تبیان، دستیار زندگی
در تاریخ اندیشه‏هاى سیاسى، فرازى برجسته و فصلى روشن در رابطه با اندیشه سیاسى انبیا به چشم مى‏خورد كه از عوامل مهم و سرنوشت ساز تاریخ سیاسى جهان محسوب مى‏شود. چنانكه در تاریخ نظامهاى سیاسى جهان نیز فراز مربوط به نظامهاى سیاسى...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اندیشه سیاسی انبیا، رهایی بخش ملت های مستضعف


در تاریخ اندیشه‏هاى سیاسى، فرازى برجسته و فصلى روشن در رابطه با اندیشه سیاسى انبیا به چشم مى‏خورد كه از عوامل مهم و سرنوشت ساز تاریخ سیاسى جهان محسوب مى‏شود. چنانكه در تاریخ نظامهاى سیاسى جهان نیز فراز مربوط به نظامهاى سیاسى مبتنى بر مكتب انبیا و دین، جایى براى تأمل و بررسى دارد. گرچه نویسندگان تاریخ اندیشه‏هاى سیاسى در غرب، سعى كرده‏اند كه علم سیاست و اندیشه‏هاى سیاسى را از اندیشه‏هاى ادیان پالایش كنند و بدین لحاظ در تاریخ، دست به یك جداسازى خیانت بار زده‏اند كه هرگز نه به لحاظ دین و نه به لحاظ علم، قابل گذشت نیست.

تنها راه رهایى و تخریب پایگاه استبداد داخلى و استكبار خارجى دستیابى به آزادى به مفهومى است كه در هدف دین و رسالت انبیا نهفته است.

پیامبران بعد از حضرت موسى (ع) تا ظهور حضرت عیسى (ع) راه او را دنبال كردند و اندیشه سیاسى مبتنى بر مكتب توحیدى او، قرنها راهنماى عمل سیاسى گشت و پس از ظهور حضرت عیسى (ع) نیز این مبارزه اصولى و خستگى ناپذیر تا به بالاى دار رفتن این رهبر نستوه الهى ادامه یافت. این توالى تاریخى سنت الهى تا بعثت پیامبر اسلام (ص) و سپس تا به امروز در طول این تاریخ ممتد، بزرگترین حوادث سیاسى تاریخ را به وجود آورد و اندیشه سیاسى تابناكى را رقم زد.

منظور از اهداف سیاسى انبیا، هدفهاى از پیش تعیین شده‏اى است كه پیامبران بر اساس وحى الهى براى رسیدن به آن اهداف، تمامى توان خویش را به كار گرفتند و در این راه از هیچ گونه تلاش و ایثار و فداكارى فرو گذار ننمودند. این اهداف در حقیقت، مبین اندیشه‏هاى ادیان بزرگ و مطرح در تاریخ است كه عامل تحولات وسیع در تاریخ بوده‏اند و مبانى فكرى و عملكردشان در تاریخ تمدن و فرهنگ جهان، نقش مؤثرى داشته است و تاریخ ساز بوده است .

بررسى اهداف سیاسى انبیا، در تجزیه و تحلیل مبانى اندیشه سیاسى اسلام، مى‏تواند از مهمترین مباحث باشد و همچنین در تبیین رابطه دین و سیاست نیز نتیجه‏ساز تلقى گردد.

ادیان الهى عمدتا داراى سه هدف مهم بوده‏اند:

اول: اقامه قسط و حق و هدایت جوامع بشرى به سمت عدالت.

دوم: دعوت به سوى حق و ایجاد ارتباط سازنده میان انسان و خدا.

سوم: پیشرفت در مسیر تكامل.

«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.»

«هر آینه پیامبرانمان را با حجتهاى روشن فرستادیم و با ایشان كتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به داد و انصاف برخیزند.»

هدایت به معناى راهبرى، به مفهوم رساندن جمعى به یك ایدئولوژى و اهداف از پیش تعیین شده است، كه دقیقا یك اصطلاح سیاسى است. بنابراین هدایت انبیا؛ یعنى رهبرى، یك عمل سیاسى است.

هدف دوم رسالت انبیا، دعوت بشر به سوى خدا و هدایت معنوى انسانها و فراهم كردن راه و زمینه رشد و تعالى انسانهاست، كه جز در چارچوب یك عمل سیاسى و یك حكومت بشرى امكان پذیر نیست. اولین كار حضرت ابراهیم (ع) دعوت مردم به سوى خداست و اولین برخوردش با نمرود است كه سدى آهنین در مقابل او قرار داده است و اولین اقدامش، یك مبارزه همه جانبه با این برخورد است. اساس این مبارزه، یك تفكر سیاسى است. دعوت، نیاز به برنامه‏ریزى و تشكل دارد. هر نوع تشكل و شكل دادن و برنامه‏ریزى، یك عمل سیاسى است. هدایت به معناى راهبرى، به مفهوم رساندن جمعى به یك ایدئولوژى و اهداف از پیش تعیین شده است، كه دقیقا یك اصطلاح سیاسى است. بنابراین هدایت انبیا؛ یعنى رهبرى، یك عمل سیاسى است.

هدف سوم ادیان، آزاد سازى انسان از قیودى است كه او را از تكامل باز مى‏دارد و راههاى رسیدن به قرب الهى را به روى او مى‏بندد كه چنین هدفى نمى‏تواند مجرد از یك عمل و جریان و مبارزه ممتد سیاسى براى نیل به آزادى در ابعاد مختلف فردى، اجتماعى و بین المللى باشد .

آزادى در منطق دین عبودیت خدا و رستن از عبودیت غیر خدا است:

«و لقد بعثنا فى كل امة رسولا أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدى الله و منهم من حقت علیه الضلالة» .

عبودیت در مفهوم دینى، چیزى نیست جز به معناى آزادى مطلق از همه عوامل غیر خدا و رهایى از همه موانع رشد و تكامل، و نیز آزادى از بند اسارت تمایلات نفسانى و غیر عقلانى. بى شك آزادى با این مفهوم گسترده، از یك بینش عمیق فلسفى و سیاسى برخوردار است كه پیوند دین و سیاست را تقویت مى‏نمایاند.

«به تحقیق در میان هر امتى رسولى از میانشان برانگیختیم تا (مردم را بخواند به اینكه) پروردگار را بپرستند و از پرستش طاغوت بپرهیزند. از میان این مردمان كسانى هستند كه ره یافتند و به هدایت رسیدند، و از میان اینها بعضى هستند كه به ضلالت و گمراهى كشانده شدند.»

عبودیت در مفهوم دینى، چیزى نیست جز به معناى آزادى مطلق از همه عوامل غیر خدا و رهایى از همه موانع رشد و تكامل، و نیز آزادى از بند اسارت تمایلات نفسانى و غیر عقلانى. بى شك آزادى با این مفهوم گسترده، از یك بینش عمیق فلسفى و سیاسى برخوردار است كه پیوند دین و سیاست را تقویت مى‏نمایاند.

مهمترین پایگاه قدرت های شیطانى حاکم بر جهان امروز، همان وابستگیهاى مهار نشده ملتهاى مستضعف به نیازهاى مادى و تمایلات پست و زیانبار و رفاه‏زدگى است. و تنها راه رهایى و تخریب پایگاه استبداد داخلى و استكبار خارجى دستیابى به آزادى به مفهومى است كه در هدف دین و رسالت انبیا نهفته است. بى‏گمان ارائه راه مبارزه با استبداد و استكبار، یك اندیشه سیاسى است، هرچند كه نفى استبداد و ضدیت با استكبار، در حقیقت یك خصلت اخلاقى ناشى از خود سازى است و طبعا مى‏تواند یك حركت اخلاقى تلقى شود، اما این خاصیت ذاتى دین است كه مسائل زندگى را از یكدیگر جدا نمى‏كند و همه را به همدیگر پیوند مى‏زند و از حاصل آن در مسیر تكامل انسان سود مى‏برد.

از این رو است كه بخش قابل توجهى از مسائل و اندیشه‏هاى ناب سیاسى اسلام، در لابلاى مباحث اخلاقى مطرح شده‏اند و بیشترین رهبران نهضتها و حركتهاى انقلابى ما در تاریخ اسلام همان عرفا بوده‏اند.

علماى اخلاق، ایجاد رعب و ترس در دیگران را از صفات رذیله و در زمره گناهان كبیره یاد كرده‏اند و به استناد روایات گفته‏اند: كسى كه بى گناهى را بترساند، گناهش در حدى است كه به هنگام حشر بر پیشانى وى نوشته مى‏شود: آیس من رحمة الله؛ یعنى «مأیوس از رحمت الهى» . مفاد این حدیث و این گفتار اخلاقى تنها یك مسئله كاملا سیاسى است كه اهمیت و موقعیت امنیت را در جامعه به وضوح بیان كرده است.

پیشواى آزادگان، امام حسین (ع) نیز مى‏فرماید: «اگر معتقد به دین نیستید و بر اساس دین عمل نمى‏كنید، شیوه آزادگان را داشته باشید» ؛ یعنى اگر دین ندارید، راه آزادگان را بروید؛ یعنى عاقلانه اندیشیدن و آزاد فكر كردن؛ یعنى بر اساس عقل اندیشیدن و حركت كردن .

منبع:

كتاب: مبانى اندیشه سیاسى در اسلام - نویسنده: عباسعلى عمید زنجانى


لینک مطالب مرتبط:

زیر بنا یا روبنا، هدف یا وسیله؟

حقوق طبیعی، میراث ادیان توحیدی...

علوم اجتماعی و پیوندهای آن با علوم شرعی

دانش اسلامی؛ نگاهی متفاوت، چالشی نو...‌

توسعه سیاسى در نظام سیاسى اسلام

اسلام و سرمایه دارى

انسان‌های درجه‌ یك ، انسانهای درجه ؟!