تبیان، دستیار زندگی
دی آیةالله العظمی سیدمحمود شاهرودی تولد:1301ق محل تولد:شاهرود وفات:1394ق مزار:نجف اشرف مدت عمر:93سالاساتید:عالملن بزرگی چون:حاج آقا ضیاالدین عراقی میرزاحسین نائینی سید ابوالحسن اصفهانیآخوند خراسانی آثار:تقریرات بحث های آقا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیةالله العظمی سیدمحمود شاهرودی

آیةالله العظمی سیدمحمود شاهرودی تولد:1301ق محل تولد:شاهرود وفات:1394ق مزار:نجف اشرف مدت عمر:93سال
اساتید:عالملن بزرگی چون:حاج آقا ضیاالدین عراقی میرزاحسین نائینی
سید ابوالحسن اصفهانی
آخوند خراسانی آثار:تقریرات بحث های آقاضیاالدین عراقی تقریرات اصول فقه میرزاحسین نائینیحاشیه بر عروة الوثقی حاشیه بر وسیلة النجاة و....آن گاه که کودکی به سال 1301در قلعه آقا عبدالله آغازگر حیاتی شد که می رفت با علم بی کرانش وزهد بی نظیرش بر چرخ نیلوفری پیشی گیرد وجن وانس راهمنوا با ملائک به تحسین خود وادارد.
پدر بزرگوارش آقاسید علی با فرستادن او به بسطام با الفبای جاودانگی آشنایش کرد واندیشه آسمانی وروحانی اورادرقالب تحصیل علم وتقوی به حداعلا رساند وآن هنگام که این اندیشه در قالب پیشنهادی به سران قبیله مبنی برپرداخت زکات روستائیان به عرصه ظهور رسید وروستائی رااز آفت هجوم ملخ نجات بخشید تعجب همگان را برانگیخت. بعدها به شاهرود سفر کرد وچندی بعد به خراسان وبا پشتکار شبانه روزی خود بر فراز قله های علم وتقوی وکرامات اخلاقی گام نهاد ودر شمار دانشوران بزرگ قرار گرفت. دریای زلال علوم اکتسابی او که گنج های گرانبهائی را درون خود جای داده بود طلاب بی شماری را به سویش روانه کرد.
به طوری که همزمان با آموختن کفایةالاصول آن راتدریس می کرد وبعدها توانست حافظ حقائق ژرف این کتاب گردد. چندی بعد هوای حریم امیرالمومنان ع بر جانش شرر افکند واوراواله وشیدای آن کوی دلربا کرد
وبا تمام مشکلات مادی سوی آن دیار پرکشید.وخودرادربرابر تابش مستقیم خورشید رخشان آسمان فقاهت حضرت آیةالله آخوند خراسانی جای داد. استعداد شگرف ونبوغ چشم گیر ودانش فراوان پیوندی ناگسستنی میان او ومراجع پدید آورد. به طوری که آزمون وگواهی وی در اجتهاد طلاب به منزله گواهی دو نفر عادل قرار گرفت واز سوی آیةالله عراقی واصفهانی ملقب به ذوالشهادتین گردید. اگرچه دانشوری بزرگ وعالمی وارسته بود اما چرخ بخت به مرادش نمی گذشت وناداری اورا رها نمی کرد هربار که برای نجات
خانواده اش از فقر تصمیم بازگشت به وطن می گرفت با مخالفت همسر فداکارش مواجه می شد که می گفت:
مابانان خشک روزگار می گذرانیم شماکسب دانش را به خاطر بهبودی زندگی مارها نکنید.
ایشان دربرابر فرمان خروج ایرانیان ازعراق که توسط حکومت بعث صادر شد پافشاری کرد وبه پاسداری از میراث هزار ساله فقیهان شیعه پرداخت تاآن جاکه بعثیان سفاک به آزردن خاطر وی پرداختند وتوانستند آن عارف پاکدل را به بستر بیماری افکنند. در شهریور 1353بیماری ایشان به اوج رسید ودر 15همان ماه فرجام زندگی خاکی آن آفتاب درخشان در آسمان نقش بست وعاشقان بی شماری را در سوگش داغدار کرد.