تبیان، دستیار زندگی
ویژگی پنجم جامعه مهدوی «عزت مداری» است. در این جامعه، بین ذلت و عزت، مرز وجود دارد. این ارزش در مکتب عاشورا به اوج خود رسید. در جامعه مهدوی نیز زیر بار حکومت‌های ظالم رفتن معنایی ندارد. جامعه مهدوی، جامعه مسجد محور است، کانون اجتماعی، مسجد است. در جامعه م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آینده و جهانی شدن در جامعه مهدوی

جهانی

تبیین جامعه‌ای که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد ساخت، گذاره‌ای است که باید در بعد عقلانی به آن بپردازیم. افق‌نمایی این جامعه در سیاست استراتژیک و در گزینه‌های آینده شناسی، بحث بسیار مهمی می‌باشد. جامعه‌ای که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف محقق می‌کند چیست؟ یا بهتر بگویم، چه چیز نیست؟ مگر این طور نیست که بسیاری از گزینه‌ها که امروز وجود دارد بدعت است و باید از بین برود؟ مگر مهم‌ترین کارکرد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در حرکت مقدسش بدعت زدایی نیست؟ تبیین جامعة مهدوی یکی از شاخص‌های حرکت استراتژیک در تبیین آینده است. شاخص نظام متمدن امروز در تبیین حرکت اجتماعی، مفهوم جامعه مدنی است که این جامعه مدنی، نقطه مقابل جامعه مهدوی است و از دو مفهوم تشکیل می‌شود؛ یک: جامعه؛ دو: مدنیت.

مدنیت و تاریخ از منظر جامعه مدنی و جامعه مهدوی

از کنار هم جمع شدن انسان‌ها جامعه تشکیل می‌شود که یا به صورت ساده و بدوی و صحرایی است و یا روستایی و شهری. تبیین مدرنیته به این معناست که محیط روستایی، که محیطی عاطفی است، به سمت محیط و جامعه شهری پیچیده ـ که هر چیزی در آن برای خودش تعریفی دارد ـ حرکت کند.

اما مفهوم کلمه مدنیت به معنای شهرنشینی است؛ یعنی آرام آرام شهرنشینی موضوعیت پیدا کند و افراد جامعه، علاقه‌مند به شهر نشینی شوند، ارزش‌های شهر نشینی در جان و دل آنان رسوخ کند و به تمدن برسند و متمدن شوند. در جامعة مهدوی شهرنشینی وجود دارد؛ ولی با آن شهرنشینی که در نظام غرب حاکم است، تفاوت دارد. بدوی نیست؛ ولی پیچیدگی مدرن را ندارد. چون در جامعه مهدوی، مبانی، درست گذاشته شده‌اند، لذا انسان‌ها کج حرکت نمی‌کنند تا برای آنها هزاران سیستم کنترلی نصب شود.

طبق معارف قرآن، هجرت کردن ارزش دارد، نه ایستایی و سکون. شهرنشینی در جامعة مهدوی همراه با حرکت و متعالی شدن است. پس هجرت و مهاجرت در مقابل تمدن می‌باشد. چه کسی گفته است که اسلام دنبال تمدن است؟ عدم درک درست از کلمات قرآن و معصومین علیهم السلام ، این انحراف را ایجاد کرده است. در جامعه مهدوی، هجرت کردن و رفتن موضوعیت دارد. این که به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌گوییم صاحب الزمان، ریشه در همین مسئله دارد. زمان در حرکت است و هجرت نوعی حرکت است

تاریخ بشر را به دو بخش غار نشینی و شهر نشینی، متمدن و غیر متمدن تقسیم می‌کنند. اما تاریخ در دکترین مهدویت با ویژگی‌های جامعه مدنی تفاوت دارد. تاریخ در دکترین مهدویت، بر خلاف جامعه مدنی، به دو بخش عمده تقسیم می‌شود، یکی از ابتدای خلقت تا بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و دیگری از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تا مهدویت. این دو بخش، سه مقطع را در بر می‌گیرد. مقطع اول: از حضرت آدم علیه السلام شروع می‌شود و با حضرت ابراهیم علیه السلام ـ که در زمان او ادیان ابراهیمی آغاز شدند‌‌ ـ اوج می‌گیرد و در زمانی که آخرین دین ابراهیمی می‌آید، تمام می‌شود؛ یعنی با بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اسلام که خاتم النبیین است.

مقطع دوم: از زمان هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و با ولایت حضرت علی علیه السلام در غدیر خم شروع می‌شود و تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف استمرار دارد؛ یعنی از ابتدای امامت تا انتهای ولایت.

مقطع سوم: از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تا روز قیامت.

اومانیسم

ویژگی‌های جامعة مدنی غرب

برخی ویژگی‌های جامعه مدنی را در اینجا مورد بررسی قرار می‌دهیم. این ویژگی‌ها را در اروپا و مخصوصاً آمریکا می‌توان مشاهده کرد.اولین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «اومانیسم» است. اومانیسم، یعنی انسان محوری؛ یعنی انسان محور می‌باشد نه خداوند.

دومین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «سکولاریزم» است؛ یعنی فکر کردن برای آخرت، تعطیل؛ یعنی همه چیز باید برای همین دنیا برنامه ریزی شود.

سومین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم«لیبرالیزم» است، که به معنای اباحی‌گری است؛ یعنی همه چیز مباح است و می‌توان آن را انجام داد.

چهارمین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم«ایندویژالیزم» است؛ یعنی فردیت انسان مهم است نه چیزی دیگر.

ویژگی پنجم عبارت است از«امورالیزم» که به معنای نپذیرفتن اخلاق اجتماعی است و بی‌اخلاقی‌گری، ماهیت اصلی آن جامعه را شکل می‌دهد.

این بی‌اخلاقی‌گری به خاطر وجود ویژگی ششم در آنجا است که عبارت است از «هدونیزم»؛ یعنی اصالت شهوت، یعنی بشر مجاز است که از تمام لذت‌های دنیوی بهره‌مند شود.

ویژگی هفتم در آنجا این است که روابط بر اساس منافع می‌باشد و منافع نیز برای به دست آوردن سود بیشتر است، لذا دانشی که انسان در آنجا می‌آموزد، دانشی است که نفع مادی به او برساند. ویژگی دیگر عبارت است از جهان شمولی؛ یعنی نگاه جهان وطنی. آنها جهان را وطن خودشان می‌دانند؛ لذا تلاش می‌کنند جهان را غربی کنند و تمام ارزش‌ها و ویژگی‌های جامعه خودشان را در جهان ترویج دهند و همه مردم را مجبور کنند که آن مفاهیم و ویژگی‌ها را قبول کنند.

ویژگی هشتم عبارت است از«نسبی‌گرایی»؛ چون در تمدن غربی، انسان، محور است و برداشت‌های انسان هم نسبی است. پس هیچ چیز قطعی و هیچ گذارة یقینی، در جامعه مدنی جایگاهی ندارد.

ویژگی پنجم جامعه مهدوی «عزت مداری» است. در این جامعه، بین ذلت و عزت، مرز وجود دارد. این ارزش در مکتب عاشورا به اوج خود رسید. در جامعه مهدوی نیز زیر بار حکومت‌های ظالم رفتن معنایی ندارد. جامعه مهدوی، جامعه مسجد محور است، کانون اجتماعی، مسجد است. در جامعه مهدوی مشارکت معنا ندارد؛ بلکه تعاون معنا دارد

ویژگی‌های جامعه مهدوی

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های جامعة مهدوی با مدنیت مفهوم «هجر» می‌باشد. هجر یک کلمه حبشی و به معنای شهر نشینی است. سۆالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چرا در قرآن از واژه‌ «هجر» استفاده شد، نه از واژه مدنیت؟!

پاسخ این است که چون مدنیت، نوعی ایستایی و سکونت و ساکن شدن را در درون خود دارد، ولی در مهدویت، سکونت موضوعیت ندارد، بلکه «هجر» موضوعیت دارد. مهاجر بودن ارزش است. در این‌که مبدأ تاریخ در اسلام، هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از مکه به مدینه شد، نکاتی نهفته است. هجرت ارزش دارد. در قرآن هم همواره بیان شده است که: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ.»(1)

هجرت

طبق معارف قرآن، هجرت کردن ارزش دارد، نه ایستایی و سکون. شهرنشینی در جامعة مهدوی همراه با حرکت و متعالی شدن است. پس هجرت و مهاجرت در مقابل تمدن می‌باشد. چه کسی گفته است که اسلام دنبال تمدن است؟ عدم درک درست از کلمات قرآن و معصومین علیهم السلام ، این انحراف را ایجاد کرده است. در جامعه مهدوی، هجرت کردن و رفتن موضوعیت دارد. این که به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌گوییم صاحب الزمان، ریشه در همین مسئله دارد. زمان در حرکت است و هجرت نوعی حرکت است؛ این‌که به وضع موجود قانع نباشیم و به سمت جلو حرکت کنیم. جامعه پست مدرن غربی، به پایان تاریخ معتقد می‌باشد، ولی در تفکر مهدوی این امر باطل است. ما می‌رویم و مدام در هجرت هستیم.

پس مشخصه اساسی جامعه مهدوی این است که یک جامعه هجری است و اولین ویژگی آن «اخلاق و اخلاص محوری» می‌باشد. چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دربارة بعثت خود فرموده‌اند: «من مبعوث نشدم مگر برای تکمیل اخلاق»؛ و اخلاق تکمیل نمی‌شود مگر به این‌که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید و اخلاق را در جامعه مجسم کند. پس بر خلاف جامعه مدنی ـ که بی‌اخلاقی‌گری در آن موج می‌زند ـ جامعه مهدوی یک جامعه ایمانی است و شهروند اصلی جامعه مهدوی، مۆمن است. غیر مۆمن در جامعه مهدوی جایی ندارد؛ لذا طبق این ویژگی، مفاهیم سکولاریزم و بی‌دینی و لیبرالیزم و اباحی گری که در جوامع مدرن و پست مدرن وجود دارند کنار گذاشته می‌شود.

ویژگی دوم جامعه مهدوی «موحد بودن» آن است. در آن جامعه کفر و تثلیث جایگاهی ندارد، اصالت از آن خدا است. ولی در جامعه مدنی آنچه اصالت دارد، انسان است و بس.

وظیفه ما به عنوان یک منتظر در رسیدن به ویژگی‌های جامعه مهدوی ـ که به برخی از آنها اشاره شد ـ چیست؟ حرکت، پایه زمان است و پایة حرکت، هجرت است. پس وظیفه یک شیعه منتظر این نیست که دم درب خانه بایستد تا میهمانش بیاید. وظیفه اصلی ما این است که حرکت و هجرت کنیم و برویم تا لایق هم رکاب شدن بشویم، برخلاف برخی‌ها که می‌گویند باید دست روی دست بگذاریم تا خود آقا بیاید و کارها را انجام بدهد

ویژگی سوم جامعة مهدوی این است که «متکثر» نیست. پلورالیزم و تکثرگرایی در آن راه ندارد، توحید گرا است، یک قبله دارد و یک قرائت دارد نه قرائت‌های متعدد.

ویژگی چهارم جامعه مهدوی «ارزش مدار» بودن آن است. ضد ارزش نیست و اساسی‌ترین ارزش آن، مهاجر بودن است. هم هجرت در درون و هم هجرت در بیرون (آفاقی و انفسی). ارزش دیگری که در جامعه مهدوی موج می زند «جهاد» است، جهاد اکبر و جهاد اصغر. لذا دفاع فقط بر عهده نظامی‌ها نیست؛ بلکه تمام افراد جامعه باید این وظیفه را عملی کنند. ارزش بعدی «ذبیح» بودن و آمادگی برای شهادت است که بزرگترین ذبیح در اسلام، حسین بن علی علیه السلام است. در جوامع غربی دین را برای انسان می‌خواهند؛ ولی در مکتب مهدویت، این اسماعیل و حسین علیه السلام هستند که باید برای دین کشته شوند. البته ارزش شهادت طلبی بعد از ارزش هجرت قرار دارد.

ویژگی پنجم جامعه مهدوی «عزت مداری» است. در این جامعه، بین ذلت و عزت، مرز وجود دارد. این ارزش در مکتب عاشورا به اوج خود رسید. در جامعه مهدوی نیز زیر بار حکومت‌های ظالم رفتن معنایی ندارد. جامعه مهدوی، جامعه مسجد محور است، کانون اجتماعی، مسجد است. در جامعه مهدوی مشارکت معنا ندارد؛ بلکه تعاون معنا دارد. جامعه مهدوی در حج خلاصه می‌شود، فردی که حج می‌رود تمرین مهدویت می‌کند، در سعی بین صفا و مروه، در آن طوافی که می‌کند، در آن قربانی‌ای که می‌د‌هد و پاک می‌شود و بر می‌گردد.

وظیفه ما به عنوان یک منتظر در رسیدن به ویژگی‌های جامعه مهدوی ـ که به برخی از آنها اشاره شد ـ چیست؟ حرکت، پایه زمان است و پایة حرکت، هجرت است. پس وظیفه یک شیعه منتظر این نیست که دم درب خانه بایستد تا میهمانش بیاید. وظیفه اصلی ما این است که حرکت و هجرت کنیم و برویم تا لایق هم رکاب شدن بشویم، برخلاف برخی‌ها که می‌گویند باید دست روی دست بگذاریم تا خود آقا بیاید و کارها را انجام بدهد.

پی نوشت ها:

1 . سوره انفال،آیه72 : کسانى که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یارى نمودند، آنها یاران یکدیگرند؛ و در سوره بقره،218: (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)کسانى که ایمان آورده و کسانى که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‏اند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

بخش مهدویت تبیان


منبع: مجله امان شماره 36

دکتر حسن عباسی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.