ضرورت طرح مباحث مهدویتقسمت اولپیش از پرداختن به هر کاری، اگر ضرورت و بایستگی آن معلوم باشد، انسان برای انجام آن، انگیزه و نشاط لازم را پیدا میکند.وقتی سخن از مباحث «مهدویت» به میان میآید، ممکن است سؤال شود: با وجود موضوعات بسیار و گوناگون که در جهان علم و دانش وجود دارد و نیازهای آدمی به دانشهای مختلف و نیز محدودیت وقت و امکانات، چرا باید به مباحث مهدویت پرداخت؟آیا مباحث مهدویت، مسائلی کاربردی است که در زندگی روزمرّه تاثیر گذار باشد یا صرفاً بحثهایی است که دانستن آنها بهتر از ندانستنش است؟ آیا کسانی که از مهدویت چیزی نمیدانند یا بسیار کم اطلاعاند، در زندگی و حیات دنیوی خود به بنبست گرفتار آمدهاند؟ بنابراین ضرورت طرح معارف مهدویّت باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. برای اثبات لزوم طرح این معارف، میتوان از ابعاد مختلف به این بحث نگاه نمود و بایستگی آن را از ابعاد و زوایای گوناگون بررسی کرد.یک. بعد اعتقادیبیتردید «اعتقاد» بنیان اصلی زندگی انسان است و آنچه در میدان عمل محقق میشود، به ساختار اعتقادی مربوط است. اگر آدمی از اعتقادی صحیح و منطقی برخوردار باشد، در عمل گرفتار تناقض، بیهدفی و سردرگمی نخواهد شد و از همه فرصتهای عمر خود، برای ساختن شخصیت انسانی و الهیاش بهره خواهد گرفت. البته این اعتقاد باید سازنده، حرکت آفرین و هویّت بخش باشد و در همه فراز و نشیبهای زندگی، مسیر درست و هموار را برای آدمی بگشاید.در فرهنگ دینی ـ قرآن و روایات شیعه و سنّی ـ بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ به گونهای که در ردیف اصول اعتقادی؛ یعنی، توحید، نبوت و معاد شمرده شده است.در اینجا اهمیت شناخت امام از نظر اعتقادی، در انگارههای مختلف بررسی میشود.1 – 1. شناخت امام راه معرفت خدانخستین و مهمترین وظیفه انسان، شناخت پروردگار و آفریننده خویش است و تا شناخت او حاصل نشود، راهِ درست بندگی و اطاعت از او به روی انسان باز نخواهد شد.1 به همین جهت در قرآن و روایات، مطالب فراوانی درباره لزوم «معرفت خدا» مطرح شده است.بعضی از آیات قرآن، به توصیف خدا و صفات گوناگون او پرداخته است و امامان معصوم نیز در روایات و دعاها و خطبهها، به شکل گسترده از خدا و اوصاف او سخن گفتهاند.2از نظرگاه روایات راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولیای خدا و امامان معصوم«علیه السلام» است؛ چون اینان مظهر اسماء و صفات الهی و آینه جمال و جلال پروردگارند. معصومین انسانهای کاملیاند. که خداوند آنان را خلیفه و نمایندة خود در زمین قرار داده و اراده کرده است که با آنان شناخته شود و از مسیر اطاعت آنها، اطاعت شود و ثواب و عقاب را نیز بر مدار اعتقاد و اطاعت آنان قرار داده است.وقتی از امام حسین«علیه السلام» درباره معرفت خدا و چگونگی آن سؤال شد؛ حضرت فرمود:«مَعْرفَةُ اَهْلِ کُلِّ زَمانٍ اِمامِهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ»؛3 «مراد از شناخت خدا، شناخت اهل هر زمانی نسبت به امام خویشتن است، آن امامی که اطاعت او بر آنان واجب است».به عبارت روشنتر شناخت امام، طریق معرفت خدا است و انسان با شناخت امام و توجه به گفتار و دستورات او، میتواند در جاده صحیح زندگی گام بردارد و به سعادتی که خداوند برای او رقم زده، برسد. معرفت خدا بدون شناختِ کسی که از جانب او سمت راهنمایی و راهبری بندگان را دارد، امکان پذیر نیست.شیخ صدوق(رحمة الله) در تبیین حدیث یاد شده میگوید: مراد این است که مردم هر زمان بدانند، خداوند کسی است که آنها را در هر زمان از امام معصوم خالی نگذاشته است. پس کسی که عبادت کند خدایی را که برای آنان حجت قرار نداده، پس غیر خدا را عبادت کرده است.41 – 2. شناخت امام، شراط اسلام واقعیشیعه و سنّی به اتفاق از پیامبر اسلام نقل کردهاند:«... وَ اَنَّ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتةً جاهِلیَّةً» 5 «و هر آینه هر کس بمیرد و حال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مگر جاهلیت مرده است.»بر این اساس شناخت امام شرط اسلام است و اگر کسی بیشناخت امام بمیرد، گویا از اسلام بیبهره بوده است؛ هر چند مناسک و اعمال اسلامی را انجام داده باشد. «امامت» شاهراه بندگی خدا است و آن که در این صراط مستقیم قرار گرفته، کارها و اعمالش در مسیر درست، منطقی و عاقبت به خیری واقع شده است؛ و گرنه آن اعمال ره به جایی نبرده و کمالی برای او نخواهد آورد. امامت ستون اصلی خیمه اسلام است که اعمال اسلامی وابسته به آن است.1 – 3. شرط قبولی اعمال، پذیرش ولایتمسأله «ولایت امامان» چنان جایگاهی دارد که در روایات گوناگون، پذیرش همه اعمال منوط به آن شده است: امام صادق«علیه السلام» پیشوای ششم شیعیان در این باره میفرماید:«لایقبلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً اِلّا بِمَعْرِفَتنا»؛6 «خداوند از بندگان عملی را نمیپذیرد، مگر به معرفت و شناخت ما».براساس این روایات همه اعمال انسان، در ظرف معرفت و آگاهی او نسبت به امام زمان، ارزش مییابد.1 – 4. بایستگی شناخت ولی نعمت«امام» واسطه فیض الهی است و آنچه از نعمتها به عالم وجود میرسد، به واسطه وجود او است و در این میان انسانها نیز به واسطه وجود او، از انواع نعمتهای الهی بهرهمند میشوند. امام هم در«تشریع» واسطه است و هم در جنبه تکوین:«بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء»7 « به برکت او به خلق روزی میرسد و به واسطه وجود او زمین و آسمان پا برجاست».در فرمایش از امام هادی«علیه السلام» است که وقتی میخواهید امامی را زیارت کنید اینگونه بگویید:«...بکم فتحَ اللهُ وَ بِکُم یَخْتِمُ وَ بِکُم یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماء أنْ تَقَعَ عَلی الارضِ اِلّا بِِاِذْنِهِ»؛8 «به واسطه شما خدا آغاز کرد و به شما پایان میدهد و به وسیله شما باران را فرو میفرستد و به واسطه شما نگه میدارد آسمان را که بر زمین نیفتد، جز به اذن او».پیامبر«صلی الله علیه وآله» میفرماید:«یا عَلیُ ! لَولا نحنُ ما خَلََقَ اللهُ آدمَ وَ لا حَواءَ وَ لاالجَنةَ وَ لاالنّارَ وَ لا السّماءَ وَ لا الارضَ»؛9 « ای علی! اگر ما نبودیم، خدا نه آدم و نه حوّا را میآفرید و نه بهشت و نه جهنم را و نه آسمان و نه زمین را». آیا این خلاف ادب نیست که ما دربارة بسیاری از امور ـ که تأثیر چندانی در زندگی ما ندارد ـ آگاهی و اطلاع داشته باشیم؛ ولی از ولی نعمت خود بی خبر باشیم؟!1 – 5. امامت، سفارش پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله»در روایتی از شیعه و سنی آمده است که رسول گرامی اسلام«صلی الله علیه وآله» فرمودند:«اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَیتی ما اِنْ تَمَسَکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضلوا بَعدی اَبَداً...»10 برابر این فرمایش مسلمین مأمور شدهاند همانگونه که به قرآن متمسک میشوند، به خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» و ائمه هدی علیهمالسّلام نیز تمسک جویند تا در مسیر هدایت قرار گیرند. و این ضامن سعادت ابدی آنان است. روشن است که تمسّک به قرآن، بدون فهمیدن محتوای آن معنا ندارد و نیز تمسک به امامان معصوم«علیه السلام» بدون معرفت و آگاهی به جایگاه رفیع و ویژگیهای منحصر به فرد آنان ـ که الگوی بشریتاند ـ ممکن نیست. بنابراین از این جهت نیز معرفت و آگاهی به امام زمان (عج) لازم است.کوتاه سخن اینکه شناخت امام و حجت الهی. چنان مهم است که در روایات فراوان بر آن تأکید و به مسلمین سفارش شده است در این مسیر از خدای بزرگ استمداد کنند و پیوسته از او بخواهند که راه معرفت حجتهای الهی بر آنان گشوده شود. از امام صادق«علیه السلام» نقل است که بهترین دعا برای دوران غیبت آخرین حجت الهی چنین است:«اللهم عَرِّفْنی نَفْسَک فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفنی نفسَک لَمْ اَعْرِف نَبِیّک. اللهم عَرِّفنی رسولک فَانّکَ ان لم تُعَرفِّنی رسولک لَمْ اَعرف حُجَّتک اللهم عَرَّفنی حجتک فَاِنَّکَ ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی».11 پی نوشت ها:1. ر.ک: شیخ کلینی، کافی، ج8، ص 247، ح 347.2. برای بررسی اوصاف الهی در قرآن ر.ک : فهرست موضوعی«تفسیر نمونه» برای نگاه به روایات ر.ک: «میزان الحکمه» ذیل کلمه «الله».3. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 9، ح 1.4. همان.5. شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 409، ح 9، و قریب به این مضمون. ر.ک: صحیح بخاری، ج5، ص 13؛ صحیح مسلم، ج6، ص 21 و 22 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج9، ص 155؛ مسند ابی داود، ص 259؛ حلیة الاولیاء ج 3، ص244؛ مستدرک حاکم، ج1، ص77؛ ینابیع المودة،ص117.6. کافی، ج1، باب نوادر، ص143، ح 4.7. مفاتیح الجنان، دعای عدیله.8. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 615، ح 3213.9. علل الشرایع، ج 1، ص 5، ح 1؛ کمالالدین و تمام النعمة، ج 1، ص 254، ح 4.10. ر.ک: کمالالدین و تمام النعمة، ج 1، ص 279؛ عیون اخبار الرضا «علیهالسلام»، ج 2، ص62، امالی طوسی، ص 161 و....11. کافی، ج 1، ص 337، ح 5.انتظار 1 / ضرورت طرح مباحث مهدویت / روح الله شاکری زواردهی / اصل این کتاب از سایت isfahan.mahdi313.org گرفته شده که در چند قسمت ارائه شده است.
رویکرد مهدوی و رسانه?های ما تفکر ولایی مهدویشاید از کاهلی معلمان و مبلغان یا غفلت رسانههاست که با وجود وسعت امکانات رسانهای در حال حاضر، عموماً، و وسعت فرصت و شرایط تاریخی و اجتماعی ایران اسلامی طی دو دهه اخیر، خصوصاً، به نحوی شایسته درباره فرهنگ مهدوی و توانایی ژرف و بالقوه آن سخن به میان نیامده است. البته، از روشنفکری عارض بر حیات فرهنگی و اجتماعی ما طی همین یک دهه اخیر نیز نمیتوان غافل شد.از آنجا که مهدویت پیوسته و وابسته به تفکر ولایی است؛ ناظر بر نظام معرفتی ویژهای است که به نوعی حقیقت دیانت، جانمایه و روح آن را بیان میکند و شاید از این روست که در خود و با خود نقد سایر نظامهای معرفتی را دارد؛ از جمله نظام سکولاریستی غربی را که با گستاخی سعی در تکیه زدن بر منصب تفکر فلسفی و بینش دینی دارد. همین جانمایه است که به مهدویت مدد میدهد تا در هیئت «فرهنگ» ناظر بر ساختار کلان مناسبات فردی و اجتماعی مسلمین در گستره زمین و در طول تاریخ باشد. به عبارت دیگر، مهدویت از تمام ویژگیها برای مبدل شدن به مفهومی سترگ، مؤثر و ماندگار برخوردار است؛ چنانکه میتواند برای انسانف مانده در انفعال به نحوی ادب بودن و زیستن را تعریف کند.این نحوه از بودن و زیستن، انسان را در نسبت با تفکر ولایی مهدوی نگه میدارد و او را در سیر از ظاهر به باطن، سیر از باطل به حق و بالاخره سیر از صورت به حقیقت، یاری میدهد.پایان تاریخ غربیاز این نکته نمیتوان غفلت کرد که نیل به شرایط تاریخی ویژهای که اقتضای آن سیر و سفر در فرهنگ مهدوی باشد، در گرو مقدماتی است که در این مجال امکان بحث درباره آنها نیست؛ اما همین اندازه میتوان گفت که به صدا درآمدن زنگ «پایان تاریخ غربی» که با خود، ظهور، انکشاف و پردهبرداری از بحران رهبری (بنبست ایدئولوژی و تدبیر مناسبات سیاسی متناسب با تفکر غربی)، بحران هویت، بحران فرهنگی (اخلاق) و بالاخره بحران در مناسبات مدنی در آخرین سالهای قرن بیستم را داشت؛ مقدمات آن شرایط را فراهم آورده است. به زبان دیگر، بخت و وقت این تاریخ جدید به نام دین، به نام خدا و به نام مقدس حضرت مولانا صاحبالزمان(ع) گشوده شده است؛ فصلی که منجر به «گسست عهد» با تمامیت انانیت و خودبنیادی و تجدید عهد با حجت حق میشود، و در سیر تکوینی همه مظاهر خود را در ساحات مختلف فکری و اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی و بالاخره مناسبات مدنی در عرصه تاریخ نمودار میسازد.انبوهی مستندات نقلی و عقلی پشتوانه این نحوه استدلال و نگرش به مهدویت است؛ چنانکه همه اخبار رسیده درباره ظهور حضرت ولیعصر، ارواحنا له الفداء، تأسیس دولت کریمه و نحوه ظهور ولایت حضرت در ساحات مختلف حیات انسان در عصر ظهور که منجر به شکلگیری فرهنگ، تمدن و حکومتی عادله در گستره عالم خاکی میشود، حکایت از وجوه تفارق این واقعه شریف با کلیه تجربههای بشر در ادوار مختلف؛ از عهد حضرت آدم(ع) تا عصر قبل از ظهور، دارد.بیشک تا در آن فصل از حیات ـ که جمله خلق اولین و آخرین، آرزومند حضور در آن بودند و هستند ـ جمله نظام معرفتی و هستیشناسانه، ساختار فرهنگی، نظام معاملات، مناسبات و نحوه حکومت و مدیریت بر بشر از پیوستگی، وابستگی و تجانس محکم، ثابت، قابل دفاع، مطلوب و پیشرونده برخوردار نباشند، امکان دوام و بقا و تأثیرگذاری برای آن متصور نیست.با این مقدمه، جای این پرسش باقی است که چرا باوجود این استعداد و توانایی و گستره موضوعات و مضامین در مهدویت و حجم و گستره بحرانها و معضلاتی که در ساحتهای مختلف، امان از بشر برده و انفعال و خستگی و فسردگی را بر حیات فردی و اجتماعی او عارض ساخته، از سوی ما رویکردی ضعیف، سست، سطحی و عموماً فردی و تک ساحتی درباره موضوع مهدویت مشاهده میشود؟ چرا همواره بر یک طبل میکوبیم و از این همه توان، کارکردی ضعیف و عموماً شخصی مطالبه میکنیم؟نه میدانیم و نه میشناسیمهمانگونه که «رویکرد» و «عملکرد» در نسبتی نزدیک با هم قابل شناسایی و تأملاند، «معرفت» و «رویکرد» نیز از نسبتی مستقیم برخوردارند. به عبارت دیگر، معرفت، رویکرد و عملکرد بسته به هماند. عملکرد ضعیف و حضور کمجان و کمرمق در میدان، ناظر بر رویکرد و توجهی ضعیف و نحیف به موضوعی است که در میانه وارد شده است، چنان که معرفت اندک و حقیر و سطحی منجر به رویکردی ضعیف و توجهی سطحی به موضوع میشود.رویکرد عوامانه، شخصی و عموماً دنیوی به مهدویت ـ که به نحوی باعث ظهور تمنایی ناگفته و نانوشته برای به خدمت گرفتن «ولیّ» و حجت حیّ و حق در برآورده شدن حاجات و رفع کاستیها میشود ـ حضوری کماثر و بیخاصیت در عرصه مجاهدات برای نشر و بسط فرهنگ مهدوی و احیای نام و سیره و سنت حجت بالغه الهی و ناظر بر معرفتی نحیف، کماثر و سطحی در آن باره است. آگاهی در این باره در لایه اطلاعات شناسنامهای میماند و در لابهلای اطلاعاتی دربارة تحولات سیاسی و تاریخی ادوار گذشته زمینگیر میشود و با تلفیقی از شعارهای بیجان موجب افزایش لایههای غفلت از این امر حیاتی میشود. در همان حال که گمان میکنیم میدانیم و میشناسیم؛ نه میدانیم و نه میشناسیم.عنایت، پیشنیاز ورود به جمع محرمانمهدویت با رویکردی ژرف به همه سطوح حیات فردی و اجتماعی انسان در بستر تاریخ با همه چیز کار دارد و درباره همه امور آشکار و نهان انسان از ابتدا تا ابدالاباد و سیر آفاقی و انفسی او «حتّی أتاک الیقین» سخن دارد و از روی مسامحه از کنار هیچ چیز نمیگذرد و چنان که مجال جولان پیدا کند پرده از صورت همه چیز برمیدارد و حقیقت هر امری را باز مینماید. از همین روست که همواره «مهدویت» در نسبت با «حجت و دلیل حق» فارق میان حق و باطل میشود.بیان عباراتی چون: بقیةالله، حجةالله، سبیلالله، نورالله و امین سرّالله درباره حضرت صاحبالامر(ع) در روایات ائمه معصومین(ع) و ادعیه مأثوره، ناظر بر همین معناست.شکستن یخهای غفلت و گذر از ورطه جهالت درباره آن ولیالله الاعظم و آیت کبرای خداوند، بیش و پیش از هر چیز در گرو عنایت و توجه آن حضرت است. چنانکه تجدید عهد با ساحت مقدس حضرتش پیشنیاز ورود به جمع محرمان و جلب عنایت و توجه ایشان است.تو خود حجاب خودیگام دیگر در این راه، مجاهده مدام برای کسب معرفت است؛ که به شرط بقای عهد همواره نیل به تزاید و فزونی دارد. این معرفت، دریافت عمومی درباره آدم و عالم را در نسبت با جایگاه حجت حق در میانه هستی دگرگون میسازد؛ عالمی از نو بنا میکند و آدمی دیگر میپرورد.عهد و معرفت در ازدواج و همراهی، فرزند «فروتنی، بندگی و خدمتگزاری» را در دامان متعهد مینهد تا با پرورش آن توفیق ایجاد صفات و خصایل کمالی را حاصل آورد.عهد، معرفت و بندگی، بنده طالب مولا را مستعد ورود به میدان و گستره ولایت آن ولیّ تام میسازد تا به هرگونه که بخواهد او را بپرورد و به هر صورت که بپسندد شکل دهد. این واقعه در هر کجا و برای هر کس که حاصل شود. نحوه ظهور مقدس را تجربه خواهد کرد. به بیان دیگر، ما بسته خودیم و به قول حافظ شیرازی: «تو خود، حجاب خودی!».روح ژورنالیسم و اراده معطوف به خوددر این میانه، عموم و عوام مردم معذور نیستند، چه رسد به «معلمان اقوام» که بسته به موقعیت در برابر خداوند متعهدند، چنانکه غفلت و کاهلی آنها باعث گرفتار آمدن خلق روزگار در شرک، نفاق، التقاط و امتزاج آراء و اقوال میشود و عاقبت محمود آنان را به عاقبت مذموم بدل میسازد.این معلمان در حقیقت «داعیان»اند؛ دعوت کنندگان مردم به سوی حق یا باطل. در عهد ما، رسانهها در هیئت داعیان ظاهر شدهاند. در وقت غلبه تاریخ غربی و عهد نفسانی، رسانهها گاه بیآنکه متولیانشان بدانند، باعث قوام عهد انسان با نفس اماره میشوند؛ چنان که اساساً ژورنالیسم چیزی جز ظهور عهد با «روز»، با «وقت نفسانی»، با «واقعیت ملموس و محسوس بریده از حق» نیست. و خدمتگزار هیچکس جز تمنای نفسانی انسان بیولی و بیعهد با ولایت نیست. تلون و تموج جاری در میان عموم اصحاب ژورنالیسم از همین روست. این واقعه، گرایش به جنجال، غوغا، نمایش و عرضه خود را که ذاتی ژورنالیسم است دامن میزند تا گوی سبقت از همگان ربوده شود و عروس قدرت، ثروت و یا منصب به حجله درآید.در عهد ما، روح ژورنالیسم عموم رسانهها را وامیدارد تا همه میل به قدرت را متجلی سازند. میل به قدرت و برتری در هر صورت، انعکاس و اراده معطوف به خود است و چنانکه رسانهای «داعی إلیالله»ـ که همان داعی کوی مهدی است ـ بشود، ناگزیر است با بقیةاللهالأعظم تجدید عهد کند تا شاید اراده معطوف به خود در او با اکسیر اعظم بدل به «اراده معطوف به حق» شود. در غیر این صورت، ناخواسته با الفاظ و ادبیات ویژه فرهنگ مهدوی بازی میکند؛ قصه میبافد؛ غفلت میآفریند و امر را بر خود و دیگران مشتبه میسازد. در آن وقت است که حجم آمار و ارقام و حسابرسی کمی (حسب ادب جاری در میان ما) او را میفریبد و حجم صفحات را دلیل بر ژرفای نسبت حقیقی با آن ساحت مقدس میپندارد؛ و به عبارت دیگر، به همان چاه ویلی میافتد که امروزه بسیاری از رسانههای بزرگ در آن افتادهاند.رسانهها آینه زمان و زمانهای هستند که در آن سیر میکنند. رسانهها ظهور بیرونی انساناند بگذریم...رسانه و موجودی هماره در بحران و تعارضرویکرد رسانهها به مهدویت به هر گونهای که باشد، در همان سطح و حد هم مسائل را آشکار میسازند؛ و به دلیل آنکه محل مراجعه عموم مردم نیز میشوند در هیئت مربی و مرشد، خوانندگان خود را چون خود میپرورند؛ زیرا خود را تولید میکنند و منتشر میسازند.کاری نمیتوان کرد؛ با چاپ یکی دو مطلب از یکی دو نویسنده هم اتفاق بزرگی نمیافتد.هماهنگی میان همه اجزا میبایست ظاهر باشد. «همعهدی» در میان همه صفحات و سطور میبایست نمودار شود. این در حالی است که صفحات اقتصادی و سیاسی مبشر و مقوم عالمی میشوند، و صفحات فرهنگی مبشر و مقوم عالمی دیگر. و این تعارض از خواننده، موجودی هماره در بحران و تعارض میپرورد.صدای زنگ تاریخ جدیدمهدویت انبانی از اطلاعات منتشر نیست و در حقیقت به خدمت درنمیآید. همه چیز و همهکس را در خدمت خود میخواهد و تنها در این صورت است که کسی مجال دیگرگون شدن مییابد. مهدویت عالمی دیگرگون با عالم جاری و عادت معتاد زمان ماست. اما، صدای زنگ تاریخ جدید به نام دین و به نام امام مهدی(ع) به گوش میرسد. اگر کمی خلوت کنی صدایش را میشنوی، و اگر از خود تهی شوی میتوانی همنوا با او شوی. رسانهای که نتواند همنوا با این تاریخ، صدای زنگ کاروان عهد و مهر و دوستی را منعکس کند و ذاکر و متذکر نام «حجت حق» نشود، غفلت میآفریند و بحران میزاید.اسماعیل شفیعیسروستانی - ماهنامه موعود شماره 54
ضرورت طرح مباحث مهدوی رایگان یکی از مباحثی که همواره بین مردم اهمیت و جذابیت خاصی داشته، مسأله پایان جهان و آینده آن است، و از مسائلی که همواره ذهن نظریه پردازان و اندیش¬وران را به خود مشغول کرده، همین مسأله است. برتراندراسل فیلسوف مشهور انگلیسی می گوید:« جهان در انتظار مصلحی است که آن را زیر یک پرچم و یک شعار در می آورد»عقیده به منجی آخر الزمان افزون بر مکاتب الاهی ( اسلام- یهودیت و مسیحیت) در مکاتب و ادیان بشری نیز وجود داشته است و زردتشتیان در انتظار رجعت بهرام شاه، مسیحیان در انتظار بازگشت پادشاه تئودور هندوان معتقدند به بازگشت« فیشنو» مجوسیان معتقد به زندگی دوباره « اوشیدر» بودایی ها در انتظار بازگشت مجدد بودا اسپانیایی¬ها منتظر پادشاهان« روزدیک» و مغول¬ها درانتظار بازگشت چنگیز خان هستند. مصریان و چینی های پیشین نیز بر این باور بودند. 2 یهودیان هم معتقد به بازگشت دوران طلایی یهود و آمدن ماشیح هستند و مسیحیان چشم به آسمان دارند تا عیسی فرود آید. در اسلام و بین تمام فرقه های آن اعتقاد به منجی آخرزمان یکی از باورهای بلامنازعه است. و همگی پایان دوران را عصر حکومت اسلامی به رهبری مهدی موعود(ع) می دانند. « ابن خلدون که از مورخان برجسته اهل تسنن است. نظر خود را در مورد ظهور حضرت مهدی(ع) چنین بیان می کند: بدان که میان همگی مسلمانان در طول دوران¬های مختلف چنین مشهور است که به ناچار در آخرزمان مردی از اهل بیت: ظهور می کند که دین را تأیید، عدالت را اشکار ومسلمانان از او پیروی می کنند. او بر کشورهای مسلمان چیره می گردد، واو کسی است که مهدی نام دارد؛3 بنابراین، بحث حول اندیشه مهدی یکی از مباحث مهم به شمار می رود. هر چند گروهی این امر را به سبب ارتباطش به آینده غیر ضرور می دانند از آن جهت که آینده و اتفاقات آن از امور مبهم و مجمل است و بحث از امور مجمل و نامشخص را بی فایده می دانند، ما معتقدیم که بحث از مهدویت، به ویژه در این زمان آثار و فواید فراوانی دارد که این¬جا به تعدادی از آن¬ها اشاره می کنیم : 1. پاسخگویی به یک نیاز ذاتیهدف از خلقت چیزی غیر از معرفت و عبودیت ذکر نشده است: « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون ». 4 در حقیقت این دو یک چیز را نتیجه می دهند و آن این¬که هدف، رشد انسانی و کمال انسان است. هویت ذاتی بشر کمال و سعادت انسانی است؛ بدین سبب از ابتدای تاریخ تا کنون بشر همواره به دنبال این هویت در برخورد با سوال از هویت گمشده خود است. بحث از مهدویت پاسخ مناسبی برای سوال مهم و همیشگی بشر است که آن کمال انسانی در این جهان خاکی، کی؟ کجا و چگونه ؟ متحقق خواهد شد؟ 2. آرمان قیام و انقلاب مهدی(ع) فلسفه بزرگ اجتماعی- اسلامی است. این آرمان گذشته از این که الهام بخش آینده و راه گشا به سوی آینده است، آینه بسیار مناسبی برای شناخت آرمان¬های اسلامی است».5 3.طرح حکومتی شیعه و برنامه آینده شیعه و اسلام:انسان در هستی و کل نظام جهانی مطرح است. مسأله این است که انسان هم استمرار دارد و هم در این استمرار ، اتصال و پیوند، پیوندی با جامعه و پیوندی با کل نظام و کل هستی، و در این دیدگاه وسیع و بینش مترقی است که طرح امامت شیعه جان می گیرد. در این بینش، حکومت، امامت است و حاکم امام و قانون قانون هماهنگ با کل این نظام و این می شود طرح حکومتی تشیع».6 بنابراین بحث از مهدویت و ابعاد آن در حقیقت طراحی و پی ریزی یک عصر و تمدنی مترقی است که از سوی اسلام به بحث گذاشته شده است. استاد و متفکر شهیدعلامه مطهری (ره) در کتاب قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ می فرماید:« نوید برپایی حکومتی جهانی و اسلامی ارکان اسلامی عناصری دارد که برخی فلسفی و جهانی است و جزئی از جهان بینی اسلامی است، و برخی فرهنگی و تربیتی است. برخی سیاسی و برخی اقتصادی و برخی اجتماعی است و برخی هم انسانی یا انسانی طبیعی است.»7 4. امید سبز:با طرح مباحث مربوط به امام عصر(ع) امید در دلهای مومنان قوت می گیرد. روح استقامت در برابر هجمه ها، صبر، مبارزه با ظلم¬ها و پلیدی ها ، روز به روز در دل توده¬ها قدرت می یابد. بحث از مهدویت می تواند درخت امید را در دل بشر خسته از ملالت¬ها بکارد. امیدی که ناشی از خیال پردازی نیست، بلکه با این مباحث روشن می¬شود که بسیار هم ریشه دار و قدرت مند است. 5. انتظار و حرکتیکی از نتیجه هایی که بحث از مهدویت به دنبال خود می آورد، مفهوم انتظار است؛ انتظار برای چنین سرانجامی. باید توجه داشت« انتظار مفهوم اسلامی و ارزشی فرهنگی است که از آن رفتار فرهنگی معینّی سرچشمه می گیرد»؛ 8 البته منظور از انتظار هر انتظاری نیست؛ بلکه انتظار مثبت و سازنده ای است که باعث حرکت و جوشش جامعه برای سازندگی و زمینه سازی حکومت جهانی امام زمان7 می¬شود و بحث از مهدویت یکی از آثار حیاتی¬اش همین روشن شدن مفهوم انتظار و وظایف منتظران است. 6. امامت و مهدویت« بحث از مهدویت تنها بحث از اموری نیست که مربوط به آینده بشریت باشد؛ بلکه بحث از امامت و مهدویت است».9 جنجالی ترین بحث در فرقه های اسلامی بعد از ارتحال رسول اکرم (ص) مسأله امامت و جانشینی بعد از حضرت بوده است. بحث درباره مسائل مهدوی بحث از وجود امام در زمان¬های مختلف است. بحث از حجت خدا روی زمین است. در هر عصر و زمانی معتقدیم: « امامت ادامه رسالت و امام ، خلیفه و وصی رسول الله (ص) است و تمام ویژگی¬ها و شوون او را به غیر از دریافت وحی، دارا می باشد». 10 «امام واسطه فیضَ مبین وحی، حافظ دین، راهبر مردم و وسیله هدایت انسان ها است»؛11 پس این مباحث ما را به وظایف¬مان آشناتر می کندکه مهم¬ترین و نخستین وظیفه همان شناخت امام است که فرمود: مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة ». 7. پاسخگویی به سیل شبهاتدر طول تاریخ اسلام همواره شبهات فراوانی به اسلام و به ویژه تشیع وارد شده است. یکی از مسائلی که سیل شبهات از داخل وخارج اسلام بی وقفه بر آن وارد شده مسأله امام مهدی(عج) و مباحث مربوط به آن است؛ پس پرداختن به بحث مهدوی می تواند پاسخگوی این شبهات باشد. پی نوشت 1. المهدی المنتظر فی الفکر اسلامی- سید ثامر هاشم العمیدی، ترجمه محمد باقر محبوب القلوب،ص 16. 2. همان . 3. تاریخ ابن خلدون، ج1، فصل 52،ص 555. 4. قران مجید سوره ذاریات، آیه 56. 5. قیام وانقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، مطهری، ص 57. 6. میر مهر، پورسید آقایی ، ص 199. 7. همان . 8. انتظار پویا- آیت الله آصفی ، ص 21. 9. موعود شناسی ، علی اصغر رضوانی، ص 20. 10. میر مهر ، ص 203. 11. همان.
ملیدر دو ـ سه دهه گذشته، موضوع منجیگرایی، موعود باوری و آخرالزمانشناسی به شدت مورد توجه رسانههای غربی به ویژه رسانههای دیداری و شنیداری قرار گرفته و در طول این سالها دهها فیلم سینمایی و ویدئویی با موضوعاتی چون نبرد آخرالزمان (آرمگدون)، رویدادهای آخرالزمان، ظهور مسیح به عنوان منجی موعود آخرالزمان و حوادث و رویدادهای پیش از این ظهور در قالب برنامههای نمایشی و مستند ساخته و پخش شده است، به گونهای که شما در یک جستجوی ساده در اینترنت به اسامی دهها فیلم با موضوعات یادشده برخورد میکنید.البته در مورد چرایی رشد و گسترش این مباحث در رسانههای تصویری غربی، دیدگاههای مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس ادله و مستندات موجود میتوان گفت که دلیل این رشد و گسترش، توسعه دامنه نفوذ فرهنگی، سیاسی جریان مسیحیت بنیادگرا، یا مسیحیت صهیونیستی در طول سالهای اخیر است؛ چرا که این جریان آموزههای آخرالزمانی کتاب مقدس را دستمایه فعالیتهای سیاسی ـ نظامی خود در جهان قرار داده و همه تلاش خود را متوجه تحقق پیشگوییهای کتاب مقدس ساخته است و از همین رو از ابزار رسانهها به بهترین شکل در جهت اهداف خود استفاده میکند.این نکته را نیز باید در نظر داشت که سیاست رسانهای این جریان از یک سو، تبلیغ و ترویج آموزههای آخرالزمانی کتاب مقدس و از سوی دیگر، مقابله با آموزههای آخرالزمانی اسلام و بدنام کردن منجی موعود مسلمانان است.در مورد صدا و سیمای جمهوری اسلامی، باید گفت که متأسفانه این دو رسانه ملی با تأخیری 10ـ15 ساله به موضوع مهدویت پرداختهاند. البته از حدود سالهای74ـ75 برنامهای با عنوان «انتظار سبز» از صدای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد و برخی شبکههای رادیویی؛ مانند رادیو جوان و رادیو معارف هم در سالهای اخیر برنامههایی در این زمینه داشتهاند ولی در حوزه سیما، کار با تأخیر بیشتری آغاز شده است. مهمترین مجموعه برنامههای مهدوی که در چند سال اخیر از شبکههای مختلف سیما پخش شده ، به این شرح است: «به سوی ظهور»، «چهل وادی تماشا» که هر دو از از شبکه دو سیما پخش شدهاند، برنامه «پهری دیگر» که در شبکه چهار تولید شده؛ برنامه «صبح امید» که از شبکه قرآن پخش شد، و برنامه «پایان دوران» تولید شبکه اول سیما.اگر بخواهیم برنامههای مهدوی صدا و سیما را در یک نگاه اجمالی مورد ارزیابی قرار دهیم، به این نکات میتوانیم اشاره کنیم:1. این برنامهها بیشتر در قالب برنامههای ترکیبی و میزگرد ساخته شدهاند و در آنها نوآوری و ابتکار چه از نظر قالب و چه از نظر محتوا کمتر یافت میشود. در این میان شاید بتوان تنها از برنامه «پایان دوران» به عنوان برنامهای که هم از نظر موضوع و هم از نظر ساختار نوآوری داشته است، یاد کرد. که البته این برنامه هم در پخش دچار مشکلات فراوانی شد و بالاخره بینندگان سیما نفهمیدند که این برنامه کی آغاز شد و کی پایان یافت.2. بعد معرفتی موضوع مهدویت و انتظار در این برنامهها کمتر مورد توجه قرار میگیرد و بیشتر به جنبههای عاطفی و احساسی این موضوع توجه میشود.باید توجه داشت که صدا و سیما در زمینه موضوع مهدویت، باید جنبههای ذهنی ـ عقلی، قلبی ـ احساسی و عینی ـ رفتاری انسانها را مورد توجه قرار دهد و تلاش کند که تمام این جنبهها را با برنامههای خود متأثر کند.3. در این برنامهها به مخاطبان کودک و نوجوان کمتر ـ یا بهتر بگویم اصلاًـ توجه نشده و برنامه ویژهای برای این گروه سنی مخاطبان ساخته نشده است. 4. رسانه ملی برای مناسبتهای خاص مرتبط با حضرت صاحبالامر(ع) برنامهریزی خاصی ندارند و شبکههای مختلف صدا و سیما در این ایام خود را بیشتر با برگزاری جُنگهای ـ به اصطلاح شاد ـ و با دعوت از خوانندگان و هنرمندان سینما و تلویزیون پر میکنند و کمتر به موضوع معرفتافزایی و ایجاد انس و ارتباط با امام زمان(ع) توجه میکنند! و اگر در این برنامهها از کارشناسی هم دعوت شود، چنان سر و ته مطلب را به هم میپیچند که مخاطبان متوجه نمیشوند که بالاخره آن کارشناس محترم چه گفت. 5. در برنامههای مهدوی رسانه ملی، چه ویژهبرنامهها و چه مجموعهبرنامهها، تلاشی برای ارائه چهرهای جذاب، مطلوب و دوستداشتنی از قیام جهانی امام عصر(ع) صورت نمیگیرد. و مخاطبان این برنامهها کمتر با ژرفای اتفاقی که قرار است با ظهور امام زمان(ع) در جهان رخ دهد، آشنا میشوند.سخن آخر اینکه، صدا و سیما باید بسیار مواظب باشد که به آسیبهایی که جامعه ما در موضوع مهدویت به آنها دچار شده به ویژه موضوع عوامزدگی، سطحینگری، شمارزدگی و... دچار نشود، و همواره برنامههای خود را بر اساس منابع متقن و مستدل و بر اساس پژوهش و تحقیق سامان دهد.خلیل منتظر قائم - ماهنامه موعود - شماره 68
مهدویت ، ضرورتهاوظرافتهاقال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم ) « یخرج الناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه » 1طلوع می کند آن آفتاب پنهانی زسمت مشرق جغرافیای عرفانی 2مهدویت راز سر به مهر الهی درفصل خزان تاریخ وآخرین کورسوی امید دردل شب های سرد ودیجور وتنها فریاد دعوت وصیحه بیداری درمتن غفلت های هزار توی آخر الزمان است .مهدویت تنها راه فراروی انسان معاصر وآخرین کشتی نجات جهان پر آشوب وبه غرقاب افتاده امروز است . 3 مهدویت رمز حیات ، بقا هویت 4 وانرژی فوق هسته ای شیعه درقرون واعصار است اما وصد اما که تاکنون تنهادرحدروشن کردن یک چراغ فیتیله ای ازآن بهره گرفته است جامعه شیعه بلکه جهان ا سلام وجامعه جهانی هنوز هم از ضرورت ها وظرفیت ها اکسیر حیات بخش مهدویت که مس وجود انسان ها را به زر وناب بدل می سازد به شدت غافل است .حقیقت این است که مهدویت به لحاظ اهمیت وضرورت بی بدیل وبه لحاظ ظرفیت وقابلیت نامحدود است به راستی که ظرفیت مهدویت برای کار اعتقادی ، فرهنگی ، هنری و... حدی نمی شناسد ! باید مروری دوباره به این ظرفیت ها وضرورت ها داشت وبه باز کاوی وبازخوانی دوباره آنها پرداخت تاشاید زمینه سازان وپیش گامان تبار سلمان ، بابصیرت وسرعت بیشتری گام بردارند وبا پرسش ها وقدم های بلند وپر صلابت خود راه رانزدیک کنند که « ان الراحل الیک قریب المسافه » 5ضرورت ها مهدویت هم چون منشوری است باابعاد متعدد ووجوه مختلف همین است که می توان به عدد منظرها وروی کردهای آن ( اعتقادی ، فرهنگی ، هنری ، تربیتی ، عرفانی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، تاریخی ، فلسفه تاریخ ، انسان شناختی ، روان شناختی و... از ضرورت های آن گفت وگو کردبرای تبیین ضرورت وبیان اهمیت مهدویت با روی کرد اعتقادی واز منظر آیات وروایات :الف ) آگاهی ازآیات وروایات وارده دراهمیت امامت وولایت وآثار وکارکردهای آن استفاده می شود آیاتی هم چون : آیه اکمال6 تبلیغ 7 ولایت 8 اولی الامر 9 هدایت 10 مودت 11 وروایاتی مانند : « بنی الاسلام علی خمس ... ومانودی بشی کما نودی بالولایه » 12 ، « لولاالحجه لساخت الارض باهلها 13 روایت ثقلین وروایت امام رضا ( علیه السلام ) دربیان اوصاف وشئون امام وجایگاه رفیع امامت 14 و...ب) گاهی هم به آیات وروایات ویژه مهدویت تمسک می شود دراین جا ازباب ( وذکر فان الذکری تنفع المومنین ) 15 تنها درحد ترجمه ونه بیشتر به برخی روایات ویژه مهدویت اشاره ای خواهد شد که گاهی نم بهتر ازخشکی است – بگذر ازاین که برای انفجار انرژی های متراکم واشتعال جنگل های آماده ، نه غرش صاعقه که برق جرقه ای کافی است .1. پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه 16هرکه بمیرد وامام زمان خودرا نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .برای دست یابی به فهم بیشتر ودرک لایه های عمیق این روایت تامل درسوالات زیر وتلاش درپاسخ گویی به آنها بسیار راه گشاست:یکم : آیا نقل های متفاوت این روایت متواتر ، تفاوتی معنایی بایکدیگر دارند ؟دوم : باتوجه به آیه ( استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم ) 17 مقصود ازمرگ چیست .سوم . آیا مقصود ازمعرفت تنها یک شناخت ذهنی است ؟ یا علاوه بر آن باید تبعیت واطاعت راهم درپی داشته باشد ؟ به چه دلیل ؟چهارم . « امام زمانه » چه تبیین وتحلیلی دارد ؟ وچه معرفتی به امام باعث نجات از مرگ جاهلی است ؟ آیا معرفت به حسب ونسب وفضایل ایشان یا معرفت به حق ولایت ایشان پنجم . مراد از « میته جاهلیه » چیست ؟ آیا باتوجه به کلام امام باقر علیه السلام که درتوضیح میته جاهلیه فرمود : میته کفر ونفاق وضلال » مقصود مرز بین اسلام وکفراست ؟تامل درمفاد ومحتوای این حدیث گران سنگ برگزاری همایشی مستقل را می طلبد که امید است مراکز فرهنگی ودانشگاهی به آن اهتمام ورزند .2. امام عسکری ( علیه السلام ) از پدر بزرگوارشان امام هادی (علیه السلام ) چنین نقل می فرمایند :لولا من یبقی بعد غیبه قائما من العلماء الداعین الیه والداعین علیه والذابین عن دینه بحجج الله والمنقذین للضعفاء عبادالله من شبان ابلیس ومردته ومن فخاغ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله ولکنهم الذین یمسکون ازمه قلوب ضعفا الشیعه کما یمسک صاحب السفینه مکانها اولئک هم الافضلون عندالله عزوجل 18اگر نبودند عالمانی که پس از غیبت قائم ما دعوت وراهنمایی به او کنند وبا براهین محکم الهی ازدین او دفاع کنند وبندگان ضعیف خدا رااز دام های شیطان وسرکشان وناصبی ها نجات دهند هیچ کس باقی نمی ماند مگر آن که از دین خدا بر می گشت لکن این چنین عالمانی هستند که همواره دل های شیعیان ضعیف راهم چون ناخدای یک کشتی دردست دارند این عالمان برترین عالمان درپیش گاه خداوندند .هر یک از واژه ها وعناوین « دعوت » ، « راهنمایی » ، « دفاع » و«نجات » بارمعنایی وویژگیهای خاص خود را دارند وشیوه ها وشکل های وراه کارهای ویژه را می طلبند اندیشه درهریک ازاین ها مارا با عمق بیشتری ازروایت آشنامی کند .3. زراره می گوید ازامام صادق( علیه السلام) شیندم که چنین فرمود :ینادی مناد من السماء : « ان فلانا هو الامیر » وینادی مناد : « ان علیا وشیعته هم الفائزون » قلت فمن یقاتل المهدی بعد هذا ؛فقال : ان الشیطان ینادی : « ان فلانا وشیعته هم الفائزون لرجل من بنی امیه »قلت : فمن یعرف الصادق من الکاذب قال : یعرفه الذین کانوا یروون هدیتنا ویقولون انه یکون قبل ان یکون ویعلمون انهم هم المحقون الصادقون 19نداکننده ای از آسمان ندا می کند که فقط فلانی امیر است ودیگری ندامی کند فقط علی وپیروان او رستگارند گفتم پس چه کسی پس ا زاین با مهدی می جنگد ؟ فرمود : فردی ازبنی امیه ( سفیانی ) وشیطان هم ندا می دهد : « همانا فلانی وپیروانش رستگارند »گفتم : پس چه کسی می تواند راست گو راازدروغ گو تمیز دهد ؟فرمود : کسانی آن راازهم تمیز می دهند که همواره حدیث ما را نقل می کنند وپیش از آن که اتفاقی واقع شود می گویند که آن واقع خواهد شد ومی دانند که آنان همان برحقان راست گویند .درمصاف نهایی حق وباطل ودرآستانه نهایی شدن تکلیف دوجبهه وتلاش هر یک جهت یک سره کردن کار ودرفضای پرفتنه ووهم آلود وتاریک آخر الزمان تنها راه نجات ازچنگال عفریت نیرنگ وبازار دغل وتنها معیار شناخت راست گویان ودروغ گویان ، انس باکلام اهل بیت : نقل پیوسته سخنان نووتازه ایشان وفهم عمیق وفقیهانه آن ( کانوا یروون حدیثنا ) وپیش ازفرارسیدن ووقوع این حادثه بزرگ ونفس گیر ازآن سخن گفتن وآن را به گفتمان غالب مبدل ساختن ( یقولون ) ومزاج ها را از پیش نسبت به آن واکسینه کردن ( انه یکون قبل ان یکون ) واهل بیت وپیروان آنهارابرحق وراست گودانستن است .تامل درجمله « یقولون انه یکون قبل ان یکون » نکات ارزشمندی رابه همراه دارد .ازاینها که بگذریم هریک از روایات ذیل بسیار تامل برانگیز وهشدار دهنده وپرثمر است :افضل اعمال امتی انتظار فرج عزوجل 20اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی 21السلام علیک یاباب الله الذی لایوتی الا منه السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک 22لاابتغی بک بدلا ولا اتخذ من دونک ولیا 23فابذل نفسی ومالی وولدی واهلی وجمیع ما خولنی ربی بین یدیک وبین تصرف امرک ونهیک 24یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه و...ظرفیت ها معارف بلند مهدویت وآموزه های بالنده آن ، چنان ظرفیت بالای آموزشی ، پژوهشی ، فرهنگی وهنری دارد که به یقین می توان ادعا کرد چنان چه ده ها نشریه ، سایت ، مرکز ، موسسه ، پژوهشکده ودانشکده با روی کردهای مختلف براساس آن نظریه پردازی کنند وتاده ها سال دیگر از آن بگویند بنویسند وتولید کنند بازهم نخواهند توانست عقب افتادگی برجامانده ازرخوت قرن ها راجبران کنند.گاهی به راستی آدمی از غنای منابع وفقر پژوهش ها وآثار موجود درشگفت می ماند که این دوچه تناسبی باهم دارند به راستی مهدویتی که رمز مانایی وهویت شیعه به شمار می رود وشیعه بی او هیچ است وامامی که تجلی اسماء حسنا وآیت غیب الغیوب الهی است وخاتم اوصیا وکعبه آمال همه انبیا واولیا وواسطه فیض خداست وهستی بی او درهم می ریزد وزمین اهلش را فرو می برد چگونه تااین اندازه می شود ازاو غافل ماند ؟گویا ابلیس همه سواره ها وپیاده های خودرابسیج کرده تااین حقیقت سترگ به فراموشی سپرده شود درذیل آیه ( قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون قال فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم ) 25 که شیطان ازخداوندتاروز قیامت مهلت می خواهد وخداوند نه تاروز قیامت که تاروز معلوم به او مهلت می دهد امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید که مقصود از ( یوم الوقت المعلوم ) عصر ظهور است درآن زمان ، شیطان به دست امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف ) کشته می شود عصر ظهور ، شکستن شیشه عمر شیطان وپایان حیات اوست ازهمین رو شیطان سرسخت ترین دشمن امام (عجل الله تعالی فرجه شریف ) به شمار می رود وتمام تلاش وترفند های خودرا درجهت تخریب این حقیقت سترگ وتاخیر برپایی دولت کریمه به کار می برد وهمه سواره ها وپیاده ها خود را برای مبارزه با آن به کار می گیرد .امیدواریم « مشرق موعود » تیری باشد درقلب شیطان وچراغی فرا راه عاشقان وره روان ازوادی دریاها وزپشت ابرها زسمت مشرق درامتداد خورشید به سوی قبله قایقی می آید با بیرقی افراشته به رنگ شفق با کوله باری از نور ومرغابی همراه باناخدای عشق پی نوشت ها :1- رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود : مردی ازمشرق زمین (ایران ) به پا می خیزد وبرای حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف ) زمینه سازی می کند ( سنن ابن ماجه ج2 ص 1368 ح88 40 بحارالانوار ج51 ص87)2- قیصر امین پور 3- « السلام علیک یاسبیل الله الذی من سلک غیره هلک » « لاابتغی بک بدلا ولااتخذ من دونک ولیا » ( مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه شریف ) 4- من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ( ازاحادیث متواتر شیعه واهل سنت )5- دعای ابوحمزه 6- سوره مائده آیه 37- سوره مائده آیه 678- سوره مائده آیه 559- سوره نساء آیه 5910- سوره رعد آیه 711- سوره شوری آیه 2312- نک : وسائل الشیعه ج1 صص 7- 1913- اصول کافی ، ج1 ص 178 و179 ؛ بحارالانوار ج23 ص2814- اصول کافی ، ج 1 ص198 ؛ بحارالانوار ج25 ص12015- الذریات آیه 5516- غیبت نعمانی ، ص129 ؛ کمال الدین ج2 ص 409 بحارالانوار ج23، ص 76- 95 مسند احمد ، ج1 ص416 ؛ صحیح مسلم ، کتاب الاماره ص 23 . اهل تشیع وتسنن این حدیث رابه گونه متواتر اما مختلف نقل کرده اند برای آگاهی از نقل های مختلف آن نک : فقیه ایمانی ، نجات ازمرگ جاهلی 17- سوره انفال آیه 2418- بحار الانوار ج2 ص619- غیبت نعمانی ترجمه غفاری ص 176 بحارالانوار ج53 ص29520- منتخب الاثر، ص629 به نقل از کمال الدین 21- اصول کافی ج1 ص33722- مفاتیح الجنان . زیارت حضرت صاحب الامر ( عجل الله تعالی فرجه شریف )23- همان 24- همان 25- سوره ص آیه 79- 81 نویسنده : سید مسعود پور سید آقایی منبع : مشرق موعود ش1
جای خالی شبکه جهانی انتظارنگاهی به کمبود و کاستی در دنیای شلوغ و هزار توی ماهوارهها آنان که دوران معاصر را «عصر ارتباطات» نام نهادند. به بیراه نرفتهاند. گرچه زمان حاضر را «عصر اطلاعات» یا در یک نامگذاری تکمیلیتر «عصر انفجار اطلاعات!» گفتهاند. یا از منظری دیگر، این سالیان اخیر را «عصر رسانه» نیز خواندهاند. لیکن به نظر میرسد عنوان «عصر ارتباطات» از نقطه نظر و دیدگاه فنی و تکنولوژیک و نیز از نگاه اجتماعی و جامعه شناختی و همچنین برپایه علائق فردی و جمعی بشر امروز عنوان بدی نباشد. اینک هر فرد انسان، صرفنظر از اینکه در کدام قاره زندگی میکند، رنگ پوستش چیست، درکدامین سرزمین و در زیر چه رنگ پرچمی حضور اجتماعی و شغلی دارد و یا در چه حوزه فرهنگی و اعتقادی به سر میبرد. میتواند بسیار آسان تر از آنچه تصور میتوان کرد، با یک دستگاه تلفن موبایل ساده با هر کسی در هر نقطه جهان تماس بگیرد و پیام بفرستد، و باز بسیار فراتر از آن با یک دستگاه کامپیوتر ساده و وصل به اینترنت، حتی یک اینترنت کم سرعت و کند وضعیت مثل برخی کشورها(!!) صاحب یک رسانه شخصی جهانی شود و با مردم سراسر جهان امکان ارتباط گیری داشته باشد. آیا واقعاً چنین نیست؟ نمونههای متعدد از اتفاقات سالیان اخیر، چنین امکانی را کاملا تایید میکند. بیاد بیاوریم وبلاگ ساده یک جوان عراقی را که در سه هفته بحرانی مارس و آوریل 2003 در منزل کوچک خود در یکی از محلههای بغداد، گزارش روز به روز حوادث و وقایع بغداد را در طول حمله آمریکا و کشورهای غربی به رژیم بعثی صدام حسین و اشغال کامل عراق در وبلاگ خود ساعت به ساعت و روز به روز ثبت میکرد و پایگاه خبری ساده او به نحوی شگفت، مورد توجه اغلب رسانههای قدرتمند و امپراتورهای رسانه ای جهان قرار گرفت و این جوان گمنام عراقی، در سیاه ترین و اختناق آمیز ترین روز های حاکمیت صدام عفلقی، منبع زنده و داغ خبری بخش عمدهای از جهان شد و فقط پس از اشغال بغداد، نام و نشان واقعی او مشخص گردید (گرچه شاید چون در ارائه راه نتوانست ـ یا نخواست ـ آنطور که مطلوب و مورد علاقه سیاستهای خبری رسانههای غربی باشد، به ادامه فعالیتهای خبری و گزارشی خود بپردازد، به همان سرعتی که آمده بود، رفت و دیگر کسی از او و وبلاگ معروفش خبری و سراغی نگرفت اما به هر حال نمی توان انکار کرد که فقط در عصر موسوم به ارتباطات است که یک جوان سومی میتواند با یک وبلاگ ساده چند هفته در راس هرم اخبار جهان و در سرخط تیترهای خبری جهانی حضور داشته باشد.) این یک امکان مساوی و برابر است برای همه. برای تک تک ما با هر فکر و عقیده و جهتگیری و هدفمندی ... . اما بحث امروز صاحب این قلم، نه سایت و وبلاگ و حضور اینترنتی، بلکه نگاهی به یک کمبود و کاستی اساسی در دنیای شلوغ و پر تراکم و به شدت متنوع و پیچ در پیچ و هزارتوی ماهوارههای جهانی است. بی تردید هزاران شبکه ماهوارهای سمعی و بصری، آسمان امواج را در سراسر جهان در اختیار گرفتهاند و بر مبنای برخی محاسبهها و بررسیها، بیش از دو هزار از این شبکهها در فضای ایران ـ با کارت یا بیکارت، قابل دریافت است و با همه محدودیتها و موانع و نقاط کور و غیره و غیره، باز هم سر دستگاه ساده ماهوارهای میتواند بیش از پانصد شبکه را در اختیار قرار دهد. البته گرچه نمیتوان انکار کرد که عمده این شبکه ها، از راهبردی شیطانی و غیر الهی تبعیت میکنند و تحت برنامه ریزی حاکمیت و امپراتوریهای شیطانی و باطل مدار حرکت و فعالیت میکنند. اما این را نیز نمیتوان انکار کرد که درصدی قابل توجه از این شبکهها به طرح و ترویج و گسترش پیامهای دینی و الهی میپردازد و این همان مصداق تیغ دو دم است که در دست زنگی مست به آلت قتالهای تبدیل میشود که اخلاق و معنویت و شرافت و آزادگی انسانی را به مسلخ میبرد؛ ولی در دست ماهر و پرتوان جراحی دلسوز به عنصری حیات بخش و نجات دهنده مبدل میگردد که امید میآفریند و آینده میسازد و راه میگشاید. با آن که هم اکنون شاهد تخصصی شدن هر چه بیشتر شبکههای جهانی هستیم که ـ خصوصاً در جبهه و سنگر حق ـ برخی به نشر اخبار و تحلیلهای سیاسی بر حق و عدالت طلبانه و متکی به سیاستهای اسلام اصیل و ناب و ولایی میپردازند (نظیر شبکههای خبری مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران مثل پرستیوی ـ العالم ـ خبر ایران ـ جام جمهای 1و2و3 و یا المنار لبنان و ...) و یا به نشر معارف شیعی و اهل بیت توجه ویژه دارند (مثل برخی از شبکههای عراقی و لبنانی) و یا به پاسخگویی به شبهات مطروحه از دیدگاههای وهابی و تفرقه برانگیز اهتمام دارند (و برخی شان حتی در آمریکا پایگاه و دفتر دارند!) که هر کدام حسب نیات و انگیزهها و خلوص خود، انشاءالله پاداش میگیرند و موفق و ماندگار، اما و صد اما عجیب است که چرا اثر و ردی از یک شبکه جهانی با موضوع محوری «انتظار» و «فرهنگ انتظرا» و «امام عصر» و ویژگیهای یک «منتظر واقعی و وظیفه شناس در عصر غیبت» و «عصر نزدیکی ظهور» مشاهده نمیشود. اگر هم هست که حداقل اینجانب ردی و نشانی از آن ندیدهام، احتمالا حالت محلی و محدود دارد. جای خالی این امر به شدت حس میشود شاید به صلاح صاحبان رسانههای جهانی نباشد که این واقعیت محض را منتشر کنند یا اجازه انتشارش را بدهند اما حقیقت این است که اتفاقاً شبکههای خدا محور و دین باور و اسلام گرا و خصوصاً شیعه از علاقمندان و بینندگان و طرفداران گستردهای در سطح جهان برخوردارند که در هیچ آمار رسمی و نظر سنجی علنی بروز و ظهورش نمیدهند اما وجود دارد و قابل انکار و کتمان نیست. پس به نظر بسیار مهمتر و اولویت دارتر میرسد که با استفاده از نیروها، انگیزهها، سرمایهها، امکاناتی که به صورت مجتمع یا پراکنده در اینجا و آنجا در داخل و خارج مرز وجود دارد، به تاسیس شبکهای ماهوارهای با مضون محوری «انتظار» و «امام عصر» دست زده شود و مجموعه معارف و علوم مربوط به این موضوع عزیز و مقدس و کلیدی و ضروری به سمع و نظر علاقمندان و نیازمندان و تشنگان حقایق و علوم مهدوی برسد و بر دل مشتاق و عاشق منتظران و به جان آمدگان بنشیند. اتفاقاً این امر میتواند ضمن گشایش یک حرکت و طریق ایجابی و مثبت برای طرح صحیح معارف مهدوی، راه را بر نحلهها و فرقهها و دیدگاههای انحرافی و غلط و باطل و خرافی ببندد و وظیفه سلبی خود را نیز به نحو احسن به انجام رساند. در عصر ارتباطات اطلاعات و رسانهها استفاده از ابزار سمعی و بصری جهانی و شبکههای ماهوارهای گرچه نه تنها راه اما شاید از مهمترین و تأثیرگزارترین و نافذترین راههای عرضه و انتقال پیامهای دینی و الهی و برحق باشد. باید از این وسیله نهایت بهره را برد. آنان که دوران معاصر را «عصر ارتباطات» نام نهادند. به بیراه نرفتهاند. گرچه زمان حاضر را «عصر اطلاعات» یا در یک نامگذاری تکمیلیتر «عصر انفجار اطلاعات!» گفتهاند. یا از منظری دیگر، این سالیان اخیر را «عصر رسانه» نیز خواندهاند. لیکن به نظر میرسد عنوان «عصر ارتباطات» از نقطه نظر و دیدگاه فنی و تکنولوژیک و نیز از نگاه اجتماعی و جامعه شناختی و همچنین برپایه علائق فردی و جمعی بشر امروز عنوان بدی نباشد. اینک هر فرد انسان، صرفنظر از اینکه در کدام قاره زندگی میکند، رنگ پوستش چیست، درکدامین سرزمین و در زیر چه رنگ پرچمی حضور اجتماعی و شغلی دارد و یا در چه حوزه فرهنگی و اعتقادی به سر میبرد. میتواند بسیار آسان تر از آنچه تصور میتوان کرد، با یک دستگاه تلفن موبایل ساده با هر کسی در هر نقطه جهان تماس بگیرد و پیام بفرستد، و باز بسیار فراتر از آن با یک دستگاه کامپیوتر ساده و وصل به اینترنت، حتی یک اینترنت کم سرعت و کند وضعیت مثل برخی کشورها(!!) صاحب یک رسانه شخصی جهانی شود و با مردم سراسر جهان امکان ارتباط گیری داشته باشد. آیا واقعاً چنین نیست؟ نمونههای متعدد از اتفاقات سالیان اخیر، چنین امکانی را کاملا تایید میکند. بیاد بیاوریم وبلاگ ساده یک جوان عراقی را که در سه هفته بحرانی مارس و آوریل 2003 در منزل کوچک خود در یکی از محلههای بغداد، گزارش روز به روز حوادث و وقایع بغداد را در طول حمله آمریکا و کشورهای غربی به رژیم بعثی صدام حسین و اشغال کامل عراق در وبلاگ خود ساعت به ساعت و روز به روز ثبت میکرد و پایگاه خبری ساده او به نحوی شگفت، مورد توجه اغلب رسانههای قدرتمند و امپراتورهای رسانه ای جهان قرار گرفت و این جوان گمنام عراقی، در سیاه ترین و اختناق آمیز ترین روز های حاکمیت صدام عفلقی، منبع زنده و داغ خبری بخش عمدهای از جهان شد و فقط پس از اشغال بغداد، نام و نشان واقعی او مشخص گردید (گرچه شاید چون در ارائه راه نتوانست ـ یا نخواست ـ آنطور که مطلوب و مورد علاقه سیاستهای خبری رسانههای غربی باشد، به ادامه فعالیتهای خبری و گزارشی خود بپردازد، به همان سرعتی که آمده بود، رفت و دیگر کسی از او و وبلاگ معروفش خبری و سراغی نگرفت اما به هر حال نمی توان انکار کرد که فقط در عصر موسوم به ارتباطات است که یک جوان سومی میتواند با یک وبلاگ ساده چند هفته در راس هرم اخبار جهان و در سرخط تیترهای خبری جهانی حضور داشته باشد.) این یک امکان مساوی و برابر است برای همه. برای تک تک ما با هر فکر و عقیده و جهتگیری و هدفمندی ... . اما بحث امروز صاحب این قلم، نه سایت و وبلاگ و حضور اینترنتی، بلکه نگاهی به یک کمبود و کاستی اساسی در دنیای شلوغ و پر تراکم و به شدت متنوع و پیچ در پیچ و هزارتوی ماهوارههای جهانی است. بی تردید هزاران شبکه ماهوارهای سمعی و بصری، آسمان امواج را در سراسر جهان در اختیار گرفتهاند و بر مبنای برخی محاسبهها و بررسیها، بیش از دو هزار از این شبکهها در فضای ایران ـ با کارت یا بیکارت، قابل دریافت است و با همه محدودیتها و موانع و نقاط کور و غیره و غیره، باز هم سر دستگاه ساده ماهوارهای میتواند بیش از پانصد شبکه را در اختیار قرار دهد. البته گرچه نمیتوان انکار کرد که عمده این شبکه ها، از راهبردی شیطانی و غیر الهی تبعیت میکنند و تحت برنامه ریزی حاکمیت و امپراتوریهای شیطانی و باطل مدار حرکت و فعالیت میکنند. اما این را نیز نمیتوان انکار کرد که درصدی قابل توجه از این شبکهها به طرح و ترویج و گسترش پیامهای دینی و الهی میپردازد و این همان مصداق تیغ دو دم است که در دست زنگی مست به آلت قتالهای تبدیل میشود که اخلاق و معنویت و شرافت و آزادگی انسانی را به مسلخ میبرد؛ ولی در دست ماهر و پرتوان جراحی دلسوز به عنصری حیات بخش و نجات دهنده مبدل میگردد که امید میآفریند و آینده میسازد و راه میگشاید. با آن که هم اکنون شاهد تخصصی شدن هر چه بیشتر شبکههای جهانی هستیم که ـ خصوصاً در جبهه و سنگر حق ـ برخی به نشر اخبار و تحلیلهای سیاسی بر حق و عدالت طلبانه و متکی به سیاستهای اسلام اصیل و ناب و ولایی میپردازند (نظیر شبکههای خبری مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران مثل پرستیوی ـ العالم ـ خبر ایران ـ جام جمهای 1و2و3 و یا المنار لبنان و ...) و یا به نشر معارف شیعی و اهل بیت توجه ویژه دارند (مثل برخی از شبکههای عراقی و لبنانی) و یا به پاسخگویی به شبهات مطروحه از دیدگاههای وهابی و تفرقه برانگیز اهتمام دارند (و برخی شان حتی در آمریکا پایگاه و دفتر دارند!) که هر کدام حسب نیات و انگیزهها و خلوص خود، انشاءالله پاداش میگیرند و موفق و ماندگار، اما و صد اما عجیب است که چرا اثر و ردی از یک شبکه جهانی با موضوع محوری «انتظار» و «فرهنگ انتظرا» و «امام عصر» و ویژگیهای یک «منتظر واقعی و وظیفه شناس در عصر غیبت» و «عصر نزدیکی ظهور» مشاهده نمیشود. اگر هم هست که حداقل اینجانب ردی و نشانی از آن ندیدهام، احتمالا حالت محلی و محدود دارد. جای خالی این امر به شدت حس میشود شاید به صلاح صاحبان رسانههای جهانی نباشد که این واقعیت محض را منتشر کنند یا اجازه انتشارش را بدهند اما حقیقت این است که اتفاقاً شبکههای خدا محور و دین باور و اسلام گرا و خصوصاً شیعه از علاقمندان و بینندگان و طرفداران گستردهای در سطح جهان برخوردارند که در هیچ آمار رسمی و نظر سنجی علنی بروز و ظهورش نمیدهند اما وجود دارد و قابل انکار و کتمان نیست. پس به نظر بسیار مهمتر و اولویت دارتر میرسد که با استفاده از نیروها، انگیزهها، سرمایهها، امکاناتی که به صورت مجتمع یا پراکنده در اینجا و آنجا در داخل و خارج مرز وجود دارد، به تاسیس شبکهای ماهوارهای با مضون محوری «انتظار» و «امام عصر» دست زده شود و مجموعه معارف و علوم مربوط به این موضوع عزیز و مقدس و کلیدی و ضروری به سمع و نظر علاقمندان و نیازمندان و تشنگان حقایق و علوم مهدوی برسد و بر دل مشتاق و عاشق منتظران و به جان آمدگان بنشیند. اتفاقاً این امر میتواند ضمن گشایش یک حرکت و طریق ایجابی و مثبت برای طرح صحیح معارف مهدوی، راه را بر نحلهها و فرقهها و دیدگاههای انحرافی و غلط و باطل و خرافی ببندد و وظیفه سلبی خود را نیز به نحو احسن به انجام رساند. در عصر ارتباطات اطلاعات و رسانهها استفاده از ابزار سمعی و بصری جهانی و شبکههای ماهوارهای گرچه نه تنها راه اما شاید از مهمترین و تأثیرگزارترین و نافذترین راههای عرضه و انتقال پیامهای دینی و الهی و برحق باشد. باید از این وسیله نهایت بهره را برد. دکتر سید علیرضا سجاد پورسایت مجله امان - مجله عمومی - ویژه امام زمان علیه السلام
حوزه و بایسته های تبلیغی فرهنگ مهدویتمقدمه: (فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون) در این نوشتار بر آنیم تا گوشه¬هایی از ساز و کارها و بایسته¬های تبلیغی فرهنگ مهدویت را به بحث بگذاریم هر چند در این فرصت کوتاه مجال مباحث مبسوط و مطوّل نیست اما تلاش داریم که بصورت موجز و مختصر و ادبیاتی روان و در خور فهم مخاطب، کلیات و نکاتی را در باب چیستی و چگونگی تبلیغ مهدوی متذکر شویم. طرح مسأله: قریب به سه دهه است که حاکمیت سیاسی از غیر دینی به دینی تغییر یافته است و محصول این تغییر فرم سیاسی، تشدید مطالبات فرهنگی و غیر معیشتی مردم از دین، پس از تثبیت حاکمیت سیاسی است که تمامی ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی روان شناختی و جامعه شناختی را در بر می¬گیرد. بدون تردید حوزه¬های علمیه از تأثیر گزارترین نهادهای فرهنگ¬زا در معنویت گرایی و مهدی باوری آحاد جامعه بحساب می آیند. تاریخ پرافتخار تشیع بزرگترین گواه بر جایگاه ویژه و نقش ممتاز این توده تأثیر گزار است. حوزه¬های علمیه بعنوان بدنه اصلی فکر دینی جامعه، در تعلیم معارف مهدوی و تربیت نسل منتظر، نقشی بس حساس را بعهده دارند.یکی از مهمترین وظایف حوزه و روحانیت مربوط به فهم روش¬مند و درک درست دین و پیرایش مباحث خرافی و انحراف زدایی در حوزه معرفت دینی بوده است . حضرت امام رحمه الله علیه در معرفی نقش تاریخی علمای دین و حوزه¬های علمیه می¬فرمایند: تردیدی نیست که حوزه¬های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم¬ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات، انحراف و کجرویها بوده اند. در این ازدحام دین زدایی روزگار معاصر که ساحت فطری جهان بیش از پیش ندای هل من ناصر ینصرنی حضرت را با گوش جان می شنود ، دیدن دایره نیازها ،حجم شبهات و اذهان پرسشگر جوان و جامعه و تدوین و بسته بندی معارف مهدوی و عرضه مستقیم آن به جامعه حتی در چشم اندازی وسیع به جهان را لازم بلکه واجب گردانیده است. یک نظام دینی برای حفظ بقا و رشد خویش در چرخه حیات، نیازمند نشر و عرضه اصول و معارف خویش است ؛ تا از این طریق حیات و حقانیت خود را به اثبات رساند .نظام فکر شیعی از منظر فلسفه تاریخ، دورنمایی را برای خود ترسیم می کند که درآن برادری و برابری ، عدالت و عقلانیت را در عالی¬ترین و آرمانی¬ترین شکل ممکن محقق خواهد دید. لذا ترویج یک چنین باوری نیاز به برخی مکانیسم¬ها و یک نظام جامع تبلیغی کاملاً مسلّح در عرصه دکترین مهدویت است تا در بازکاوی و پویش هر چه عمیق¬تر این باور ، نظام مندانه گام بردارد . درابتدا سعی داریم با تعریف تبلیغ مهدوی به بازشناسی و تبیین ساز و کارها و ابزار این تبلیغ بپردازیم. چیستی تبلیغ مهدوی براستی بدون تبلیغ و ترویج دقیق و اطلاع رسانی صحیح از آموزه¬های فرهنگ مهدویت چگونه میتوان انتظار نسلی منتظر و مهدی باور را داشت به نظر میرسد که بین تبلیغ مهدوی و تربیت مهدوی نسل منتظر، رابطه علیّ و معلولی برقرار باشد بدین معنا که نسل مصلح، منتظر و معتقد به مهدی عجل الله تعالی فرجه معلول و محصول یک نظام کارآمد تبلیغی است. تربیت و تبلیغ دینی نسل منتظر و آسیب شناسی آن موضوع پیچیده ایست که هرگونه تجویزی برای آن نیاز به یک جامع اندیشی و ژرف¬نگری با سلطه بر مبادی معرفت شناسی در حوزه¬های مختلف علوم انسانی و تکنولوژی آموزشی با رویکردهای مختلف روش شناسی تبلیغی و رسانه¬ای دارد. ایمان باید در سه حوزه شناختی، عاطفی و عملی اثرات خود را بر جای بگذارد تا آن را یک باور و اعتقاد کامل بنامیم . به تعبیری دیگر، ایمان باید هم مؤلفه¬های فکری اعتقادی را داشته باشد و هم مؤلفه¬های عاطفی و روانی و دست آخرهم در حوزه رفتار و کردار شخص نمود داشته باشد . پیامبر اکرم صل الله علیه و آله : الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان والعمل بالارکان .یعنی ایمان یک معرفت و شناختی است که علاوه بر رفتار و عمل ، با مسائل عاطفی نیز آمیخته می¬باشد. هدف ما در تبلیغ مهدوی، رساندن سطح معرفت مخاطب از باور مهدوی به ایمان مهدوی است یعنی با تبیین درست گزاره¬ها ی معرفت بخش مهدویت به غنای اعتقادی مخاطب خویش عمق ببخشیم و وقتی این اعتقاد سرگردان با روح و جان مخاطب درهم آمیخت قطعاً به حوزه رفتار فرد سرازیر خواهد شد و اثرات اجتماعی خود را نیز نشان خواهد داد.. لذا مبلغ مهدوی در نظام مدیریت تبلیغی سعی در تحریک سه حوزه احساس، اندیشه و عمل بر اساس معارف و منابع فرهنگ غنی مهدویت است. با استفاده از پیش فرضهای موجود، تبلیغ مهدوی تبلیغی است که در راستای توسعه و بالندگی فرهنگ مهدویت با الهام از انگاره های مهدوی دغدغه سلامت عقیده، عاطفه و عمل مهدی باوران را داشته باشد. بایسته های نظام تبلیغی مهدویت با آغاز انقلاب دینی معاصر، تبلیغ و ترویج دین با گستره¬ای وسیع و جهان بینی حداکثری از قالبهای سنتی به روشها و رویکردهای جدیدی تغییر شکل داده است از آنجا که داشتن یک دور¬نمای دینی در رأس هرم فرهنگی جامعه به شتاب چرخهای فرهنگی آن جامعه کمک خواهد کرد. تبلیغ مهدوی با لحاظ راه کارهای مناسب در تولید و خلق نظام مهندسی فرهنگی جامعه نقش آفرینی میکند. 1 ـ گونه شناسی مخاطبان: بطور یقین یک پیام دینی زمانی پرجاذبه خواهد بود که با متد و روش مناسب بین فرستنده و گیرنده پیام ارتباطی دوسویه برقرار کند. یکی از ضرورتهای تبلیغی شناخت مخاطب و توجه به اختلافات روحی روانی، فکری و فرهنگی آنها است. مبلغ مهدوی در سطح اجتماع با مخاطبان غیرهمگن و مختلفی از جهت توانایی ذهنی، سطح تحصیلات سطح استعداد، سن و ... روبروست که با سنجش مخاطبان خود از هر ذهنیت و با هر ظرفیتی باید بصورت گزینشی دست به چنین مطالب و محتوای تبلیغی خود بزند. عدم توزیع صحیح نرم افزارهای فکری فرهنگی در عرصه تبلیغ معارف مهدوی بنوعی مخاطب را دچار نوسان و اُفت معرفتی خواهد کرد و به شکل¬گیری ناقص شخصیت فرهنگی مخاطب می¬انجامد. 2 ـ انسجام و نظام¬مندی محتوای تبلیغ: سند چشم انداز مهندسی فرهنگی در حوزه مهدویت نقطه مطلوبی است که تمام ظرفیتهای فرهنگی تبلیغی را در خدمت توسعه و تبیین فرهنگ انتظار هماهنگ و یکدست کرده و با یکسان سازی و تناقض زدایی به تحول ساختاری و محتوایی در نظام تبلیغی مهدویت برسیم. تطابق آموزه¬های مهدوی با نیازهای نوجوانان و جوانان، سیستماتیک کردن دین و همگن¬سازی درونی اجزای معرفتی مهدوی و تنظیم مناسبات و روابط اجتماعی جامعه بر اساس مبانی فرهنگی مهدویت با نیازهای جامعه به نظام مندسازی تبلیغ کمک خواهد کرد. پس نظام مندی و انسجام به این معنا است که هم اجزاء ارائه شده با هم سازگار باشند و با یکدیگر هم خوانی و همراهی کنند و هم سطوحی که برای مخاطبان در نظر میگیریم عاری از ناهم خوانی باشد. 3 ـ لحاظ عقلانیت حداکثری: عقلانیت معانی و مراتب متعددی دارد و مراد ما در اینجا عقلانیت به معنای استدلال پذیری (Reasonableness) می باشد نه عقل ابزاری خود بنیاد (Rationality). ما در تبلیغ مهدوی حتماً به نوعی عقلانیت دینی و استدلال گرایی جهت عمق بخشیدن به اندیشه مهدویت نیاز داریم. بر خلاف دیدگاه متفکران و روشنفکران غربی که عقل را در تضاد با وحی و دین می¬دانستند این موهبت خدادادی در دکترین مهدویت از جایگاه و مرتبه ویژه¬ای برخوردار است. حضرت امام باقر علیه السلام فرموده است: اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم ... هنگامیکه قائم ما قیام میکند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان می¬گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل می کند.لحاظ عقلانیت حداکثری در طرح مباحث مهدوی بستر پذیرش دین و اعتقاد به آموزه¬های مهدوی را فراهم می¬کند. تطبیق گزاره¬های دینی در چارچوب عقلانیت، تبلیغ را کارا و روزآمد خواهد نمود. 4 ـ بهره گیری از رسانه و هنر در تبلیغ مهدوی در این فضایی که به پا قدم ماهواره و اینترنت و ... مرزها کاملاً شیشه ای و بی¬رنگ شده بطوری که از ورای آن فرهنگها و ادیان ملل مختلف بطور موازی قابل رؤیت است کارکرد و نقش رسانه¬ها در دین¬داری یا دین¬گریزی جامعه امری غیر قابل انکار است. انباشت ارتباطات و انفجار اطلاعات ملتها را از حیث فرهنگی به یک نزدیکی و قرابت مجازی رسانده که فرار از تشکیل فرهنگ واحد جهانی را نیز غیر ممکن کرده است. بر اساس آمار به عمل آورده بیش از 75% فیلمها، اخبار، برنامه¬ها و رسانه های کشورهای جهان سوم از فیلترهای تبلیغی و فرهنگی دارندگان رسانه¬های غربی تغذیه می¬شوند. پخش فیلمهای خشن و ترسناک، اسلایدهای مبتذل و مستهجن، توسعه فرهنگ مصرف، ترویج برهنگی و استفاده ابزاری از جاذبه¬های غیر معرفتی زنانه از عمده ترین بخشهای درآمدزای صنعت هالیوود است. در تبلیغ رسانه¬ای، ارتباطات از کلامی به غیر کلامی و تصویری به شکلی کاملاً ماهرانه تغییر روش داده است. رسانه¬های ارتباطی در توسعه و جهانی کردن اندیشه مهدویت و پاسداشت هرچه بیشتر هویت ملی و تحکیم مبانی معنوی سهمی بسزا دارند.در این جهان دیجیتالی کسانی موفق¬ترند که از این فضای مجازی فرهنگی بوجود آمده نهایت استفاده را ببرند و معارف و اندیشه مهدویت را در گستره ای وسیع به تصویر بکشند. امروز جهان سکولار از تمامی ظرفیتها و امکانات برای تبلیغ و رسالت خود استفاده می¬کند. هنر نیز یکی از کاراترین ادوات تبلیغی برای رساندن پیام انقلاب مهدی به جهان است. استفاده از روشهای القای غیر مستقیم بر مخاطبان می تواند از تأثیری ماندگارتر برخوردار باشد روشهایی چون فیلم، کارتون ، نقاشی، بازیهای رایانه¬ای ، مسابقه،شعر، ... و سایر شیوه¬هایی که پیام دین را در غالب هنر بیان نماید. اگر یک اثر ادبی و هنری بر اساس قالبهای تعریف شده و متدهای کلاسیک به ظهور برسد به یک زبان مشترک بین المللی تبدیل خواهد شد و همگان به راحتی با آن ارتباط برقرار خواهند کرد . عرضم را با یک جمله از مقام معظم رهبری که در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی بیان فرمودند به پایان می رسانم. «هنر بهترین و رساترین وسیله تبلیغ دین است» رضا شجاعی مهرسایت مجله امان - مجله عمومی - ویژه امام زمان علیه السلام
حوزه و بایسته های تبلیغی فرهنگ مهدویتمقدمه: (فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون) در این نوشتار بر آنیم تا گوشه¬هایی از ساز و کارها و بایسته¬های تبلیغی فرهنگ مهدویت را به بحث بگذاریم هر چند در این فرصت کوتاه مجال مباحث مبسوط و مطوّل نیست اما تلاش داریم که بصورت موجز و مختصر و ادبیاتی روان و در خور فهم مخاطب، کلیات و نکاتی را در باب چیستی و چگونگی تبلیغ مهدوی متذکر شویم. طرح مسأله: قریب به سه دهه است که حاکمیت سیاسی از غیر دینی به دینی تغییر یافته است و محصول این تغییر فرم سیاسی، تشدید مطالبات فرهنگی و غیر معیشتی مردم از دین، پس از تثبیت حاکمیت سیاسی است که تمامی ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی روان شناختی و جامعه شناختی را در بر می¬گیرد. بدون تردید حوزه¬های علمیه از تأثیر گزارترین نهادهای فرهنگ¬زا در معنویت گرایی و مهدی باوری آحاد جامعه بحساب می آیند. تاریخ پرافتخار تشیع بزرگترین گواه بر جایگاه ویژه و نقش ممتاز این توده تأثیر گزار است. حوزه¬های علمیه بعنوان بدنه اصلی فکر دینی جامعه، در تعلیم معارف مهدوی و تربیت نسل منتظر، نقشی بس حساس را بعهده دارند.یکی از مهمترین وظایف حوزه و روحانیت مربوط به فهم روش¬مند و درک درست دین و پیرایش مباحث خرافی و انحراف زدایی در حوزه معرفت دینی بوده است . حضرت امام رحمه الله علیه در معرفی نقش تاریخی علمای دین و حوزه¬های علمیه می¬فرمایند: تردیدی نیست که حوزه¬های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم¬ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات، انحراف و کجرویها بوده اند. در این ازدحام دین زدایی روزگار معاصر که ساحت فطری جهان بیش از پیش ندای هل من ناصر ینصرنی حضرت را با گوش جان می شنود ، دیدن دایره نیازها ،حجم شبهات و اذهان پرسشگر جوان و جامعه و تدوین و بسته بندی معارف مهدوی و عرضه مستقیم آن به جامعه حتی در چشم اندازی وسیع به جهان را لازم بلکه واجب گردانیده است. یک نظام دینی برای حفظ بقا و رشد خویش در چرخه حیات، نیازمند نشر و عرضه اصول و معارف خویش است ؛ تا از این طریق حیات و حقانیت خود را به اثبات رساند .نظام فکر شیعی از منظر فلسفه تاریخ، دورنمایی را برای خود ترسیم می کند که درآن برادری و برابری ، عدالت و عقلانیت را در عالی¬ترین و آرمانی¬ترین شکل ممکن محقق خواهد دید. لذا ترویج یک چنین باوری نیاز به برخی مکانیسم¬ها و یک نظام جامع تبلیغی کاملاً مسلّح در عرصه دکترین مهدویت است تا در بازکاوی و پویش هر چه عمیق¬تر این باور ، نظام مندانه گام بردارد . درابتدا سعی داریم با تعریف تبلیغ مهدوی به بازشناسی و تبیین ساز و کارها و ابزار این تبلیغ بپردازیم. چیستی تبلیغ مهدوی براستی بدون تبلیغ و ترویج دقیق و اطلاع رسانی صحیح از آموزه¬های فرهنگ مهدویت چگونه میتوان انتظار نسلی منتظر و مهدی باور را داشت به نظر میرسد که بین تبلیغ مهدوی و تربیت مهدوی نسل منتظر، رابطه علیّ و معلولی برقرار باشد بدین معنا که نسل مصلح، منتظر و معتقد به مهدی عجل الله تعالی فرجه معلول و محصول یک نظام کارآمد تبلیغی است. تربیت و تبلیغ دینی نسل منتظر و آسیب شناسی آن موضوع پیچیده ایست که هرگونه تجویزی برای آن نیاز به یک جامع اندیشی و ژرف¬نگری با سلطه بر مبادی معرفت شناسی در حوزه¬های مختلف علوم انسانی و تکنولوژی آموزشی با رویکردهای مختلف روش شناسی تبلیغی و رسانه¬ای دارد. ایمان باید در سه حوزه شناختی، عاطفی و عملی اثرات خود را بر جای بگذارد تا آن را یک باور و اعتقاد کامل بنامیم . به تعبیری دیگر، ایمان باید هم مؤلفه¬های فکری اعتقادی را داشته باشد و هم مؤلفه¬های عاطفی و روانی و دست آخرهم در حوزه رفتار و کردار شخص نمود داشته باشد . پیامبر اکرم صل الله علیه و آله : الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان والعمل بالارکان .یعنی ایمان یک معرفت و شناختی است که علاوه بر رفتار و عمل ، با مسائل عاطفی نیز آمیخته می¬باشد. هدف ما در تبلیغ مهدوی، رساندن سطح معرفت مخاطب از باور مهدوی به ایمان مهدوی است یعنی با تبیین درست گزاره¬ها ی معرفت بخش مهدویت به غنای اعتقادی مخاطب خویش عمق ببخشیم و وقتی این اعتقاد سرگردان با روح و جان مخاطب درهم آمیخت قطعاً به حوزه رفتار فرد سرازیر خواهد شد و اثرات اجتماعی خود را نیز نشان خواهد داد.. لذا مبلغ مهدوی در نظام مدیریت تبلیغی سعی در تحریک سه حوزه احساس، اندیشه و عمل بر اساس معارف و منابع فرهنگ غنی مهدویت است. با استفاده از پیش فرضهای موجود، تبلیغ مهدوی تبلیغی است که در راستای توسعه و بالندگی فرهنگ مهدویت با الهام از انگاره های مهدوی دغدغه سلامت عقیده، عاطفه و عمل مهدی باوران را داشته باشد. بایسته های نظام تبلیغی مهدویت با آغاز انقلاب دینی معاصر، تبلیغ و ترویج دین با گستره¬ای وسیع و جهان بینی حداکثری از قالبهای سنتی به روشها و رویکردهای جدیدی تغییر شکل داده است از آنجا که داشتن یک دور¬نمای دینی در رأس هرم فرهنگی جامعه به شتاب چرخهای فرهنگی آن جامعه کمک خواهد کرد. تبلیغ مهدوی با لحاظ راه کارهای مناسب در تولید و خلق نظام مهندسی فرهنگی جامعه نقش آفرینی میکند. 1 ـ گونه شناسی مخاطبان: بطور یقین یک پیام دینی زمانی پرجاذبه خواهد بود که با متد و روش مناسب بین فرستنده و گیرنده پیام ارتباطی دوسویه برقرار کند. یکی از ضرورتهای تبلیغی شناخت مخاطب و توجه به اختلافات روحی روانی، فکری و فرهنگی آنها است. مبلغ مهدوی در سطح اجتماع با مخاطبان غیرهمگن و مختلفی از جهت توانایی ذهنی، سطح تحصیلات سطح استعداد، سن و ... روبروست که با سنجش مخاطبان خود از هر ذهنیت و با هر ظرفیتی باید بصورت گزینشی دست به چنین مطالب و محتوای تبلیغی خود بزند. عدم توزیع صحیح نرم افزارهای فکری فرهنگی در عرصه تبلیغ معارف مهدوی بنوعی مخاطب را دچار نوسان و اُفت معرفتی خواهد کرد و به شکل¬گیری ناقص شخصیت فرهنگی مخاطب می¬انجامد. 2 ـ انسجام و نظام¬مندی محتوای تبلیغ: سند چشم انداز مهندسی فرهنگی در حوزه مهدویت نقطه مطلوبی است که تمام ظرفیتهای فرهنگی تبلیغی را در خدمت توسعه و تبیین فرهنگ انتظار هماهنگ و یکدست کرده و با یکسان سازی و تناقض زدایی به تحول ساختاری و محتوایی در نظام تبلیغی مهدویت برسیم. تطابق آموزه¬های مهدوی با نیازهای نوجوانان و جوانان، سیستماتیک کردن دین و همگن¬سازی درونی اجزای معرفتی مهدوی و تنظیم مناسبات و روابط اجتماعی جامعه بر اساس مبانی فرهنگی مهدویت با نیازهای جامعه به نظام مندسازی تبلیغ کمک خواهد کرد. پس نظام مندی و انسجام به این معنا است که هم اجزاء ارائه شده با هم سازگار باشند و با یکدیگر هم خوانی و همراهی کنند و هم سطوحی که برای مخاطبان در نظر میگیریم عاری از ناهم خوانی باشد. 3 ـ لحاظ عقلانیت حداکثری: عقلانیت معانی و مراتب متعددی دارد و مراد ما در اینجا عقلانیت به معنای استدلال پذیری (Reasonableness) می باشد نه عقل ابزاری خود بنیاد (Rationality). ما در تبلیغ مهدوی حتماً به نوعی عقلانیت دینی و استدلال گرایی جهت عمق بخشیدن به اندیشه مهدویت نیاز داریم. بر خلاف دیدگاه متفکران و روشنفکران غربی که عقل را در تضاد با وحی و دین می¬دانستند این موهبت خدادادی در دکترین مهدویت از جایگاه و مرتبه ویژه¬ای برخوردار است. حضرت امام باقر علیه السلام فرموده است: اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم ... هنگامیکه قائم ما قیام میکند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان می¬گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل می کند.لحاظ عقلانیت حداکثری در طرح مباحث مهدوی بستر پذیرش دین و اعتقاد به آموزه¬های مهدوی را فراهم می¬کند. تطبیق گزاره¬های دینی در چارچوب عقلانیت، تبلیغ را کارا و روزآمد خواهد نمود. 4 ـ بهره گیری از رسانه و هنر در تبلیغ مهدوی در این فضایی که به پا قدم ماهواره و اینترنت و ... مرزها کاملاً شیشه ای و بی¬رنگ شده بطوری که از ورای آن فرهنگها و ادیان ملل مختلف بطور موازی قابل رؤیت است کارکرد و نقش رسانه¬ها در دین¬داری یا دین¬گریزی جامعه امری غیر قابل انکار است. انباشت ارتباطات و انفجار اطلاعات ملتها را از حیث فرهنگی به یک نزدیکی و قرابت مجازی رسانده که فرار از تشکیل فرهنگ واحد جهانی را نیز غیر ممکن کرده است. بر اساس آمار به عمل آورده بیش از 75% فیلمها، اخبار، برنامه¬ها و رسانه های کشورهای جهان سوم از فیلترهای تبلیغی و فرهنگی دارندگان رسانه¬های غربی تغذیه می¬شوند. پخش فیلمهای خشن و ترسناک، اسلایدهای مبتذل و مستهجن، توسعه فرهنگ مصرف، ترویج برهنگی و استفاده ابزاری از جاذبه¬های غیر معرفتی زنانه از عمده ترین بخشهای درآمدزای صنعت هالیوود است. در تبلیغ رسانه¬ای، ارتباطات از کلامی به غیر کلامی و تصویری به شکلی کاملاً ماهرانه تغییر روش داده است. رسانه¬های ارتباطی در توسعه و جهانی کردن اندیشه مهدویت و پاسداشت هرچه بیشتر هویت ملی و تحکیم مبانی معنوی سهمی بسزا دارند.در این جهان دیجیتالی کسانی موفق¬ترند که از این فضای مجازی فرهنگی بوجود آمده نهایت استفاده را ببرند و معارف و اندیشه مهدویت را در گستره ای وسیع به تصویر بکشند. امروز جهان سکولار از تمامی ظرفیتها و امکانات برای تبلیغ و رسالت خود استفاده می¬کند. هنر نیز یکی از کاراترین ادوات تبلیغی برای رساندن پیام انقلاب مهدی به جهان است. استفاده از روشهای القای غیر مستقیم بر مخاطبان می تواند از تأثیری ماندگارتر برخوردار باشد روشهایی چون فیلم، کارتون ، نقاشی، بازیهای رایانه¬ای ، مسابقه،شعر، ... و سایر شیوه¬هایی که پیام دین را در غالب هنر بیان نماید. اگر یک اثر ادبی و هنری بر اساس قالبهای تعریف شده و متدهای کلاسیک به ظهور برسد به یک زبان مشترک بین المللی تبدیل خواهد شد و همگان به راحتی با آن ارتباط برقرار خواهند کرد . عرضم را با یک جمله از مقام معظم رهبری که در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی بیان فرمودند به پایان می رسانم. «هنر بهترین و رساترین وسیله تبلیغ دین است» رضا شجاعی مهرسایت مجله امان - مجله عمومی - ویژه امام زمان علیه السلام
حوزه و بایسته های تبلیغی فرهنگ مهدویتمقدمه: (فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون) در این نوشتار بر آنیم تا گوشه¬هایی از ساز و کارها و بایسته¬های تبلیغی فرهنگ مهدویت را به بحث بگذاریم هر چند در این فرصت کوتاه مجال مباحث مبسوط و مطوّل نیست اما تلاش داریم که بصورت موجز و مختصر و ادبیاتی روان و در خور فهم مخاطب، کلیات و نکاتی را در باب چیستی و چگونگی تبلیغ مهدوی متذکر شویم. طرح مسأله: قریب به سه دهه است که حاکمیت سیاسی از غیر دینی به دینی تغییر یافته است و محصول این تغییر فرم سیاسی، تشدید مطالبات فرهنگی و غیر معیشتی مردم از دین، پس از تثبیت حاکمیت سیاسی است که تمامی ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی روان شناختی و جامعه شناختی را در بر می¬گیرد. بدون تردید حوزه¬های علمیه از تأثیر گزارترین نهادهای فرهنگ¬زا در معنویت گرایی و مهدی باوری آحاد جامعه بحساب می آیند. تاریخ پرافتخار تشیع بزرگترین گواه بر جایگاه ویژه و نقش ممتاز این توده تأثیر گزار است. حوزه¬های علمیه بعنوان بدنه اصلی فکر دینی جامعه، در تعلیم معارف مهدوی و تربیت نسل منتظر، نقشی بس حساس را بعهده دارند.یکی از مهمترین وظایف حوزه و روحانیت مربوط به فهم روش¬مند و درک درست دین و پیرایش مباحث خرافی و انحراف زدایی در حوزه معرفت دینی بوده است . حضرت امام رحمه الله علیه در معرفی نقش تاریخی علمای دین و حوزه¬های علمیه می¬فرمایند: تردیدی نیست که حوزه¬های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم¬ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات، انحراف و کجرویها بوده اند. در این ازدحام دین زدایی روزگار معاصر که ساحت فطری جهان بیش از پیش ندای هل من ناصر ینصرنی حضرت را با گوش جان می شنود ، دیدن دایره نیازها ،حجم شبهات و اذهان پرسشگر جوان و جامعه و تدوین و بسته بندی معارف مهدوی و عرضه مستقیم آن به جامعه حتی در چشم اندازی وسیع به جهان را لازم بلکه واجب گردانیده است. یک نظام دینی برای حفظ بقا و رشد خویش در چرخه حیات، نیازمند نشر و عرضه اصول و معارف خویش است ؛ تا از این طریق حیات و حقانیت خود را به اثبات رساند .نظام فکر شیعی از منظر فلسفه تاریخ، دورنمایی را برای خود ترسیم می کند که درآن برادری و برابری ، عدالت و عقلانیت را در عالی¬ترین و آرمانی¬ترین شکل ممکن محقق خواهد دید. لذا ترویج یک چنین باوری نیاز به برخی مکانیسم¬ها و یک نظام جامع تبلیغی کاملاً مسلّح در عرصه دکترین مهدویت است تا در بازکاوی و پویش هر چه عمیق¬تر این باور ، نظام مندانه گام بردارد . درابتدا سعی داریم با تعریف تبلیغ مهدوی به بازشناسی و تبیین ساز و کارها و ابزار این تبلیغ بپردازیم. چیستی تبلیغ مهدوی براستی بدون تبلیغ و ترویج دقیق و اطلاع رسانی صحیح از آموزه¬های فرهنگ مهدویت چگونه میتوان انتظار نسلی منتظر و مهدی باور را داشت به نظر میرسد که بین تبلیغ مهدوی و تربیت مهدوی نسل منتظر، رابطه علیّ و معلولی برقرار باشد بدین معنا که نسل مصلح، منتظر و معتقد به مهدی عجل الله تعالی فرجه معلول و محصول یک نظام کارآمد تبلیغی است. تربیت و تبلیغ دینی نسل منتظر و آسیب شناسی آن موضوع پیچیده ایست که هرگونه تجویزی برای آن نیاز به یک جامع اندیشی و ژرف¬نگری با سلطه بر مبادی معرفت شناسی در حوزه¬های مختلف علوم انسانی و تکنولوژی آموزشی با رویکردهای مختلف روش شناسی تبلیغی و رسانه¬ای دارد. ایمان باید در سه حوزه شناختی، عاطفی و عملی اثرات خود را بر جای بگذارد تا آن را یک باور و اعتقاد کامل بنامیم . به تعبیری دیگر، ایمان باید هم مؤلفه¬های فکری اعتقادی را داشته باشد و هم مؤلفه¬های عاطفی و روانی و دست آخرهم در حوزه رفتار و کردار شخص نمود داشته باشد . پیامبر اکرم صل الله علیه و آله : الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان والعمل بالارکان .یعنی ایمان یک معرفت و شناختی است که علاوه بر رفتار و عمل ، با مسائل عاطفی نیز آمیخته می¬باشد. هدف ما در تبلیغ مهدوی، رساندن سطح معرفت مخاطب از باور مهدوی به ایمان مهدوی است یعنی با تبیین درست گزاره¬ها ی معرفت بخش مهدویت به غنای اعتقادی مخاطب خویش عمق ببخشیم و وقتی این اعتقاد سرگردان با روح و جان مخاطب درهم آمیخت قطعاً به حوزه رفتار فرد سرازیر خواهد شد و اثرات اجتماعی خود را نیز نشان خواهد داد.. لذا مبلغ مهدوی در نظام مدیریت تبلیغی سعی در تحریک سه حوزه احساس، اندیشه و عمل بر اساس معارف و منابع فرهنگ غنی مهدویت است. با استفاده از پیش فرضهای موجود، تبلیغ مهدوی تبلیغی است که در راستای توسعه و بالندگی فرهنگ مهدویت با الهام از انگاره های مهدوی دغدغه سلامت عقیده، عاطفه و عمل مهدی باوران را داشته باشد. بایسته های نظام تبلیغی مهدویت با آغاز انقلاب دینی معاصر، تبلیغ و ترویج دین با گستره¬ای وسیع و جهان بینی حداکثری از قالبهای سنتی به روشها و رویکردهای جدیدی تغییر شکل داده است از آنجا که داشتن یک دور¬نمای دینی در رأس هرم فرهنگی جامعه به شتاب چرخهای فرهنگی آن جامعه کمک خواهد کرد. تبلیغ مهدوی با لحاظ راه کارهای مناسب در تولید و خلق نظام مهندسی فرهنگی جامعه نقش آفرینی میکند. 1 ـ گونه شناسی مخاطبان: بطور یقین یک پیام دینی زمانی پرجاذبه خواهد بود که با متد و روش مناسب بین فرستنده و گیرنده پیام ارتباطی دوسویه برقرار کند. یکی از ضرورتهای تبلیغی شناخت مخاطب و توجه به اختلافات روحی روانی، فکری و فرهنگی آنها است. مبلغ مهدوی در سطح اجتماع با مخاطبان غیرهمگن و مختلفی از جهت توانایی ذهنی، سطح تحصیلات سطح استعداد، سن و ... روبروست که با سنجش مخاطبان خود از هر ذهنیت و با هر ظرفیتی باید بصورت گزینشی دست به چنین مطالب و محتوای تبلیغی خود بزند. عدم توزیع صحیح نرم افزارهای فکری فرهنگی در عرصه تبلیغ معارف مهدوی بنوعی مخاطب را دچار نوسان و اُفت معرفتی خواهد کرد و به شکل¬گیری ناقص شخصیت فرهنگی مخاطب می¬انجامد. 2 ـ انسجام و نظام¬مندی محتوای تبلیغ: سند چشم انداز مهندسی فرهنگی در حوزه مهدویت نقطه مطلوبی است که تمام ظرفیتهای فرهنگی تبلیغی را در خدمت توسعه و تبیین فرهنگ انتظار هماهنگ و یکدست کرده و با یکسان سازی و تناقض زدایی به تحول ساختاری و محتوایی در نظام تبلیغی مهدویت برسیم. تطابق آموزه¬های مهدوی با نیازهای نوجوانان و جوانان، سیستماتیک کردن دین و همگن¬سازی درونی اجزای معرفتی مهدوی و تنظیم مناسبات و روابط اجتماعی جامعه بر اساس مبانی فرهنگی مهدویت با نیازهای جامعه به نظام مندسازی تبلیغ کمک خواهد کرد. پس نظام مندی و انسجام به این معنا است که هم اجزاء ارائه شده با هم سازگار باشند و با یکدیگر هم خوانی و همراهی کنند و هم سطوحی که برای مخاطبان در نظر میگیریم عاری از ناهم خوانی باشد. 3 ـ لحاظ عقلانیت حداکثری: عقلانیت معانی و مراتب متعددی دارد و مراد ما در اینجا عقلانیت به معنای استدلال پذیری (Reasonableness) می باشد نه عقل ابزاری خود بنیاد (Rationality). ما در تبلیغ مهدوی حتماً به نوعی عقلانیت دینی و استدلال گرایی جهت عمق بخشیدن به اندیشه مهدویت نیاز داریم. بر خلاف دیدگاه متفکران و روشنفکران غربی که عقل را در تضاد با وحی و دین می¬دانستند این موهبت خدادادی در دکترین مهدویت از جایگاه و مرتبه ویژه¬ای برخوردار است. حضرت امام باقر علیه السلام فرموده است: اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم ... هنگامیکه قائم ما قیام میکند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان می¬گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل می کند.لحاظ عقلانیت حداکثری در طرح مباحث مهدوی بستر پذیرش دین و اعتقاد به آموزه¬های مهدوی را فراهم می¬کند. تطبیق گزاره¬های دینی در چارچوب عقلانیت، تبلیغ را کارا و روزآمد خواهد نمود. 4 ـ بهره گیری از رسانه و هنر در تبلیغ مهدوی در این فضایی که به پا قدم ماهواره و اینترنت و ... مرزها کاملاً شیشه ای و بی¬رنگ شده بطوری که از ورای آن فرهنگها و ادیان ملل مختلف بطور موازی قابل رؤیت است کارکرد و نقش رسانه¬ها در دین¬داری یا دین¬گریزی جامعه امری غیر قابل انکار است. انباشت ارتباطات و انفجار اطلاعات ملتها را از حیث فرهنگی به یک نزدیکی و قرابت مجازی رسانده که فرار از تشکیل فرهنگ واحد جهانی را نیز غیر ممکن کرده است. بر اساس آمار به عمل آورده بیش از 75% فیلمها، اخبار، برنامه¬ها و رسانه های کشورهای جهان سوم از فیلترهای تبلیغی و فرهنگی دارندگان رسانه¬های غربی تغذیه می¬شوند. پخش فیلمهای خشن و ترسناک، اسلایدهای مبتذل و مستهجن، توسعه فرهنگ مصرف، ترویج برهنگی و استفاده ابزاری از جاذبه¬های غیر معرفتی زنانه از عمده ترین بخشهای درآمدزای صنعت هالیوود است. در تبلیغ رسانه¬ای، ارتباطات از کلامی به غیر کلامی و تصویری به شکلی کاملاً ماهرانه تغییر روش داده است. رسانه¬های ارتباطی در توسعه و جهانی کردن اندیشه مهدویت و پاسداشت هرچه بیشتر هویت ملی و تحکیم مبانی معنوی سهمی بسزا دارند.در این جهان دیجیتالی کسانی موفق¬ترند که از این فضای مجازی فرهنگی بوجود آمده نهایت استفاده را ببرند و معارف و اندیشه مهدویت را در گستره ای وسیع به تصویر بکشند. امروز جهان سکولار از تمامی ظرفیتها و امکانات برای تبلیغ و رسالت خود استفاده می¬کند. هنر نیز یکی از کاراترین ادوات تبلیغی برای رساندن پیام انقلاب مهدی به جهان است. استفاده از روشهای القای غیر مستقیم بر مخاطبان می تواند از تأثیری ماندگارتر برخوردار باشد روشهایی چون فیلم، کارتون ، نقاشی، بازیهای رایانه¬ای ، مسابقه،شعر، ... و سایر شیوه¬هایی که پیام دین را در غالب هنر بیان نماید. اگر یک اثر ادبی و هنری بر اساس قالبهای تعریف شده و متدهای کلاسیک به ظهور برسد به یک زبان مشترک بین المللی تبدیل خواهد شد و همگان به راحتی با آن ارتباط برقرار خواهند کرد . عرضم را با یک جمله از مقام معظم رهبری که در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی بیان فرمودند به پایان می رسانم. «هنر بهترین و رساترین وسیله تبلیغ دین است» رضا شجاعی مهرسایت مجله امان - مجله عمومی - ویژه امام زمان علیه السلام
انتظار وتاثیرات آن برامنیت وصلح با توجه به مستندات اسلامیخلاصهیکی از مهم ترین و کاربردی ترین تاثیرات انتظار در عصر حاضر ایجاد امنیت در هر سه لایه فردی ، ملی و بین المللی می باشد. در این مقاله ابتدا به تعاریف مشخصی از واژه ومفهوم انتظار،امنیت وصلح با توجه به دیدگاه صاحب نظران وهم چنین مستندات اسلامی پرداخته شده است تا بتوان بر اساس این تعاریف مبانی خویش را در بحث تاثیرات انتظار بر ایجاد امنیت وصلح مشخص وتبیین نمود،سپس به چگونگی ارتباط میان انحاء امنیت با بحث انتظار می پردازیم.آنچه در این نوشتار بیشتر بدان توجه شده است امنیت اجتماعی می باشد. نگارنده مبنای خویش را در امنیت اجتماعی به امنیت فرد که منتج به امنیت اجتماع می شود قرار داده است واعتقاد دارد سرمایه های اجتماعی که منبعث از ارزشها وسنتهای اجتماعی می باشد ودر راس آن «مهدی باوری» وجود دارد می توانند باعث ایجاد امنیت اجتماعی بشوند که خود انحاء دیگر امنیت مانند امنیت اقتصادی،امنیت قضائی ،امنیت نظامی در هر سه سطح آن را ممکن پذیرخواهد نمود.مقدمهدو نکته قبل از آغازبحث لازم است اشاره شود:نکته اول: یکی از تاثیرات انتظار فعال وسازنده که متاسفانه کمتر بدان پرداخته شده است بحث امنیت در هر سه لایه آن یعنی فردی ، ملی وبین المللی می باشد.اهمیت بحث بدان حد می باشد که می توان مدعی شد بالاترین و کاربردی ترین مبحث مربوط به انتظار در عصر حاضر بحث از امنیت در انحاء گوناگون یعنی امنیت روانی ، اجتماعی ،اقتصادی ، فرهنگی می باشد .جهان امروز که با بسیاری از مشکلات در خصوص تامین امنیت داخلی(مخصوصا امنیت اجتماعی) و امنیت بین المللی دست وپنجه نرم می کند ومی توان درماندگی ابرقدرتها را در ایجاد امنیت به وضوح مشاهده نمود ، تدوین وتنظیم راهکاری که بتواند این مشکل را تا حدود بسیار زیادی برطرف کند، به عنوان یک مسئله مورد نیاز وبسیار جدی مطرح شده است. از طرفی دیگر اسلام مدعی است،می تواند برای تمامی نیازهای زندگی انسان صرف نظر از زمان وموقعیت خاصی برنامه منسجمی داشته باشد که با رعایت حدود وشرایط آن می توان زندگی دنیوی وحتی اخروی خود را برنامه ریزی نمود تا موجب سعادت انسان گردد.جهت برطرف کردن این مشکل فرهنگ شیعه بحث انتظار وموعود باوری را با تفاوتی نسبت به ادیان وفرق دیگر مطرح می کند که با توجه به مستندات اسلامی می تواند به عنوان بهترین راه برون رفت از این مشکل طرح ریزی و به اجرا دربیاید.در این مقاله تا حدودی که مقتضی باشد طرح اولیه رسیدن به امنیت از راه ترویج وتقویت «مهدی باوری» ترسیم می گرددنکته دوم: روایاتی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند را میتوان به ? دسته تقسیم نمود :?- معنا شناسی انتظار:روایاتی که بر معنا ومفهوم انتظار تکیه دارند،این روایات هر چند صراحت در تعریف ومفهوم شناسی انتظار ندارند اما می توان از لابلای آنها تعریفی برای انتظار مشخص نمود.?- تبیین ضرورت واهمیت انتظار:روایاتی که در باب اهمیت انتظار به عنوان بارزترین عمل وبلکه با فضیلترین آنها سخن می گوید.مانند روایاتی با مضمون «انتظار فرج با فضیلت ترین اعمال است»?- آثار وجودی انتظار:روایاتی که می توان از درون آنها تاثیراتی که روحیه وفرهنگ انتظار بر جامعه وفرد می گذارد برداشت نمود،مانند روایتی که منتظرین ظهور را برترین انسانهادر تمام دوران معرفی میکند .مثلا می توان از این روایت،فضیلت «برترین انسانها در تمام دوران» را به عنوان تاثیرات فرهنگ انتظار برداشت نمود.?- آثار عدمی انتظار:در این گونه از روایات آنچه مهم می باشد آثاری است در صورت نبود فرهنگ وروحیه انتظاربر فرد یا جامعه به وجود می آید.مانند روایتی که امام صادق(ع) می فرمایند«کسی که انتظار فرج ما را می کشد مانند کسی است که در راه خدا در خون خود غلتیده است،کسی که شاهد جنگ ما باشد یا فریاد کمک خواهی ما را بشنودویاری مان نکند،خداونداو را با صورت در آتش می افکند» آنچه از ان روایت برداشت می شود این می باشد که اگر کسی در انتظار فرج نباشد و فریاد کمک خواهی ائمه را بشنود وعکس العملی از خود نشان ندهد،خداوند وی را با صوت در آتش می افکند،لذا در صورت نبود این فرهنگ،این عذاب که همانا در آتش افکندن باشد،در انتظارمامی باشد.?- علل وجودی انتظار:روایاتی که به بیان علل و عواملی که انسان می تواند روحیه انتظار را در خود به وجود بیاورد می پردازد.مانند روایتی که امام حسین (ع)می فرمایند«مردانی هستند که شب نمی خوابند،در نماز خویش صدای چون صدای زنبوران عسل دارندو…» در این روایت امام(ع) خصوصیاتی را برای فرد منتظر بیان می کنند که هرفردی بتواند آن خصوصیات راداشته باشد می تواند جزء منتظران واقعی آن حضرت قلمداد گردد.?- علل عدمی انتظار:در کنار شناخت علل وعواملی که می تواند انسان ر ادر مسیر انتظارقرار دهد، می بایست علل وعواملی را که ممکن است دراین مسیر مانع حرکت شود نیز مورد شناسائی وبررسی قرار گیرند،ما این عوامل را علل عدمی انتظار یعنی موانع پیش روی این فرهنگ می نامیم. نکته حائز اهمیت برای افرادی که قصد پرروش این روحیه وگسترش آن را در جامعه دارند تامل و دقت در مسائلی می باشد که مانع مسئله فوق می باشد. بهترین راهنما برای شناسائی این موانع روایات می باشند،مانند روایتی از امام علی(ع) که ایشان می فرمایند«آنها (یاران ومنتظران) مشعلهای هدایت ونشانه های روشن روی زمین اند که از سخن چینی،تقرفه افکنی،اشاعه فسادوبیهوده گوئی به دور هستند. خدا درهای رحمتش را به روی آنها می گشاید وغم های نقمتش را ازآنها برطرف می کند» در این روایت عواملی مانند سخن چینی،تفرقه افکنی،اشاعه فساد،بیهود گوئی را به عنوان موانع ایجاد روحیه انتظار معرفی می کند.نکته سوم: در این مقاله به علت تعدد روایات وکمبود فضای نوشتاری ناگزیر از درج برداشتها وجمع بندی ها از روایات شده ایم.بررسی معنا شناسی انتظار، امنیت،صلحمفهوم انتظارتعاریف گوناگونی از انتظار شده است ولی متاسفانه تعریفی که دارای شرایط «تعریف» باشد وجود ندارد و از آن جهت که تعریف یک بحث یا واژه یا علم می تواند بر مباحث و جامعیت ومانعیت مسائل آن تاثیر مستقیم داشته باشد لذا لازم است در ابتدا تعریفی از انتظار مطرح کنیم.تعاریف موجود از انتظار به علت مشکلات ذیل از استانداردهای مشخص تعریف برخوردار نمی باشند:?- اغلب تعاریف برخاسته از احساسات وعواطف وعشق نویسنده به حضرت صاحب الزمان (عج) می باشد. این مسئله هر چند در مقام تعریف شعر گونهی انتظار مناسب می باشد،اما در مقام تعریفی علمی از یک فرهنگ در قالب کلمات می بایست با رعایت حدود واستانداردهای تعریف به غنای علمی بحث بیافزائیم. دراین تعاریف جملات بسیار ،عدم تناسب بین معرِّف ومعرَّف و دیگر مشکلات یک تعریف غیر استاندارد به چشم می خورد.?- بعضی از تعاریف اهداف ، تاثیرات، ارکان ودیگر عوامل خارج ازتعریف را در تعریف انتظار قرارداده اند.مانند اینکه در مقام تعریف، انتظار را به انتظار فعال وغیر فعال تقسیم بندی می کنند.با توجه به مسائل فوق می بایست تعریفی را ارائه داد که هم استانداردهای مورد نیاز را داشته باشد وهم با توجه به ارائه آن به عموم به مردم قابل فهم برای مخاطبین باشد.به عقیده نگارنده انتظار فرج با انتظاری که در عرف به عنوان یک حالت روانی پنداشته می شود تفاوت دارد بلکه انتظار نوعی عمل ورفتار می باشد که برخاسته از اعتقاد درونی فرد به وجود و فرج منتظر می باشد . موید این مطلب روایاتی با مضمون انتظار الفرج عباده یا افضل اعمال امتی انتظار الفرج یا مانند آن می باشد که به صراحت یا به مضمون نشانگر این می باشد که انتظار یک عمل،مانند دیگر اعمال ورفتارهای انسان می باشد که البته بر پایه یک سری از اعتقادات وانگیزه های درونی می باشد که عمل می تواند آئینه ای از آن درونیات فرد باشد.با توجه به مبحث فوق می توان نتیجه گرفت که انتظار بر دوپایه اعتقاد درونی به وجود و ظهور منتظر و تنظیم رفتار برطبق اعتقادات فردمی باشد،لذا آن را میتوان مرجع تمام ارزشهای اسلامی دانست. این برداشت هم جامع افراد است وهم مانع اغیار به این صورت که تمام افرادی که به همراه اعتقاد درونی ، اعمال خود را هم در راستای معتقدات خود تنظیم می کنند شامل می شود و از آن طرف افرادی را که تنها اعتقاد به وجود منجی در آخر الزمان دارند مانند برخی از مسلمانان که اعتقاد به ظهور نواده پیامبر(ص) در آخرالزمان دارند اما به علت برخی باورها وسنت های قدیمی وبرداشتهای غلط از روایات یا غفلت وبی خبری،هیچ گونه تحرک و انفعال در جهت زمینه سازی ظهور انجام نمی دهند و تنها به دعا برای فرج یا رصد کردن علائم ظهور می نشینند را،خارج می کند.برخی انتظار را به انتظار منفعل وفعال تقسیم بندی می کنند که به نظر می رسد با روایات ناسازگار باشد چون اطلاق کلمه منتظر به فردی که هیچ گونه تحرک وانفعالی در جهت باورها واعتقادات خود نداشته باشد صحیح نمی باشد و اگر هم گقته شود می بایست از باب تسامح مطرح کرد. نتیجه آنچه که مطرح گردیداین است که انتظار عبار ت است از: «عملی،برخاسته از اعتقادات درونی فرد به وجود و ظهور منتظَر»مقهوم امنیت وصلحامنیت و صلح دو واژه ای می باشند که دستاویز بسیاری از گروه ها وقطبهای سیاسی جهان امروز ودیروز قرار گرفته اند.عده ای به بهانه ایجاد «امنیت از دست رفته» به کشوری حمله نظامی می کنند و درحالی که ناامنی مورد ادعای خویش را از بین نبرده اند، بلکه باعث ایجاد ناامنی هم شده اندو جالب است که ادعای ایجاد صلح و برقراری امنیت را هم دارند. فلذا این دو واژه از اصطلاحاتی می باشند که براحتی مورد سوء استفاده قرار می گیرند وتنها افراد وملتهای که دارای فرهنگی غنی معرفتی ودینی می باشند می توانند آن را تجزیه وتحلیل و درراستای ابهام زدائی از امنیت وصلح قرار دهند.امنیت در قرآن کریم به صورت واژه وجملات مختلفی ذکر شده است مثلا با واژگانی مانند اطمینان وسکینه در مقابل مفاهیمی چون عدم ترس ودفع خطر ،لذا راغب در تعریف لغوی امنیت آورده است: اصل امنیت، طمأنینه و آرامش نفس و از میان رفتن ترس و خوف است .امن و امانت و امان در اصل مصدر هستند و به حالت و وضعی اطلاق می گردد که انسان درآرامش باشد.وصلح را مسالمت، سازش، از بین بردن نفرت میان مردم، معنا کرده است «وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ …» نساء: ???/ سازش بهتر است .در اقرب گوید: آن اسم است از مصالحه مذکّر و مؤنّث هر دو بکار میرود گویند: «وقع الصّلح و وقعت الصّلح» (صلاح): شایسته شدن. خوب شدن، و آن ضد فساد است «صلح الشىء صلاحا: ضد فسد» در قرآن گاهى با فساد مقابل آمده و گاهى با سیّئه مثل «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها …» اعراف: ?? و ??/ «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً …» توبه: ???/درباره تعریف اصطلاحی امنیت می توان گفت اقوال ودیدگاه های زیادی وجود دارد. بعضی از عالمان علم سیاست اصلا تعریفی از آن ارائه نداده اند و عده ای دیگر بر اساس مبانی خود در جهت دائره امنیت و مصادیق آن برای امنیت تعریفی قائل شده اند. که خود نیاز به نوشتاری جداگانه درباره تعریف امنیت و تعیین مصادیق وانحاء آن از منظر عالمان علم سیاست و فقه سیاسی اسلام می باشد اما به ناچار مجبوریم در این مقاله تنها به ذکر چند تعریف که به اعتقاد نگارنده از بقیه تعاریف جامع تر و مناسب تر می باشد استفاده کنیم.اغلب اندیشمندان علم سیاست امنیت را وابسته به موقعیتهای مختلف قابل انعطاف می دانند فلذا می گویند مفهوم امنیت در نزد هر کس،هر مکتب،هر ملت،وهر قوم وگروهی برآیند فهم آنها از عناصری مانند:ارزشهای حیاتی وفلسفه آفرینش،آگاهی از داشته ها ومحرومیتهاو آگاهی از تهدیدات ونقاظ ضعف و نقاط قوت می باشد .عده ای دیگراین عناصر را به صورت ذیل ذکر کرده اند:- عنصر ناظر بر نیت (اغراض،نیات،آمال،اهداف و…)- عنصر ناظر بر سنن (اخلاقیات،قوانین،ضوابط اجتماعی)- عنصر ناظر بر فیزیک عمل(سیاست اتخاذ شده وبه اجراء گذارده شده)با توجه به عناصر فوق الذکرسیاستهای امنیتی هر فرد ویا واحد سیاسی مبتنی بر اهداف واغراض از پیش تعیین شده ای می باشد که درک جوهره امنیت بدون توجه به آن غیر ممکن می باشد .در فرهنگ علوم سیاسی برای امنیت دو خصوصیت ذکر شده است: ?- تضمین ایمنی ، برقراری تنظیمی سیاسی برای کاهش احتمال بروز جنگ،برقراری مذاکره محاربه وقصد حفاظت از صلح به صورت شرط طبیعی بین دولتها ?- مصونیت از تعرض وتصرف اجباری وبدون رضایت ودور ماندن از مخاطرات وتعدیات به حقوق و آزادی های مشروع که در نتیجه جامعه امن به مجموعه کشورها وملتهای که با هم روابط متقابل دارند وبین آنها اقدامات وآمادگی جنگی وجود ندارد.آنچه که از تعاریف صلح در ادبیات سیاسی برداشت می شود می توان سه خصوصیت برای صلح در نظر گرفت: ?- حالت آرامش وامنیت عمومی در کشور وروابط عادی با کشورهای دیگر ?- فقدان جنگ ونیز فقدان نظام تهدید ?- فقدان جنگ ،توسعه مناسبات وهم یاری ملتها.با توجه به سه خصوصیت فوق، صلح دارای دو جنبه صلح مثبت وصلح منفی می باشد که صلح منفی به معنای فقدان جنگ می باشد وصلح مثبت به معنای همکاری ودوستی میان کشورها می باشد.دکتر حسین بشریه در این باره می نویسد: طرح ها وکوشش های که در جهان صورت می گیرد بیشتر برای ایجاد صلح مثبت است هرچند حفظ صلح در جهان امروز بیشتر مرهون ایجاد مکانیسم های برای جلوگیری از جنگ می باشد مانند مکانیسم های شیوه توزیع قدرت،تعارضات متقابل بین المللی،افزایش شباهت میان دولتها،حل منازعات طبقاتی در سطح بین المللی وتقسیم کار بین المللی وهمبستگی تقابل می باشد.در فقه سیاسی،مسئله صلح درسه واژه بسیار به کار برده می شود مهادنه ،موادعه و معاهده که طبق نظر فقهاء شیعه این سه واژه مترادف می باشند وبه معنای آتش بس تا مدت معین به کار برده می شوند . فلذا در فقه شیعه صلح در معنای مثبت آن کاربرد ندارد بلکه بیشتر به معنای منفی آن یعنی عدم جنگ وآتش بس به کار برده می شود. اما این نظر خالی از اشکال نمی باشد، به این علت که اگر حتی صلح را در معنای منفی آن به کار ببریم، آتش بس ، متارکه وترک مخاصمه به عنوان سه مرحله از جنگ تا صلح قلمداد می شود و پیمان صلح همان ترک مخاصمه خواهد بود نه اینکه صلح را به آتش بس معنا کنیم.هم چنین در عرصه مناسبات «فقه بین الملل» به چهار واژه دارالاسلام ، دارالحرب ، دارالموادعه و دارالعهد بر می خوریم که نشانگر پویایی فقه شیعه در مسئله برقراری صلح وامنیت داخلی و بین المللی می باشد.نتیجه بررسی مفهوم شناسیبا توجه به مباحث فوق، روشن گردید که انتظار به مثابه یک عمل درجهت خودسازی وآمادگی فرد در جهت زمینه سازی ظهور منتظَر می باشد.و هم چنین امنیت وصلح دو واژه هستند که فقدان هر کدام باعث نابودی دیگری خواهد شد یعنی حالت عدم صلح یعنی نبود امنیت و از آن طرف عدم امنیت یعنی مخاصمه وجنگ می باشد.فلذا در این نوشتار در بیان رابطه بین این سه مفهوم به تبیین ارتباط انتظار وامنیت به عنوان نتیجه صلح پرداخته خواهد شد.از انحاء امنیت تنها به رابطه میان امنیت روانی به عنوان یکی از پرکاربردترین انحاء امنیت در عصر حاضر وامنیت اجتماعی می پردازیم.تبیین رابطه بین امنیت روانی وانتظار«مردم! در واپسین حرکت تاریخ و آخرالزمان، بزرگمردی از فرزندانم ظهور میکند. هنگامی که پرچمش به اهتزاز درآید، شرق و غرب جهان را روشن سازد. با ظهور موجی از شادی و نور، عالمگستر میگرد» امام علی(ع)اسلام نگاه ویژه ای به روح و روان انسانها دارد. خداوند متعال به هنگام خلقت انسان ابعاد وجودی ومتعددی را مورد توجه قرار داده وضمن تاکید بربعد جسمانی انسان،ابعاد عقلانی،روانی و روحانی وی را نیز مورد توجه قرار داده است.عدم تعادل در ابعاد روحی،روانی می تواند در دیگر ابعاد انسان مانند بعد عقلانی وحتی جسمی وی نیزتاثیرگذارباشد دراین موقعیت در خطر افتادن امنیت روانی یعنی در خطر افتادن امنیت اجتماعی واقتصادی می باشد.با توجه به موقعیت حساس امنیت روانی می توان گفت،در این زمان که انسان معاصر غرق در اندیشه وتفکرات مادی گرایانه خویش شده است و به تدریج فاصله خود را با دین حقیقی دور می کند احساس پوچی و افسردگی سراسر وجودش را فراگرفته و برای رهائی از این وضعیت به دامان عرفان ها ومذاهب کاذب وساختگی خواهد افتاد که بجز امید واهی و موقتی فایده ای دیگر برای وی نخواهد داشت. در این زمان بهترین درمان برای این انسان انگیزه ای است که بتواند زندگی وشخصیت خود را بدست گیرد وآن را در مسیر اصلاح وتکامل روحی و معنوی خود قرار دهد .حال سئوال این است که این انگیزه چه چیزی می تواند باشد؟امید به آینده ای روشن،امید به صلح فراگیر،حکومت عدل جهانی،مدینه فاضله،بهشت روی زمین و…چندین عبارت دیگر که بیانگر همان انگیزه می باشد،انگیزه ای که فرد را به تحرک وادارد،تحرکی در جهت بهتر زیستن،در مسیر انتظار قرار گرفتن و…روایات در این زمینه بسیار وارد شده است که می توان آنها را با توجه به مخاطب به دو دسته ایجاد وتقویت امید دسته بندی نمود.دسته اول: روایاتی که جهت برون رفت از زندگی سراسر غم واندوه انسان امروز، فارغ از دین ومذهب خاصی، به وجود آمدن حکومت عدل جهانی با خصوصیات منحصر به فرد را مژده می دهد.این دسته از روایات حکومت عدل جهانی به عنوان بهترین موقعیت زندگی در این دنیا به تصویر کشیده اند،چرا که از خصوصیات انسان ناامید این است که به دنبال وضعیت بهتر می گردد وبا شنیدن این روایات که حکومت مهدوی را به عنوان بهترین حکومت روی زمین معرفی می کند وبه ذکر خصوصیات آن حکومت می پردازد به نوعی امیدواری را به این دسته از مردم می دهد که تحقق وعده الهی که همان حکومت عدالت جوی مهدوی باشد در راه است.امام حسن (ع) درروایتی می فرمایند:«در دولت مهدی درندگان سازش می کنند ،زمین نباتات خود را خارج می کند ،آسمان برکاتش را فرو می فرستد،گنج های نهفته در دل زمین برای او آشکار میشود وبین مشرق و مغرب را مالک می شودوخوشا به حال کسی که آن روز را درک کند ودستوراتش را با گوش جان بشنود» در این روایت مواهب دنیوی حکومت مهدوی تشریح شده است ودرروایتی دیگر امام علی (ع) می فرمایند«فردائی که شما را از آن هیچ شناختی نیست زمامداری حاکمیت پیدا می کند که غیر از خاندان حکومت های امروزین است وعمال وکارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد…..او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند وکتاب خدا وسنت پیامبر (ص) را که تا آن روز متروک مانده اند زنده می کند» در این روایت ترسیم نوعی ازحکومت که تمام عوامل اجرائی آن انسانهای عادل ومطیع تشکیل می دهند به عنوان بارزترین خصوصیت حکومت عدل مهدوی بیان شده است تا امیدی باشد به انسانهای که از جور ظالمان وپادشاهان عصر خود به تنگ آمده اند. از آن طرف آنچنان این زمان نزدیک بیان شده است تا امید مردم به یاس تبدیل نگردد در خطبه ای حضرت علی (ع)می فرمایند«ای مردم ما در آستانه تحقق وعده های داده شده ونزدیکی طلوع آن چیزهای که بر شما پوشیده شده است قرار داریم» ودر خطبه ای دیگر می فرمایند« گویا می بینم در پرتو خاندان پیامبر(ص) نعمتهای خدا بر شما تمام شده وشما به آنچه آرزو دارید می رسید»دسته دوم: در این دسته از روایات می توان مخاطبین را آن گروه از شیعیانی دانست که با توجه به طولانی شدن زمان غیبت وهم چنین فراگیری فساد امید خود را در جهت استقرار حکومت مهدوی از دست می دهند. دراین روایات آنچه که مورد تاکید ائمه اطهار(ع) قرار گرفته است ذکر فضایل منتظران می باشد تا انگیزه ای در جهت تداوم وامیدواری در جهت ظهور آن حضرت باشد. از این روایات می توان به نمونه ای از روایت امام سجاد (ع) اشاره کرد که ایشان می فرمایند« ای اباخالدغیبت ولی دوازدهم طولانی میشود. همانا مردم زمان غیبت او وعقیده مندان به امامت ومنظران ظهور وی از مردم تمام دورانها برترند…» یا بعضی از روایات بالاترین عبادتی که یک مسلمان می تواند انجام دهد را انتظار فرج دانسته اندو حتی انتظار فرج به معنای فرج الله قلمداد شده یعنی تحقق همان وعده های الهی که در قرآن بسیار ذکر شده است.نتیجه ای که میتوان از مجموع مباحث ارتباط امنیت روانی وانتظار بیان داشت این است که امید به ظهور حضرت می تواند فرد را در تعیین هدف زندگی ،برنامه ریزی وتفکر دررسیدن به آن کمک کند. انسان منتظر هدف خود را برپائی حکومت عدل جهانی تعیین می کند وبا بینش وتفکر در جهت رسیدن به آن تمام سعی وتلاش خود را می کند واگر هم عمرش بدان حد نرسید طبق فرموده اهل البیت(ع) ثواب یاران حضرت به وی عطاء خواهد شد.تاریخ ثابت می کند آنچنان مسئله انتظار وامید به فرج در دل وجان شیعیان رخنه کرده بود که هرنوع غیبتی را غیبت مهدی (عج) می پنداشتند و باتوجه به مشکلات عدیده ای که در دوران حکومت بنی امیه وبنی عباس خصوصا بعد از شهادت امام حسین(ع) کشیدند می توان مدعی شد شیعیان بیشتراز دیگران نسبت به ظهور منجی واکنش از خود نشان می دادند. به عنوان نمونه در تاریخ آمده است بعد از شهادت امام حسین(ع) واظهار پشیمانی مردم از عدم همراهی با امام و پس از تائید قیام مختار توسط محمد بن حنفیه(به عنوان بزرگ بنی هاشم) بعضی از شیعیان به این تصور بودند که مختار ،همان مهدی موعود (عج) می باشد.یا بعد از دستگیری امام موسی کاظم(ع) وزندانی شدن آن حضرت عده ای از شیعیان گمان کردند ایشان همان مهدی موعود(عج) می باشد.با این دعا بحث از امنیت روانی وانتظار را به پایان می بریم «أنا سائلکم و آملکم فیما إلیکم التفویض و علیکم التعویض» من از شما می خواهم وبه شما امید بسته ام در آنجه به شما تفویض شده بر شما عوض دادن.بررسی رابطه میان انتظاروامنیت اجتماعیقبل از پرداختن به بحث لازم است در ابتدا دو مسئله مشخص شود:?- معنا ومفهوم امنیت اجتماعی ورابطه آن با سرمایه اجتماعی?- معناو مفهوم امنیت ملی ورابطه آن با امنیت اجتماعی از دیدگاه اسلاممعنا شناسی امنیت اجتماعی ورابطه آن با سرمایه اجتماعیاغلب جامعه شناسان برای امنیت اجتماعی همانند امنیت مفهومی منفعل وتحول پذیرقائلندکه به نسبت فرهنگ ها،ملت ها، گذر زمان ودیگر عوامل تغییر پذیری یک جامعه دستخوش تغییر می شود. فلذا مدعی شده اند نمی توان تعریف مشخصی از امنیت اجتماعی ارائه کرد.عده دیگری امنیت اجتماعی را تامین آسایش زندگی ورفاه افراد یک جامعه تلقی کرده وآن را محدود به امنیت مادی یک جامعه می دانند.در اندیشه اسلام امنیت اجتماعی نه دارای مفهومی منفعل وتغییر پذیر می باشد ونه دارای مفهومی محدود که تنها امنیت مادی جامعه را در برگیرد، می باشد، بلکه بنابر نگرش اسلام به انسان،عناصر اصلی امنیت زا که با عنوان ارزشها وسنت های اجتماعی که بر پایه مستندات اسلامی می باشد به هیچ عنوان تغییر نمی کنند،بلکه آنچه تغییر میکند روش انجام وعمل بر طبق ارزشهاست که بر اساس زمان ومکان و بعضا به دستور ولی فقیه یا فقیه جامع الشرایط تغییرمی کنند. از طرفی اسلام به تمام ابعاد امنیتی انسان وجامعه می نگرد ودر کنار امنیت مادی مانند تامین غذا وپوشاک ومسکن وبیمه و… به امنیت معنوی هم توجه خاصی دارد تا بدان جا که امنیت اجتماعی را همان امنیتی برمی شمرد که بر پایه بزرگ داشت ارزشها وسنت های یک جامعه می تواند شکل بگیرد وامنیت مادی را نتیجه ایجاد امنیت معنوی می داند.در این مقاله بعد مادی امنیت اجتماعی مورد بحث نمی باشد، بلکه آنچه برای ما در جهت امنیت اجتماعی مهم است بعد معنوی امنیت اجتماعی که مستلزم تامین امنیت فردی در مقابل ناهنجاری ها، آسیبها وانحرافات اجتماعی ،جرم ،جنایت،خود کشی ومسایلی از این قبیل است،می باشد. علت توجه اسلام به این بعد از امنیت این است که ریشه بسیاری از انحرافات اجتماعی صرفا فقدان امنیت مادی نیست بلکه دچار شدن افراد به بحران معنا ،بحران هویت،بی اعتمادی وبی قاعدگی است که خود ریشه در افول وآسیب پذیری سرمایه های اجتماعی دارد.نکته دیگر اینکه منظور از امنیت اجتماعی آیا امنیت فرد یا امنیت جماعتی است. اغلب نویسندگان وحتی برنامه ریزان تامین امنیت اجتماعی از این نکته غافل مانده اند که امنیت اجتماعی امنیت جماعتی یا گروهی در جهت حفظ الگوهای سنتی زبان، فرهنگ،مذهب،هویت وعرف ملی یک جامعه نیست بلکه آنچه مهم می باشد امنیت فرد است که به سبب آن امنیت جامعه تضمین خواهدشد واین را می توان با نگاهی کوتاه به مستندات اسلامی مخصوصا در زمنیه امر به معروف ونهی از منکر به وضوح دریافت .لذا امنیت اجتماعی از دیدگاه اسلام امنیت فرد از طریق حفظ سرمایه های اجتماعی(ارزشها وسنت های قومی،مذهبی) که نتیجه آن امنیت جامعه است تعریف خواهد شد. توضیح مطلب به این صورت است که سرمایه اجتماعی با فراهم ساختن زمینه نظارت وکنترل اجتماعی غیر اقتدارآمیز بر فرد وجامعه پذیر ساختن وی که از مجرای احترام به عرف ،سنت ها،هنجارها وارزشهای اجتماعی حاصل می شود از یک سو به معنا دار ساختن زندگی اجتماعی برای فرد وزمینه سازی مشارکت مثبت وفعال وی در زندگی اجتماعی می پردازد واز سوی دیگراز جهت پیامدهای جمعی وعمومی موجب سلامت کلی جامعه،پایداری وثبات اجتماعی می شود. امنیت اجتماعی به مثابه مثبت ومطلوب حاصل اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر زندگی در قدم اول و زندگی جمعی به تبع آن است.فلذا می توان از دیدگاه جامعه شناسی اسلام یک قاعده کلی را طرح ریزی کرد وآن اینکه ضریب امنیت اجتماعی متغیر از استقرار وقوام سرمایه اجتماعی خواهد بود.«هر چه ارزشهای آن جامعه (سرمایه های اجتماعی) حفظ شود امنیت اجتماعی در آن جامعه تضمین شده خواهد بود.»معنا ومفهوم امنیت ملی ورابطه آن با امنیت اجتماعیجهت روشن شدن بحث لازم است سئوالی را مطرح کرده سپس در پاسخ آن معنا ومفهوم امنیت ملی ونوع رابطه آن با امنیت اجتماعی مشخص می شود. سئوال این است که مرجع امنیت چه چیزی می باشد. یعنی امنیت برای چه کسی یا چیزی ایجاد شود؟ .در این که مرجع امنیت چه چیزی است اختلاف زیادی میان صاحب نظران وجود دارد که مجموع این عوامل را میتوان در ? مورد دولت ،رژیم ،فرد، جامعه و جامعه جهانی خلاصه نمود.دولت: باری بوزان به عنوان مبرزترین طرفدار این نظریه ،گونه های تهدید را در سه دسته تهدید های که متوجه ایده دولت ، وجود فیزیکی دولت و سازمان دولت وجود دارد قرار می دهد.لذا امنیت در این نظریه تنها متوجه دولت می باشد.رژیم: یکی از دیدگاههای که طرفداران اندکی دارد دیدگاهی است که مرجع امنیت را رژیم سیاسی می داند فلذا عناصر ماهیتی تهدید را در نسبت با موجودیت رژیم می سنجد. این تفکر در قرون گذشته مخصوصا زمان جاهلی و حکومت های طاغوتی بعد ازاسلام به وضوح مشاهده می شود. ودر زمان حاضر نیز حکومتهای که به روشهای غیر دموکراتیک وصرفا بوسیله زور بر روی کارآمده اند از این تفکر پیروی می کنند.فرد: قائلین به این دیدگاه رهائی از سلطه یعنی آزاد گذاشتن مردم(افراد وگروها) از فشارها ومحدویتهای فیزیکی ورسانه ای که انسانها را از دستیابی به اهدافشان باز می دارد راه تامین امنیت می دانند.جامعه جهانی: امنیت پژوهان قائل به این نظریه ،مرجع امنیت را ورای دولت و رژیم می پندارند و قائل به این مسئله اند که تهدیداتی که بقا وامنیت جهان را به مخاطره انداخته است خارج از حکومت ودولتها ست لذا نیاز به تاسیس سیستم امنیتی بین المللی در جهت مقابله با این تهدیدات احساس می شود.جامعه:در این دیدگاه که به اندیشه اسلام بسیار نزدیک می باشد، جامعه به عنوان مرجع امنیت در نظر گرفته می شود. در این دیدگاه تحصیل امنیت در گرو تثبیت وتقویت عقائد،هنجارها وارزش های اجتماعی وحفاظت از صورت بندی الگوهای سنتی، زبان،گویش،فرهنگ،مذهب،آداب ورسوم، تشکیلات وساختارهای اجتماعی وبه طور خلاصه حفظ ممیزه های هویت ملی جامعه وتداوم آن می باشد.با توجه به مطالب فوق می توان مدعی شد مقوله امنیت ملی حکومت اسلامی با الهام از مبادی معرفت شناسی ،جهان شناسی وانسان شناسی دینی پیوندی ناگسستنی با امنیت ملت اسلامی دارد. دردیدگاه اسلام امنیت پایدار در انحاء گوناگون آن من جمله امنیت اجتماعی مستلزم حفظ ارزش ها،هنجارها وسنت ها ودر یک کلمه هویت جامعه می باشد.در این جا لازم است آرای امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه ورهبرسیاسی درباره مرجع امنیت را به طور خلاصه مطرح گردد.در آرای امام سه مرجع جامعه، دولت ورژیم را برای امنیت میتوان یافت.منظور از رژیم در اندیشه امام باتوجه به فرهنگ علوم سیاسی ومطالبی که درباره خصوصیات رژیم در نظریات اندیشمندان علم سیاست مطرح شد تفاوت ماهوی می کند، البته عنوان رژیم بر آن اطلاق می شود اما از لحاظ کارکردتفاوت های بسیاری با مفهوم اصطلاحی می کند.حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران در دیدگاه امام از چنان اهمیتی برخوردار است که می توان به خاطر آن احکام اولیه شرعی را نیز تعطیل نمود. البته روشن است اهمیت حفظ نظام به این دلیل است که به عنوان ابزاری جهت برقراری احکام اسلامی و آموزه های شریعت در جامعه می باشدوتلاش برای امنیت آن به مثابه تقویت بنیان های دین و ارکان شریعت اسلامی میباشد ،فلذا با حکومت های غیردموکراتیک که برخاسته از امیال وهواهای نفسانی وحتی برخلاف قانون اساسی ، زمامداران آن میباشدتفاوت بسیاری دارد واز طرفی به علت پشتوانه ی مردمی می توان گفت امنیت نظام وابسته به امنیت جامعه می باشد، فلذا در صورت فقدان امنیت اجتماعی ،امنیت نظام هم به مخاطره خواهد افتاد. واز طرفی دولتی که برخاسته از این نظام و ملت اسلامی باشد به عنوان دارالاسلام قلمداد خواهد شدکه درنتیجه با توجه به آموزهای فقه سیاسی دفاع از آن در برابر تهدیدات اغیار وحفظ امنیت ملی آن برتمامی مسلمین واجب خواهد بود.با توجه به مباحث فوق نتیجه گرفته می شود،مرجع امنیت اجتماعی در آرای امام(ره)از لحاظ رتبی بر دو مرجع دیگر مقدم است ودو مرجع دیگر می توانند نتایج برقراری امنیت اجتماعی قلمداد بشوند.بعد از تبیین مرجع امنیت تعریف امنیت ملی تا حدودی روشن شد. امنیت ملی عبارت است از «توانائی جامعه در جهت تامین وصیانت از موجودیت فیزیکی، زیستی ومعیشتی،فرهنگی وارزشی مردم،سرزمین ونظام سیاسی،وارتقاء وبهینه سازی آن وتعقیب ونیل به اهداف ومنافع ملی در دوران جنگ وصلح در قبال تهدیدات داخای وخارجی» این تعریف را میتوان جامع تمام تعاریف امنیت ملی دانست که هم به جنبی اثباتی امنیت وهم جنبه منفی امنیت توجه دارد.مبنای ما در این نوشتار بر محوریت امنیت اجتماعی در میان دیگر انحاء امنیتها مانند امنیت ملی ، امنیت داخلی ،امنیت قضائی و.. می باشد.به این علت که اگر امنیت اجتماعی برقرار شود وتمام افراد جامعه با مسولیت شناسی که نسبت به یکدیگر احساس می کنند وهم چنین با روحیه عدالت طلبی ومبارزه با انحرافها وناهنجاری های موجود در جامعه، می توان به برقراری امنیت داخلی در مرحله اول وامنیت ملی در مرحله دوم امیدوار بود. اما در صورتی که ارزشهای اجتماعی ،سنتها وبه طور کلی سرمایه های اجتماعی یک جامعه از بین بروند باید منتظر انحلال تدریجی یک جامعه وبه تبع آن نظام از درون باشیم.انتظار وامنیت اجتماعیبعد از بیان مقدمه ای نسبتا طولانی که جهت فهم نوع رابطه میان انتظار وامنیت اجتماعی بسیار لازم می نمود،حال لازم است نوع رابطه میان انتظار با سرمایه های اجتماعی که پایه واساس امنیت اجتماعی می باشد با توجه به روایات وآموزه های دینی بررسی شود.با توجه به تعریفی که از انتظار داشتیم، وآن را به عنوان مرجع تمام اعمال وارزشهای اسلامی قلمداد کردیم،انسانی که به عنوان منتظر مهدی موعود(عج) می باشد همواره خود را در حضور امام می بیند وبا توجه به تاثیرات انتظار بروی از قبیل امید به آینده ای روشن یا امید به اینکه جزء منتظران حضرت قلمداد شود سعی در تکامل روحی واصلاح خویش و جامعه خود می کند.فلذا تلقی ما از انسان منتظر انسانی می باشد که در تمام ابعاد زندگی خویش سعی در رسیدن به آن سعادت ابدی ومنتظر واقعی بودن حضرت را دارد. با توجه به این مطلب اگر بخواهیم تاثیرات انتظار را بر امنیت به خصوص امنیت اجتماعی واکاوی کنیم می بایست عواملی که باعث ایجاد امنیت می شود وهم جنین عواملی که باعث امنیت زدائی می شود با توجه به آموزه های دین مبین اسلام مطرح کرده و مورد بررسی قرار دهیم.جهار مولفه امنیت زا در منطق اسلام وجود دارد:?- توحید: مهم ترین عنصر امنیت زادر اسلام اعتقاد به وجود خداوندی می باشد که به هیچ عنوان شریکی در او راه ندارد. این اعتقاد به علت همگرائی تمام مسلمانان وحتی بعضی از ادیان دیگر الهی متواند عاملی مهمی جهت وحدت وانسجام بیشتر که نتیجه آن امنیت وصلح چه در عرصه داخلی وچه در عرصه بین المللی باشد.?- ایمان: ایمان رتبه ای بالاتر از اسلام است. ایمان یعنی بعلاوه اعتقاد قلبی به اسلام ودستورات آن ،همراهی عمل ورفتار انسان را نیز باید به همراه داشته باشد.ایمان می تواند برای فرد آرامش،برای جامعه وفاق وهمدلی و برای جهان اسلام وحدت را به ارمغان بیاورد.دو عنصرفوق را می توان به عنوان یکی ازعالی ترین قواعد سیاسی اسلام دانست. به نوعی می توان با بهره گیری از این دو مولفه بدون توجه به مرزهای سیاسی بین کشورهای مسلمان وتنها در سایه توحید وایمان به خداوند، تمام ممالک اسلامی را متحد نموده وتجاوز وتهدید در قبال هر کدام از کشورهای اسلامی را تجاوز به امنیت دارالسلام دانست .اما متاسفانه برخی از کشورهای مسلمان بدون توجه به آموزهای بسیار کارساز و بدون خطاپذیری ، وارد معاهدات سیاسی ، امنیتی با کشورهای می شوند که بوی از انسانیت حتی از منظر معتقدات خود ندارند.?- ولایت: یکی از مولفه های امنیت که اگر درست تبیین نشود میتواند عاملی جهت امنیت زدائی باشد ولایت است .ولایت را می توان انتخاب رهبران صالح وتنظیم رابطه آنها با مردم که منجر به صیانت از جامعه وارزشهای اجتماعی می شود تفسیر کرد.?- سعادت: امنیت انسانی از طریق اولویت بخشی ارزش انسان برقدرت ، در مکتب اسلام تامین وتائید می شود.بعد از شناخت عوامل امنیت زا،می توان باشناخت عوامل امنیت زدا در تمام ابعاد امنیت مانند امنیت اجتماعی،اقتصادی،نظامی ودر سه سطح فردی، داخلی وملی در مستندات اسلامی و اندیشه عالمان دین به خصوص امام راحل (ره) وبرنامه ریزی صحیح در جهت مقابله باآن به رفع این عوامل همت گماشت.عوامل امنیت زدا را میتوان درموارد زیر خلاصه نمود:?- عوامل فرهنگی وفکری? ضعف انسجام اسلامی وهویت دینی وملی? اخلاق گریزی واخلاق زدائی از جامعه? کاهش قابلیت، باز تولید فرهنگی وناتوانی اندیشه ورزی? بی اعتمادی وناامیدی جامعه?- عوامل اقتصادی? وابستگی اقتصادی? مصرف زدگی? رواج رذایل اخلاقی در کسب وکار مانند ربا،طمع ورزی،احتکارو…? بی توجهی به اقتصاد ومعیشت مردم?- عوامل نظامی• ناهمراهی ملت با نیروهای مسلح• فاصله گرفتن نیروهای مسلح از دیانت ومعنویت• مداخله وحمله نظامی خارجیبعد از بیان مولفه های امنیت زا وامنیت زدا می بایست به ارتباط میان این عوامل ووظایف و خصوصیات منتظران با توجه به مستندات اسلامی اشاره نمود.مولفه های امنیت زا وخصوصیات منتظرانتمام مولفه های امنیت در جامعه اسلامی را می توان از خصوصیات منتظران ویاران حضرت بر شمرد.درباره ولایت پذیری ومطیع بودن یاران ومتظران حضرت،امام صادق(ع) می فرمایند«برای آن حضرت گنجهای است در طالقان ، نه از جنس طلا ونه از نقره بلکه مردانی ….که اطاعت وفرمان پذیری آنها از امام زمان(عج) بیشتر از اطلاعات کردن کنیزی از مالک خود می باشد»ایمان به خدا واعتقاد به امامت یاران مورد اشارهی بسیاری از روایات می باشد در این باره امام حسن عسگری (ع) به احمد بن اسحاق بن سعد اشعری فرمود« ای احمد بن اسحاق به خدا قسم (فرزندم) غیبتی خواهد داشت که جزء آنها که خداوند در اعتقاد به امامت او استوارشان کرده برای دعا در تعجیل فرجش موفقشان کرده، کسی دیگر از نابودی رهائی نخواهد یافت. به آن حضرت عرض کردم یابن رسول الله(ص)آیا غیبتش به طول می انجامد؟ فرمود آری: به خدا قسم،آنقدر طولانی می شودکه بیشتر معتقدان به او،از اعتقادشان بر می گردند وفقط کسانی بر اعتقاد به اوباقی می مانند که خداوند درباره ولایت ما ازآنها پیمان گرفته وایمان رادر قلبشان راسخ کرده ومورد تائیدشان قرار داده است»از احادیث فوق این نتیجه را برداشت نمودکه روحیه انتظار باعث افزایش ایمان،اطاعت پذیری از امام واعتقادبه امامت می شود.مولفه های امنیت زا ووظایف منتظرانوظایف منتظران در جهت امنیت با توجه به روایات بر دودسته می باشد.دسته اول: وظایفی که به عملکرد شخص منتظر در رفتارهای فردی خویش مرتبط می باشد.روایات این دسته با تبین خصوصیات یاران حضرت،وظایف منتظران را مشخص نموده اند. خصوصیاتی مانندپایداری واستقامت ،معرفت وشناخت ،صبر وشکیبائی ،تهذیب نفس ،عبادت ،اطاعت ،آمادگی را که جزء خصوصیات یاران می باشد را میتوان جزء وظایف منتظران آن حضرت نیز قلمدادکرد.دسته دوم: وظایفی که به عملکرد اشخاص به عنوان فردی از اعضای یک جامعه مسلمان تعلق دارد.در این گونه وظایف مسائلی مانند اصلاح جامعه از فساد در قالب دستور«امر به معروف ونهی از منکر» جلوه بیشتری دارد.فرمایشات امام سجاد (ع)به شخصی به نام اباخالد می تواند گواه بر این مطلب باشد. ایشان می فرمایند«ای اباخالد به درستی که مردم زمان غیبت مهدی(عج)آنان که معتقد به امامت او هستندودر انتظار ظهور او به سر می برندبا فضیلت ترین مردم همه زمانها می باشند زیرا خداوند متعال عقل وفهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزدآنان به منزله ظهورومشاهده گشته است، خداوند مردم آن زمان رابه منزله کسانی قرارداده است که در راه خدا ودر پیشگاه پیامبر(ص) با شمشیرجهادومبارزه می کنند.آنان در حقیقتا افراد با اخلاص وشیعیان صادق ما هستندوآنان دعوت کنندگان به سوی دین خدا به صورت سرّی وعلنی هستند وبعد حضرت فرمودانتظار فرج از بزرگترین اعمال است»نتیجه گیریچند نتیجه از مباحث مطرح در زمینه ارتباط میان انتظار وایجاد امنیت وصلح می توان برداشت نمود- فردی که دارای روحیه انتظار باشد به ارزشهای اسلامی وسنتهای مذهبی خویش که پایه های آن توحید،ایمان،ولایت وسعادت انسان است،اهمیت قائل است.- اهمیت دادن به ارزشهای دینی،مذهبی باعث تقویت سرمایه های اجتماعی که نتیجه آن برقراری امنیت اجتماعی می باشد.این نکته نباید مورد غفلت قرارگیرد که آنچه باعث برقراری امنیت اجتماعی می شود،امنیت فرد وپرورش احساسات مذهبی،دینی وی می باشد،لذا بازهم تکرار می کنیم امنیت اجتماعی در سایه امنیت فرد به وجود می آید.- برقراری امنیت اجتماعی باعث ایجاد امنیت در ابعاد دیگرجامعه مانند ابعاد اقتصادی،فرهنگی و.. ودر سه لایه ،داخلی،ملی وبین المللی می شود،که نتیجه آن آمادگی جامعه برای ظهور ونزدیک شدن آن به روز موعود می باشد.فهرست منابع?- قرآن کریم?- نهج البلاغه(ترجمه محمد دشتی)،قم،موسسه تحقیقاتی فرهنگی امیر المومنین(ع)،?????- ری شهری، محمد: میزان الحکمه،قم ، دارالحدیث،?????- مجلسی،محمد باقر: بحارلانوار،بیروت،موسسه الوفاء،?????- طوسی،محمد بن حسن: التهذیب،تهران،دارالکتب الاسلامیه،???? شمسی?- شیخ صدوق :کمال الدین واتمام النعمه،قم،دارالکتب الاسلامیه،?????- نهج البلاغه(صبحی صالح)،قم،موسسه دارالهجره،?- میانجی، نسرین و گودرزی، مجتبی: کتاب انتظار،قم،شباب الجنه،?????- علامه حلی: منتهى المطلب فی تحقیق المذهب،مطبعة الحاج أحمد آغا و محمود آغا، ????ق??- حسینیان، روح الله: چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه،تهران،مرکزاسناد انقلاب اسلامی،??????- صفار، محمد بن حسن: بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)، قم،مکتبه آیه الله العظمی مرعشی نجفی،??????- لکزائی، نجف ،«اصول رهیافت امنیتی پیامبردر قرآن کریم» ، فصلنامه علوم سیاسی، شماره??- افتخاری،اصغر،«ساختار وتاویل امنیت» ، فصلنامه مطالعات راهبری،شماره مسلسل ????- مرکز اطلاعات ومدارک علمی ایران:فرهنگ علوم سیاسی،تهران،??????- باقرزاده،محمدرضا:ضمانت اجراهای صلح وامنیت بین المللی،قم،موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)،??????- محمد بن حسن،طوسی:مصباح المتهجد ،بیروت،موسسه الاعلی للمطبوعات،??????- تقی لو،فرامرز،«رابطه سرمایه اجتماعی وامنیت اجتماعی»،فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره مسلسل ????- نمله ،علی کریمی،« شناسائی مرجع امنیت دررویکرد امنیت ملی امام خمینی(ره)»، فصلنامه مطالعات راهبردی شماره مسلسل ?? برداشت شده است??- افتخاری، اصغر،«مرزهای گفتمانی نظریه اسلامی امنیت؛ گذراز جامعه جاهلی به جامعه اسلامی»، فصلنامه مطالعات راهبردی،شماره مسلسل ????- حر عاملی ،محمد بن حسن:اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،قم،بی نا??- صافی،لطف الله:منتخب الاثرفی الامام الثانی عشر(عج)،قم،موسسه السیدة المعصومه،????سیّد مهدی روحبخش
چکیده انتظارامام زمان علیه السلام دارای کارکردها و پیامدهای مختلفی است . دراین مقاله، به کارکردکنترل اجتماعی میپردازیم. کارکردکنترل اجتماعی با دومکانیزم بحث شده است؛ یکی مکانیزم درونی ودیگری مکانیزم بیرونی. در مکانیزم درونی، احساس حضورامام، در رفتار افراد منتظر تاثیرگذار است. در مکانیزم بیرونی، از جامعهپذیری و نظارت اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) در جایگاه دوعامل بیرونی درکاهش ناهنجاریها بحث شده است. کلیدواژهها: انتظارامام زمان، کارکرد، ناهنجاری، کنترل اجتماعی، جامعهپذیری، امربه معروف ونهی از منکر. مقدمه انتظار امام زمان علیه السلام در جایگاه یک استراتژی جدی شیعه، میان منتظران آن حضرت، دارای کارکردهای مختلفی است. در این مقاله، ما به دنبال آنیم که نقش انتظار حقیقی وسازنده را در رفتارهای فردی و اجتماعی منتظران بیان کنیم. انتظار حقیقی و سازنده، انتظاری است که جامعه منتظران را به کاهش ناهنجاریها وانحرافات وادار میکند، وگرنه نشستن ودر انتظار مصلح جهانی بودن از یک طرف و شیوع گناه وجرم وناهنجاریها درجامعه از طرف دیگر، ازکارکردهای انتظار حقیقی وسازنده به شمار نمیآید. بنابراین، انتظار حقیقی، جامعه را به سوی کاهش انحرافات وناهنجاریها دعوت میکند. ما دراین مقاله، با سه مکانیزم احساس حضور، جامعهپذیری فرهنگ انتظار و امر به معروف و نهی ازمنکر، به کارکرد انتظار امام زمان علیه السلام پرداختهایم. از کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت، آراستگی جامعه به هنجارها و خوبیها و پیراستن از ناهنجاریها و بدیها است. «کنترل اجتماعی به مکانیسمهایی اطلاق میشود که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری وجلوگیری ازناسازگاری به کار میبرد. [1]» . بر همین اساس، مهمترین کارکرد اجتماعی انتظار، کنترل اجتماعی است؛ یعنی دوری جستن از انحرافات و ناهنجاریها و گرایش به ارزشها و هنجارهای دینی. امام صادق علیه السلام میفرماید: [2] در این کلام، منتظر واقعی کسی معرفی شده است که خود را با ورع و پرهیزکاری و دوری جستن از ناهنجاریها و آراستن به هنجارها و خوبیها وفق میدهد؛ پس یکی از وظایف منتظران امام زمان علیه السلام در عصر غیبت، دوری جستن از انحرافات و ناهنجاریها است. با توجه به ناگهانی بودن امر ظهور امام زمان علیه السلام ، آن حضرت، همه شیعیان و منتظران را به اعمال پسندیده و دوری جستن از بدیها و ناهنجاریها فراخوانده و میفرماید: هریک از شما باید آنچه را موجب دوستی ما میشود، پیشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودی ما میشود، دوری گزیند؛ زیرا فرمان ما یکباره و ناگهانی فرا میرسد. آن زمان، توبه و بازگشت، برای کسی نفع و سودی ندارد و پشیمانی از گناه، کسی را از کیفر ما نجات نمیبخشد. [3] بنابراین از آثار و کارکردهای اجتماعی انتظار حقیقی امام زمان علیه السلام ، کنترل اجتماعی و دوری جستن از انحرافات و ناهنجاریها است و منتظر واقعی، هرگز خود را به گناه و بدیها و زشتیها آلوده نمیکند. بنابر آنچه در توقیع مقدس از ناحیه امام زمان علیه السلام به شیخ مفید صادر شده است علت طولانی شدن غیبت را، اعمال ناپسند و زشت شیعیان دانستهاند و فرموده است: «تنها چیزی که ما را از شیعیان پوشیده میدارد، همانا چیزهای ناخوشایندی است که از شیعیان به ما میرسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نداریم» [4]. پس انتظار صحیح و واقعی، فرد منتظر را به اصلاح خویشتن و جامعه وامیدارد و نوعی سنخیت بین اعمال و رفتارمان با امام زمان علیه السلام ایجاد میکند. اینکه در حدیث آمده است کسی که به امام زمان علیه السلام معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است، بیانگر این است که انسان، وقتی از مرگ جاهلی گریخته است که با معرفت امام عصر علیه السلام خود را از هدایتهای آن حضرت بهرهمند کند، و اوامر و نواهی او را که همان دستورات و منهیات اسلام است، رعایت نماید؛ لذا در سایه این معرفت و شناخت، شخص منتظر خصوصاً وجامعه منتظر عموماً، خود را به رعایت هنجارهای دینی (دستورات دین اسلام) ملزم میداند و این، عاملی است در راستای کنترل اجتماعی؛ لذا انتظار در جامعه، کارکرد کنترل اجتماعی را ایفا میکند و جامعه را برای ظهور امام زمان علیه السلام آماده و مهیا میگرداند. انتظار حضرت مهدی علیه السلام با دو مکانیزم، عامل کنترل و نظارت اجتماعی به شمار میرود و باعث کاهش ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی میشود. الف. مکانیزم درونی که با احساس حضور امام حاصل میشود؛ ب. مکانیزم بیرونی که به وسیله جامعهپذیر کردن انتظار حضرت مهدی علیه السلام حاصل میشود و مردم، به ارزشها و هنجارهای دینی و مهدوی گرایش مییابند. همچنین به وسیله نظارت اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) جامعه از بدیها و ناهنجاریها دوری میگزیند؛ لذا این مکانیزم بیرونی، هم شامل جامعهپذیری میشود و هم شامل نظارت و کنترل اجتماعی. لذا در این نوشتار ما به سه بخش میپردازیم: - احساس حضور امام در شخص منتظر که عاملی است در کاهش ناهنجاریها؛ - جامعهپذیر کردن انتظار حضرت مهدی علیه السلام که عاملی است در گسترش مهدویت و نهادینه کردن فرهنگ انتظار؛ - دعوت به امر به معروف و نهی از منکر که عاملی است در جهت کنترل و نظارت اجتماعی. از آنجا که برخی جامعهشناسان، فرایند نظارت اجتماعی را ادامه دهنده بحث جامعهپذیری میدانند و هر دو را، مکمل یک دیگر در نظر میگیرند، ما در این نوشتار، به هر دو بحث اشاره میکنیم. 1. احساس حضور شخص منتظر در عصر غیبت، خود را در مرآی و منظر امام خویش میداند و به درجهای میرسد که امام عصر را شاهد و ناظر بر اعمال خویش میبیند. این احساس حضور که در سایه انتظار امام زمان علیه السلام به دست میآید، به کنترل اجتماعی در جامعه میانجامد و جامعه و افراد را از انحرافات باز میدارد. در زیارت روز جمعه امام زمان علیه السلام آمده است: «سلام بر تو ای چشم خدا میان آفریدگان!» [5] یکی از القاب امام زمان عین الله است؛ یعنی امام زمان، چشم خداوند میان بندگان است. با این وصف، منتظر واقعی، همیشه احساس حضور میکند و این احساس حضور در محضر امام زمان علیه السلام ، او را از ارتکاب گناه و ناهنجاریها باز میدارد و پیوسته مراقب مجموعه گفتارها و رفتارهای خود خواهد بود، تا عملی برخلاف رضای امام عصر علیه السلام از او صادر نشود. همچنین آن حضرت، در توقیع شریفش به شیخ مفید میفرمایند: «ما به اخبار شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما، بر ما پنهان نیست» [6] و در ادامه میفرماید: «ما هرگز از سرپرستی و رسیدگی به شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم». این کلمات نورانی، نمونهای از آگاهی و محبت و مراقبت دائمی امام زمان علیه السلام به شیعیان و دوستانش است و نشان از این دارد که شیعیان، همواره در منظر و مرأی امام عصر علیه السلام هستند. با این اوصاف، منتظر حقیقی، همواره احساس حضور میکند؛ بنابراین، احساس حضور، عامل درونی و مکانیزم درونی برای کاهش ناهنجاریهای اجتماعی به شمار میآید. همچنین روایاتی که میگوید نامه اعمال و کردار شیعیان و انسانها، هفتهای دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) به محضر حضرت عرضه میشود، حاکی از این است که همه اعمال و رفتار انسانها در نظر امام عصر علیه السلام است؛ بنابراین انتظار حقیقی، انسانهای منتظر را به مراقبت از خویش و رعایت هنجارها دعوت میکند. پس اثر و کارکرد احساس حضور، کنترل و نظارت اجتماعی است. به تعبیر دیگر، به کاهش ناهنجاریها میانجامد؛ زیرا «میان انتظار و عمل مورد پذیرش منتظر، تلازم منطقی وجود دارد و در غیر این صورت، انتظار، امری بیمعنا خواهد بود. » [7] نمونهای از اوج احساس حضور ابوبصیر میگوید: با امام باقر علیه السلام وارد مسجد شدم و مردم در حال رفت و آمد بودند. امام علیه السلام خود را از دیدگان مردم غایب کرده، به من فرمود: «از مردم بپرس آیا مرا میبینند؟» من با هرکس ملاقات کردم و از او پرسیدم: آیا امام باقر علیه السلام را دیدی؟ میگفت: «نه». تا این که فردی نابینا به نام ابو هارون وارد شد. امام علیه السلام فرمود: «از این مرد بپرس». به او گفتم: «آیا امام را دیدی؟» ابوهارون در جواب گفت: «مگر او اینجا نایستاده است؟» ابوبصیر گفت: از او پرسیدم: «تو از کجا از این مطلب آگاه شدی؟» ابو هارون گفت: «چگونه به آن، علم و آگاهی پیدا نکنم؛ در حالی که امام، نوری است آشکار؟!» آنگاه ابوبصیر میگوید: شنیدم که امام باقر علیه السلام به مردی از اهل آفریقا میفرمود: «حال راشد چگونه است؟» او گفت: «از آفریقا که بیرون آمدم، زنده و سالم بود و به شما سلام رساند». امام فرمود: «خدا او را رحمت کند!» مرد آفریقایی پرسید: «او ُمرد؟» امام فرمود: «آری». او پرسید: «چه زمانی؟» امام فرمود: «دو روز پس از بیرون آمدنت از آفریقا مُرد» . . . آن گاه امام فرمود: آیا معتقدید برای ما دربارة شما، چشمانی نظارهگر و گوشهایی شنوا وجود ندارد؟ چه بد است آنچه به آن عقیده دارید! به خدا سوگند! بر ما هیچ چیز از اعمال شما پنهان نیست؛ پس همه ما را نزد خود حاضر بدانید و خودتان را به کارهای پسندیده عادت دهید و اهل کارهای نیک شوید، تا این حقیقت را بشناسید. [8] بنابراین کارکرد احساس حضور امام زمان، دوری جستن از لغزشها و ناهنجاریها است و احساس حضور عامل درونی برای نظارت و کنترل در اجتماع به شمار میآید؛ بنابراین منتظران واقعی، خود را به هنجارها و ارزشها عادت میدهند. پارسونز، درکنترل و نظارت اجتماعی به «توسل به وجدان افراد از طریق مطرح کردن معیارهای درست و نادرست در یک سیستم اخلاقی» [9] معتقد است. احساس حضور را میتوان نوعی توسل به وجدان افراد منتظر دانست که از این طریق، اعمال خود را با معیارهای انتظار حقیقی مطابق کرده و از اعمال انحرافی و ناهنجاریها دوری میجویند. 2. جامعهپذیرکردن انتظارامام زمان علیه السلام پیش از پرداختن به مبحث مذکور، لازم است دربارة جامعهپذیری و نظارت و کنترل اجتماعی بحثی انجام شود، تا تفاوتها روشن گردد. 1ـ2. تفاوت جامعهپذیری با نظارت اجتماعی نظارت اجتماعی، مجموعه فراگردهای جامعهپذیری و به ویژه فشاری است که افراد، از جانب سایران در جامعه حس میکنند. این فشار، باعث میشود رفتار آنها در راستای همرنگی و متابعت از جامعه سوق داده شود و انسجام جامعه حفظ گردد. [10] طبق این تعریف، نظارت اجتماعی، از مجموعه فراگردهای جامعهپذیری و کنترل اجتماعی است؛ لذا برخی اندیشوران از جمله کازینو جامعهپذیری را جزئی از فرایند نظارت اجتماعی میدانند و برخی دیگر، نظارت اجتماعی را «ادامه فرایند جامعهپذیری» [11] پنداشتهاند. بنابراین جامعهپذیری و کنترل اجتماعی هر دو، فرایندی هستند که مکمّل یکدیگرند؛ به گونهای که جامعهپذیری، به دنبال همنوایی جامعه است و کنترل اجتماعی، به دنبال کاهش ناهنجاریها. «فرایند کنترل اجتماعی و فرایند اجتماعیشدن (جامعهپذیری) دو روی یک سکه و دو جنبه از یک واقعیت تام هستند.» [12] هر جامعه برای بقا و همنوایی افراد جامعه با ارزشها و هنجارها، به دو فرایند اکتفا میکند؛ یکی جامعهپذیری که در این باب به انتقال فرهنگ و ارزشها میپردازد و دیگری نظارت اجتماعی که از بروز تخلف جلوگیری میکند. بر این اساس، ما به دو بحث میپردازیم؛ یکی فرایند جامعهپذیری انتظار و دیگری نظارت و کنترل اجتماعی که هر دو در کاهش ناهنجاریها مؤثرند. در جامعهپذیری موفق، ارزشها و هنجارهای اجتماعی، درونی میشود؛ به گونهای که این هنجارها با فرد یگانه میگردد و او، خود را به انجام آن ملزم میبیند و بدون این که تحت فشار یا نظارت بیرونی قرار بگیرد، به این هنجارها و ارزشها عمل میکند. در این حالت، فرد، لحظه به لحظه احساس نمیکند که به او فرمان داده میشود و عوامل بیرونی به او حکم میرانند؛ بلکه خود به خود، هنجارهای اجتماعی را عمل میکند و سرچشمه همنوایی او با هنجارهای اجتماعی، انتخاب آگاهانه خود او است، نه عوامل بیرونی. [13] لذا اگر فرایند جامعهپذیری در جامعهای موفق عمل نکند، نوبت به نظارت و کنترل بیرونی میرسد، تا در این فرایند، جلوی انحرافات و ناهنجاریها گرفته شود؛ بنابراین، جامعهپذیری و کنترل اجتماعی، هر دو مکمل یکدیگرند؛ یعنی «هر چه عملکرد جامعهپذیری مؤثرتر و موفقیتآمیزتر باشد، میزان کجروی، کمتر و بالتبع، نیاز به نظارت اجتماعی کاهش خواهد یافت. در مقابل، هر چه فرایند جامعهپذیری، دارای نقصان باشد، جامعه باید به مراتب، هزینههای بیشتری را برای نظارت اجتماعی بپردازد. » [14] بر این اساس، ما، هم به جامعهپذیری انتظار میپردازیم و هم به مبحث کنترل و نظارت اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) که از آثار اجتماعی انتظار مثبت به شمار میآید؛ چرا که انتظاری که انسانها را به گناه و معصیت دعوت کند یا آنها را از گناه و معصیت دور نسازد، انتظار مثبت و سازنده نیست، بلکه انتظار مخرّب و ویرانگر است. به اعتقاد برخی محققان جامعهشناس، سه عامل اصلی در بروز انحرافات رفتاری وجود دارد که یکی از آن عوامل، «آموزش ناکافی اعضای جدید جامعه در زمینه نظام اجتماعی» [15] است؛ لذا با فرایند جامعهپذیرکردن انتظار، میتوان فرهنگ مهدویت و انتظار را در جامعه و نسل جدید نهادینه کرد و از بروز برخی ناهنجاریها جلوگیری کرد. عامل دوم، «فشار نقش اجتماعی یا صدمات ناشی از برعهدهگرفتن دو نقش متفاوت که ناشی از تلاش برای قراردادن فرد، با نیازهای شخصی وی، درنقش معینی درنظامی است که نیازهای دیگری دارد» [16] که این، باعث تعارض در شخصیت فرد و نقشی میشودکه جامعه به او محول کرده است و این امر، عاملی برای بروز انحرافات میشود [17]. عامل سومی که در بروز انحرافات مؤثر است، عبارت است از «ارزشهای متعارض که ناشی از وجود معیارهای متنافر در بطن نظام ارزشی هستند»؛ [18] لذا قائلان به انتظار ویرانگر، قائل به گسترش گناه و اشاعه فحشاء هستند و انتظار را در رواج فساد و گناه دنبال میکنند، تا به این وسیله، ظلم و جور گسترش یابد و زمینه ظهور امام زمان علیه السلام به خیال خودشان محقق شود؛ در حالی که انتظار صحیح، باید انسانها را از گناه و معصیت باز دارد. وجود چنین تفکری در برخی گروهها سبب شده است برخی افراد دچار تعارض در رفتار شوند و این، همان عاملی است که در بروز انحرافات مؤثر است. با بیان انتظار صحیح و نقش امر به معروف و نهی از منکر که از وظایف منتظران حقیقی امام زمان علیه السلام است، میتوان جلوی این فکر خطرناک را گرفت و جامعه را از رواج و گسترش فساد و معصیت باز داشت. بر همین اساس، ما، هم به بحث جامعهپذیری فرهنگ مهدویت و انتظار میپردازیم و هم به بحث امر به معروف و نهی از منکر در جایگاه عامل بیرونی برای نظارت و کنترل اجتماعی که هر دو مکانیزم، عاملی است در جهت کاهش ناهنجاریها. 2-2. تعریف جامعهپذیری جامعهپذیری (اجتماعی شدن) که از دوران طفولیت آغاز میشود، فرایندی است که توسط آن، فرد با فراگیری گرایشها، اندیشهها و انگارههای رفتار مورد پسند جامعه ـ از طریق تماس با دیگران ـ نقشهایی را که تعیین کننده رفتار اجتماعی او است و با پایگاه وی در گروههای مختلف اجتماعی انطباق دارد، بر عهده میگیرد. در جریان جامعهپذیری است که شخصیت، تکوین میپذیرد. [19] 3ـ2. عوامل جامعهپذیری برای تحقق جامعهپذیری، کارگزارانی لازم است که عبارتند از: 1. خانواده 2. گروه همسالان 3. مدرسه، مسجد و نهادهای آموزشی و مذهبی و 4. وسائل ارتباط جمعی. 1ـ3ـ2. جامعهپذیری در خانواده ایرانی خانواده، نخستین نهاد اجتماعی است که شخص، در آن پا به عرصه زندگی میگذارد و اولین پایههای تربیتی و تعلیمی در آن گذارده میشود. در ایران، خانوادهها، دارای امتیازهایی هستند از جمله: 1. «خانواده در ایران، از استحکام خوبی برخوردار بوده، بسیاری از کارکردهای خود را حفظ کرده است. » [20] کارکرد تعلیم و تربیت که در رأس آن، آموزش دینی به کودکان است، هنوز در رأس کارکردهای خانواده در جامعه ایرانی به شمار میآید. 2. دومین خصوصیتی که به سبب وجود آن، خانواده در ایران، اهمیت فراوانی در جامعهپذیری افراد دارد، این است که در بیشتر خانوادهها، مادران، خانهدار هستند و پیوسته با فرزندان خود تعامل دارند. [21] خانوادهها میتوانند با مهم جلوه دادن انتظار وآموزش آن، جامعهپذیری انتظار را میان فرزندان خود نهادینه سازند؛ لذا خانواده، پایگاه مهمی در جامعهپذیری فرهنگ انتظار و مهدویت به شمار میآید. 2ـ3ـ2. گروه همسالان ارتباط چهره به چهره و عاطفی و غیر رسمی که گروه همسالان با هم دارند، بیشترین تأثیر را در جامعهپذیر کردن آنان بر عهده دارد. این گروه، به راحتی از یکدیگر متأثر میشوند و یکی از مهمترین عاملها در جامعهپذیری افراد، گروه همسالان به شمار میآیند. «بیشترین تأثیر گروه همسالان را باید در دوران نوجوانی و جوانی دانست. طبیعی است هر مقدار تعداد نوجوانان و جوانان یک جامعه بیشتر باشد، اهمیت گروه همسالان نیز در آن جامعه بیشتر میشود. [22]» ایران، یکی از کشورهایی است که از جمعیت جوان برخوردار است. در سالنامه آماری کشور در آبان ماه 1375 جمعیت نوجوان و جوان را چنین ذکر کرده است: [23] سن جمعیت 19ـ15 7115547 24ـ20 5221982 29ـ 25 4709154 34ـ 30 3980066 هر قدر گروه همسالان ایران، با عقاید دینی و مذهبی، از جمله فرهنگ انتظار و مهدویت، بیشتر آشنا و مأنوس باشند، میتوانند در همسالان خود تأثیر زیادی بگذارند. با توجه به جوان بودن کشورما ضرورت وجود راهکارهای مختلفی از جمله آموزش جوانان وآشنا کردن آنان با مباحث مهدویت، بیشتر احساس میشود، تا در پرتو این راهکارها، فرهنگ انتظار، میان جوانان نهادینه گردد. 3ـ3ـ2. مساجد و نهادهای مذهبی و آموزشی یکی از کارگزاران جامعهپذیری در ایران، مساجد و نهادهای مذهبی و آموزشی است. دین، میتواند عامل بسیار مهمی در جامعهپذیر کردن افراد باشد؛ به ویژه جامعه ایرانی، جامعه اسلامی و دینی است و مساجد و نهادهای مذهبی، پایگاه مهمی در جامعهپذیرکردن افراد به شمار میآیند. «افراد، در جریان آشنایی با نهادها و اماکن ویژهای چون مسجد، حسینیه، هیأتهای مذهبی و شرکت در مراسم نماز جماعت، عزاداری، مجالس و محافل دینی، مستقیماً با بخش مهمی از ارزشها و هنجارهای خاص جامعه آشنا شده و خود را با آن هماهنگ [24] میسازند»؛ لذا این پایگاههای مذهبی، میتوانند عامل مهمی در انتقال فرهنگ صحیح انتظار امام زمان علیه السلام و مهدویت باشند. نهاد مدرسه و آموزش و پرورش هم با طرح مباحث مهدویت و انتظار امام زمان علیه السلام در کتابهای بینش و اندیشه اسلامی و پرداختن به مسائل اصلی و ریشهای انتظار صحیح، میتواند جوانان ایران را در جامعهپذیر کردن فرهنگ انتظار و مهدویت یاری کرده و در پرتو این جامعهپذیری، جوانان را از هر نوع آسیب حفظ نماید. 4ـ3ـ2. وسایل ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامهها و مجلات) با توجه به این که یکی از کارکردهای وسائل ارتباط جمعی، کارکرد آموزشی است، این وسیله، در جامعهپذیر کردن فرهنگ انتظار، نقش بسزایی دارد. وسائل ارتباط جمعی، میتوانند با طرح مباحث و میزگردهایی دربارة مهدویت و انتظار و آثار انتظار مثبت، به نقش نظارتی انتظار توجه دهند و جوانان را به دوری از ناهنجاریها دعوت کنند. راهکارهای جامعهپذیر کردن انتظار، توسط وسایل ارتباط جمعی چنین است: 1. طرح مباحثی دربارة فرهنگ انتظار و مهدویت در قالب میزگردهای علمی؛ 2. پخش دعاهای منسوب به حضرت مهدی علیه السلام (دعای ندبه، دعای عهد، زیارت آل یس، . . . )؛ 3. تهیه فیلمهایی با موضوع مهدویت و انتظار و آثار سازنده آن؛ 4. چاپ و انتشار مجلههایی دربارة بحث انتظار و مهدویت (اعم از ماهنامه و فصلنامه). بنابراین عواملی از جمله نهاد خانواده، مدرسه و نهادهای مذهبی، گروه همسالان و وسائل ارتباط جمعی، هر کدام به نوبه خود میتوانند فرهنگ انتظار مثبت و انتظار سازنده را در جامعه رواج داده و نهادینه کنند، تا به این وسیله، افراد جامعه با جامعهپذیری مهدوی، خود را از فساد و گناه و معصیت دور سازند. ما در این بخش، به راهکارهای کلی جامعهپذیر کردن فرهنگ انتظار میپردازیم، تا هر کدام از عوامل و کارگزاران جامعهپذیر از این راهکارها و قالبها برای ترویج بحث انتظار امام زمان علیه السلام استفاده کرده و آن را تبلیغ نمایند. 4ـ2. راهکارهای کلی جامعهپذیر کردن انتظار 1ـ4ـ2. گرامیداشت مراسم نیمه شعبان نیمه شعبان، عید انتظار است. عید به نمایش گذاشتن شادمانیها و مراسمی است که به واسطه آن، میتوان انتظار را جامعهپذیر کرد. مراسم نیمه شعبان، یعنی اعلان آمادگی و وفاداری به حضرت ولیعصر علیه السلام و آمادگی ظاهری و باطنی برای ظهور آن حضرت. این شادیها و آذینبندیها همه بدان سبب است که ما منتظر مصلح جهانی هستیم. در قالب این مراسم و شور و نشاط نیمه شعبان، میتوانیم فرهنگ انتظار و کارکردهای آن را به افراد منتظر بیان کنیم، تا منتظران، همان طور که ظاهراً آمادهاند، باطن خویش را هم آراسته کنند، تا حقیقتاً منتظر امام زمان علیه السلام به شمار روند. 2ـ4ـ2. برگزاری مراسم ادعیه خاص حضرت مهدی علیه السلام برگزاری و شرکت در مراسم دعاهای منسوب به امام زمان علیه السلام راهی است برای انتقال مباحث انتظار. با تأمل و تدبر در این ادعیه، معرفت و شناخت ما به امام زمان علیه السلام کاملتر شده و به آن حضرت، بیشتر احساس نیاز میکنیم. تدبر در مضامینی از جمله: (بخشی از دعای عدیله)، [25] (بخشی از زیارت امام زمان در روز جمعه)، [26] (بخشی از دعای ندبه) [27] و مضامینی دیگر که در سایر دعاها آمده است، فرهنگ انتظار را در افراد منتظر، جامعهپذیر و نهادینه میکند و زمینه ظهور امام زمان علیه السلام را فراهم مینماید؛ لذا با برپایی این مراسم و شرکت در آن، فرهنگ انتظار، در وجود افراد جامعه نهادینه میشود و زمینه اصلاح فرد و جامعه، فراهم میگردد. 3ـ4ـ2. توجه به اماکن ویژة منسوب به امام زمان علیه السلام (مسجد جمکران و سهله) مسجد جمکران، جایگاه میلیونها انسان علاقهمندی است که به شوق دیدار و توسل جستن به آن بزرگوار، در آن جمع میشوند و به دعا و نیایش میپردازند. عبادت و دعا در این اماکن مقدس، یکی از راهکارهای جامعهپذیر کردن فرهنگ انتظار به شمار میرود. 4ـ4ـ2. هدیه فرستادن به نیابت از حضرت مهدی علیه السلام (از قبیل صدقه دادن، به جا آوردن طواف، نماز خواندن و اعمال مستحبی دیگر) یکی از راهکارهای دیگر جامعهپذیر کردن انتظار میان نسل جوان و افراد جامعه، این است که همواره به یاد امام زمان علیه السلام باشیم و به نیابت آن حضرت، اعمال مستحبی را انجام دهیم؛ چرا که منتظِر، همواره به یاد منتظَر (امام زمان علیه السلام ) است و این، نشانة علاقه و محبت به آن حضرت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ بندهای ایمان نیاورد، تا این که من، نزد او از خودش محبوبتر باشم، و خاندانم از خاندان خودش نزد او محبوبتر باشند، و عترت من نزد او از عترت خودش محبوبتر باشند، و ذات من از ذات خودش نزد او محبوبتر باشد. [28] با ترویج این راهکارهای کلی در خانواده، مدرسه، نهادهای مذهبی و وسایل ارتباط جمعی، فرهنگ انتظار در افراد نهادینه میشود و این، خود عاملی است در کاهش ناهنجاریها. 3. نظارت و کنترل اجتماعی مکانیزم سومی که برای کاهش ناهنجاریها درعصر غیبت، مؤثر به حساب میآید، امر به معروف و نهی از منکر در جایگاه عامل کنترل اجتماعی است. «کنترل اجتماعی، کلیه فرایندهایی را دربرمیگیرد که جامعه و گروههای تشکیل دهنده آن، توسط آنها بر رفتار افراد جامعه تأثیر نهاده و آنان را به همنوایی با هنجارهای گروه سوق میدهند.» [29] نظارت و کنترل اجتماعی که از کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی علیه السلام محسوب میشود، به این معنا است که منتظر امام زمان علیه السلام هرگز خود رابه گناه و فساد و رواج آن، آلوده نمیکند؛ بلکه انتظار، زمینهای میشود برای اصلاح خود و جامعه. بر این اساس، انتظار حقیقی «مانع حل شدن آدمی در محیط فساد یا تسلیم شدن برابر آن است . . . که پیوسته آنها را به مقاومت و خویشتن داری دعوت میکند و برابر امواج نیرومند فساد و تباهی مصونشان میدارد. » [30] 1ـ3. برداشت انحرافی عدهای از انتظار انتظار سازنده و صحیح، انتظاری است که انسان را به عمل و حرکت و پویایی و امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به خدا و جهاد فی سبیل الله فرا میخواند؛ [31] اما گروهی، از انتظار، برداشت انحرافی کردهاند و معتقدند یکی از زمینههای ظهور، رواج فساد و ظلم در جامعه است. ]به عقیدة برخی[ هر گناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حقکشی و هر پلیدی، به حکم این که مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا «الغایات تبرر المبادی»؛ هدفها، وسیلههای نامشروع را مشروع میکنند؛ پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. » [32] این برداشت از انتظار، ویرانگر و قشری است. این گروه که به انجمن حجّتیه معروفهستند، «در ظاهر، با فساد مخالفند؛ ولی در عمق ضمیرشان، به اشاعه ظلم و فساد برای تسریع ظهور مهدی، به عنوان تقویت زمینههای منفی که لازمه قیام حضرت است، رضایت میدهند». [33] «این گروه، قائلند برای تحقق انقلاب مهدی، باید زمینههای منفی در جامعه، مثل تبهکاری و ستمگریها گسترش پیدا کند». [34] همچنین قائلند که «در اثر شیوع گناه و فحشا، مردم، بدترین خلق خدا در روی زمین میشوند و خداوند، آنها را به سه بلا دچار میکند:1. جور سلطان، قحطی زمان، ستم حکام؛ 2. مردم از هم بیزار شده و همدیگر را مورد لعن قرار داده، به روی هم آب دهان میاندازند و شهادت به کفر یکدیگر میدهند؛ 3. گرانی، قحطی، زلزلههای پیاپی، قتل و غارت، شیوع گناه و فساد و . . . » [35]. بر همین مبنا قائلند این گناهان، ظهور حضرت را محقق میکند؛ همانگونه که در حدیث آمده است: «یملاء الله عزوجل به الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً»؛ [36] لذا با حکام جور و ستمگر و سلاطین، به مبارزه برنمیخیزند، تا ظلم و فساد گسترش پیدا کند. حضرت امام خمینی5 هم در واکنش به این جریان انحرافی به ایراد سخن پرداخته و فرمود: یک دستهای میگفتند که: خوب! باید عالم پرمعصیت بشود، تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند؛ گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود… . [37] یک دستهای از این بالاتر بودند و میگفتند: باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت علیه السلام تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته بین این دسته، منحرفهایی هم بودند. [38] این دیدگاهها، دیدگاه انحرافی از انتظار امام زمان علیه السلام است که ما به نقد آن میپردازیم و معتقدیم منتظر واقعی، هرگز خود را به گناه و معصیت آلوده نمیکند و به ترویج آن هم نمیپردازد. 2ـ3. نقد این نظریه 1ـ2ـ3. لازمه این تفکر انحرافی، نفی دستورات اسلام، به ویژه نفی امر به معروف و نهی از منکر است. امام خمینی1 میفرماید: «اگر هر روایتی بیاید که نهی ازمنکر را بگوید نباید کرد، این راباید به دیوار زد. اینگونه روایت، قابل عمل نیست». [39] شهید مطهری1 این نوع برداشت را نوعی اباحیگری میداند و لازمه این برداشت را تعطیلی در حدود و مقررات اسلامی شمرده و معتقد است این نوع برداشت، با موازین اسلامی و قرآنی موافق نیست و لازمه این نوع تفکر، این است که به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نگاه عداوتگونهای نگریسته شود. [40] به قول حضرت امام، لازمه این تفکر انحرافی، این است که ما باید دعاگوی آمریکا و صدام باشیم، به دلیل این همه ظلم و فسادی که در جهان میکنند. [41] 2ـ2ـ3. این طرز تفکر، شبه دیالکتیکی و شبه مارکسیستی است؛ زیرا مارکسیستها برای رسیدن به کمونیسم نهایی ایجاد نارضایتی و توسعه فساد را برای به اوج رساندن کش مکشها لازم میدانند و اصلاحات و سامان بخشیدن به امور را نامشروع میشمارند، «با این تفاوت که در تفکر دیالکتیکی، با اصلاحات، از آن جهت مخالفت میشود و تشدید نابسامانیها از آن جهت اجازه داده میشود که شکاف، وسیعتر شود و مبارزه، پیگیرتر و داغتر گردد؛ ولی این تفکر عامیانه، فاقد این مزیت است و فقط به فساد و تباهی فتوا میدهد که خود به خود، منجر به نتیجه مطلوب بشود». [42] 3ـ2ـ3. این حدیث که به پر شدن زمین از عدل و داد توسط امام زمان علیه السلام پس از آکنده شدن آن از ظلم و جور اشاره دارد، شاهد بر نفی تفکر گسترش ظلم و فساد است؛ زیرا این حدیث، سخن از گروه ظالم میکند که مستلزم وجود گروه مظلوم است و دلالت دارد بر این که قیام امام زمان علیه السلام برای حمایت مظلومان است؛ ولی اگر روایت این طور بود که یملاء الله به الارض ایماناً و توحیداً و صلاحاً بعد ما ملئت کفراً و شرکاً و فساداً این عبارت مستلزم این نبود که لزوماً گروهی شایسته حمایت وجود دارند. در این صورت، استنباط میشد که قیام امام زمان علیه السلام برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای گروه حق ولو به صورت اقلیت. [43] 4ـ2ـ3. این روایت، به این معنا نیست که همه مردم آن زمان، فاسد و ستمگرند و هیچ فرد صالحی یافت نمیشوند؛ چرا که آیه55 سوره نور و آیه پنج سوره قصص، حاکی از آن است که هنگام ظهور، افراد پاک و شایستهای وجود دارند که به رهبری امام زمان علیه السلام وارثان حکومت در زمین هستند؛ لذا منظور، فراگیری مطلق ظلم و ستم نیست، به حدی که انسان وارسته یافت نگردد؛ بلکه فراگیری ظلم و جور، در عالم، نسبی است؛ [44] به همین سبب، انسانهای وارسته و صالحی هم وجود دارند. امام صادق علیه السلام میفرماید: «امر فرج تحقق نمیپذیرد تا این که هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند» [45]؛ لذا کنار وجود ظلم و فساد، انسانهای وارسته و صالح هم هستند. همچنین وجود گروه زبده (313 نفر) یاران حضرت که در روایات آمده است به حضرت ملحق میشوند، حاکی از این است که در عین رواج ظلم و فساد، زمینههایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبدهای را پرورش میدهد. [46] 5ـ2ـ3. این دیدگاه که هدف ها، وسیلههای نامشروع را توجیه میکند، از نظر دینی کاملاً اشتباه است؛ زیرا: همان طور که حکومت حضرت مهدی علیه السلام ریشهکنکننده ظلم و جور و برپاکننده عدل است و از قلدری و قساوت تهی میباشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد. از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری بر کنار، و از دروغگویی و ریاکاری خالی باشد. قداست، مجوّز گناه نمیشود؛ چرا که گناه، جز گناه نمیزاید و با ظلم، نمیشود عدل برپا کرد. [47] 6ـ2ـ3. حرکت امام زمان علیه السلام مانند امور دیگر روال طبیعی دارد و کارها در زمان حضرت به طور معجزهآسا صورت نمیگیرد؛ بلکه کارها به طور طبیعی صورت میپذیرد؛ [48] بنابراین هرچه امور و کارها آمادهتر باشد، کار امام زمان کمتر خواهد بود. ولی هرچه ناهنجاریها و مفاسد در جامعه اسلامی بیشتر باشد، بالتبع کار امام زمان علیه السلام در رفع این ناهنجاریها و انحرافات بیشتر و سختتر خواهد بود؛ پس هرچه زمینههای اصلاح در جامعه بیشتر باشد، ظهور، زودتر محقق میشود؛ ولی هرچه گناه و معصیت، زیادتر گردد، ظهور حضرت هم به تأخیر میافتد. در روایتی از امام صادق آمده است: قائم ما، زمانی قیام میکند که جز عرق ریختن و خواب بر روی زینها (از فرط خستگی و مبارزه) نیست. [49] برای ظهور حضرت، باید شرایط مهیا شود و جامعه، به ارزشها و هنجارهای دینی سوق داشته باشد و از انحرافات به دور باشد. امام خمینی میفرماید: «فراهم کردن اسباب، به این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را چنان بکنیم که مهیا بشود عالم، برای آمدن حضرت». [50] به همین سبب هرچه جامعه سالمتر و پاکتر باشد، کار امام زمان علیه السلام کمتر و آسانتر خواهد بود. منتظران، باید خود را برای ظهور حضرت با اعمال صالح و شایسته آماده کنند؛ چرا که منتظر مصلح، خود باید صالح باشد. در جای دیگر ایشان میفرماید: «این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان علیه السلام هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانههایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم: عجل علی فرجه. «عجل» با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او . . . ». [51] بنابراین لازمه انتظار صحیح این است که به اصلاح خود و جامعه همّت گماشته و در جامعه امر به معروف و نهی از منکر کنیم، تا هنجارها و ارزشهای اسلامی و دینی همچنان زنده بماند و زمینه ظهور امام زمان علیه السلام فراهم شود. از آن جا که دلیل عمده نفی تفکر حجتیه، بحث امر به معروف و نهی از منکر است، در این بخش به این مبحث میپردازیم. 3ـ3. امر به معروف و نهی از منکر، عاملی در جهت نظارت اجتماعی یکی از ساز و کارهای مهم در عصر غیبت، برای کاهش ناهنجاریها، امر به معروف و نهی از منکر است. منتظر واقعی امام زمان علیه السلام همواره به این فریضه مهم اهمیت میدهد و سبب احیای ارزشها و هنجارهای دینی در جامعه میشود. امیرالمؤمنین در حکمت 374 نهج البلاغه میفرمایند: «همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، همانند قطرهای برابر دریاست. [52] از این عبارت، اهمیت امر به معروف و نهی از منکرروشن میشود که در هیچ زمان تعطیلبردار نیست. از تکالیف منتظران در عصر غیبت، امر به معروف و نهی از منکر است؛ چرا که رضایت امام زمان علیه السلام در انجام معروف و احیای ارزشهای دینی است. بزرگترین امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر، در روزگار ظهور، خود مهدی علیه السلام است؛ پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودی مهدی را نخواهد، و در این بعد، به مهدی اقتدا نکند، و به او تشبّه نجوید؟ [53] پیامبر اکرم در حدیثی، یکی از وظایف منتظران را اقتداء به آن حضرت بیان کرده و فرموده است: «خوشا به حال کسی که قائم خاندان مرا درک کند؛ در حالیکه پیش از قیام، از اقتداکنندگان به او باشد». [54] شاخص مهم این اقتدا، امر به معروف و نهی از منکر است؛ [55] بنابراین اقتدا کنندگان حقیقی حضرت، آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند که نه خود آلوده به گناه میشوند و نه اجازه انتشار گناه و معصیت در جامعه را میدهند. 1ـ3ـ3. تعریف امر به معروف و نهی از منکر نزد علمای شیعه شیخ طوسی در نهایه میفرماید: امر به معروف و نهی از منکر، دو فریضه از فرایض اسلام هستند که بر اشخاص واجب است و ترک و اخلال در هیچ کدام از این دو، بر کسی جایز نیست. [56] آیتالله خوئی هم در منهاج الصالحین چنین آورده است: «از بزرگترین واجبات دینی، امر به معروف و نهی از منکر میباشد». [57] حضرت امام خمینی هم در تحریرالوسیله چنین آورده است: امر به معروف و نهی از منکر از والاترین و با شرافتترین فرائض است که به وسیله این دو، سایر فرائض هم برپا میشود و وجوبش از ضروریات دین اسلام است. منکر این فریضه، با توجه و التفات به لازمة آن انکار و التزام به آن، کافر است. [58] با توجه به این که طبق روایات شیعه، در آخرالزمان برخی فسادهای اعتقادی از جمله سستی مردم در دین و فسادهای دینی از جمله فواحش و منکرات، و فسادهای اجتماعی از جمله تعدی و ستم و فسادهای تربیتی از جمله بیادبی و بیحیایی و فسادهای اخلاقی از جمله نفاق و دورویی، رواج پیدا میکند، [59] ضرورت امر به معروف و نهی از منکر برای احیای ارزشها و هنجارهای دینی در عصر غیبت به وضوح نمایان است، تا در پرتو آن، جامعه از مظاهر فساد و زشتیها پاک شده و جامعهای سالم و صالح در پرتو فرهنگ انتظار به وجود آید و زمینه، برای ظهور حضرت مهدی آماده شود. 2ـ3ـ3. پیشفرضهای امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلامی، این فریضه مهم (امر به معروف و نهی از منکر) بر چند پیشفرض مبتنی است: 1. انسان، موجودی اجتماعی است که کمال پیشرفت او در پرتو زندگی جمعی و اجتماعی است. 2. اجتماعیزیستن انسان، به این معنا نیست که در قبال خیر و شر جامعه، بیمسؤولیت باشد و سرنوشت خود را از دیگران جدا ببیند؛ بلکه اجتماعی زندگیکردن، همراه مسؤولیت پذیری است. مسلمانان، باید به یکدیگر یاری برسانند و زمینه رشد و تعالی را فراهم سازند و نقایص را برطرف کنند. 3. اجتماعی بودن، به معنای اسیر بودن برابر خواستههای اجتماع نیست؛ بلکه انسان میتواند در سختترین شرایط، راهی را که درستتر است، انتخاب کند. [60] با این پیش فرضها امر به معروف معنا پیدا میکند. در جامعهای که سرنوشت اعضا به هم پیوسته و امکان حرکتی جدای از حرکت کلی نیست و انسانها با سلامت جامعه، میتوانند به سعادت نایل آیند، امر به معروف و نهی از منکر، بزرگترین ضامن سلامتی و نظارت جامعه می باشد. [61] 3ـ3ـ3. سطوح امر به معروف و نهی از منکر در عصر غیبت الف. سطح فردی: هر انقلاب، پس از پیروزی، نیازمند نیروی انسانی مجرّب و قابل اعتماد است. جامعه منتظران در عصر غیبت، باید در درون خود، به کادر سازی نیروهای مجرب و آراسته به فضائل بپردازد. [62] یکی از شاخصهای اصلی کادر انقلابی حکومت مهدوی، پارسایی و تهذیب نفس و آراستگی به مکارم اخلاق و . . . است. یقیناً در جامعهای که داعیان به خیر و نیکی و باز دارندگان از شر و زشتی وجود نداشته باشد، نفوس مهذب، بستری مساعد برای رشد و تکثیر پیدا نمیکنند؛ به ویژه اگر قرار نباشد شکوفایی استعدادهای معنوی در قالب تنگ استثناها محصور گردد؛ بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به تکتک افراد، پیشنیازی اساسی برای پرورش کادر فرماندهان و کارگزاران حکومت مصلح جهانی است. [63] ب. سطح حکومتی: منتظران مصلح جهانی، موظف هستند با منکرات کلان حکومتی برخورد فعال و جدی داشته باشند. از آن جا که «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم بر دین سردمداران خود هستند»، منکراتی که از سوی دستگاههای رسمی اشاعه میشود، تأثیری به مراتب مخرّبتر را در بردارد. [64] لذا امر به معروف و نهی از منکر، در سطح حکومتها و دولتها، یکی از ارزشمندترین اقدامات محسوب میشود و با اجرای آن، در سطح فردی و حکومتی، زمینه مناسبی برای ظهور امام زمان علیه السلام فراهم میگردد. امیرالمؤمنین علیه السلام در باب اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومت، میفرماید: «امر به معروف و نهی از منکر، نه اجلی را نزدیک و نه رزقی را کم میکند؛ اما برتر از آن همه، سخن عادلانهای است که پیش روی حاکم ستمگری بر زبان جاری شود». [65] لذا از ویژگی منتظران واقعی، پاکدامنی و وارستگی اخلاقی و اجتماعی است. وقوع غیبت، در پی همین ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی است. و رفع این غیبت هم در پاکدامنی و وارستگی و تقوا است. امام زمان علیه السلام در توقیعی به شیخ مفید میفرماید: اگر شیعیان ما ـ خدایشان بر انجام طاعات موفق بدارد ـ در وفا کردن به عهد ما، همدل و یکنوا بودند، در یمن لقای ما، دچار تأخیر نمیشدند و سعادت دیدار توأم با معرفت ما، به سویشان میشتافت، چیزی جز آنچه از ایشان به ما میرسد و از آنان نمیپسندیم، ما را از ایشان جدا نکرده است. [66] همین گناهان است که ما را از مولایمان دور نگه داشته و سبب غیبت حضرت شده است؛ لذا تقوا و پاکدامنی و راستی و عمل به ارزشها و هنجارهای دینی و دوری از ناهنجاریها، از وظایف منتظران است و انتظار امام زمان علیه السلام چنین کارکردی را باید در منتظران حضرت داشته باشد. اگر منتظران، چنین خصوصیاتی را در خود پرورش دهند، برادران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شمار میروند؛ چنانکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به اصحاب فرمود: «شما اصحاب من هستید؛ ولی برادران من مردمی هستند که در آخرالزمان میآیند» آن گاه در توصیف اینان فرمود: هریک از ایشان، بیش از کسی که بر زجر پوستکندن درخت خار با دست خالی در شب تاریک یا نگهداری آتش سوزان چوب درخت تاغ در کف دست، در دینداری خود استقامت و پایداری میورزد. به راستی که آنان، چراغهای هدایت در شبهای ظلمانی هستند. [67] منتظران واقعی، در پاکی و تقوا و دینداری چنان صبورند که همانند نگهداشتن آتش در دست، استقامت میورزند؛ پس، از کارکردهای اجتماعی انتظار، کنترل اجتماعی و حفظ و صیانت خود و جامعه از معاصی و گرایش به هنجارها و ارزشهای دینی است. 4ـ3ـ3. فرایند اعمال کنترل اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) کمترین درجه اعمال کنترل اجتماعی، ترشرویی است؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ما امر میکرد با اهل گناهان، با چهرههای درهمکشیده مواجه شویم» [68]. اگر به میزانی ارتباط و پیوند گروهی بین اشخاص وجود داشته باشد که مؤمن مورد نظر، جزئی از جهان اجتماعی شخص دیگر باشد و میل به پیوند و میل به مقبولیت در آن شخص، شامل مؤمن مورد نظر نیز بشود، آن گاه کمترین میزان اعمال کنترل اجتماعی توسط مؤمن بر شخص دیگر، اعمال فشار عاطفی و در هم کشیدن چهره و ترشرویی است. [69] در بیان دیگری هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پائینترین درجه ایمان را همین کراهت قلبی و ترشرویی دانسته و فرمودهاست: هرکس از شما که کار ناهنجاری را در جامعه مشاهده کرد، حتماً با عمل خود به آن اعتراض کند و اگر قدرت آن را ندارد، با زبان خود به آن اعتراض کند، و اگر قدرت آن را ندارد، با قلب خود به آن اعتراض کند، و این کراهت قلبی و ترشرویی، پائینترین درجه ایمان است. [70] بنابراین، کمترین درجه اِعمال کنترل اجتماعی، ترشرویی است؛ چرا که اگر در جامعهای فرایند اعمال کنترل اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) تعطیل شد، آن جامعه، جامعه مرده و ایستایی خواهد بود، و پویا محسوب نمیشود. در روایت آمده است: «هرکس که امر به خوبیها و ارزشها و نهی از ناهنجاریها را در جامعه کنار گذاشت، مردهای در میان زندههاست» [71]. مرتبه دیگر اعمال کنترل اجتماعی، طرد اجتماعی است. از ویژگی فطری انسان، میل به عضویت و پیوند گروهی است و عدم برآوردن این نیاز فطری، برای او یکی از زجرها به شمار میرود. اگر شخص کجرو، با ترشرویی دست از ناهنجاری خود برنداشت و با تذکر لسانی هم تحت تأثیر قرار نگرفت، تهدید به طرد اجتماعی و قطع پیوند گروهی که به طور زبانی ابراز میشود، مرتبه دیگری از کنترل اجتماعی به شمار میآید؛ اگر باز هم با تهدید به طرد اجتماعی، ترک رفتار نابهنجار میسر نشد، مرتبه بعدی اعمال کنترل اجتماعی، طرد اجتماعی است. [72] روایت 21200 وسائل الشیعه ناظر به این مطلب است که تهدید به طرد اجتماعی عاملی در جهت کنترل اجتماعی است: «به فرد نابهنجار بگویید: دست از رفتار نابهنجار خود بردارد؛ اگر دست برداشت، با او ارتباط داشته باشید وگرنه با او قطع رابطه کنید» [73]. پس نخستین مرحلة اعمال کنترل اجتماعی، ترشرویی و مرحله بعد، طرد اجتماعی است. مرحوم شهید مطری میفرماید: اما نکته قابل دقت در طرد اجتماعی آن است که طرد اجتماعی، در موردی است که آن شخص، با شما چنان صمیمیتی داشته باشد که اگر با او قطع رابطه و قطع رفت و آمد کنی، این عمل شما، نسبت به او تنبیه باشد و تنبیه تلقی شود؛ یعنی تحت یک زجر و شکنجه روحی قرار گیرد و این عمل شما در جلوگیری از کار بد او تأثیر داشته باشد؛ والاّ در غیر این صورت، چه بسا از این که شما با او قطع رابطه کنید، استقبال میکند، تا او هم با شما قطع رابطه کند و آزادتر دنبال منکرات و کارهای زشت برود. در اینجا، قطع رابطه شما با او، نه تنها اثر تنبیهی ندارد، بلکه اثر تشویقی نیز دارد. در چنین مواردی، طرد اجتماعی و قطع رابطه، درست نیست. [74] آن مرحوم دربارة آسیبی که متوجه فرایند امر به معروف و نهی از منکر میشود میگوید: «ما معمولاً از مرحله قلب، به جای آن که اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم، جوش و خروش و عصبانیتهای بیجا میفهمیم و از مرحله زبان، به جای آن که بیانهای روشن کننده و منطقی بفهمیم که قرآن میفرماید: Gادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنهF، [75] موعظهها وپندهای تحکمآمیز میفهمیم و از مرحله ید و عمل هم به جای این که تبلیغ عملی و حسن عمل و همچنین تدابیر عملی بفهمیم، تنها این مطلب را فهمیدهایم که باید اعمال زور کرد. [76] 5ـ3ـ3. انگیزههای ترک امر به معروف و نهی از منکر با توجه به تأکید اسلام بر امر به معروف و نهی از منکر، سکوت و بیتفاوتی در این فریضه، مورد نکوهش قرار گرفته است. امام باقر علیه السلام میفرماید: «بد اجتماعی هستند، اجتماعی که امر به معروف و نهی از منکر را عیب و نقص بدانند». [77] ما در صدد بیان انگیزههای ترک یا بیتفاوتی برابر این موضوع هستیم. معمولاً اگر عملی با تنبیه مکرّر مواجه نشود یا تشویق نبیند، بیهوده و کماثر جلوه میکند و موجب ترک میشود. امر به معروف هم از این قاعده عمومی مستثنا نیست. اگر عضو معمولی گروه یا جامعهای با عمل به منکر یا ترک معروفی که توسط افراد با نفوذ و مقتدر گروه، صورت گرفته، رو به رو شود، اعمال فشار و کنترل اجتماعی بر ضد شخص مقتدر و مافوق، مشکل است. اگر بخواهد اعمال کنترل و تندی کند یا به او سلام نکند، توسط اعضای گروه، بیادبی تلقی میشود و تحت فشار قرار میگیرد و اگر بخواهد قطع رابطه کند، چنین کاری انزوای عضو معمولی است، نه طرد اجتماعی شخص کجرو و برجسته گروه. [78] در این مواقع است که انگیزههای بیتفاوتی و سکوت برابر رعایت ارزشها و هنجارها قابل طرح و بررسی است. الف. ترس: در روایت آمده است که روز قیامت، خداوند شخصی را میآورد و از دلیل عدم امر به معروف و نهی از منکر از او میپرسد. او جواب میدهد: «خدایا! ترسیدم». خداوند میگوید: «من سزاوارتر بودم که بترسی». [79] لذا یکی از عوامل ترک امر به معروف ترس است. ب. طمع: عامل دیگری که از انگیزههای ترک امر به معروف و نهی از منکر و عدم اِعمال کنترل اجتماعی برابر ارزشها و هنجارهای دینی است، تشویقها و وعدههایی است که از جانب منحرفان به شخص داده میشود. در روایت، آمده است: خداوند، این سکوت برابر بدیها را بر دانشمندان و مروّجان دینی یهود و نصارا عیب و ننگ شمرده است، زیرا آنان بدیها و فساد را از ظالمان میدیدند؛ ولی بیتفاوت بودند و این، به دلیل میل و رغبت مربیان دینی به هدایایی بود که از جانب ستمگران به آنان میرسید. [80] ج. تعلق: انگیزه سوم در ترک این فریضه، تعلق و وابستگی فرد، به گروه و اجتماع است که در سایه این تعلّق و وابستگی به گروه، نسبت به ناهنجاریها ساکت و بیتفاوت است؛ چرا که بر اثر این تعلق، اگر اظهار تنفر و انزجار از منکر کند، دیگر اعضاء او را طرد مینمایند؛ لذا «افرادی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک میکنند، یا به انگیزه تعلق و وابستگی اجتماعی به گروه یا اجتماع است یا به انگیزة ترس و بر اثر تهدید و یا بر اثر تطمیع و به انگیزه طمع». [81] برای مبارزه با این انگیزهها باید ارزشها و هنجارهای محکم بر ضد تارکان امر به معروف ایجاد شود و پیشاپیش بر ضد شرایط اجتماعی دعوتکننده به بیتفاوتی برابر ارزشها و هنجارها و سکوت در قبال نقض ارزشها، موضعگیری محکم و سریعی انجام شود؛ [82] چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای تارک امر به معروف، چنین موضعگیری تندی انجام شده و آمده است: خداوند، به یقین، مؤمن ناتوان را که درشتی ندارد و فریاد نمیزند را دشمن میدارد و فرموده: او کسی است که امر به معروف و نهی از منکر نمیکند. [83] 6ـ3ـ3. ساختار اجتماعی، فرهنگی عصر غیبت با توجه به برخی روایات، منتظران واقعی، باید نظارت اجتماعی را درجوامع خود تقویت کنند، تا زمینه برای ظهور امام زمان تسهیل شود. وجود این گونه روایات حاکی از ضرورت و اهمیت زیاد نظارت اجتماعی در دوران انتظار است که دراین قسمت، به برخی از روایات اشاره میکنیم: خروج دجّال، یکی از علائم ظهور امام زمان علیه السلام است. در متون دینی ما، خروج دجال به معنای به اوج رسیدن ویژگیهای منفی و ضد ارزش در جامعه است. [84] در حدیثی، حضرت علی علیه السلام علائم خروج دجال را ظهور و بروز برخی ویژگیها و مفاسد در جامعه بیان میکنند. [85] که در قالب چهار عنوان ذکر میکنیم: الف. ارتباط و تعاملهای ناسالم که عبارتند از: - ضایع کردن امانت؛ - پسندیدهشمردن دروغگویی؛ - رباخواری؛ - رشوه گیری؛ - قطع پیوندهای خویشاوندی؛ - پیمانشکنی. ب. جا به جایی اقتدار و احترام که شامل چنین مواردی است: - پلیدترین مردم، رهبر است؛ - فرمانروایان، قانونشکن هستند؛ - وزیران، ستمکارند؛ - بدان، گرامیاند؛ - قاریان قرآن، بدکارند؛ - بیخردان به کار گمارده میشوند. ج. جابهجایی ارزشها، از جمله: - دانش، ضعف است؛ - ظلم، فخر است؛ - امر دنیا، بر دین ترجیح دارد؛ - میل به دنیا شدت دارد؛ - حیات انسان، بیارزش است؛ - قلبها در عین انبوهی صفها پراکنده است؛ - ساختمانها برافراشته میشود. د. شکسته شدن هنجارها که شامل چنین مواردی است: - میراندن نمازها؛ - فروختن دین به دنیا؛ - پیروی از هوسها؛ - آشکار شدن گواهی ناحق؛ - علنیشدن گناهان؛ - بلندشدن صدای بدکاران؛ - شراکت زنان در تجارت شوهران. [86] این ویژگیها و ضدارزشها، همه از علایم خروج دجال میباشد که از علائم ظهور است؛ لذا در سایه کنترل اجتماعی، یعنی امر به معروف و نهی از منکر میتوان زمینههای فساد و تباهی را از جامعه برکنار کرد، تا زمینههای ظهور امام زمان علیه السلام هموار شود؛ بنابراین کارکرد اجتماعی انتظار حضرت مهدی علیه السلام کنترل اجتماعی است که با سه مکانیزم قابل اجرا است: احساس حضور، جامعهپذیر کردن انتظار و امر به معروف و نهی از منکر. انسان منتظر، خود و محیط پیرامون و جامعه را با این سه مکانیزم، از ناهنجاریها دور نگه میدارد و زمینه را برای ظهور امام زمان علیه السلام فراهم و مهیا میسازد، وگرنه انتظار حقیقی و سازنده در او تجلی نکرده است. نتیجه انتظار موعود علیه السلام در جایگاه یک استراتژی شیعه، قادر به حفظ وصیانت از خود و جامعه میباشد. منتظران راستین امام زمان علیه السلام با توجه به مقوله انتظارامام زمان علیه السلام میتوانند به تقویت هنجارها وارزشهای دینی ومهدوی بپردازند و جامعه را از سقوط در عقاید انحرافی بازدارند. بنابراین، انتظار حقیقی، انتظاری است که افراد، خود و جامعه را ازانحرافات بازدارند وجامعه را در جهت حرکت به سوی خوبیها و دوری جستن از انحرافات، سوق دهند. پی نوشتها :[1]. هدایت الله ستوده، آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات)، ص137، تهران، آوای نور. [2]. «من سرّه ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر»؛ محمد بن ابراهیم، نعمانی، الغیبه، تحقیق علی اکبر غفاری، ص 200، ح16، مکتبه الصدوق. [3]. «فیعمل کل امری منکم ما یقرب به من محبتنا و لیتجنب ما یدنیه من کراهتنا، و سخطنا فانّ امرنا بغتة فجأة حین لاتنفعه و توبة و لاینجیه من عقابنا ندم علی حوبة…»؛ محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص176، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت. [4]. همان، ص 177؛ «… فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم…». [5]. مفاتیح الجنان، بخشی از زیارت امام زمان در روز جمعه. [6]. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص175. [7]. محمد رضا شرفی، مقدمهای بر آثار تربیتی و روانشناختی انتظار (سخنرانیهای گفتمان سوم مهدویت)، ص138، قم، بوستان کتاب. [8]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 46، ص 243 ـ 244. [9]. چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ترجمه حمید الیاسی، ص 43. [10]. ژان کازینو، قدرت تلویزیون، ترجمه علی اسدی، ص71، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، اول، 1364ش. [11]. عبدالحسین نیک گهر، مبانی جامعه شناسی، ص329، تهران، نشر رایزن، اول، 1369ش. [12]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص34، سازمان تبلیغات اسلامی، 1374ش. [13]. محمد رضا طالبان، مطالعه تطبیقی در خصوص امر به معروف و نهی از منکر و نظارت اجتماعی، ص35، معاونت آموزش و پرورش دفتر پژوهشهای اجتماعی، 1376ش. [14] همان، ص 36. [15]. چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ص 47. [16].همان. [17].همان [18]. همان. [19]. جوزف روسک و رولندوارن، مقدمهای بر جامعه شناسی، ترجمه بهروز نبوی و احمد کریمی، تهران، ص38، انتشارات کتابخانه فروردین، سوم، 1369ش. [20]. علی اکبر کمالی، بررسی مفهوم جامعه پذیری سیاسی، ص135، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، اول، 1374. [21]. همان. [22]. همان، ص146. [23]. سالنامه آماری کشور، سال1380، ص49. [24]. علی اکبر کمالی، همان، ص 154. [25]. بیُمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء. [26]. السلام علیک یا عین الله فی خلقه. [27]. أین قاصم شوکة المعتدین این هادم ابنیة الشرک و النفاق، این مبید أهل الفسوق و العصیان والطغیان؟ [28]. محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، ج2، ص309، نشر ایران نگین. [29]. جوزف روسک و رولند وارن، ، مقدمهای بر جامعهشناسی، ترجمه بهروز نبوی و احمد کریمی، ص232. [30]. محسن کتابچی، مهدی منتظر (ناموس اعظم حق در کلام امام هشتم7)، ص41، آستان قدس رضوی، دوم، 1380ش. [31]. محمد مهدی آصفی، الانتظار الموجه، ص68، مجمع جهانی اهل بیت، 1385ش. [32]. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص62 و63، سیزدهم، 1373ش. [33]. عمادالدین باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، ص139، نشر دانش اسلامی. [34]. سید ضیاء الدین علیانسب، سلمان علوی نیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ص55، زلال کوثر، اول، 1385ش. [35]. عمادالدین باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، ص139. [36]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 73. [37]. امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، ص 196. [38]. همان، ص 196ـ 197. [39]. همان، ص 198. [40]. مرتضی مطهری، همان، ص 63ـ64. [41]. امام خمینی، صحیفه نور، ص 197. [42]. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص63ـ64. [43]. همان، ص 66. [44]. محمدصابر جعفری، «اندیشه مهدویت و آسیبها»، فصلنامه انتظار موعود، ش 15، ص 50. [45]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، ج2، باب33، ح32، ص22، قم، دار الحدیث. [46]. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص 67. [47]. محمدصابر جعفری، «اندیشه مهدویت و آسیبها»، فصلنامه انتظار موعود، شماره19. [48]. همان. [49]. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، باب 15، ح 5، ص 285. [50]. امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، ص 199. [51]. همان، ج 18، ص 195. [52]. سید رضی، نهج البلاغه، قم، مؤسسه نشر اسلامی، حکمت 374، ص184؛ «ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله، عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، الا کنفثه فی بحر لجی». [53]. محمدرضا حکیمی، ، خورشید مغرب، ص272، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، هشتم، 1373ش. [54]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 130؛ «طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو مقتد به قبل قیامه…». [55]. محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب، ص272. [56]. شیخ طوسی، نهایة، ص299، بیروت، دار الکتاب العربی، 1390ق؛ «الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فرضان من فرائض الاسلام و هما فرضان علی الاعیان، لایسع احداً ترکهما و الاخلال بهما». [57]. ابوالقاسم موسوی خوئی، منهاج الصالحین، ج1، ص350، دار البلاغه؛ «من اعظم الواجبات الدینیه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر». [58]. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج1، ص424، مؤسسه نشر اسلامی، هشتم، 142ق، ج1، ص424؛ «هما من اسمی الفرائض و اشرفهما، وبهما تقام الفرائض، و وجوبهما من ضروریات الدین، منکره مع الالتفات بلازمه و الالتزام به من الکافرین». [59]. محمدجواد خراسانی، مهدی منتظر، تحقیق سید جواد میرشفیعی خوانساری، ص123 ـ 160، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء. [60]. محمدرضا طالبان، همان، ص14ـ15. [61]. همان، ص 15. [62]. سید ثامر هاشم العمیدی، ، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق مهدی علیزاده، ص285، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، اول، 1379ش، ص285. [63]. همان، ص 286. [64]. همان. [65]. نهج البلاغه، حکمت 374، ص184، قم، مؤسسه نشر اسلامی؛ «و ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لایقرّبان من اجل و لاینقصان من رزق، و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر». [66]. ابی منصور احمد طبرسی، احتجاج، ج2، ص325، نجف، نعمان نجف اشرف، 1386ق؛ «…و لو کان اشیاعنا، و فقهم الله لطاعته، علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا…». [67]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص124؛ «لاحدهم اشد بقیه علی دینه، من خرط القتاد فی اللیله الظلماء او کالقابض علی جمر الغضاء اولئک مصابیح الدجی…». [68]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص143، قم، موسسه آل البیت؛ «امرنا رسول الله6 ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره». [69]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص75. [70]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 407؛ «من رای منکم فلینکر بیده ان استطاع…». [71]. همان، ص 404؛ «من ترک انکار المنکر بقلبه و لسانه فهو میت بین الاحیاء». [72]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشة اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص75ـ76. [73]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 16، ص 146؛ «لو انکم اذا بلغکم عن الرجل شیء تمشیتم الیه فقلتم: یا هذا! اما ان تعتزلنا و تجتنبنا، و امّا ان تکفّ عن هذا، فان فعل و الا فاجتنبوه». [74]. مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، ج 17، ص 246. [75]. نحل(16): 125. [76]. همان، ج 20، ص200ـ201. [77]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ص 117؛ «بئس القوم قوم یعیبون الامر بالمعروف و النهی عن المنکر». [78]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 96. [79]. میرزا نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج12، ص185، قم، مؤسسه آل البیت. [80]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ص 130. [81]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 98. [82]. همان. [83]. شیخ حر عاملی، وسائلالشیعة، ح 21149، ص 125. [84]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 104. [85]. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 326. [86]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 105 ـ 104. حجتالاسلام والمسلمین محمد صادق ربانی