 66. 6] - تأویل الآیات الظاهره: ص 571. 7] - سوره ابراهیم، آیه 5. 8] - خصال صدوق: ص 108 – المحجة: ص 189. 9] - سوره قاف، آیات 41 و 42. [10] - تفسیر قمی: ج 2، ص 327. [11] - سوره نحل، آیه 1. [12] - کمال الدین: ج 2، ص 671 و در این باره کتاب الغیبه نعمانی و نفسیر عیاشی و دلایل الامامه طبری روایاتی وجود دارد که همگی تقریبا مضمونا با این روایت برابرند. [13] - تفسیر عیاشی: ج 2، ص 254. 14] - سوره ص، آیه 88. 15] - روضه کافی: ص 287. 16] - سوره نساء، آیه 159. [17] - تفسیر قمی: ج 1، ص 158. [18] - سوره سجده، آیه 29. 19] - تأویل الآیات الظاهرة: ص 445. [20] - کمال الدین: ج 2، ص 336. 21] - سوره نحل، آیه 45. 22 - تفسیر عیاشی: ج 2، ص261. 23] - سوره نساء، آیه 47. 24] - غیبت نعمانی: ص 149. 25] - سوره نساء، آیه 47. [26] - سوره حج، آیه 39. [27] - سوره حج، آیه 60. 28 - سوره عنکبوت، آیه 10.29] - تأویل الآیات الظاهره: ص 338. 30] - تفسیر قمی: ج 2، ص 87. [31 - تفسیر قمی: ج 2، ص 149
امام مهدی علیه السلام در قرآن،چهار نکته حایز اهمیت السَّلامُ علیک یا تالی کتابِ اللهِ و ترجُمانَه ... امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در قرآنمعرفت و شناخت، از موضوعات اساسی حیات بشری است و پس از معرفت خداوند به عنوان مبدأ همه¬ی موجودات، معرفت به حجّت¬های پروردگار که مظهر اسماء و صفات و آیینه¬ی جمال و جلال الهی هستند، بر همه¬ی معارف مقدّم است و حیات معنوی بشر به همین معرفت وابسته است. برای معرفت امام منابع گوناگونی وجود دارد که قرآن اساسی¬ترین آنهاست. قرآن منبع مطمئنی است که چون از وحی سرچشمه گرفته، هیچگونه انحراف و نادرستی در آن راه ندارد و مورد اتّفاق همه¬ی فِرَق مسلمین است. امام علی (علیه السلام) می¬فرمایند: «وَإعْلَمُوا أنَّهُ لَیسَ عَلَی أحَدٍ بَعدَ القُرآنِ مِن فاقَةٍ و لا لأِحَدٍ قبلَ القرآنِ مِن غَنیٍ، فاسْتَشْفُوهُ مِن أدوائِکمُ وَ اسْتَعینوا بهِ عَلی لَأوائِکُم »؛1 «بدانید که هیچ¬کس را پس از آموختن قرآن، نیازمندی نیست و هیچ¬کس را پیش از آموختن قرآن توانگری و بینیازی نیست، پس شفای دردهای خود را از قرآن بخواهید و در گرفتاریهایتان، از آن کمک بخواهید.» بنابراین بایسته است مسأله¬ی معرفت امام از نگاه قرآن کریم مورد بررسی قرار گیرد. پیش از پرداختن به بحث امام مهدی (علیه السلام) در قرآن، به نکاتی چند اشاره می¬کنیم: الف) جامعیّت قرآناین نکته بسیار روشن است که اگر بنا باشد دینی جاودانه باقی بماند، باید کتاب قانون آن در همهی عصر-ها، جامع و کامل باشد تا بتواند حضور خود را در تمام دوره¬های حیات بشری حفظ کند. لذا با توجّه به اینکه دین اسلام جاودانه و همیشگی است، باید کتاب وحی و قانون از جامعیتی بی¬نظیر برخوردار باشد: و بر?؛2 ?وَ نَزَّلنا عَلَیکَ الکِتابَ تِبیاناً لِکُلِّ شَیءٍ? تو (ای پیامبر) نازل کردیم کتابی را که در آن تبیان هر چیزی که در هدایت انسان نقش ?دارد، صورت گرفته است. قرآن خود را این ¬گونه معرفی می¬کند که کتاب «تبیان» و «هدایت» است. «تبیان» صفت عام و فراگیر قرآن است و کتابی که برای هدایت همه¬ی انسآنها در همه¬ی زمآنها نازل شده، شأنش این است که بیان «کلِّ شَیء» را عهده¬دار باشد. البته واضح است که مراد از «کلِّ شَیء» همه¬ی چیزهایی است که به امر هدایت بشری که رسالت قرآن است بر میگردد و در این مورد، قرآن مسأله¬ای را در حوزه¬ی هدایت بشری فروگذار نکرده¬است. ب) تفسیر و تأویل 1- تفسیر یکی از راه¬هایی که می¬توان به واسطه¬ی آن به درک واقعی و عمیق مضامین و مفاهیم آیات الهی نایل شد و از معارف ارزشمند آن بهره¬مند گردید، تفسیر است. تفسیر در کتب علوم قرآنی چنین معنی شده است: «التَّفسیرُ کَشفُ القِناعِ عَنِ المُشکِلِ»؛3 «تفسیر نقاب برداشتن از چهره¬ی الفاظ مشکل است.» به عبارت دیگر مراد از تفسیر، مطالبی است که از الفاظ و ظواهر کلام الهی و با اندیشه و ژرف¬نگری در آنها به دست می¬آید و نشانگر مراد و منظور آیات قرآنی است. 2- تأویلگاهی آیات الهی حاوی حقایقی ورای الفاظ و ظواهر آن است که در مطالعه¬ی ابتدایی و اولیه به دست نمی¬آید و تأمل و دقّت آدمی در آنها نیز وما یعلم تأویله الّا الله?کارساز نیست؛ قرآن کریم در این باره میفرماید: «وتأویل آن راکسی جز خداوند نمی داندو?والراسخونَفی العلمِ یقولونَ ءامنّا به ...4 راسخان در علم می گویند به آن ایمان آوردیم...» بلکه تنها روایات و گفتار معصومین(علیهم السلام) است که از آنها پرده برمی¬دارد و اسرار آنها را آشکار می¬سازد. به این مرحله از فهم آیات که دلالت به باطن قرآن دارد، تأویل می¬گویند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در اینباره می-فرمایند: «ما فِی القُرآنِ آیَةٌ الاّ وَ لَها ظَهرٌ وَ بَطنٌ»؛5 «هیچ آیه-ای در قرآن نیست جز اینکه دارای ظاهر و باطن است.» بنابراین برای بهره¬مندی جامع و شایسته، هم باید به ظاهر قرآن «تفسیر» آن توجّه کرد و هم از باطن آن «تأویل» استمداد جست. ج) جایگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمهی اطهار(علیهم السلام) شکّی نیست که کلام وحی و معارف بی¬کران الهی، اقیانوسی است که عقل و دانش ناقص و محدود بشری، توانایی درک و تحلیل تعالیم و مفاهیم بلند و آسمانی آن را به تنهایی، و به صورت کامل و صحیح ندارد و ناگزیر از یاری افرادی است که خود از سرچشمة وحی و علم الهی بهره¬مند شده و توانایی لازم برای بیان حقایق آن را داشته باشند. این فضیلت در وجود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهلبیت معصومین(علیهم السلام) جلوه¬گر و متبلور شده است. خداوند در این رابطه خطاب به رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) می¬فرماید: وَ اَنزَلنا اِلَیکَ? و ما ذکر (قرآن) را بر تو?؛6 ?الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلیهِم ?نازل کردیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی. نبی گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) نیز پس از خود، خاندان و اهلبیت عصمت خویش را عهده¬دار این وظیفه سنگین و امر خطیر معرفی می¬فرمایند؛ چنان ¬که در حدیث معروف ثقلین آمده است: «اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی أَهلَ بیَتی ...»؛7 «من در میان شما دو چیز گران¬بها و ارزشمند باقی می¬گذارم، کتاب خدا و عترت و اهلبیتم. و اگر به این دو ثقل چنگ بزنید و تمسک بجویید هرگز گمراه نمی¬شوید و این دو هیچ¬گاه از هم جدا نمی¬شوند تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.» راز و رمز حیات و جامعیت قرآن، در هم¬گامی و همراهی آن، با عترت است. قرآن در کنار معصوم، عامل هدایت و مانع از گمراهی است. این کتاب الهی در کنار تبیین معصوم، برای همیشه «هادی» است. بنابراین توجّه به دیدگاه و بیانات امامان معصوم(علیهم السلام) در فهم و کشف مقصود آیات نقش کلیدی ایفا می¬کند. این مطلب از آیات دیگر قرآن نیز قابل استفاده است: فَاسألوا? اگر چیزی را نمی¬دانید از اهل ذکر?؛8 ?أهلَ الذِّکرِ إن کُنتُم لا تَعلَمونَ ?بپرسید. در تفسیر این آیه آمده است: «نَحنُ أهلُ الذّکرِ وَ نَحنُ المَسئولُونَ»؛9 «منظور از اهل ذکر ماییم و ما کسانی هستیم که مورد سؤال قرار می¬گیریم.» همچنین در تفاسیر اهل سنت از ابن عباس نقل شده است: «هُوَ مُحَمَّدُ وَ علی وَ فاطمة وَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ هُم أهلُ الذِّکرِ وَ العَقل وَ البَیانِ»؛10 «مراد از اهل ذکر، حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم)، امام علی (علیه السلام)، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السلام) است. ایشان اهل ذکر و عقل و بیان می¬باشند.» د) آیا نام امام مهدی (علیه السلام) در قرآن آمده است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: قرآن برای معرفی شخصیت¬ها از دو راه استفاده کرده است: 1- معرفی با اسمنخستین راه این است که شخصیت مورد نظر را با اسم وَ ما مُحَمَّدٌ الاّ رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ?معرفی و مطرح می¬کند مانند: 11«و محمد نیست مگر پیغمبری از طرف خدا که پیش از او نیز پیغمبرانی?الرُّسُل بودند...» 2- معرفی با صفت و ویژگیشیوه¬ی دوّم، معرفی با صفت و ویژگی است که در قرآن نمونههایی دارد، از جمله این¬که در مورد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) آمده است: الّذینَ یتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبیِّ الامّیِّ ...? یَأمُرُهُم بِالمَعروف و یَنهاهُم عَنِ المُنکَرِ وَ یحِلُّ لَهُمُ الطَّیبِّاتِ وَ کسانی که از پیامبر تبعیت می-کنند ... که?؛12 ?یُحَرِّمُ عَلَیهِمُ الخَبائِث ... پیامبر، ایشان را به کارهای پسندیده دستور می¬دهد و از کارهای زشت و ناپسند، باز ?می¬دارد و به ایشان امور پاکیزه را حلال و امور ناپسند را حرام کرده است. در معرفی ولی مؤمنان (علیه السلام) نیز از این شیوه استفاده کرده است: انَّما? وَلیُّکمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذینَ ءامَنوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلَوةَ وَ صاحب امر شما خدا و رسول او و کسانی¬اند که?؛13 ?یُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعونَ ?نماز را بر پا می¬دارند و زکات می¬پردازند درحالی¬که در رکوع باشند. شناساندن با صفت بهترین راه معرفی است. این نوع معرفی راه را بر سودجویان می¬بندد؛ در معرفی با اسم میتوان نام جعلی درست کرد؛ امّا بهره¬برداری از صفات کار آسانی نبوده و قابل جعل نیست. از این رو میبینیم در جریان حضرت طالوت (علیه السلام)، خداوند متعال در آیهی 248 سوره¬ی بقره، بعد از آن¬که ایشان را به اسم معرفی می-کند، بلافاصله ایشان را با صفت و نشانه¬ی «تابوتٌ فیه سَکِینة» «صندوقی که دارای آرامش است»، معرفی می¬کند تا جلوی هرگونه اشتباه احتمالی گرفته شود. پس روشن شد که:1- تنها راه معرفی، ذکر نام امام مهدی (علیه السلام) نیست، و حضرت از راه¬های دیگر (صفات) معرفی شدهاند و قرآن به طرق دیگر به وجود ایشان و حکومت جهانیشان اشاره کرده است. 2- مصالحی در کار بوده که نام اهلبیت(علیهم السلام) در قرآن ذکر نشود که مهمترین آنها محفوظ ماندن قرآن از تحریف است. پی نوشت ها:1. نهج البلاغه، خ 176 . 2. نحل(16)، 89. . 3. علوم قرآنی، ص 274 . 4. آل عمران (3)،7 . 5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 94 . 6. نحل(16)، 44 . 7. ر.ک: کلینی، کافی، ج 1، ص 293، ح 3/ شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 231/ شیخ صدوق، امالی، ص 415، ح 15 . 8. نحل(16)،43 . 9. کلینی، کافی، ج 1، ص 210، ح 3 . 10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 11، ص 244 . 11. آل¬عمران(3)، 144 . 12. اعراف (7)، 157 . 13. مائده (5)، 55 . نویسنده:احمدی-فرزانه فرد منبع: تنهاراه
وراثت و پیشوایی مستضعفان، خواست خدا وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الذّین استُضعِفوا فی الأرضِ وَ? ؛1 و اراده کردیم که بر کسانی که به?نَجعَلَهُم أئمِةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارثین مستضعف شدهاند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث (زمین) کنیم. این آیه مربوط به داستان حضرت موسی (علیه السلام) است خداوند می¬فرماید: «موسی (علیه السلام) در عصری به دنیا آمد و بزرگ شد که فرعون طغیان کرده و ادعای ربوبیت داشت. او بنی¬اسرائیل را به استضعاف کشانده و دستور قتل فرزندان آنان را داده بود و می¬خواست آنها را نابود کند، در حالی¬که اراده خداوند چیز دیگری بـود. او می¬خواست بر آنان منّت گذارد و آنان را پیشوا قرار دهد تا پس از سال¬ها، پیشوا و وارث در زمین باشند، پس از آن¬که زمین در دست دیگران بود، و آنان را در زمین قدرت دهد و حکومت قوی و پا بر جا به آنان ارزانی دارد تا بتوانند از آن استفاده کنند.» هر چند ظاهر آیه بیان یک قسمت از حوادث روزگار قوم بنی-اسرائیل است. ولی در اینجا از فعل مضارع استفاده شده که دلالت به استمرار دارد و می¬گوید: «اراده¬ی دائمی و سنّت ما چنین است که مستضعفان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.» نکته ها و پیام های آیه:1-این آیه مربوط به حکومت جهانی و انقلاب نورانی حضرت مهدی (علیه السلام) است. 2- این آیه بشارتی است برای همه¬ی حق¬پرستان و عدالت-خواهان که حکومت ظلم و جور دائمی نیست و در نهایت، پیروزی برای رنج¬دیدگان خواهد بود. 3- خداوند در این آیه، تعبیر «منّت» را آورده است و منّت بر دو نوع است: فعلی و قولی، منّت فعلی به معنی لطف عظیم است و منّت قولی به معنی به رخ کشیدن نعمت است. در آیه¬ی شریفه مراد از منّت همان لطف عظیم است. 4- با توجه به آیهی لَقَد منَّ اللهُ عَلی المؤمنینَ إذ بَعَثَ ?فیهِم رسولاً؛2 همانا خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان رسولانی? برانگیخت. از کلمهی «منَّ» در آیه میتوان شباهتهایی بین حکومت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و امام زمان (علیه السلام) ذکر کرد. امام علی (علیه السلام) درباره¬ی این آیه فرمودند: «هُم آلُ محمّد یَبعَثُ اللهُ مهدیَهُم بَعدَ جَهدِهِم فَیَعِزِّهُم و یَذِلُّ عدوَّهُم»؛3 «این افراد خاندان پیامبرند که خداوند مهدی آنان را بعد از فشار و زحمتی که بر آنان وارد میشود، برمیانگیزد و به آنان عزّت می¬دهد و دشمنان¬شان را خوار و ذلیل می¬سازد.» پی نوشت ها:1. قصص(28)، 5 . 2. آل عمران (3)، 164 . 3. طوسی، غیبت، ص 184 . منبع: تنهاراه
حضرت مهدی(عج) آخرین میراث دار طبعیت و زمینخداوند در آیه 105 سوره انبیاء در قرآن کریم تصریح کرده است که "در زبور پس از تورات نوشتیم زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد" در این تصریح خداوند، چندین نکته پیچیده نهفته است که از اهم آنها، صراحت بیان قرآن در سه کتاب پیامبران آسمانی شامل زبور داود (ع) تورات موسی (ع) و قرآن کریم حضرت محمد(ص) مبنی بر ارث بردن زمین توسط بندگان صالح و نیز خود موضوع ارث بردن زمین توسط این صالحان است، در حقیقت در این تاکیدها و صراحت ها نکات زیادی نهفته است که با توجه به مناسبتهایی که در فروردین 88 قرار داشت از جمله روز زمین و روز طبیعت در مطلب پیش رو با استناد به برخی تفاسیر به این دو موضوع از منظر مهدویت پرداخته می شوددر تفاسیر مختلف مصداق این آیه از قرآن کریم به حضرت مهدی(عج) و دوران ظهور وی تفسیر شده است و با تامل در این نکته که در این آیه بطور روشنب به موضوع ارث اشاره شده باید گفت، ارث بدون معامله و داد و ستد به انسان می رسد پس این کلمه در این آیه اهمیت ویژه ای مییابد. در تفسیر نمونه در این ارتباط با اذعان به این امر که حکومت زمین از آن صالحان خواهد بود آمده است: بعد از آنکه خداوند در آیات گذشته سوره انبیاء به قسمتى از پاداشهاى اخروى مؤ منان صالح اشاره شد در دو آیه 105 و 106 نیز به یکى از روشن ترین پاداشهاى دنیوى آنها که حکومت روى زمین است با بیان شیوائى اشاره کرده و مى گوید: در زبور بعد از ذکر چنین نوشتیم که سرانجام بندگان صالح من وارث (حکومت) زمین خواهند شد. در همین تفسیر می خوانیم: ارض به مجموع کره زمین گفته مى شود و سراسر جهان را شامل مى گردد مگر اینکه قرینه خاصى در کار باشد، گرچه بعضى احتمال داده اند که مراد وارث شدن سراسر زمین در قیامت است، ولى ظاهر کلمه ارض هنگامى که بطور مطلق گفته مى شود، زمین این جهان است . این تفسیر معتبر اضافه میکند: واژه ارث به معنى چیزى است که بدون معامله و داد وستد به کسى انتقال مى یابد، و گاهى در قرآن کریم به تسلط و پیروزى یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن مواهب و امکانات آنها گفته شده است ، چنانکه در آیه 137 سوره اعراف در باره بنى اسرائیل و پیروزیشان بر فرعونیان چنین میخوانیم: و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربه ما شرق و غرب زمین را به ارث به آن قوم مستضعف دادیم گرچه زبور در اصل به معنى هر گونه کتاب و نوشته است، هر چند در قرآن مجید در دو مورد از سه موردى که این کلمه به کار رفته، اشاره به زبور داود است اما بعید به نظر نمى رسد که مورد سوم یعنى آیه مورد بحث نیز به همین معنى باشد. زبور داود یا به تعبیرى که در کتب عهد قدیم آمده مزامیر داود عبارت است از مجموعه اى از مناجاتها و نیایشها و اندرزهاى داود پیامبر. بعضى مفسران نیز احتمال داده اند که منظور از زبور در اینجا تمام کتب انبیاى پیشین است . ولى بیشتر با توجه به دلیلى که ذکر شد به نظر مى رسد که زبور همان کتاب مزامیر داود باشد، بخصوص اینکه در مزامیر موجود، عباراتى وجود دارد که عینا مطابق با آیه مورد بحث است. ذکر در اصل به معنى یادآورى و یا چیزى که مایه تذکر و یادآورى است، و در آیات قرآن به همین معنى به کار رفته، گاهى نیز به کتاب آسمانى موسى یعنى تورات اطلاق شده (مانند آیه 48 سوره انبیاء و لقد آتینا موسى و هارون الفرقان و ضیاء و ذکرا للمتقین). در تفسیر نمونه در این ارتباط نکات دیگری نیز ذکر شده و بسیار مشهور نیز هستند آمده که بر اساس آن: در بعضى از روایات صریحا این آیه تفسیر به یاران مهدى (علیه السلام) شده است: چنانکه در مجمع البیان ذیل همین آیه از امام باقر ( علیه السلام) چنین مى خوانیم: هم اصحاب المهدى فى آخر الزمان: بندگان صالحى را که خداوند در این آیه به عنوان وارثان زمین یاد مى کند یاران مهدى ( علیه السلام ) در آخر الزمان هستند. در تفسیر قمى نیز در ذیل این آیه چنین آمده است : ان الارض یرثها عبادى الصالحون ، قال القائم و اصحابه: منظور از اینکه زمین را بندگان صالح خدا به ارث مى برند مهدى قائم علیه السلام و یاران او هستند. ناگفته پیدا است مفهوم این روایات، انحصار نیست، بلکه بیان یک مصداق عالى و آشکار است بنابراین در هر زمان و در هر جا بندگان صالح خدا قیام کنند، پیروز و موفق خواهند بود و سرانجام وارث زمین و حکومت آن خواهند شد. علاوه بر روایات فوق که در خصوص تفسیر این آیه وارد شده روایات بسیار زیادى که بالغ به حد تواتر است از طرق شیعه و اهل تسنن در مورد مهدى (علیه السلام) از پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و همچنین از ائمه اهلبیت (ع) نقل شده که همه آنها دلالت بر این دارد سرانجام حکومت جهان به دست صالحان خواهد افتاد، و مردى از خاندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) قیام مى کند و زمین را پر از عدل و داد مى سازد آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد. از جمله این حدیث معروف است که در اکثر منابع اسلامى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده: لو لم یبق من الدنیا الا یوم، لطول الله ذلک الیوم، حتى یبعث رجلا (صالحا) من اهلبیتى یملا الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا اگر از عمر جهان جز یک روز نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانى مى کند تا مرد صالحى را از خاندان من برانگیزد که صفحه زمین را پر از عدل و داد کند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است. این حدیث با همین تعبیر یا مختصر تفاوتى در بسیارى از کتب شیعه و اهل سنت نیز آمده است. قرآن در آیه ای دیگر می فرماید: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین». و ما اراده کردیم به کسانی که در روی زمین تضعیف شدهاند نعمتی گران ارزانی داریم و آنان را پیشوایان (راستین) و وارثان گردانیم. حضرت علی(ع) در تاویل این آیه شریفه می فرماید: دنیا پس از چموشی و سرکشی، بسان شتری که از دادن شیر به دوشندهاش خود داری میکند و آن را برای بچهاش نگه داری میکند، به ما روی خواهد آورد. سپس به تلاوت این آیه شریفه پرداخت که: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین ...». همچنین ابن ابی الحدید در این مورد می نویسد: بزرگان دینی و همفکران ما بر این واقعیت تصریح می کنند که این بیان امیرمؤمنان علیه السلام، نوید از آمدن امام و پیشوای بزرگی است که فرمانروای زمین و زمان می گردد و همه کشورها در قلمرو قدرت او قرار می گیرند ... آری سخن امیرمؤمنان علیه السلام بیانگر آن است که زمین، پس از سختی و بیداد بسیار نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله، سرانجام به سوی آنان روی خواهد آورد. آنان بر کران تا کران گیتی حاکم و بر دشمنان کینه توز خویش پیروز می گردند، انبوه مشکلاتی که بسان سنگ ها و صخره ها سر راه نهضت آسمانی عدالت خواهانه و مقدس آنان قرار دارد همگی رام و کنار می روند و دنیا پس از سختی و بدرفتاری با آنان، برایشان آسان و پس از تلخی و مرارتش شیرین و پس از سرکشی اش خاضع و پس از گردن فرازیش مطیع آنان می گردد. و نیز از امیرمؤمنان علیه اسلام آورده اند که فرمود: «مستضعفان یاد شده در قرآن کریم که خداوند اراده فرموده است آنان را پیشوای مردم روی زمین قرار دهد، ما خاندان پیامبریم، خداوند سرانجام مهدی این خانواده را برمی انگیزد و به وسیل? او، آنان را به اوج شکوه و عزت و اقتدار می رساند و دشمنانشان را به سختی به ذلت میکشد. اما معنای نهان این آی? شریفه غیر از معنای ظاهری و روشن آن است ، آن معنا این است که: مقصود از تضعیف شدگان در آی? شریفه، خاندان پیامبرند. مردم آنان را تضعیف نموده و بر آنان ستم کرده و آنان را به قتل رسانده و سخت ترین بیدادگری را در مورد آنان روا داشته اند. در جای دیگر خداوند در قرآن کریم این گونه از آن حضرت نوید میدهد: «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبد و نفی لایشرکون بی شیئاً و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون» خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده داده است که آنان را در روی زمین جانشین دیگران سازد، همان گونه که مردمی را که پیش از آنان بودند جانشین دیگران کرد و دینشان را که خود برایشان پسندیده است استوار سازد و وحشتشان را به امنیت تبدیل کند، تا تنها مرا بپرستند و چیزی را با من شریک نگیرند و آنان که از آن پس، راه کفر و ناسپاسی در پیش گیرند، نافرمانند. امامان معصوم و آموزگاران راستین قرآن در تاویل این آیه معتقدند که وعد? پرشکوه خدا تاکنون تحقق نیافته و به هنگامه ظهور حضرت مهدی تحقق خواهد یافت. امام سجاد(ع) در این باره فرمود: «بخدا سوگند که این مؤمنان شایسته کردار شیعیان ما اهل بیت هستند و خداوند این نوید و وعد? شکوهبار را بدست بزرگ مردی از ما تحقق خواهد بخشید. او مهدی این امت است و کسی است که پیامبر در مورد او فرموده است: اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی خواهد ساخت تا مردی از عترت من که نامش، نام من است بر جهان حکومت کند و زمین را همان گونه که به هنگام? ظهور او از لبریز از ظلم و جور است مالامال از عدل و داد سازد. حال سخن اینجاست که با این نگاه و تحقیق در منابع اسلامی که از نظر گذشت آیا این طبیعت و زمین که در حقیقت امانتی در دست ماست باید چگونه نگهداری شود تا بدست صالحان برسد؟ و آیا ما امانتداران خوبی از زمین و طبیعت هستیم و این امانتداری همانی است که در دوران انتظار باید وجود داشته باشد؟ با تامل در این مفاهیم قرآنی به روشنی متوجه می شویم امانتدار خوبی برای زمین نبوده ایم و اصولاً با این نگرش که زمین میراثی برای صالحان است بدان نگاه نکرده و نمی کنیم و روز سیزده بدر و طبیعتمان هم فقط برخی جلوه هایی ظاهری را دارد که بیشتر بدرد این دنیایمان می خورد که اگر تقصیراتمان در خسارات زده شده به طبیعت را در کفه دیگر ترازو قرار دهیم جلوه ای از این روز ملی نمی ماند.منبع: نشریه الکترونیک ساعت صفر
امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آینه قرآنقرآن کریم، چشمه زلال ناب ترین معارف الهی و ماندگارترین حکمتها و دانشهای مورد نیاز بشر است. کتابی است سراسر راستی و درستی که خبرهای گذشته و آینده جهان را بیان کرده است و هیچ حقیقتی را فروگذار نکرده است. البته روشن است که حجم بسیار گسترده حقایق عالم در ژرفای آیات الهی نهفته است و تنها آنها که به عمق معانی آن دست یابند به آن واقعیات پی خواهند برد و آنان اهل قرآن و مفسران حقیقی آن یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و خاندان پاک او هستند.قیام و انقلاب آخرین سفیر الهی از بزرگترین حقایق جهان است که در آیات فراوانی از قرآن کریم به آن اشاره شده و روایات بسیاری در تفسیر آن آیات نقل گردیده است که به چند نمونه اشاره میکنیم: در سوره انبیاء آیه 105 آمده است: وَ لَقَدْ? کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرَ أَنَّ الاَْرْضَ یرِثُها عِبادِی ؛?الصّالِحُونَ «همانا در زبور پس از ذکر ] تورات [ نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»امام باقر(علیه السلام) فرمود: «مقصود از بندگان شایستهای که زمین را به ارث میبرند، امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران او هستند.»1همچنین در بخشی از آیه 86 از سوره هود آمده است: ؛?... بَقِیةُ اللّهِ خَیرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ? «بقیة الله برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید.»امام باقر(علیه السلام) فرمود: «وقتی ]امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) [ ظهور کند بر دیوار کعبه تکیه زند و اولین سخنی که بر زبان جاری کند این آیه است. سپس میفرماید: «اَنَا بَقِیةُ اللّهِ فی اَرْضِهِ وَ خَلیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیکُمْ» من «بقیة الله» در زمین و جانشین او و حجّت او بر شما هستم. پس هر کسی بخواهد بر او سلام کند گوید: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیةَ اللّهِ فی اَرْضِهِ».2و در سوره حدید آیه 17 فرموده است: اِعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ یحْیی الاَْرْضَ بَعْدَ? ؛?مَوْتِها قَدْ بَینّا لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ «بدانید خداوند زمین را پس از مرگ آن زنده میکند. ما آیات ]خود[ را برای شما بیان کردیم، باشد که بیندیشید.»امام صادق(علیه السلام) فرمود: مراد این است که خداوند زمین را به واسطه عدالت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران ظهورش زنده خواهد کرد پس از آن که به سبب ستم سردمداران گمراهی مرده باشد.3و نیز در سوره قصص آیه 5 میفرماید: وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ? اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ ؛?الْوارِثینَ «و ما اراده میکنیم بر مستضعفان زمین، منّت نهیم و آنان را پیشوایان ]مردم [و وارثان زمین قرار دهیم.»امام علی(علیه السلام) فرمود: «مقصود ]از مستضعفان[ خاندان پیامبرند. خداوند پس از تلاش و رنجشان، «مهدی» این دودمان را برمی انگیزد و آنان را به اوج شکوه و عزت و اقتدار میرساند و دشمنانشان را به سختی ذلیل میسازد.»4از نمونههای بالا روشن میشود که برای برداشت حقایق از قرآن، تنها نباید به ظاهر آیات بسنده کرد؛ بلکه بسیاری از واقعیتهای عالم در درون آیات قرآن نهفته است5 که اهلبیت(علیهم السلام) به عنوان مفسران واقعی قرآن، بیان کنندة آن هستند. بنابراین اگرچه آیاتی از قرآن، در ظاهر مربوط به یک رویداد در زمان و مکان خاصی است ولی مانع از آن نیست که در زمانهای بعد و برای آیندگان، مصداق پیدا کند و دربارة آنان نیز جاری گردد و همین رمز جاودانگی قرآن برای همه نسلهاست.بر این اساس، با اینکه آیه 5 سوره قصص دربارة قوم بنی اسرائیل نازل شده و جریان پیروزی آنها بر فرعونیان را بیان میکند ولی در روایات متعدّد این آیه بر قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و روزگار ظهور او منطبق گردیده است و دقت در متن آیه هم نشان میدهد که حاکمیت مستضعفان بر مستکبران، یک سنّت و اراده الهی است که اختصاص به زمان و مکان و افراد خاصّی ندارد.پی نوشت ها:1. تفسیر قمى، ج 2، ص 52.2 کمال الدین، ج 1، باب 32، ح 16، ص 603.3. الغیبة نعمانى، ص 32.4. الغیبة طوسى، ح 143، ص 184.5 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودهاند: «ما فی القرآن آیة الا و لها ظهر و بطن یعنی در قرآن آیهای نیست مگر اینکه ظاهر و باطنی (درونی) دارد.» (بحارالانوار، ج92، ص94)
آیه اول،آیه ی 105 از سوره ی مبارکه ی انبیاءوَلقَدْ کَتَبْنا فِی الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّکْرِ أنّ الارضَ یرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ؛1 «وهمانا، در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایستة من، به ارث خواهند برد».در این آیه به یکی از روشنترین پاداشهای دنیوی صالحان (حکومت روی زمین)، اشاره شده است. در روایاتی چند، این رویداد مهم، در عصر ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دانسته شده است.واژگان آیهـ «زبور» داود ( یا به تعبیرکتابهای عهد قدیم مزامیر داود) عبارت است از: «مجموعهای از مناجاتها و نیایشها و اندرزهای داود پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ». ـ «ذکر»، در اصل به معنای چیزی است که مایه تذکر و یاد آوری باشد؛ ولی در این آیه ـ به قرینه معرفی آن قبل از زبور ـ به کتاب آسمانی حضرت موسی(علیه السلام)، (تورات) تفسیر شده است. ـ «ارض»، به مجموع کره زمین گفته میشود؛ مگر اینکه قرینه خاصّی در کار باشد. ـ «ارث»؛ یعنی، چیزی که بدون معامله و داد و ستد، به کسی انتقال مییابد. در قرآن کریم گاهی به معنای تسلط و پیروزی یک قوم صالح، بر قوم ناشایست و در اختیار گرفتن موهبت ها و امکانات آنها گفته شده است.2 با توجه به اضافه شدن «بندگان» به «خدا»، ایمان و توحید آنان روشن میشود و با توجه به کلمه «صالحون»، همه شایستگیها به ذهن میآید: عمل و تقوا، علم و آگاهی، قدرت و قوت، و تدبیر و نظم و درک اجتماعی.هنگامی که بندگان با ایمان، این شایستگی ها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز یاری می کند تا آنان بر مستکبران غلبه یابند، دست های آلودةشان را از حکومت بر روی زمین کوتاه کنند و دارندة میراث های آنها گردند. بنا براین، تنها «استضعاف» دلیل بر پیروزی بر دشمنان و حکومت بر روی زمین نیست؛ بلکه وجود ایمان و کسب شایستگیها بایسته است و مستضعفان جهان تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند، به حکومت روی زمین نخواهند رسید. نکتهها 1.آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)در تفسیر آیة شریفه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیعِزُّهُمْ وَ یذِلُّ عَدُوَّهُمْ»؛3 «این بندگان صالح، همانا آل محمد هستند که خداوند، مهدی آنان را پس از کوشش ایشان مبعوث میکند. پس ایشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذلیل خواهد کرد». روشن است مفهوم این روایت، انحصار نیست؛ بلکه بیان یک مصداق عالی و آشکار است و این تفسیرها، هرگز عمومیت مفهوم آیه را محدود نمی کند. بنا براین در هر زمان و در هر جا بندگان صالح خدا قیام کنند، پیروز و موفق خواهند بود و سرانجام وارث زمین و حکومت آن خواهند شد. 2. بشارت حکومت صالحان در مزامیر داود در مزامیر داود تعبیر یاد شده و یا مشابه آن، در چند مورد دیده میشود و نشان می دهد با تمام تحریفات موجود در این کتابها، این قسمت همچنان از دستبرد مصون مانده است. 2ـ1. «... شرّیران منقطع میشوند و اما متوکلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد و حال اندک است که شریر نیست میشود؛ هر چند مکانش را استفسار نمایی، ناپیدا خواهد شد»4. 2ـ2. «اما متواضعانه وارث زمین شده، از کثرت سلامتی شادکام خواهند شد»5. 2ـ3. « متبرکان خداوند، وارث زمین خواهند شد؛ اما ملعونان وی منقطع خواهند شد...»6. 2ـ4. «صدیقان وارث زمین شده، همیشه در آن ساکن خواهند بود»7. 2ـ5. «خداوند روزهای صالحان را میداند و میراث ایشان ابدی خواهد شد»8. در این عبارتها، عنوان «صالحان» که در قرآن آمده، با همان تعبیر در مزامیر داود به چشم میخورد. علاوه بر این تعبیرات دیگری نیز مانند صدیقان، متوکلان، متبرکان و متواضعان، در جملههای دیگر ذکر شده است. این تعبیرها، دلیل بر عمومیت حکومت «صالحان» است و با احادیث قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تطبیق می کند .3. حکومت صالحان یکی از قوانین آفرینش باید دانست تمام این حکومتها، بر خلاف جهت آفرینش و قوانین جهان خلقت است و آنچه با آن هماهنگ است، همان حکومت صالحان با ایمان است. نظام آفرینش، دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده است و این همان چیزی است که از آیه یاد شده و احادیث مربوط به قیام مصلح بزرگ جهانی استفاده میشود9. پی نوشت ها:1. انبیا (21)، آیه 105.2. ر. ک: اعراف (7)، آیه137.3. محمد بن حسن طوسی(ره)، کتاب الغیبة، ص184.4. مزامیر داود، 37، بند 9.5. همان، بند 11.6. همان،37، بند 27.7. همان، بند 29.8. همان، بند 18.9. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 13، صص 515 ـ 524. نویسنده:خدامرلد سلیمیانمنبع:درسنامه مهدویت1-ص33تاص36
آیه سوم،آیه ی 55 از سوره ی مبارکه نوروَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنی لا یشْرِکُونَ بی شَیئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛1 «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین، جانشین [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند».در آیات پیش از این آیه، سخن از اطاعت و تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است و در این آیه، بحث ادامه یافته و نتیجه این اطاعت ـ که همان حکومت جهانی است ـ بیان شده است. بر اساس آن، خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده میدهد که آنان را قطعاً خلیفة روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، به طور ریشهدار و پا بر جا در صفحه زمین مستقر خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را، به امنیت و آرامش مبدّل خواهد کرد. مردم تنها خدا را پرستیده و چیزی را شریک او قرار نخواهند داد. بعد از این برتری و فراگیری حکومت توحید و استقرار آیین الهی و از میان رفتن هر گونه اضطراب، ناامنی و شرک، کسانی که بعد از آن کفر بورزند، به یقین فاسق واقعی خواهند بود!به هر حال مجموع آیه نشانگر این است که خداوند به گروهی از مسلمانان صالح و مؤمن، سه نوید داده است: 1. جانشینی و حکومت روی زمین؛ 2. نشر آیین حق به طور اساسی و ریشهای در جهان؛3. از میان رفتن اسباب ترس و ناامنی . نتیجه آنکه مردم در این دوران با نهایت آزادی، خدا را می پرستند، فرمان های او را گردن می نهند، هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نمی شوند و توحید خالص را در همه جا می گسترانند.نکتهها 1. بر اساس این آیه، افرادی قبل از مسلمانان دارای خلافت روی زمین بودند؛ حال اینان چه کسانی اند؟ برخی از مفسران آن را اشاره به آدم و داود و سلیمان دانستهاند؛ چرا که قرآن دربارة آدم میفرماید: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة؛2 «من در زمین خلیفهای قرار می-دهم». درباره داود فرموده است: یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْض؛3 «ای داود ما تو را خلیفه در روی زمین قرار دادیم». سلیمان نیز به مقتضای آیه شانزده سوره «نمل» وارث حکومت داود بود و خلیفه در روی زمین شد . اما برخی دیگرـ مانند علامه طباطبائی(ره) ـ این معنا را بعید شمرده اند؛ زیرا تعبیر الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ را متناسب انبیا ندانسته اند. به نظر ایشان در قرآن، این تعبیر در مورد پیامبران به کار نرفته است؛ از این رو اشاره به امت های پیشین است که دارای ایمان و عمل صالح بوده، در روی زمین حکومت یافتند.جمعی دیگر معتقدند: این آیه اشاره به «بنی اسرائیل» است؛ زیرا آنها با ظهور موسی(علیه السلام) و در هم شکسته شدن قدرت فرعون، مالک حکومت روی زمین شدند؛ چنان که در آیه ای آمده است: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها؛4 «ما آن جمعیت مستضعف (مؤمنان بنی اسرائیل) را وارث مشارق و مغارب ـ زمینی را که پر برکت کردیم ـ قرار دادیم».و نیز درباره همان ها میفرماید: ؛ «ما اراده کردهایم که قوم مستضعف ( مؤمنان بنی اسرائیل) را در روی زمین تمکین دهیم ( و صاحب نفوذ و مسلّط سازیموَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْض )». 2. این وعده الهی از آن کیست ؟ در این آیه خداوند وعده حکومت روی زمین، برتری دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی از مؤمنان و صالحان داده است. اما در اینکه منظور از این گروه چه کسانی-اند؛ میان مفسران گفت و گو است.برخی آن را اشاره به حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میدانند که شرق و غرب جهان، در زیر لوای حکومت آن حضرت قرار میگیرد، آیین حق در همه جا نفوذ میکند، ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده میشود و عبادت خالی از شرک، برای جهانیان تحقق مییابد.5بدون شک آیه، هم شامل مسلمانان نخستین و هم حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می شود. طبق عقیده عموم مسلمانان ـ اعم از شیعه و اهل تسنن ـ آن حضرت سراسر زمین را پر از عدل و داد میکند و او مصداق کامل این آیه است؛ ولی با این حال منعی از عمومیت و گستردگی مفهوم آن نیست. اینکه برخی میگویند: کلمه «ارض» مطلق است و تمام روی زمین را شامل میشود و این منحصراً مربوط به حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، با جمله «کما استخلف...» سازگار نیست؛ زیرا خلافت و حکومت پیشینیان به یقین در تمام پهنه زمین نبود.به علاوه شأن نزول آیه نیز نشان میدهد که حداقل نمونهای از این حکومت در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) برای مسلمانان (هر چند در اواخر عمر آن حضرت)، حاصل شده است.گفتنی است ثمرة تمامی کوششهای پیامبران و تبلیغات مستمر و پیگیر آنان و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت، در زمانی تحقق مییابد که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می کند6همان گونه که گفته شد این تفسیرها، به معنای انحصار مصداق آیه نیست؛ بلکه بیان مصداق کامل است. ابو بصیر از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است: آن حضرت ذیل آیه شریفه چنین فرمود: «نزلت فی الْقَائِم وَ أَصْحَابه»؛7 «[این آیه] در باره قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحاب ایشان نازل شده است».علامه طباطبایی(ره) در این باره می نویسد: «... این مجتمع طیّب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون، چنین جامعهای به خود ندیده است. ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود؛ چون اخبار متواتری که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در خصوصیات آن حضرت وارد شده، از تشکیل چنین جامعهای خبر می دهد. البته این در صورتی است که روی سخن در آیه را متوجه مجتمع صالح بدانیم، نه تنها حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)». آن گاه ایشان ادامه می دهد: «خواهید گفت: طبق این نظریه چه معنا دارد که روی سخن را در زمان نزول آیه به الذین آمنوا و عملوا الصالحات کند، در حالی که مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن روز نبود (نه خودش بود و نه یکی از اهل زمانش)؟ در پاسخ میگوییم: این سؤال ناشی از این است که پرسش کننده، میان خطاب های فردی با خطاب های اجتماعی خلط کرده است؛ چون خطاب ممکن است دو جور متوجه اشخاص شود: یکی اینکه اشخاصی را مورد خطابی قرار دهند؛ بدین جهت که خصوصیات خودِ آنان مورد نظر است. به طور دیگر اینکه همان اشخاص را مورد خطاب قرار دهند ـ نه از این جهت که شخصِ خود آنان مورد نظر باشد، بلکه ـ از این جهت که جمعیتی هستند دارای صفاتی معین. در صورت اول، خطاب از مخاطبان به غیر مخاطبان متوجه نمی شود و شامل آنها نمی گردد ـ نه وعده اش، نه وعیدش ونه هیچ چیز دیگرش ـ و در قسم دوم اصلاً اشخاص دخالتی ندارند و خطاب متوجه دارندگان صفات کذایی است که در این صورت به دیگران نیز متوجه میشود. در آیه شریفه، خطاب از قبیل خطاب های دوم است که بیانش گذشت و اغلب خطاب های قرآنی ـ که یا مؤمنان را مخاطب کرده و یا کفار را ـ از این قبیل است».8 در مجمع البیان در ذیل آیه وَعَدَ اللهُ الذینَ آمنوا مِنکُم ... آمده است: مفسران در اینکه الذینَ آمَنوا مِنکُم چه کسانی اند، اختلاف دارند و از اهل بیت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایت شده که منظور، مهدی از آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است. عیاشی به سند خود از علی بن الحسین(علیه السلام) روایت کرده است: وقتی این آیه را تلاوت کرد، فرمود: به خدا سوگند! ایشان شیعیان ما اهلبیت اند که خدا این وعدة خود را در حق ایشان، به وسیله مردی از ما تحقّق می بخشد و او مهدی این امت است. او کسی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) دربارهاش فرمود: اگر از دنیا نماند مگر یک روز، خدا آن روز را آن قدر طولانی میکند تا مردی از عترتم قیام کند که هم نام من است. او زمین را پر از عدل و داد میکند، آن چنان که از ظلم و جور آکنده شده باشد. نظیر این روایت از ابی جعفر و ابی عبد الله(علیهما السلام) نقل شده است.علامه طباطبایی در جمع بندی مباحث مینویسد: «از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در این باره اخباری روایت شده است. در گذشته هم بیان انطباق آیه بر مضمون این روایات گذشت و نیز در مجمع البیان بعد از نقل روایت بالا آمده است: بنابر این مراد از الذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصالحات رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت او(علیهم السلام) است».9 پی نوشت ها:1. نور (24)، آیه 55.2. بقره (2)، آیه 30.3. ص (37)، آیه 26.4. اعراف (7)، آیه 137.5. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج15، ص218.6. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 14، صص530 ـ 532.7. محمد بن حسن طوسی(ره) ، کتاب الغیبة، ص 173؛ نعمانی(ره)، الغیبة، ص240، ح35.8. محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 15، ص 220.9. همان، ج 15، ص225.نویسنده:خدامرلد سلیمیانمنبع:درسنامه مهدویت1-ص37تاص42
آیه ی چهارم،آیه ی 148 از سوره ی مبارکه ی بقرهوَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ أَینَ ما تَکُونُوا یأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمیعًا إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ؛1«و برای هر کسی قبلهای است که وی روی خود را به آن [سوی] میگرداند؛ پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. هر کجا که باشید، خداوند همگی شما را [به سوی خود باز] میآورد؛ در حقیقت، خدا بر همه چیز توانا است».نکتهها 1. روز جمع شدن یاران حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روایات متعددی از اهل بیت(علیهم السلام)، عبارت أَینَ ما تَکُونُوا یأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمیعًا، به جمع شدن یاران و اصحاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، هنگام ظهور تفسیر شده است. امام باقر(علیه السلام) در باره این آیه فرمود:«یعْنِی أَصْحَابَ الْقَائِمِ الثَّلَاثَ مِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً قَالَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ الاُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ یجْتَمِعُونَ وَ اللَّهِ فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ کَقَزَعِ الْخَرِیفِ»؛2«منظور اصحاب امام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که سیصد و چند نفرند. به خدا سوگند! منظور از «امت معدوده» آنان هستند. به خدا سوگند! در یک ساعت همگی جمع میشوند؛ همچون پارههای ابر پاییزی که بر اثر تند باد، جمع و متراکم میگردد». امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) نیز می فرماید: و ذَلِکَ وَ اللَّهِ أَنْ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا یجْمَعُ اللَّهُ إِلَیهِ شِیعَتَنَا مِنْ جَمِیعِ الْبُلْدَان»ِ»؛3 «به خدا سوگند! هنگامی که مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند، خداوند پیروان ما را از تمام شهرها گرد او جمع میکند». این تفسیر از مفاهیم بطون آیه است؛ چرا که طبق روایات، آیات قرآن گاهی معانی متعددی دارد که یک معنا ظاهری و عمومی است و دیگری مفهوم درونی و به اصطلاح بطن آیه است که جز پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و امامان(علیهم السلام) و کسانی که خدا بخواهد، از آن آگاه نیستند. از منظر این روایات، خدایی که قدرت دارد ذرات پراکنده خاک انسان ها را در قیامت، از نقاط مختلف جهان جمعآوری کند؛ به آسانی میتواند یاران مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در یک روز و یک ساعت، برای افروختن نخستین جرقههای انقلاب و تأسیس حکومت عدل جهانی و پایان دادن به ظلم و ستم، گرد آورد.در ذیل آیه می نویسد: «در اخبار فراوانی از?علامه طباطبایی طریق شیعه، نقل شده است: این آیه دربارة اصحاب قائم آل محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و از بعضی استفاده می شود: این از باب تطبیق و جری است».4پی نوشت ها:1. بقره (2)، آیه 148.2. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج8 ، ص313 .3. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص291، ح37.4. تفسیر المیزان، ج1، ص467.نویسنده:خدامرلد سلیمیانمنبع:درسنامه مهدویت1-ص42تاص43
آیه ی پنجم،آیه ی 86 از سوره ی مبارکه ی هودبَقِیتُ اللّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنَا عَلَیکُمْ بِحَفیظ؛1«اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم».در روایات گوناگونی آمده است: «بقیة الله» تفسیر به وجود امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا برخی دیگر از امامان(علیهم السلام) شده است. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «وَ أَوَّلُ مَا ینْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآیةُ بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ثُمَّ یقُولُ: أَنَا بَقِیةُ اللَّهِ فِی أَرْضِه»؛2 «نخستین سخنی که مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از قیام خود میگوید، این آیه است: »« بَقِیتُ اللّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛ سپس می¬فرماید: «منم بقیةالله بر روی زمین». درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب قوم شعیب بوده و منظور از« بقیة الله»، سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع ـ که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد ـ «بقیةالله» محسوب میشود. بر این اساس تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ بقیةاللهاند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سر سخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند، از این نظر بقیةالله¬اند. سربازانی که پس از پیروزی از میدان جنگ باز میگردند، آنان نیز بقیةالله¬اند. از آنجایی که مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آخرین پیشوا و بزرگ¬ترین رهبر انقلابی پس از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) است، یکی از روشن¬ترین مصادیق «بقیةالله» و شایستهترین فرد به این لقب است؛ به خصوص که تنها باقی مانده بعد از پیامبران و امامان است. پی نوشت ها:1. هود ( 11 )، آیه 86.2. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص330، باب 33، ح16.نویسنده:خدامراد سلیمیانمنبع: درسنامه مهدویت1-ص43 تا44
قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- : (لَوْ لا إِسْتِغْفارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْض لَهَلَکَ مَنْ عَلَیْها)[1] اگر طلب مغفرت و آمرزش برخى از شما براى یکدیگر نبود، تمام اهل زمین هلاک مى گشتند. شرح امام زمان(علیه السلام) در حدیثى طولانى خطاب به فرزند مهزیار، شیعیان را به استغفار و دعا در حقّ یکدیگر ترغیب مى کند; زیرا از آثار و برکات آن رفع عذاب از روى زمین و اهل آن است. از آیات قرآن استفاده مى شود که دو چیز عامل ایمنى زمین از عذاب الهى در این دنیاست: 1. وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم): خداوند متعال مى فرماید: (ما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فیهِمْ)[2]; تا تو در میان مردم هستى، هرگز خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد. 2. استغفار: خداوند متعال مى فرماید: (ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)[3]; خداوند آنان را در حالى که استغفار مى کنند، هرگز عذاب نخواهد کرد. از این حدیث دو نکته استفاده مى شود: 1. گناه باعث هلاکت و عذاب مردم در همین دنیا مى شود. 2. استغفار سبب مغفرت است، خصوصاً اگر در حقّ همدیگر استغفار کنند. پی نوشتها :[1]. دلائل الامامه، ص297 . [2]. سوره ى انفال، آیه ى 33 . [3]. همان . اندیشه قم
امام زمان (عج) در روایاتاخبار و روایات فراوانی در موضوعات مختلف معارف اسلامی و اصول عقاید، احکام، اخلاقیات و اجتماعیات وارد شده است، لیکن در کمتر موردی به اندازه موضوع حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ روایت نقل نقل شده است. احادیث مربوط به این باب، قسمت عمدهای از روایات را تشکیل میدهد و مهمتر اینکه نه تنها این روایات، در جوامع شیعه نقل شده بلکه در کتب حدیث اهل سنت نیز به طور مبسوط نقل شده است و نیز بعضی از آنان، مستقلاً کتابهایی به نام آن حضرت، تألیف نمودهاند. از این رو روایات راجع به ایشان، متواتر و یا نزدیک به حد تواتر است. چه آنکه قطبهای متخالف و جناحهای متضاد در عقائد در این موضوع همنوا و همآهنگ شده و روایات بسیاری را نقل کردهاند که در اینجا به چند نمونه اشاره خواهیم کرد باشد که مورد خطاب «من مات و لم یعرف امام زمانه» نیاشیم. 1. علامه سید محسن امین از ابوسعید خدری نقل کرد که رسول الله به فاطمه ـ علیهما السّلام ـ فرمود: «یا بنیه انا اعطینا اهل البیت سبعا، لم یطعها احدٌ قبلنا، نبینا خیر الانبیاء و هو ابوک و وصینا خیر الاوصیا و هو بعلک و شهید ناخیر الشهدا و هم عم ابیک حمزه و منا من له جناحان خضیبان یطیربهما فی الجنه و هو ابن عمک جعفر و منا سبطا هذه الامه الذی یصلی خلفه عیسی بن مریم ثم ضرب بیده علی منکب الحسین فقال: من هذا ثلاثا.»[1] یعنی: دخترم! هفت چیز به ما خاندان عطا شده است که به احدی پیش از ما داده نشده، نبی ما بهترین انبیاست که پدر توست و وصی ما بهترین اوصیاست که همسر توست و شهید ما بهترین شهید است که عموی پدر تو حمزه است و آن کس که با دو بال رنگین در بهشت پرواز میکند از ماست و او عموزاده تو جعفر است و دو سبط این امت فرزندان تو حسن و حسین از مایند و سوگند به خداییکه جز او خدایی نیست مهدی این است که عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند از ماست آنگاه دست بر شانه امام حسین زد و سه بار فرمود: مهدی این است. 2. شیخ صدوق نقل کرده که امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «منا اثنا عشر مهدیا او لهم امیر المؤمنین علی بن ابیطالب و آخر هم التاسع من ولدی و هو الامام القائم بالحق یحیی الله به الارض بعد موتها و تظهر به دین الحق علی الدین کله و لو کره المشرکون له غیبه یرتد فیها اقوام و یثبت علی الدین آخرون فیؤذون و یقال لهم متی هذا الوعدان کنتم صادقین اما ان الصابر فی غیبته علی الاذی و التکذیب کالمجاهد بالسیف بین یدی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ .»[2] دوازده نفر مظاهر هدایت از مایند که اول آنان امیرالمؤمنین و آخر آنان، همین فرزند من، امامی است که حق را برپا خواهد داشت. خداوند زمین مرده را به وجود او زنده خواهد فرمود و در پرتو او دین حق را بر همه ادیان، غالب خواهد گردانید هر چند که کفار را خوش نیاید. برای او غیبتی است که اقوامی در آن دوران غیبت از دین برمیگردند و گروههایی نیز در ایمان خود ثابت میمانند لیکن اینان مورد اذیت و آزار منکرین قرار میگیرند و به آنها گفته میشود اگر راست میگویید پس چه زمانی وعده ظهور، فرا میرسد. آگاه باشید کسی که در غیبت ولی عصر بر این آزارها و تکذیبها صبر کند به منزله کسی است که با شمشیر در خدمت رسول الله جهاد کرده باشد. 3. تشیّع، تحقق حکومت واحد جهانی را تحت رهبری امام غائب در آینده، امری ضروری میداند چنانکه روایات معتبر زیادی بر این امر دلالت دارند. «و الذی بعثنی بالحق بشیراً لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد یطول الله ذلک الیوم حتی یخرج منه ولدی المهدی ـ علیه السّلام ـ فینزل الله عیسی بن مریم فیصلی خلفه و تشرق الارض بنور ربها و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب.»[3] پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: سوگند به آن کسی که مرا برانگیخت تا مژده دهنده اسلام راستین بوده باشم اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند همان یک روز را به اندازهای طولانی گرداند تا فرزندم مهدی خروج کند، پس از خروج عیسی بن مریم به زمین فرود آید و در پشت سر وی نماز گذارد، آنگاه زمین با فروغ پروردگار خویش روشن شود و حکومت جهانی مهدی به شرق و غرب عالم برسد. نتایج روایت 1ـ ضرورت و قطعیت خروج و ظهور امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ ، لذا پیغمبر یک افق روشن را نشان میدهد. 2 ـ گسترش معنویت و رحمت و اشراف نور خدا بر سر جهان حضور پیامبران الهی و بیعت با مهدی ـ علیه السّلام ـ و برچیدن بساط ظلم. 4. امام مهدی (عج) و رشد عقل و اندیشه قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «اذا قام قائمنا وضع یده علی روءُس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم[4]؛ امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ به هنگام ظهور خویش، نیروهای عقلانی توده را تمرکز میدهد و خویهای نیکو و آرزوهای آنان را به کمال میرساند.» یعنی ظهور امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ در نهایت تکامل اندیشه و فکر و اخلاق و صفات روحی انسانها، قرار دارد و نیز در مرحله تکامل تاریخ، در دنباله ناکامیها و شکستها و ستمها و بیعدالتیها و فقر و بدبختی و دیکتاتوری و ... بشر قرار گرفته، به تمام آنها پایان میدهد و یک زمینه روحی مناسب با قسط و عدل مطلق و صد در صد ایجاد مینماید. 5. امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «... لا یبقی فی الارض بقعه عبد فیها غیر الله.»[5] یعنی: در سراسر گیتی سرزمینی نخواهد ماند که در آن غیر خدا پرستش شود. 6. گرفتاریها و قحطیها و بدبختیها و فقر و ناداریهایی که در دوران غیبت در گوشه و کنار جهان دیده میشود و زیاد در مطبوعات میخوانیم که در آفریقا و آمریکای لاتین و ... انسانهایی از گرسنگی جان میدهند و اکثر ممالک دنیا با کمبود غذایی مواجهند در دولت مهدی ـ علیه السّلام ـ وجود نخواهد داشت. قال رسول الله: «یکون فی امتی، المهدی تتنعم امتی فی زمانه نعیماً لم تتنعم مثله قط ... ترسل السماء مدرارا و لم تدخر الارض شیئاً من نبات[6] ؛ مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ در امت من خواهد بود، به هنگام ظهور آن حضرت آسمان، باران فراوان دهد و زمین، هیچ روئیدنی را در دل نگاه نمیدارد.» این حدیث، نشان میدهد که در جامعه اسلامی به هنگام ظهور مهدی، وفور نعمت داریم و برکات آسمانها بر اهل زمین فرود آید. 7. حدیثی که نام مهدی در آن است در مورد پیشرفت کشاورزی قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «یخرج فی آخر امتی المهدی یسقیه الله الغیث و تخرج الارض نباتها و یعطی المال و تکثر الماشیه[7]؛ در آخر زمان مهدی ظهور میکند. خداوند زمین را با بارانها سودمند، سیراب میسازد و زمین، هم نباتات خود را بیرون میآورد و دامها زیاد میشود.» 8. مهدی و سنت از دیدگاه رسول الله صلی الله علیه و آله عن جابر قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «من کذب بالمهدی فقد کفر و من کفر ومن کذب بالدّجال فقد کذب[8]؛ هر کس مهدی را تکذیب کند کفر ورزیده و هر کس دجّال را تکذیب کند دروغ گفته است.» 9. مشخصات مهدی (عج) عن علی ـ علیه السّلام ـ اَنَّه ذکر المهدی و قال: انه من ولد الحسین ـ علیه السّلام ـ و ذکر حیله قال رجل اجلی الجبین اقنی الانف ضحم البطن، اذیل الفخذین ابلج الثنا یا بفخذه الیُمنی شامه.[9] عن ابی سعید الخدری: قال: قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : المهدی منی، اجلی الجبهه، اقنی الانف یملأ الارض قسط او عدلاً کما ملئت جورا و ظلماً و یملک سبع سنین.[10] رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: مهدی از من است و دارای پیشانی بلندی است و وسط بینی او کمی برآمده است، زمین را از عدل و داد پر میکند، هم چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد و دوران حکومت او هفت سال خواهد بود. عن جابر بن عبدالله انصاری؛ قال: قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «المهدی من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی اشبه الناس بی خلقاً و خُلقاً یکون له غیبه و حیره یضّل فیها الامم یقبل کالشهاب الثاقب یملاها عدلاً و قسط کما ملئت جوراً و ظلما.»[11] رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «مهدی از فرزندان من است، نامش نام من و کنیهاش، کنیه من است، به سیرت و صورت از همه مردم به من شبیه تر است، برای او غیبت و نگرانی است که ملتها در آن گمراه شوند، ناگهان مانند تیر شهاب بیاید و زمین را از عدل و داد پر کند، هم چنانکه از ظلم و ستم پر شده باشد. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «المهدی منا اهل البیت رجل من امتی اشم الانف، یملا الارض عدلاً کما ملئت جورا.»[12] مهدی از اهل بیت من است. او مردی از امت من است. بین او قلمی و کشیده است، زمین را پر از عدل میکند همان طوری که از ستم پر شده است. 10. مهدی مردی با این صفات است. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «المهدی رجل ازج ابلج، یحبیء من الحجاز.»[13] 1ـ ابروانی کشیده و بلند؛ 2ـ گشادهروی نیکو؛ 3ـ سیاه چشمی درشت و زیبا که از جانب حجاز ظهور میکند. البته احادیث در این مورد بسیار است که به علت ضیق وقت به تمامی آنها نمیتوان اشاره کرد. 11. روایتی در مورد یاران حضرت مهدی (عج) معتّب، آزاد شده امام صادق علیه السّلام گفته است: شنیدم مولایم میفرماید: رسول الله فرموده است: پیامبری از پیامبران خدا، توسط قومش طرد گردید، او پناهنده به دیلم شد، مردم دیلم او را پناه دادند و یاری نموده و از او درخواست کردند که برای آنان دعا کند که خداوند عددشان را زیاد کند و قدرتشان را افزون فرموده بر دشمن غالب گرداند و زمین شهر آنها را از دستبرد دیگران نگاه دارد، و یجعل فیهم و منهم انصاراً للقائم المهدی من آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و از خدا خواست که در برابر این احسان و عواطف، خداوند در میان آنها و از آنها، یارانی برای قائم آل محمد قرار دهد.[14] استعانت در پایان نوشته ناچیز خود در مورد حضرت مهدی آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ را با یک سلام به آستان رفیع آن باقیمانده سلسله امامت و ولایت و اداء یک شهادت، نسبت به ساحت قدس آن ولی اعظم الهی و اجداد طاهرین آن حضرت، و در آخر عرض ابتهال و تضرع و درخواست دستگیری و کمک از آن مظهر الطاف و فیض خدایی خاتمه میدهم و از تمام عزیزان میخواهم که با این عبد ضعیف، همنوا شده و به محضر مبارک امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ خود صمیمانه عرض سلام نمایند و نیز مخلصانه آن شهادت پرافتخار و عقیدتی خود را اداء نموده و در آخر با همه وجود و از اعماق جان خود از آن ولی دوران بخواهند که از آنان دستگیری نموده و مشکلات معنوی و مادی آنان و همه جوامع اسلامی را رفع بفرماید. پی نوشتها:[1] . مجالس السنیه، ج5، ص523 نقل از غیبت شیخ طوسی. [2] . اکمال الدین؛ ص317. [3] . اکمال الدین، ص163. [4] . بحارالانوار، ج52، ص336. [5] . اکمال الدین، باب33، حدیث31. [6] . الزام الناصب، 163. [7] . بحارالانوار، ج52، ص316 و 315. [8] . مقدمه ابن خلدون، ص321. [9] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص93. [10] . سنن، ابی داود، ج4، ص152؛ طبع مصر، به نقل از احقاق الحق، ج13، ص132. [11] . فرائد السمطین؛ به نقل از احقاق الحق، ج13، ص154. [12] . بحار الانوار، ج51، ص80. [13] . معجم الاحادیث، امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ ، ج1، ص164. [14] . دلائل الامامه طبری، ص238. احسان قمری ـ مجموعه مقالات (ا) ،ص20اندیشه قم