تبیان، دستیار زندگی
فردا دیر است! هم اکنون این خادم من که کارهای مرا انجام می دهد، با شما به مدرسۀ صدر خواهد آمد و نسخه را به ایشان بدهید برای من بیاورد و من امشب آن را مطالعه کنم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی دوباره به زندگی و آثار پربرکت شیخ آقابزرگ تهرانی (2)

نگاهی دوباره به زندگی و آثار پربرکت شیخ آقابزرگ تهرانی (۲)

محمد مهدی نیک‌بین و میثم واحدی

فردا دیر است! هم اکنون این خادم من که کارهای مرا انجام می‌دهد، با شما به مدرسه صدر خواهد آمد و نسخه را به ایشان بدهید برای من بیاورد و من امشب آن را مطالعه کنم.

قسمت قبل را اینجا بخوانید.

سیر علمی شیخ آقابزرگ

در این مرحله باید به سیر علمی ایشان بپردازیم لذا جای این سۆال وجود دارد که از ابتدای طلبگی تا 20 سال بعد که شیخ نگارش اثر بزرگ و ماندگارش یعنی کتاب «الذریعة» (و همزمان با آن، اعلام طبقات) را شروع کرد سرگذشت علمی او و انگیزه‌های شخصی او چگونه بود که منتهی به خلق چنین اثری گردید؟ بدون شک مایه‌های شخصیتی و روحیه صاحبِ الذریعه را می‌توان در سال‌ها قبل از خلق این اثر جستجو کرد:

1. علاقه به کتاب، مطالعه، استنساخِ در نُسَخ خطی.

استاد عطاردی در خاطره‌ای، عشق آقابزرگ به کتاب را چنین باز گفته است:

... و بعد از احوالپرسی خدمت شیخ آقا بزرگ عرض کردم: کتابی درباره حضرت عبدالعظیم حسنی [مسند عبدالعظیم حسنی و زندگی او] نوشته‌ام و یک نسخه هم برای شما آورده‌ام؛ فردا برایتان خواهم آورد. فرمود: فردا دیر است! هم اکنون این خادم من که کارهای مرا انجام می‌دهد، با شما به مدرسه صدر خواهد آمد و نسخه را به ایشان بدهید برای من بیاورد و من امشب آن را مطالعه کنم. [1]

همچنین مرحوم شیخ آقابزرگ درباره «گنجینه خطوط» اثر فخرالدین نصیری امینی اینگونه نوشته:

«بسیار متأسفم که عمر من گذشت و آرزوی دیدار همچو نسخه مبارکی در دلم ماند...» [2]

این عبارات که شرح احساسات شیخ نسبت به نسخ خطی است به‌وضوح نشان‌دهنده نوعی گرایش و ذائقه خاص در شخصیت ایشان است که با توجه به برخی شواهد، ریشه در دوران کودکی وی هم داشته تا جایی که از همان سالهای آغازینِ تحصیل، به استنساخ ده‌ها کتاب کمیاب و کتب معتبر پرداخت. ... [3]

برای کسانی که با شخصیت شیخ آقا بزرگ کمترین آشنایی را داشته باشند و یا از شرح حال او از دوران نوجوانی آگاه باشند، این مدعا بی‌نیاز از اثبات است که شیخ در همان مسیری واقع شد که از ابتدا توانایی آن و گرایش به آن را داشت.

انگیزه نگارش «الذریعة»

حتی اگر انگیزه اصلی نگارش «الذریعة» را طعن حاجی خلیفه (نویسنده «دائرة المعارف کشف الظنون») که در آن شیعه را به نداشتن کتابهای سودمند متّهم کرده بود و آنان را طفیلی دیگر مذاهب خوانده بود و یا ادعای مشابهی که توسط جرجی زیدان مورّخ و نویسنده نامدار مسیحی مطرح شده بود بدانیم باز جای این سۆال باقی است که چرا آن آتش تنها به خرقه شیخ آقابزرگ افتاد؟ جالب اینجاست که پس از آن اظهارات تحریک‌آمیز، شیخ آقابزرگ و دو دوست علمی‌اش سید حسن صدر (م 1354) و شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء (م 1373) هم‌پیمان شدند تا هر یک در باب معرفی شیعه و فرهنگ آن کاری را بر عهده گیرند.

ثمره کار سید حسن صدر کتاب «تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام» شد که در 445 صفحه در سال 1370 چاپ شد و در آن به حرکات علمی شیعه و نشان دادن سهم آنان در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی می‌پردازد. شیخ آقا بزرگ در چاپ این کتاب نیز دخالت داشت و شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء هم، دست به انتشار اثری انتقادی و تحلیلی زد و در آن کتاب «تاریخ آداب اللغة» جرجی زیدان را نقد کرد.

اما این شیخ آقابزرگ بود که از میان آن سه یار علمی متعهد شد فهرستی برای تألیفات شیعه بنویسد. [4]

در توضیح مطلب بالا خوب است اضافه کنیم که کتاب «کشف‌الظنون عن اسامی الکتب والفنون» توسط مصطفی بن عبدالله مشهور به حاجی خلیفه در سده یازدهم هجری منتشر شد که در آن اسامی پانزده هزار عنوان از کتاب‌های اسلامی و شرح احوال 9500 تن مۆلفان آنها دیده می‌شود که اکثر آن‌ها را حاجی خلیفه در کتابخانه‌های استانبول و دمشق دیده است.

از دیگر انگیزه‌های تألیف «الذریعة» را کار جرجی زیدان مورّخ معروف مصری متوفی سال 1914 میلادی می‌دانند: او در کتاب مشهور خود به نام «تاریخ آداب اللغة العربیة» که تاریخ ادبیاتِ عرب است در چهار جلد، سخنی بدین مضمون درباره شیعه می‌گوید:

«شیعه طایفه‌ای کوچک بود و آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعه‌ای در دنیا وجود ندارد»

نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت اینست که اگرچه جامعه آن زمان از لحاظ امکانات مادی، محدودیت‌ها و تنگناهای بسیاری بر دانشمندان و علما تحمیل می‌کرد اما از حیث روانی و ذهنی، بستر وسیعی برای همه طیف‌های فکری و گستره‌های استعدادی وجود داشت که اشخاص برای رسیدن به آنچه که می‌خواستند با موانع سیستمی و یا قانونیِ کمتری روبرو می‌شدند و اگر نقصانی بود در محرومیت‌های مادی بود. اینگونه بود که آقابزرگ وقتی در 10 سالگی تصمیم به طلبه شدن گرفت در شانزده سالگی هویت صنفی (لباس روحانیت) می‌یابد و در همان ایام ضمن تحصیل علوم متداول به مطالعه و استنساخ و ... می‌پردازد و در چهل سالگی ایده فهرست‌نویسی برای شیعه را جامه عمل می‌پوشاند.

اما از آنجا که کسی نباید از گزند موانع سیستمی همیشگی محروم بماند، شیخ آقابزرگ هم، در عراق چنین تجربه‌ای را داشت. وی در سال 1354 هنگامی که چاپخانه سعادت را در نجف راه‌اندازی کرد با ممانعت حکومت عراق روبرو شد و ناچار به فروش چاپخانه شد.

2. اراده قوی و بی‌تفاوتی نسبت به بهره دنیائی:

همیشه کمبودها ناشی از محرومیت‌های مادی نیست و همیشه این سیستم و قانون و یا موانع محیطی نیست که راه را برای شکوفایی استعدادها می‌بندد. بلکه گاهی باورها و حساسیت‌های خود انسانهاست که اجازه شکل‌گیری به خمیره وجود یک شخص را می‌دهد یا نمی‌دهد. یکی از عوامل مهم در زندگی شیخ آقابزرگ این بود که از اینکه در مسیر زندگی‌اش بدون یار و همکار و غمخوار بماند و یا در کنج گمنامی خود با هدفِ خود انس بگیرد یا فقر و پریشانی را همخانه خود ببیند؛ یا مرض و کسالت را تحمل کند؛ یا ملامت و دشنام بشنود؛ یا احترام و شأن استادی و مرجعیت را در آینه شاگردانش ببیند؛ باکی نداشت.

او آنچنان کنج کتابخانه را گوشه بستان می‌دید که وقتی قرار شد نام خانوادگی برای خود بگزیند: «منزوی» را از همه جهت درخور و با مسمّا دید. اینگونه بود که نام شیخ آقابزرگ تهرانی؛ محمد محسن منزوی شد.

از سید محسن امین عاملی نویسنده کتاب «اعیان الشیعة» نقل می‌کنند که گفت:

«برای تهیه اسناد اعیان‌الشیعة که به شهرها سفر می‌کردم، در کربلا به کتابخانه شیخ العراقین وارد شدم و از متصدی آن خواستم که یک هفته کتابخانه را در اختیار من بگذارد، پذیرفت، مشروط بر اینکه در این هفته میهمان او باشم، شبی به من اطلاع داد که امشب میهمان دیگری هم داریم و او شیخ آقابزرگ بود که اسمش را شنیده بودم. هنگامی که او را زیارت کردم و بحثی میان ما در گرفت فهمیدم که او تنها یک فهرست‌نگار نیست بلکه اطلاعات فقهی و اصولی و فلسفی وسیعی نیز دارد از این‌رو مسرور شدم. ساعت چهار و نیم شب بود که خستگی بر من غالب شد و خوابیدم. از خواب که برخاستم دیدم شیخ آقابزرگ نخوابیده و هم‌چنان مشغول یادداشت‌برداری است از او پرسیدم نمی‌خوابید؟ فرمود: من هنوز نشاط دارم و نخوابید. ما هفت روز و شب در آنجا بودیم. ایشان استراحت منظمی نداشت و می‌فرمود ما برای استراحت این‌جا نیامده‌ایم و من با وجود این که پر کار بودم به ایشان غبطه می‌خوردم.» [5]

شیخ با وجودی که در سال 1376 در جاده نجف به کربلا طی یک تصادف از ناحیه کمر آسیب دید اما کهولت و بیماری و مصدومیت مانع نشد که او پله‌های نردبان کتابخانه‌اش را شخصاً بالا نرود. مرحوم سید محمد جزایری در کتاب نابغه فقه و حدیث «ص 464» آورده است که:

«با جدیت و علاقه مخصوص به خدمت به مذهبِ حق و احیای آثار بزرگان و گذشتگان، در سن پیری که انسان از حرکت مختصری عاجز است؛ آن مرحوم، شبانه‌روز مشغول نوشتن بود و با نداشتن معاون مددکار، هر کتابی را از کتابخانه‌اش نیاز داشت شخصاً نردبان بدست گرفته و از این طرف به آن طرف کتابخانه می‌برد... این کار سبب اعجاب و تحسین همه به ویژه چند نفر از دوستان جامعة الازهر مصر که به دیدن وی رفته بودند شده بود.»

حوادث اندوه‌آفرینِ روزگار، پیشامدهای نامنتظر و بیماری‌های دردخیز که در زندگی وی بسیار بود، هیچ یک نتوانست او را در کار سست کنند و رنگ ناتوانی و ضعف به جوهر وجود او بزنند. شیخ، حدود صد کتاب ذیل 25 عنوان تألیف کرد. از این‌رو می‌توان او را یکی از پرکارترین علمای اسلام در قرن چهاردهم به حساب آورد. شیخ نه تنها در زمینه کتاب‌شناسی و تذکره‌نویسی آثاری از خود به یادگار گذاشته بلکه در زمینه اصول و فروع دین و حتی در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز تألیفات ارزنده‌ای دارد.

همچنین آقای اشکوری به نقل از عبدالرحیم محمدعلی می‌نویسد: «هرگز ندیدم و نشنیدیم که از چیزی شکایت کند»

و خود ایشان اضافه می‌کنند:

«وقتی از احوالشان می‌پرسیدیم، نعمت‌های خدا را بر می‌شمردند و بیماری‌ها و امراضی که از او زائل شده بودند را بیان می‌کردند مثلاً می‌گفتند: دستانم فلج نیست و می‌توانم بنویسم و چشمانم ضعیف نیست و می‌توانم بخوانم...»

این روحیه مقاوم و سخت‌کوش تبدیل به خصیصه‌ای ذاتی در شیخ آقابزرگ شده بود. آقای بهشتی‌پور (نوه دختری شیخ آقابزرگ) نقل می‌کند:

«حاج شیخ آقابزرگ در سن 65 سالگی به علت سرماخوردگی شدید به پزشکی در نجف اشرف مراجعه می‌کند پزشک مذکور می‌گوید: ظواهری از بیماری سل در شما دیده می‌شود لذا باید در وهله اول به تدریج سیگار را ترک کنید، حاج شیخ می‌گوید: «من تا حالا در استعمال سیگار مرتکب اشتباه شده‌ام و بعد از این نمی‌خواهم به تدریج این اشتباه بزرگ را تکرار کنم و به شما قول می‌دهم از همین لحظه سیگار را ترک کنم. و جالب توجه است که حاج شیخ از همان روز، استعمال سیگار را که در شبانه‌روز به حدود صد عدد می‌رسید ترک می‌کند و از آن روز به بعد هر وقت میل به سیگار می‌کرد یک عدد آب نبات به جای سیگار در دهان خود می‌گذاشت.»

قسمت بعدی را اینجا بخوانید...


پانوشت‌ها:

[1] روایت عشق، زندگی‌نامه، سفرهای علمی، مطالعه در کتابخانه‌ها و مخطوطات ـ آثار و تألیفات حاج شیخ عزیزالله عطاردی ـ نشر عطارد.

[2] گنجینه خطوط علماء و دانشمندان، شعرا و خوشنویسان و معاصران تهران: مۆلفه 1367، ج 3، ص 2245.

[3] نابغه فقه و حدیث سید نعمت‌الله جزایری (قم، مجمع‌الفکر الاسلامی، 1418 ق، ص 468) زندگی و آثار شیخ آقا بزرگ تهرانی، سید محمدحسین حسینی جلالی، ترجمه محمدعلی اردوبادی (تهران، کتابخانه مجلس، 1382).

[4] شیخ الباحثین، آغابزرگ طهرانی، ص 29ـ 30.

[5] مجله نور علم، ش 38، ص 54 .

منبع: سایت رهنامه پژوهش

تنظیم:محسن تهرانی-گروه حوزه علمیه تبیان

مطالب مرتبط:

3 قسمت فیلم «طریق طلب»

مقاله: علامه آقابزرگ تهرانی

در کتابخانه تبیان:

کتاب: «الذریعة إلى تصانیف الشیعة»

بررسی کتاب «زندگی و آثار شیخ آقا بزرگ تهرانی»

شرح حال شیخ آقا بزرگ تهرانی

زندگینامه آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی (از: ناصر الدین انصاری قمی)

آقا بزرگ تهرانی (از: محمد صحتی سردرودی)

زندگی و آثار علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (از: ناصر الدین انصاری قمی)

معرفی کتاب «طبقات اعلام الشیعة» (از: پرویز اذکائی)