تبیان، دستیار زندگی
چند روز قبل، خانمی با دفترم تماس گرفت و از من خواست تا مقاله‌ای را برای چاپ در مجله بنویسم...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دکتر کرمانی از نقش باور در کنترل وزن می‌گوید...


چند روز قبل، خانمی با دفترم تماس گرفت و از من خواست تا مقاله‌ای را برای چاپ در مجله بنویسم...

دکتر کرمانی

گفتم: طبق معمول برای چاق‌ها مقاله می‌خواهید؟

گفت: خیر، یک سال است که هر ماه یکی از قهرمانان کاهش وزن را در مجله معرفی می‌کنیم و بیشتر مقاله‌ها در مورد افراد چاق است، ولی امروز مقاله‌ای متفاوت می‌خواهیم؛ مقاله‌ای برای بخشی از جامعه که فراموش شده‌اند. برای لاغرهایی که کاملاً به فراموشی سپرده شده‌اند. آقای دکتر چرا همه متخصصان به فکر چاق‌ها هستند؟ چرا به داد لاغرها نمی‌رسید؟

گفتم: خانم بزرگوار، افراد لاغر می‌گویند تغذیه اثری روی ما نمی‌گذارد و ما هرگز چاق نمی‌شویم. آن‌ها باور ندارند که چاق خواهند شد و هر کس کاری را بدون باور انجام دهد، قطعاً نتیجه‌ای برای او نخواهد داشت.

گفت: افزایش وزن چه ارتباطی به باور دارد.

گفتم: خانم گرامی، باور است که خواسته‌ها را محقق می‌کند و می‌تواند انسان را به خواسته‌هایش برساند.

گفت: من این رابطه را درک نمی‌کنم.

گفتم: در فرودگاه مهرآباد اتفاقی برای من افتاد که این حقیقت را برای شما روشن می‌کند.

گفت: لطفاً بفرمایید آن اتفاق چه بود؟

گفتم: چند وقت پیش برای برگزاری همایشی عازم مشهد مقدس بودم. درحالی‌که در فرودگاه مهرآباد منتظر پرواز بودم، جوانی از میان مسافران سلام خیلی گرمی به من کرد و اجازه گرفت در کنار من بنشیند. ظاهراً ایشان من را می‌شناخت؛ زیرا در سلامش من را با لقب دکتر خطاب کرد.

افراد زیادی آرزوی رسیدن به وزن نمونه را دارند، ولی چرا موفق نمی‌شوند؟ چون

باور ندارد راهی که طی می‌کنند آن‌ها را به هدفشان می‌رساند

پرواز ما طبق معمول یک ساعت تأخیر داشت. بنابراین، مناسب بود صحبت را با این جوان شروع کنم:

- عزیزم من شما را به جا نیاوردم.

- من مهندس ملوان علی س. هستم. دو ماه قبل برای اولین بار شما را در همایش لاغرها در سالن همایش محراب در ستارخان ملاقات کردم. من جزو لاغرهایی بودم که در همایش روش افزایش وزن و تقویت اراده شما حاضر بودم. الان نیز عازم بوشهر هستم؛ زیرا مأموریت دارم همراه کشتی باری به انگلیس بروم.

- ان‌شاءالله سفر خوب و بی‌خطری داشته باشید، ولی می‌خواهم بدانم در دو ماه گذشته افزایش وزن داشته‌اید؟

- هنگامی که در فصل تابستان، لباس ملوانیم را می‌پوشیدم، انگار این لباس زیبا را روی اسکلت گذاشته بودید؛ چون خیلی لاغر بودم و باور نمی‌کردم بتوانم حتی یک کیلوگرم وزنم را اضافه کنم؛ زیرا راه‌های زیادی رفته بودم. داروهای فراوانی به من دادند، ولی متأسفانه نتیجه نگرفتم. حتی از داروهای گیاهی استفاده کردم ولی نتیجه نگرفتم؛ تا اینکه یکی از دوستان، شما را به من معرفی کرد. لذا به یکی از دفاتر مشاوره تغذیه شما در تهران مراجعه کردم و آن‌ها کارت همایش شما را به من دادند و از آنجا بود که با شما آشنا شدم.

- خیلی خوشحالم که شما را اینجا می‌بینم؛ زیرا دوست دارم بدانم همایش و برنامه آن چه تأثیری بر شما داشت؟

- آقای دکتر من کاملاً ناامید نزد شما آمدم و ذره‌ای باور نداشتم که بتوانید برای درمان لاغری من کاری کنید؛ زیرا خیلی از راه‌ها را قبل از این پیموده بودم و هیچ نتیجه‌ای نگرفته بودم. ولی با اینکه من تقریباً همان غذاهای قبل را می‌خوردم نمی‌دانم چه معجزه‌ای رخ داد که توانستم در این دو ماه شش کیلوگرم وزن اضافه کنم؟ شما تنها میان‌وعده‌ها را تنظیم کردید، ولی بعید می‌دانم افزایش میان‌وعده‌ها بتواند این نتیجه را به دست بیاورد. در حقیقت، این افزایش برای من شبیه معجزه بود. دلم می‌خواهد بدانم چطور این اتفاق رخ داد؟

- عزیزم قبل از پاسخ به پرسش شما، یک سۆال دارم که امیدوارم با صداقت و صراحت آن را پاسخ دهید.

- بفرمایید آقای دکتر.

- شما قبل از اینکه نزد من بیایید باور داشتید که می‌توانید افزایش وزن داشته باشید؟

- راستش من هیچ امیدی نداشتم؛ زیرا از بچگی خیلی لاغر بودم و هر وقت دایی‌ام به خانه‌مان می‌آمد با صدای بلند من را صدا می‌کرد و می‌گفت: «علی دگمه‌های پیراهنت را باز کن، می‌خواهم دنده‌هایت را بشمارم». بعد از شمارش دنده‌هایم نیز یک پس‌گردنی به من می‌زد و می‌گفت: «مارمولک چرا غذا نمی‌خوری؟». مادرم هم می‌گفت: «داداش سر به سرش نگذار؛ این اگر دنیا را بخورد چاق نمی‌شود».

مادرم، فامیل، دوستان و هرکس که من را می‌شناخت همین را می‌گفت. در نتیجه یقین پیدا کرده بودم که باید تا آخر عمر همین اسکلت مارمولکی را داشته باشم و با آن بسازم و بسوزم و کاملاً باور کرده بودم که من دیگر چاق نمی‌شوم.

- علی آقا؛ آیا پس از پایان همایش، سخنرانی من تأثیری بر تغییر این باور داشت؟ به عبارت دیگر آیا پس از همایش باور کردی که می‌توانی چاق شوی؟

- پس از همایش یقین و باور پیدا کردم که می‌توانم چاق شوم.

- عزیزم این باور بود که شما را چاق کرد. شما تا باور نداشتی که چاق می‌شوی چاق نمی‌شدی. ولی پس از باور توانستی به هدفت برسی؛ زیرا باور به صورت معجزه‌وار و سحرآمیز در تحقق رغبت‌ها نقش دارد و این معجزه را خلق می‌کند. به همین دلیل است که نویسنده معروف، «وین دایر» می‌گوید: باور کن که می‌توانی؛ آنگاه خواهی توانست»؛ یعنی تا باور نکنی، نمی‌توانی، ولی همین که باور کردی توانستی.

- اینجا بود که صدای بلندگوی فرودگاه به گوش رسید و از مسافران بوشهر برای سوار شدن به پرواز دعوت کرد.

- هنوز صحبت‌های علی آقا و خاطره‌هایش در گوشم طنین‌انداز است.

دکتر کرمانی

- خانم گرامی باوری که از آن صحبت می‌کردم این است و همین باور بود که معجزه خلق کرد.

- آقای دکتر، ما یک مثل از نیاکانمان داریم که می‌گوید: «خواستن توانستن است». آیا این، همان معنا را نمی‌دهد؟

- خانم گرامی یکی از مراحل «خواستن، توانستن» باور است.

مرحله اول، تقدیم درخواست است. (مثل اینکه من می‌خواهم افزایش وزن داشته باشم)

مرحله دوم، باور خواسته است. (من می‌توانم)

مرحله سوم، مرحله دریافت خواسته است.

بنابراین، خواستن بدون باور نتیجه ندارد. این، باور است که انسان را به سوی هدف تشویق می‌کند. انسان بدون باور نمی‌تواند راه پر پیچ و خم رژیم را طی کند و با فرمان‌های درونی مبارزه کند.

این، باور است که طوفانی از انگیزه‌های مثبت می‌فرستد تا شما را در رسیدن به هدف یاری کند.

افراد زیادی آرزوی رسیدن به وزن نمونه را دارند، ولی چرا موفق نمی‌شوند؟ چون باور ندارد راهی که طی می‌کنند آن‌ها را به هدفشان می‌رساند.

بیشتر جوانان دبیرستانی خواهان قبولی در دانشکده پزشکی یا مهندسی هستند. ولی جوانی که خواهان قبولی در رشته مهندسی یا پزشکی است باید مطالعه زیادی داشته باشد و رفتن به سینما و مسافرت و تفریح را بر خود حرام کند و شبانه‌روز سعی و تلاش داشته باشد؛ زیرا پیش‌شرط قبولی در دانشکده مورد نظرش، مطالعه و تلاش و کوشش است.

لاغرهایی که به دنبال اندام مناسب هستند، تمایل ارثی به نخوردن دارند. بنابراین، باید این تمایل ارثی را پایمال کنند و خلاف رغبتشان به زور بخورند. هر چند که لاغرها از به زور خوردن رنج می‌برند، ولی نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود.

در اینجا فرصت را غنیمت شمرده و توصیه مهمی به لاغرها می‌کنم:

عزیزان، شیادان از خدا بی‌خبری در کمین شما نشسته پودر و معجون‌های فراوانی برای چاق شدن شما عرضه کرده‌اند که حتی فرمول آن را نیز روی جعبه‌اش نوشته‌اند تا وانمود کنند که دارویی سالم و بی‌خطر است. ولی واقعیت این است که قرص‌های کورتون و پردنیزولون را آسیاب کرده و به این پودرها اضافه کرده‌اند که روی محصول به آن اشاره نکرده‌اند. کورتون کلیه را از کار می‌اندازد و مانع دفع املاح توسط کلیه می‌شود. در نتیجه، بدن و به خصوص صورت پف می‌کند.

سازندگان این مواد برای گمراه کردن مشتریان خود، نام چند داروی گیاهی سالم را در فرمول دارو می‌نویسند، ولی هیچ اشاره‌ای به نام مواد مضر آن نمی‌کنند.

در موارد فراوانی نیز مشاهده شده که این شیادان، تعدادی از پزشکان و متخصصان تغذیه را با مبالغ هنگفت خریداری می‌کنند تا داروهای آنان را برای افراد لاغر تجویز کنند. لاغرهای عزیز بدانند که لاغری بهتر از چاقی با این نوع سموم است.

متأسفانه بعضی افراد با تجویز هورمون‌های مردانه به خانم‌های لاغر باعث افزایش حجم توده عضلات آنان می‌شوند که این امر منجر به افزایش سریع وزن آن‌ها می‌گردد. درحالی‌که آینده‌ای سیاه در انتظار مصرف کننده است. ناگفته نماند که تجویز هورمون مردانه برای خانم‌ها منجر به تغییر تون صدا و پرمویی و افزایش احتمال نازایی خانم‌ها می‌گردد.

حال که اثر باور را درک کردید و شیادان را شناختید، وقت آن رسیده است تا نقشه راه را به شما تقدیم کنم.

* اولین تصور اشتباهی که لاغرها در ذهن دارند این است که گمان می‌کنند دکتر کرمانی منوهای غذایی پرکالری را از یکی از رستوران‌ها کپی می‌کند و غذایی پرکالری و چرب را جلوی لاغرها خواهد گذاشت و منتظر نتیجه می‌ماند؛ ولی با صراحت و اطمینان می‌گویم که این کار عین حماقت است و هیچ حاصلی نخواهد داشت.

شاید بپرسید که آیا این همه غذا باعث چاقی نمی‌شود؟ آیا کالری غذاهای داده شده کم است؟ آیا نیوتون در نظریه انرژی اشتباه کرده است؟ شاید فرد مورد نظر در جذب غذاها از روده مشکل دارد؟ آیا انرژی سوزانده شده توسط فرد، بالاتر از این میزان دریافتی است؟

نباید به فکر این باشیم که لاغرها را با پرخوری به افزایش وزن برسانیم، بلکه

باید به آنان تغذیه را آموزش دهیم تا با غذاهای کم‌حجم، اما پرکالری به وزن

ایده‌آل خود برسند

در جواب شما خواهم گفت که حقیقت امر این است که اکثریت قریب به اتفاق لاغرها معده کوچکی دارند که نمی‌تواند حجم زیاد غذا را تحمل کند. حقیقتی که نباید فراموش شود این است که «نباید به فکر این باشیم که لاغرها را با پرخوری به افزایش وزن برسانیم، بلکه باید به آنان تغذیه را آموزش دهیم تا با غذاهای کم‌حجم، اما پرکالری به وزن ایده‌آل خود برسند».

اینکه فرد لاغری سال‌ها وزن پایین خود را حفظ کرده است، بهترین دلیل بر این است که دریافتی لاغرها از غذا مساوی با نیازشان است. هرچند این نتیجه به نظر می‌آید ولی در برنامه ما اهمیت خاصی دارد.

* ما در برنامه تغذیه خود به لاغرها می‌گوییم: «به وعده‌های سه‌گانه شما کاری نداریم. لطفاً از امروز به خوردن همان غذاهای قبلی بدون هیچ تغییر بپردازید».

علم پزشکی می‌گوید اگر 7.7 کالری اضافه بر نیازمان دریافت کنیم، یک گرم بر وزن ما افزوده می‌شود. بنابراین، اگر خواسته باشیم وزن لاغرها را در هفته 1000 گرم افزایش دهیم، باید به فکر اضافه کردن 7700 کالری به دریافتی آن‌ها طی هفته باشیم. ازاین‌رو، 7700 را بر تعداد روزهای هفته تقسیم می‌کنیم که عدد 1100 به دست می‌آید.

ما می‌توانیم این مقدار کالری را بین وعده‌های روزمره تقسیم کرده و تا حد امکان از غذاهای کم‌حجم و پرکالری استفاده کنیم. با این کار به راحتی می‌توانیم بدون آنکه تغییری در وعده‌های سه‌گانه غذای افراد ایجاد کرده باشیم، هر هفته در حدود یک کیلوگرم به وزن آن‌ها بیفزاییم.

اگر بعضی از لاغرها نتوانند 1100 کالری را بین وعده‌ها مصرف کنند، قطعاً می‌توانند نصف آن، یعنی 550 کالری را بین وعده‌ها دریافت کنند. همین میزان کم دریافتی، منجر به افزایش دو کیلوگرم در ماه می‌شود و این به معنای افزایش 12 کیلوگرم در هر شش ماه است و می‌تواند لاغرهای عزیز را به اندام دلخواهشان برساند.

شاد، سالم، سرافراز و خوش‌اندام باشید.

برای مراجعه به سایت دکتر کرمانی اینجا را کلیک کنید.

دکتر محمدصادق کرمانی

بخش تغذیه و آشپزی تبیان


مطالب مرتبط:

چاق ها نخوانند! (مصاحبه)

این ‌بار لاغرها بخوانند! (2)

سوء تغذیه ای به نام چاقی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.