تبیان، دستیار زندگی
قبل از ابرنواختر 1987A، آخرین ابرنواختر قابل رویت با چشم غیرمسلح در سال 1604 توسط اخترشناس و ریاضی دان بزرگ آلمانی یوهانس کپلر (1630-1571) – دیده شده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابرنواختری که تاریخ را تغییر داد

در مقاله های پیشین با ابرنواختر 1987A آشنا شدیم.

تیکو و کپلر

قبل از ابرنواختر 1987A، آخرین ابرنواختر قابل رویت با چشم غیرمسلح در سال 1604 توسط اخترشناس و ریاضی دان  بزرگ آلمانی یوهانس کپلر (1630-1571) – دیده شده بود. قبل از این در سال 1572 یک ستاره جدید در صورت فلکی ذات الکرسی پدیدار شد. تیکو براهه (1601-1546) اخترشناس معروف دانمارکی این ابرنواختر را در نوامبر همان سال دید.  وی  کارش اندازه گیری دقیق موقعیت ستاره ها و سیارات بود و به کپلر امکاناتی داد که منجر به کشف قوانین حرکت سیارهای را شده بود. تیکو کسی که آسمان را به خوبی می شناخت، توانست به چشمهایش اعتماد کند، چنین گزارش داده است:

حیرت زده، متحیر ، بهت زده و بی حرکت ایستاده بودم و برای مدتی طولانی به آن خیره شده بودم. در حالی که چشمان مشتاقم متوجه ستاره ای شده بود، در نزدیکی ستارگانی که از زمان باستان متعلق به صورت ذات الکرسی بود. آن هنگام که خود را قانع نمودم هیچ ستاره ای پپش از این چنین درخشان نبوده است،  چنان حیرتی مرا فراگرفت که نمانده بود ناباورانه اعتمادم را به چشمانم از دست بدهم و به سوی خدمتکارانی که همراهم بودند بازگشتم و پرسیدم که آیا انها هم آن ستاره ی رخشان را در بالای سر می بینند... (به نقل از: David H. Klark and F. Richard Stephenson, The Historical Supernovae, 1977, p. 174)

تیکو براهه

دلیل متحیرماندن تیکو و ناباوریش، که چنین ادیبانه مطرح شده است، این بود که رصد ستاره ای جدید در آسمان برخلاف دیدگاه ارسطویی رایج بود که فلک و آسمان  ابدی هشتم، ستارگان ثابت را حمل می کند و کامل و بی تغییر است و در واقع این پدیده ای که توسط تیکو رصد شده بود، یکی از چندین اتفاقی بود که به تغییرات فکری بزرگی به نام انقلاب کپرنیکی منجر شد.

کپلر، یکی از معاصرین گالیله، در سال 1571 درآلمان متولد شد. وی در خانه ای فقیر رشد یافت، کودکی ناشاد و بیمار که با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد: دقیقا در نقطه ی مقابل تیکوی اشراف زاده. وی به دانشگاه توبینگن وارد شد و از مایکل ماستلین نجوم آموخت. در 1597 وی به عنوان معلم ریاضیات و نجوم در مدرسه ای در گراز شروع به کار کرد. در سال 1600 پیشنهادی را برای کار در رصدخانه ی براهه در پراگو، به عنوان دستیار وی پذیرفت. یک سال بعد، براهه مرد، و وی توانست یادداشتهای رصدی تیکوبراهه را دریافت کند. کپلر مشغول مطالعه ی حرکت مریخ، بر اساس اندازه گیری های تیکو شد. وی که طرفدار منظومه ی خورشید مرکز کپرنیکی بود،

خودتان قانون کپلر را در آسمان ببینید!

نتوانست با حذف افلاک تدویر، حرکت مریخ را در مسیری دایره ای با سرعت ثابت توضیح دهد. سالها طول کشید تا اینکه وی بالاخره ایده ی چرخش دایره ای سیارات را کنار گذاشت. در کتابش با عنوان ستاره شناسی نوین (Astronomia Nova) که در 1609 چاپ شد، نشان داد که مدار مریخ در واقع باید یک بیضی باشد که خورشید در یکی از کانونهای آن قرار گرفته است. این حرف بر خلاف اعتقاد پیشینیان بود که معتقد بودند اجرام آسمانی عالی و شریف باید در مدارهای دایره ای عالی و کامل که اشرف اشکال است، چرخش نمایند. در 1619 کپلر کتاب دیگرش با عنوان هارمونی را منتشر کرد که شامل نتایج تحقیقاتش در زمینه ی اصول حرکات سیاره ای بود. حالا، با مدارهای بیضوی و بدون نیاز به افلاک تدویر اضافی، منظومه ی شمسی به خوبی کار می کرد. و بدین ترتیب راه برای حضور ایزاک نیوتن برای توضیح علت مدار بیضوی سیارات، به عنوان نتیجه ای از قانون گرانش هموار گردید. بعد از یک حیات طاقت فرسا، کپلر در 15 نوامبر 1630 مرد.

ترجمه:

ا.م.گمینی

منبع:

D.R.Altschuler, Children of the stars, 2002, pp 36-40