تبیان، دستیار زندگی
انسان صفحه سپیدی است در كائنات؛ ممكن است با دستهای تیره ابلیس نوشته شود، چنان كه با دستهای سبز فرشتگان. انتخاب با خود اوست! ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حیات، عشق، تعهد

عشق

- «دل» و «عشق» در زمره زیباترین كلمات هستی‌اند. این انسانها هستند كه در تركیب كلمه‌ها ـ گاه ـ دچار تقلید می‌شوند و ـ گاه ـ دچار ابتذال.

- عشق، تجسم دنیایی صراط است؛ باریكتر از مو، تیزتر از تیغ. دلی از ملكوت نداشته باشی، ابتذال دوزخی است كه گامهایت را می‌بوسد.

- عشق مجازی، شكوفه عشق حقیقی است. دریغا، بسیار شكوفه‌ها همراه درخت بر باد می‌روند؛ پیش از رسیدن و به بار نشستن.

- دل، جادویی‌ترین ناحیه وجود است؛ وقتی به آنی سنگ می‌شود، آهن می‌گردد یا خاك، یا درخت...

- دل، سفره‌ای بی‌دریغ است، مباد كه آن را پیش انسانهای بی‌چشم و رو بگشایی!

- هم دل در كنار عشق گسترش می‌یابد، هم عشق در كنار دل. مهم این است كه این دو دریا به هم برسند.

- عشق، تجسم دنیایی صراط است؛ باریكتر از مو، تیزتر از تیغ. دلی از ملكوت نداشته باشی، ابتذال دوزخی است كه گامهایت را می‌بوسد.

- در روزگار قحطی عاطفه، لبخند مصنوعی ـ هم ـ چیزی است.

- هر «زندگی» شعری است اما گاه چنان آشفته كه مصراعی از آن خواندنی نیست.

- شمعی باشی در گستره سیاهی بهتر، تا نورافكنی باشی در ساحت تابناك خورشید.

- شعر هر كس «مثل» زندگی خود اوست و نه مثل كه «عین» زندگی او، به ویژه اگر «عین» را «چشم» ‌و «چشمه» نیز معنی كنیم.

عشق

- شاعر فرشته نیست آدم است. لاجرم، گاهی فریب می‌خورد و بهشتی از كلمات پاك را به گندمی، آبی و علفی می‌فروشد.

- عمر می‌تواند «زباله وقت»‌ باشد، می‌تواند «گوهر وقت»، تا كه بگذراند و چگونه؟

- عمر، رودخانه‌ای است كه هر چه می‌گذرد، عمیق‌تر می‌شود. وای بر آن كس كه شناگری نیاموزد!

- انسان صفحه سپیدی است در كائنات؛ ممكن است با دستهای تیره ابلیس نوشته شود، چنان كه با دستهای سبز فرشتگان. انتخاب با خود اوست!

- مرگ پوچ از زندگی پوچ میراث می‌برد و مرگ بارآور از زندگی شكوفان. به تعبیری، مرگ تصاعد نهایی زندگی است.

- مرگ، روی دیگر سكه زندگی است؛ با سكه كج نمی‌توان صدای ابدیت را شنید.

- فقط كسانی مرگ را كثیف می‌دانند كه زندگی‌شان چیزی در همین حدود باشد.

- آن كه می‌خواهد سپیدترین دفتر حیات را داشته باشد، بهتر است كه هرگز به دنیا نیاید!

- عمر، رودخانه‌ای است كه هر چه می‌گذرد، عمیق‌تر می‌شود. وای بر آن كس كه شناگری نیاموزد!

- «بی‌قیدی» نیز «قیدی» است. و چه «بد قیدی!»

- سكوت در هنگامه حق و باطل گیوتینی است كه گردن ناز «حق» را می‌نوازد.

- تعهد زوركی قصه‌ای آبكی است؛ آغازش تظاهر به فضیلت، انجامش تهوع و فضیحت است. .

عشق

- شاعران چاپلوس، فواحش ادبی‌اند!

- آن كه بی‌تعهدی تظاهر می‌كند، جنون‌زده‌ای است كه مردم را به تماشای انتحارش فرا می‌خواند.

- دریغا، سیاه‌بخت خواهد بود، فانوس نازكدلی كه از سر دلسوزی در خاموشی دیگران بیشتر از توانش بالا كشیده می‌شود!


برگرفته از سایت گشتی در کلمات

تنظیم : بخش ادبیات تبیان