تبیان، دستیار زندگی
یک مسأله بسیار روشن عقلانی و همه فهم وجود دارد و آن اینکه اتفاق نظر انسانها نمی تواند واقعیات و حقائق را دگرگون کند . آنهم واقعیاتی که از جانب خداوند حکیم و غیب عالم بیان می شوند .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تئوری نافرجام مقابله با حدیث شریف غدیر

غدیر

فرخنده باد عید الله اکبر عید سعید غدیر بر همه مسلمانان گیتی و بلکه بر همه جویندگان مسیر سعادت و نیکبختی در دنیا و آخرت .

مقاله کوتاه  پیش رو می کوشد تا با نور افشانی  عقل و خرد و از رهگذر  واقعه بزرگ غدیر  بیراهه ای بس خطرناک را برملا کند تا مبادا  دچارش شویم  یا اگر در آن هستیم  از آن نجات یابیم . به امید خدا!

یک اصل نابخردانه

با دو مثال فرضی خیلی ساده  و روشن و البته به ظاهر بی ارتباط شروع می کنیم. فرض کنید یک شرکت بازرگانی می خواهد برای  هدایت هواپیمای ترابری خود خلبان استخدام کند. یا فرض کنید برای یک عمل جراحی به دنبال پزشک جراح  می گردید. هر عقل سلیم و اندیشه درستی می گوید برای انجام  صحیح، موفقیت آمیز و بدون درد سر این دو عمل باید به دو خلبان  کارآزموده و یک مهندس مجرب مراجعه نمود. حال فقط فرض کنید و فقط فرض کنید کسی بگوید اصلا لازم نیست به خلبان یا مهندس مراجعه شود. راه منطقی دیگری نیز وجود دارد!! و آن مراجعه  به آراء عمومی است. ببینیم اگر مردم اتفاق نظر کردند  که از میان همه مردم با همه مشاغل و مهارتهایی که دارند، جناب "الف " و جناب " ب " خلبان باشند یا آقای " جیم " مهندس باشد همین درست است. لذا  هدایت هواپیما و رسم نقشه را باید به همینها  سپرد. نتیجه آنکه اگر مردم  متفق شدند که یک دانشمند زمین شناس خلبان شود یا یک زرگر، مهندس شود همین درست است و باید  هدایت هواپیما و نقشه کشی را به همین ها سپرد. چرا؟! چون اجماع مردم بر این افراد منعقد شده است.

روشن است که خیلی تعجب  کرده اید. هم از اصل ماجرا و هم از بی ربطی آن به بحث غدیر . ولی باید بگوییم متأسفانه  عین این ماجرای نامعقول  و خردگریز پس از واقعه غدیر رخ داد. پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – به امر خدای حکیم  حضرت امام علی بن ابی طالب – علیه السلا م – را به جانشینی  خویش و امامت جامعه  معرفی کردند. آن هم در اجتماعی کم نظیر.(1) و این یعنی به امر خدای متعال فقط ایشان است که می باید بر این منصب عظیم و سرنوشت ساز قرار بگیرد و هیچ فرد دیگری سزاوار این جایگاه نیست. که اگر بود قطعا خداوند علیم حکیم وی را معرفی می کرد .

آری در قبال این واقعه روشن و قطعی، اتفاق نظر مسلمین را علم کردند و گفتند مسلمانان بر فرد دیگری برای جانشینی  رسول الله – صلی الله علیه و آله – اجماع کردند و حال آنکه یک پیام آشکار حدیث غدیر عدم شایستگی غیر علی بن ابیطالب – علیه السلام – برای آن منصب خطیر بود. لذا استناد به اجماع یعنی هدایت امت را به شخص بدون شایستگی سپردن . درست مثل سپردن هدایت هواپیما به شخص نابَلَد فقط به این علت که روی این فرد اجماع وجود دارد!

چقدر ضد عقل و تا چه حد دور از اندیشه!

علاوه بر عده ای قابل توجه از مسلمانان خارج از مدینه عده ای از امت پیغمبر– صلی الله علیه و آله – که در مدینه بودند از بیعت با خلیفه اول سرباز زدند، مشاهده می کنید که اصلا اجماعی در میان امت رسول خدا – صلی الله علیه و آله – موجود نبوده است تا بتوان آنرا در مقابل حدیث غدیر قرار داد

آری یک  مسأله بسیار روشن عقلانی و همه فهم وجود دارد و آن اینکه اتفاق نظر انسانها  نمی تواند واقعیات و حقائق را دگرگون کند. آن هم واقعیاتی که از جانب خداوند حکیم و غیب عالم بیان می شوند .

ردّپای شیطان

خوبست خواننده فرهیخته این نوشتار کوتاه بداند که اساس سقیفه و شروع انحراف عظیم پس از ارتحال پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – با استفاده از همین اجماع تئوریزه می شود و چنین می گویند که پس از رحلت آن پیامبر گرامی، اجماع یا به بیان دیگر بیعت مسلمین بر خلیفه اول  منعقد شد. اجماعی که اگر هم  واقعا وجود داشت اما نابجا و بدون فائده بود . چه آنکه شخصیت صالح و منصوب الهی معرفی شده بود که یعنی هر کس غیر از  ایشان فاقد صلاحیت است. اما محکمترین دلیل علمان اهل سنت برای سندیت اجماع ، حدیثی است که از رسول خدا – صلی الله علیه و آله – نقل می کنند که (لایجمع الله امتی علی الضلالة ابدا ) (2) یعنی خداوند هیچگاه امت مرا بر گمراهی متفق القول نمی کند. لکن در اینجا و با صرف نظر از مطلب متقن فوق که به تنهایی کارساز و گره گشاست دست کم دو نکته مهم و تعیین کننده  وجود دارد:

1 –  آیا اجماع مسلمین  در همه جا و در هر موضوعی سندیت دارد؟

2 – آیا در مورد خلیفه اول واقعا اجماع وجود داشته است؟

پاسخ به هر دو سئوال  منفی است .

غدیر

اجماع در کجا؟!

اما درباره سئوال اول باید گفت از واضحات و اولیات اسلام یکی اینست که همه مسلمانان باید تابع و مطیع نبی مکرم اسلام – صلی الله علیه و آله – باشند. لازمه این سخن آنست که چه به صورت فردی و چه به صورت همگانی و مثلا با اجماع نمی توان از دستور و مرام حضرت تخطی کرد و به عبارت دیگر اجماع اگر سند هم باشد، تنها در جایی سند است که سخنی از خدا و پیامبر او وجود نداشته باشد .

برای یادآوری این مطلب بعضی از آیات قرآن کریم را با یکدیگر مرور می کنیم. در پنج آیه از قرآن مجید خداوند متعال می فرماید: «اطیعوا الله  و اطیعوا الرسول» که یعنی از خداوند اطاعت کنید و از رسول او اطاعت کنید. این پنج آیه عبارتند از آیات 59 سوره نساء، 92 مائده ، 54 نور ، 33 محمد و 12 تغابن. اما آیه 36  سوره احزاب به صورت مۆکدتری این فرمان را می دهد. و سرانجام سرپیچی از امر خدا و رسول او را  گمراهی آشکار  معرفی می کند: « وَ ما كانَ لِمُۆْمِنٍ وَ لا مُۆْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَكُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً »؛ و هیچ مرد و زن مۆمنى  آن هنگام  که خدا و فرستاده اش امری  صادر کردند، اختیاری در مورد خود ندارد و هركس خدا و پیامبرش را نافرمانى كند یقیناً به صورتى آشكار گمراه شده است.

روشن است که معنای این آیه مبارکه هم شامل فرد فردِ مسلمانان می شود و هم شامل همگی آنان با هم. لذا از این زاویه نیز مخالفت  با مفاد حدیث غدیر کاملا نادرست و گمراهی است. تذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که بیان مقاله در این قسمت با بیان مقاله در قسمت قبل تفاوت اساسی دارد چه آنکه در این قسمت بر ضرورت اطاعت از اوامر رسول الله – صلی الله علیه و آله – تکیه شده است و در بیان قبلی بر عدم تغییر حقائق  بوسیله اجماع انسانها .

یک مسأله بسیار روشن عقلانی و همه فهم وجود دارد و آن اینکه اتفاق نظر انسانها نمی تواند واقعیات و حقائق را دگرگون کند . آنهم واقعیاتی که از جانب خداوند حکیم و غیب عالم بیان می شوند

اجماعی دروغین

اما پاسخ به  سئوال دوم: فرض کنید هر دو مطلب فوق نادرست باشد! یعنی اجماع باعث تغییر حقائق بشود و نیز انعقاد اجماع در برابر فرمان خدا و رسول او – العیاذ بالله – بدون اشکال باشد و عین هدایت. با این حال یک مشکل جدی در مقابل  مخالفان حدیث غدیر که اجماع را دستاویز خود قرار داده اند وجود دارد. آن مشکل ویران کننده عدم انعقاد اجماع  مسلمین است. به یاد داریم که محکمترین دلیل برای سندیت اجماع حدیثی بود که از پیامبر عزیز اسلام – صلی الله علیه و آله – در بالا نقل کردیم  که (لا یجمع الله امتی علی الضلالة ابدا ) یعنی خداوند هیچگاه امت مرا  بر گمراهی متفق القول نمی کند. در اینجا و با صرف نظر از اشکالات سندی این حدیث فقط سئوال دوم را تکرار می کنیم. آیا اجماع امت رسول خدا – صلی الله علیه و آله – پس از ارتحال ایشان بر غیر  حضرت علی ابن ابیطالب – علیه السلام – منعقد شد یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا همه امت با خلیفه اول بیعت کردند؟

قطعا جواب این پرسش منفی است. چه آنکه علاوه بر عده ای قابل توجه از مسلمانان خارج از مدینه(3) عده ای از امت پیغمبر– صلی الله علیه و آله – که در مدینه بودند از بیعت با خلیفه اول سرباز زدند. در رأس این گروه بنی هاشم  قرار دارند. اما اسامی بعضی دیگر چنین است: سلمان فارسی، ابوذر، مقداد، عمار یاسر، زبیر، خزیمة بن ثابت، خالد بن سعید، براء بن عازب و ... (4) مشاهده می کنید که اصلا اجماعی در میان امت رسول خدا – صلی الله علیه و آله – موجود نبوده است تا بتوان آن را در مقابل حدیث غدیر قرار داد .

در نتیجه باید گفت این نحوه تئوری پردازی در مقابل حدیث غدیر به لحاظ عقلانی و دینی تلاشی ابتر است که دست شستن از آن و قبول حقیقت  باعث حفظ آبروی انسان است .

پی نوشت:

( 1 )  به علت تحقیقات وسیعی که دانشمندان اسلامی  اعم از شیعه و سنی  پیرامون سند حدیث غدیر سامان داده اند و این مسأله یکی از یقینیات واضح اسلام می باشد، در اینجا  فقط به بررسی یکی از ثمرات آن می پردازیم .

( 2 ) المستدرک علی الصحیحین ، ج 1 ، ص 115 – 117.

( 3 ) رجوع کنید به کتاب ( سقیفه ) اثر علامه فقید سید مرتضی عسکری، ص  85 -  90.

( 4 ) رجوع کنید به کتاب  ( تشیید المراجعات ) اثر آیت الله سید علی میلانی ج 4 ص 161.

سید علی محمّد هاشمی رضوانی 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.