تبیان، دستیار زندگی
لطفا مزاحم نشوید فیلمی اپیزودیک در ژانر واقع گرای اجتماعی است. دردسته بندی ریز انگارانه تر می توان فیلم را در زمره ی فیلمهای شهری قرار داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به فیلم لطفا مزاحم نشوید

لطفا مزاحم نشوید

نگاهی مستند گونه در زمره‌ی فیلم‌های شهری

"لطفا مزاحم نشوید" فیلمی اپیزودیک در ژانر واقع گرای اجتماعی است. دردسته بندی ریز انگارانه تر می توان فیلم را در زمره ی فیلمهای شهری قرار داد.

"لطفا مزاحم نشوید" فیلمی اپیزودیک در ژانر واقع گرای اجتماعی است. دردسته بندی ریز انگارانه تر می توان فیلم را در زمره‌ی فیلم‌های شهری قرار داد. روایت فیلم از منظر دانای کل، در اختیار دوربین کنجکاو و بازیگوشی است که به زیبایی در پایان هر اپیزود با یکی از شخصیت های اپیزود بعدی همراه می شود و ماجرایی تازه را در شهر پر هیاهوی تهران به تصویر می کشد.

ظاهرا قرار بر این بوده که نگاه دوربین در همه جا، نگاهی مستند گونه باشد که البته این اتفاق در برخی پلان‌ها به فراموشی سپرده شده است، خاصه پلان‌هایی که زن و شوهر اپیزود اول داخل ماشین هستند. در اپیزود اول، دوربین پشت در بسته ی آپارتمانی که از آن دعوای زن وشوهری به گوش می رسد مانده است. آپارتمانی که اگر چه در آن با گلی مزین است اما مکانی برای آرامش نیست. در بسته انگار از همان ابتدای کار به ما می گوید: "حریم خصوصی، چاردیواری اختیاری، لطفا مزاحم نشوید."

مرد این قصه یک مجری تلویزیونی است که شعارهای برنامه اش راطوطی وار ازبر می کند. روزنامه نگاری که به خاطر پول، حرفه اش را کنار گذاشته و اگرچه ادعای فرهنگ دارد، اما در محیط خانه با زنش برخورد فیزیکی کرده است. او برای حفظ موقعیت، نقش بازی می کند، از زنش می خواهد که حجاب اسلامی رارعایت کند و می گوید که در عروسی دوست زنش حاضر نخواهد شد. بدین ترتیب در این اپیزود به زیبایی تقابل های اصلی و فرعی به تصویر کشیده می شوند و باکدگزاری‌های به موقع و ظریف، جهت گیری اثر در وزن دهی به تقابل برتر مشخص می‌شود.

یکی از این تقابل ها، تقابل سنت- مدرنیته است که خود منجر به تقابل زن-شوهر و در دید کلی تر منجر به تقابل زن- مرد، شده است. مردی که ادعای فرهنگ و مدرنیته دارد، برخورد فیزیکی‌اش با زن را با اشاره به سنت تاریخی ستم به زنان، توجیه می کند. در بعضی جاها به نظر می رسد او بیشتر از اینکه به فکر دلجویی از همسرش باشد، به فکر این است که آبرویش در مطبوعات خدشه دار نشود.

این مرد که در رانندگی آن قدر ناوارد است که در هنگام شروع حرکت خاموش می‌کند، با این تفکر که زن ممکن است تصادف کند، ماشین را از او می گیرد تا خودش رانندگی کند. این در حالی است که در نماهایی در گذشته، دیده ایم که زن، در حالیکه دیدش به خاطر جلو کشیدن روسری محدود است با حرکتی سریع دورمی‌زند و با تیک آف راه می افتد. بدین ترتیب تناقض پذیرش مدرنیته و نیز داشتن تفکرات سنتی با نگاهی نرم به سخره گرفته می شود.

لطفا مزاحم نشوید

از سوی دیگر در شخصیت مرد، پذیرش برتری داشتن ثروت بر فقر درتقابل فقر-ثروت، باعث پذیرش غیرخود بر خود در تقابل خود- نقاب شده است. از تقابل های فرعی اثر می شود به تقابل راست- دروغ اشاره کرد. مرد دچاررفتارهای ضد و نقیض است، مثل نقل و نبات دروغ می گوید و به این ترتیب در نظر مخاطب حقیر و خوار جلوه می کند.

در اپیزود دوم، با روحانی ساده دلی آشنا می شویم که از شهرستان به تهران آمده و دفتر ازدواج و طلاق زده است تا درآمد بیشتری کسب کند اما پولش را زده اند. به این ترتیب به تقابل امنیت- عدم امنیت اشاره می شود.

جالب این است که دزد قصه که با تلفن با روحانی در ارتباط است، در حالیکه هرگز دیده نمی شود، خودش تبدیل به یک کارکتر می شود. کاراکتری که خودش دچار تناقضات رفتاری عجیبی است. او از سویی روحانی را مسخره می کند و برای پس دادن شناسنامه ها از او 300هزار تومان پول طلب می کند و از سویی دلش نمی آید او را اذیت کند وشناسنامه‌ها و موبایل و کیف پول خالی او را در صندوق پستی دفتر کار او می‌اندازد. البته همین جا یک عدم منطق وجود دارد. این که یکی از مدارک تانشده و همچنین کیف پول و موبایل از مدخل صندوق پستی قابل عبور نیست.

در اپیزود دوم، با روحانی ساده دلی آشنا می شویم که از شهرستان به تهران آمده و دفتر ازدواج و طلاق زده است تا درآمد بیشتری کسب کند اما پولش را زده اند. به این ترتیب به تقابل امنیت- عدم امنیت اشاره می شود.

در صورتی که با کمی دقت این عدم منطق می‌شد با دادن اطلاعات تصویری یا دیالوگی به مخاطب، نظیر این که دزد، در صندوق را باز کرده و مدارک را گذاشته و یا انتخاب صندوقی که مدخل ورودی بزرگتری دارد، قاعده مند شود.

مطلب جالبتر در مورد دزد این قصه این است که از روحانی تقاضا می کند برای مادر پیرش تلفنی روضه‌ی ابوالفضل بخواند و می گوید چون پولش حلال نیست دوست ندارد آن را برای مادر دم مرگش خرج کند و بار آخرت او را سنگین کند.

در این اپیزود تقابل فقر-ثروت با برتری یافتن ثروت در دنیای مدرن به پیروزی بی مذهبی بر مذهب منجر شده است. از سوی دیگر در این اپیزود شاهد این هستیم که روحانی صیغه‌ی طلاق را بین زن و شوهری که ظاهرا هر روز به او مراجعه می کنند جاری نمی کند. بدین ترتیب در این داستان تقابل زن-شوهر به صورت فرعی تصویر می شود اما به خاطر عدم پرداخت، عقیم می ماند.

همچنین شاهد این هستیم که این روحانی صیغه ی ازدواج را بین پسر جوان و زن ثروتمند مسنی که به او مراجعه کرده اند نمی خواند چرا که فکر می کند زن، خام پسر جوان شده است. در این خرده داستان، شاهد این هستیم که تقابل فقر-ثروت سبب پیروزی بی عشقی بر عشق و نقاب بر خود در منظر پسر جوان شده است.

از سویی شاهد این هستیم که شاگرد روحانی، او را نصیحت می کند که تهران جای موعظه کردن نیست و او را تشویق می کند که کارش را انجام دهد و پولش را بگیرد و به کار مردم کار نداشته باشد، اما روحانی که از شهرستان آمده هنوز پذیرش بی چون و چرای ثروت بر فقر را نپذیرفته و تسلیم شاگرد، نمی‌شود. با این المان تقابل شهربزرگ- شهر کوچک تصویر می‌شود.

بدین ترتیب، در این اپیزود به جای تکیه بر تقابل های اصلی اپیزود اول، تقابل های اصلی جدیدی به چالش کشیده می شوند و تقابل های اصلی اپیزود اول (مثل تقابل زن-مرد) اغلب یا فراموش می شود و یا به صورت تقابلی فرعی تصویر می شوند (مثل تقابل سنت-مدرنیته).

اشاره به تقابل سنت- مدرنیته تا حدودی در دیالوگ‌های زن ثروتمند مسن در آمده است، به این ترتیب که از درد دل او با روحانی می فهمیم که علت تمایل او به این جوان، ابراز عشق و محبت کلامی جوان است و زن در زندگی سابقش اگر چه شوهری داشته که بر طبق سنت پول به خانه می آورده و نیازهای مالی زن را تامین می کرده است اما از وجود جای خالی عشق و خصوصا محبت‌های کلامی در زندگی اش رنج برده است. اپیزود سوم به زندگی پیرزن و پیرمردی می پردازد که دچار فوبیای اجتماعی شده اند. یعنی از ترس این که دزد به آنها آسیبی نرساند، از تعمیرکارتلویزیون می خواهند که از پشت در به تعمیر تلویزیون بپردازد و او را به خانه راه نمی دهند. مرد تعمیرکار که بچه ی شیرخواره ای همراه دارد، معتاداست و زنش او را ترک کرده است. بدین ترتیب در این اپیزود تقابل اصلی، تقابل فوبیا- احساس امنیت است و تقابل زن-شوهر به شکل تقابل فرعی در می آید.

تقابل های زن-مرد، سنت-مدرنیته، فقر- ثروت و خلاصه تقریبا تمام تقابل های اصلی و فرعی اپیزود اول و دوم به طور کامل فراموش می شوند. اگر اپیزود سوم هم به نوعی در خدمت به تصویر کشیدن تقابل های اپیزود اول و دوم می بود و تناقضات بی شمار جامعه‌ی دچار شیزوفرنی اجتماعی ما راتصویر می کرد، می شد اثر را یک اعتراض تمام عیار کم نقص به شرایط اجتماعی فعلی دانست، البته در حال حاضر هم می توان اندیشه‌ی محوری اثر را همین عنصر اعتراض نرم و غیر شعاری در نظر گرفت، خاصه این که در هر اپیزود به فصلی از زندگی بشری پرداخته شده است: جوانی، میانسالی و کهنسالی. به هر حال، "لطفا مزاحم نشوید" اگر چه از ایرادات غیر قابل اغماض تهی نیست اما به لحاظ فرمی و روایی نکات قوتی دارد که مخاطب را از دیدنش پشیمان نمی کند.

ارغوان اشترانی /  شبکه ایران

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی