تبیان، دستیار زندگی
شاید عده ای بر این باور باشند که که میان فرهنگ و شرایط اقتصادی یک جامعه ارتباط مستقیم وجود ندارد اما تجربه این موضوع را نشان داده که اتفاقا این دو مقوله به شدت بر یکدیگر موثرند و در رابطه ای مستقیم با یکدیگر قرار دارند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش رسانه در الگوسازی جامعه


شاید عده ای بر این باور باشند که که میان فرهنگ و شرایط اقتصادی یک جامعه ارتباط مستقیم وجود ندارد اما تجربه این موضوع را نشان داده که اتفاقا این دو مقوله به شدت بر یکدیگر موثرند و در رابطه ای مستقیم با یکدیگر قرار دارند.

رسانه

با توجه به اینکه شالوده دنیای مدرن امروز بر اقتصاد بنا شده است و تولید و مصرف بیشتر کالاها، یک شاخصه مهم در توسعه و پیشرفت است، می توان نسبت به اهمیت اقتصاد معترف بود. اما در کنار این موضوع، بالا رفتن سطح توقعات افراد جامعه نیز، در طول زمان، چندان بعید نیست. این مسئله تا زمانی که رشد اقتصادی و معیشتی مردم یک جامعه با میزان و سطح توقعات و انتظاراتشان، تناسب داشته باشد، مشکلی ایجاد نمی کند اما همه مسائل از جایی شروع می شود که توازن و تعادل میان این دومقوله وجود ندارد و همین موجب بروز مشکلات بغرنجی می شود.

فقر از یک طرف و احساس فقر از طرف دیگر، احساساتی هستند که در افراد یک جامعه حس نارضایتی، سرخوردگی و عدم آرامش را ایجاد می کنند.

پژوهش ها و مطالعات زیادی هستند که نشان می دهند، برآورده نشدن انتظارات و خواسته های طبقات مختلف در جوامع مختلف، نارضایتی و مشکلاتی ایجاد می کند که به سایر ارکان جامعه نیز اتقال پیدا می کند.

جامعه ما در شرایط فعلی با بحران ها و مشکلات اقتصادی متعددی روبروست. اما به نظر می رسد آنچه در این شرایط به مشکلات دامن می زند، انتظارات و توقعاتی است که در ذهن افراد جامعه وجود دارد. در این زمینه باید به این مطلب اشاره کرد که چه چیزهایی در ایجاد این انتظارات و به وجود امدن احساس ناکامی در رسیدن به خواسته ها می شود؟

مسلما نقش رسانه های تصویری در این زمینه بسیار مهم و قابل توجه است. می توان اینطور بیان کرد که یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در ایجاد این ناهماهنگی، رسانه ها هستند.

رسانه

رسانه ابزار مهمی است در جهت تولید و نشر ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و ارائه الگوهای عمل. رسانه این قدرت را دارد که فرهنگ توقعات و خواسته ها را در میان مردم بالا یا پائین ببرد. هرچند این اتفاق به گونه ای نیست که همواره قابل روئت باشد بلکه در اغلب اوقات این انتقال فرهنگ و مبانی فکری و رفتاری به شکل فرایندی تدریجی و غیر مستقیم رخ می دهند.

درکنار گزارش های خبری و اخبار برگزیده ی سایت ها و خبرگزاری ها، تبلیغات تجاری رسانه ها، کتابهای داستان و رمان، مجموعه های نمایشی، برنامه های آموزشی و حتی مستندهای تلویزیونی در این باره سهم بیشتری ایفا می کنند. تبلیغ یک سبک زندگی که بر قناعت، صرفه جویی، کار وتلاش، پس انداز و... تاکید دارد باعث کم شدن شکاف پیش گفته، شده و بالعکس، تبلیغ سبک زندگی ای که بر زیاده خواهی، مصرف بیشتر، تجمل گرایی، مدگرایی، تن آرایی افراطی و... تاکید دارد، شکاف بین قابلیت های واقعی و توقعات را به صورت کاذب افزایش می دهد.(1)

در این میان شاید بهتر باشد که روی سخن ما با رسانه ملی باشد. چرا که رسانه ملی ما در چارچوب خاصی فعالیت می کند و ادعای داعیه دار بودن در زمینه های فرهنگی را عهده دار است و همین مطلب موجب سنگین شدن مسئولیت این رسانه می شود.

رسانه ملی ما می تواند بازتابی از جامعه و فرهنگ ما باشد و به ارائه فرهنگ اصیل، ارزشمند و شایسته ایرانی و اسلامی به مخاطبان خود باشد.

اما واقعیت موجود در رسانه های داخلی ما همچون،سینما، رسانه ملی و شبکه پخش نمایش خانگی، این است که فرهنگ تجمل گرایی و مصرفی بودن و اصالت خواسته های انسانی، موج می زند.

این مسئله وقتی در کنار حجم زیاد تبلیغات تجاری و مصرفی، که موجب ایجاد احساس "نیازسازی کاذب" در بین مخاطبان می شوند، به جایی می رسد که اکنون در جامعه شاهد آن هستیم.

اما واقعیت موجود در رسانه های داخلی ما همچون،سینما، رسانه ملی و شبکه پخش نمایش خانگی، این است که فرهنگ تجمل گرایی و مصرفی بودن و اصالت خواسته های انسانی، موج می زند

یک بخش از رسانه ملی ما مربوط به تبلیغات تجاری است و به نظر می رسد این تبلیغات در متن فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی به گونه ای دیگر تکرار می شوند. به این صورت که بازیگران در خانه های لوکس و شیک زندگی میکنند و سوار بر خودروهای گران قیمت می شوند و بر سر میزی می نشینند که انواع و اقسام غذاها در آن وجود دارد.

وقتی در اغلب فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی، شخصیت های یک داستان، بیشتر وقت خود را در شرایطی سپری می کنند که در مهمانی و بزم خوشگذرانی هستند و یا در روابط عاشقانه و تخیلات خود غوطه ورند و یا اینکه در موقعیت های کلاه برداری و بزهکاریهای مختلف هستند و یا دچار مصیبت و بدبختی هستند...نمی توان انتظار داشت که با این مضامین بتوان الگوسازی مناسبی برای مخاطبان ارائه داد.

رسانه

این در حال است که نیاز روحی جامعه اینطور اقتضا می کند که فیلم هایی ساخته شوند که مثبت اندیشیدن و امید و تلاش را در مخاطب تقویت کنند. همانطور که در اغلب سریالهای خارجی مشاهده می کنیم که چطور به نمایش تدبیر و درایت، امید و پشتکار، صداقت و درستی می پردازند و نشان می دهند که با اینگونه بودن می توان از دام مشکلات رهایی یافت و می توان تهدیدها و مشکلات را به فرصت ها تبدیل کرد.

این در حالی است که در اغلب سریالهای ایرانی شاهد بدبختی و غم و غصه و شکست هستیم.

آنچه در یک نگاه در جامعه ما دیده می شود این است که تعداد کسانی که ماشین خوب دارند، کم نیست و اغلب افراد گوش های موبایل جدید و مدل بالا در دست دارند و خوب، لباس می پوشند. اما نارضایتی و همان احساس فقری که گفته شد، در روح عموم مردم جامعه ما موج می زند. و این تنها به همین خاطر است که روحیه و فرهنگ مصرف زدگی و تجمل گرایی در افراد تقویت یافته است.

آری!یکی از مشکلات جدی مردم جامعه ما، توقعات فزاینده ای است که بر اثر نیاز سازی کاذب تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم رسانه های داخلی و خارجی ایجاد شده است.

به نظر می رسد تا زمانی که چنین مواردی در جامعه ما وجود دارند، نمی توانانتظار پیشرفت و رشد اقتصادی،فرهنگی و...را در این جامعه داشته باشیم.

وقتی کشوری در شرایط سخت اقتصادی و سیاسی قرار دارد و مشکلاتی از قبیل، بیکاری،تورم،افزایش سن ازدواج و...نیز به وجود می آیند و با وجود همه این موارد، شرایط فکری و فرهنگی به گونه ای می شود که خانواده ها در دام مدگرایی می افتند و مسابقه تجمل گرایی به واسطه تبلیغات بی حد و حصر رسانه ای، در جامعه موج می زند، در چنین شرایطی احتمال باقی ماندن مازادی از درآمد برای سرمایه گذاری در یک خانواده، بسیار کم است و همین مسئله می تواند موجب بروز بحرانهای متعددی در یک خانواده باشد.

یک بخش از رسانه ملی ما مربوط به تبلیغات تجاری است و به نظر می رسد این تبلیغات در متن فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی به گونه ای دیگر تکرار می شوند. به این صورت که بازیگران در خانه های لوکس و شیک زندگی میکنند و سوار بر خودروهای گران قیمت می شوند و بر سر میزی می نشینند که انواع و اقسام غذاها در آن وجود دارد

همچنین هنگامی که غریزه مالکیت(حرص و طمع)، غریزه تن آرایی، غریزه جنسی و... افراد جامعه بیش از حد تحریک شود باعث می شود افرادی که توانایی ارضای صحیح این غرایز را ندارند از راههای غیرقانونی و مجرمانه به ارضای غرایز خود اقدام کنند و به نظر می رسد یکی از عوامل افزایش میزان جرم و جنایت در دهه اخیر در جامعه ایرانی ناشی از همین مساله باشد.(2)

به هر حال بیان تمامی این مطالب به این جهت است که به اهمیت و حساسیت نقش رسانه ملی در شرایط فعلی اشاره کنیم و نسبت به این موضوع اذعان داشته باشیم که یک رسانه تا چه حد می تواند در تعیین سرنوشت یک جامعه موثر عمل کند.

پی نوشت:

1-برگرفته از سایت تحلیلی الف. اردیبهشت 1391

2-همان

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان