اخلاق اسلامی در شاهنامه فردوسی
قسمت اول ، قسمت دوم
چون فردوسی، از لحاظ جنبههای معنوی، انسان را مظهر کمال و جمال مطلق و جلوهگاه انوار الوهیت میداند، برای اینکه از نیل به سعادت ابدی بازنماند، علاوه بر تشویق به کسب علم و معرفت، همواره وی را از صفات ناشایسته مانند هوای و هوس و آز و دروغ و نفاق و کاملی و از همه بدتر ظلم و بیداد برحذر میدارد و با اشعاری نغز و حکیمانه به کم آزاری و ترس از کیفر الهی و نیکی و بردباری و میانه روی و همنشینی با دانایان و دوری از نادانان و پند و عبرت آموزی و بسیاری از مکارم صفات انسانی فرا میخواند. از این رو به مصداق :
و من کل شییء لبه و لطیفه مستودع فی هدة المجموعة
شاهنامه، علاوه بر اشعار رزمی و بزمی و اساطیری و تاریخی، چنان که ازین پیش نیز گفته آمد، گنجینهای نفیس از دُر و جواهر لطایف و ظرایف و پندها و حکمتهای منظوم اخلاقی است که هر بیتی از این است آویزه گوش هوش هر انسان خردمند ادب آموز دانش پژوهی تواند بود بدین قرار:
هوای
اگر چیره گردد هوا بر خرد خردمندت از مردمان نشمرد
(از اندرزهای اردشیر به شاپور، ص 612)
اگر بر خرد چیره گردد هوا نیابد ز چنگ هواکس رها
خردمند کارد هوا را به زیر بود داستانش چو شیر دلیر...
(بیژن نامه، ص 366)
به قول پیامبر (ص): اشجع الناس من غلب هواه. (نهج الفصاحه، ص 58)
حضرت امیر (ع) نیز فرموده: لا یجتمع العقل و لهوی. (کلمات قصار، ص 45).
و در قرآن آمده: و من اضل ممن اتبع هویه بغیر هدی من الله (سوره قصص، آیه 51).
و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیلالله (سوره 38، آیه 26). و اما من خاف مقام ربه و نهی المنفس عن الهوی. فان الجنة هی الماوی (سوره نازعات، آیه 41 و 42).
آز
پرستنده آز و جویای کین به گیتی زکس نشنود آفرین
چو دانی که بر تو نماند جهان چه رنجانی از آن جان و روان
بخور آن چه داری و بیشی مجوی که از آز کاهد همی آبروی
(گودرزنامه، ص 379)
حضرت علی (ع) فرموده: الحرص لایزید فی الرزق و لکن یذل القدر. (کلمات قصار، ص 3)
و از حضرت رسول (ص) روایت شده است: یهرم این آدم و یشب منه اثنتان، الحرص علی المال و الحرص علی العمر. (نهجالفصاحه، ص 648).
این حدیث به گونههای دیگر نیز آمده است: یشیب ابن آدم و یشب فیه خصلتان، الحرص و طول الامل، که عیناً در فرهنگ اخلاق اسلامی بدین عبارت ترجمه شده است: «چون آدمی پیر شود دو چیز در او جوان گردد و قوت بگیرد یکی حرص و دیگری طول امل»صائب تبریزی همین مضمون را اقتباس کرده و گفته است:
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
دروغ و نفاق
زبان چرب گویا و دل پردروغ بر مرد دانا نگیرد فروغ
کسی کو بتابد سراز راستی کژی گیردش کار و هم کاستی
(خلاصه شاهنامه، ص 428)
رخ مرد را تیره دارد دروغ بلندیش هرگز نگیرد فروغ
(فروزانفر، سخن و سخنوران، 1350، ص 78)
پیغمبر(ص) فرموده: اخوف ما اخاف علی امتی کل منافق علیم اللسان. (نهجالفصاحه، ص 20)
علی (ع) در همین باره گفته است: ایاک و النفاق فان ذاالوجهین لا یکون وجیها عندالله.(کلمات قصار، ص 31) و دروغ را نیز زشتترین خویها دانسته در آنجا که فرموده: اقبح الخلائق الکذب. (کلمات قصار، ص 32).
کاهلی
چو کاهل بود مرد بُرنا به کار ازو سیر گردد دل روزگار
(سخن و سخنوران، ص 89)
تن آسانی از کاهلی دور کن بکوش و ز رنج تنت سور کن
که اندر جهان سود بیرنج نیست کسی را که کاهل بود گنج نیست
(خلاصه شاهنامه، ص 702)
به رنج اندراست ای خردمند گنج نیابد کسی گنج نابرده رنج
(سخن و سخنوران، ص 52)
به قول سعدی:
نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد...
در قرآن مجید، آیه 41 و 42 سوره مبارکه نجم نیز شاهد صادق همین معنی است:
لیس للانسان الا ما سعی، و ان سعیه سوف یری.
از پیغمبر (ص) هم درین باب چنین روایت شده: اللهم انی اعوذبک من العجز و الکسل ...(نهجالفصاحه، ص 100).
ظلم و بیداد
چنین گفت نوشیروان قباد که چون شاه را سربپیچد ز داد
کند چرخ منشور او را سیاه ستاره نخواند و را نیز شاه
ستم، نامه عزل شاهان بود چو دود دل بیگناهان بود
(پادشاهی اردشیر بابکان، ص 589)
نگر تا نیازی به بیداد دست نگردانی ایوان آباد پست
(مقدمه شاهنامه فروغی، ص 20)
در احادیث نبوی (ص) آمده است: الظلم ظلمات یوم القیمة (نهج الفصاحه، ص 407)
از امیرالمومنین علی (ع) روایت شده: لاتظلم کما لا تحب ان تظلم (کلمات قصار، ص 23)
در بسیاری از آیات قرآن به ظلم و ستم اشارت رفته مانند: ان الذین کفروا و ظلموالم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم طریقا (167) الا طریق جهنم خالدین فیها ابداً و کان ذلک علی الله یسرا (168) (سورهنساء).
حضرت علی بن الحسین (ع) به فرزندش امام محمد باقر (ع) وصیت فرموده: ایاک و الظلم لمن لا ناصر له علیک الا الله.
بیآزاری
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل
(داستان ایرج و سلم و تور، ص 38)
به نزد کهان و نه نزد مهان به آزار موری نیرزد جهان
(در کشتن افراسیاب برادر خود را، ص 102)
به قول سعدی:
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود نیرزد آن که دلی را زخود بیازارند
و حافظ نیز در همین باره گفته است:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در شریعت ما غیر ازین گناهی نیست
(حافظ قزوینی، ص 53)
در روزگار ما، که عصر اتم و تسخیر فضاست، ولی بر اثر از میان رفتن کمالات معنوی و مکارم صفات انسانی، جنگ و خونریزی و ظلم و مردم آزاری بلکه سبعیت و درنده خویی در جهان بیداد میکند، این گونه مضامین عالی اخلاقی و اسلامی، که در متون کهن ادب فارسی به یادگار مانده، برای مردم این سامان سند افتخاری به شمار میرود. به امید آن که عمل بدان هم حال و مال همگان را به صلاح آورد. چه به قول گوینده عارفی:
من خواجه گفتاری بسیار شنیدستم یک خواجه ندیستم گفتاری و کرداری
در قرآن مجید در باب ایذاء مومنان چنین آمده است: والذین یوذون المومنین و المومنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملو بهتاناً و اثماً مبینا (سوره احزاب، آیه 59)
پیغمبر (ص) نیز فرموده: المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده. (نهج الفصاحه، ص 625).
کیفر و بادافراه
تو زین کرده فرجام کیفربری زتخمی کجا کشتهای برخوری...
(داستان سیاوش، ص 236)
کنون روز بادافره ایزدیست مکافات بد را ز ایزد بدیست
(کشته شدن افراسیاب، ص 447)
مکن بد که بینی به فرجام بد ز بد گردد اندر جهان نام بد
(همان، ص 448)
هر آنکه که آمد به بد دسترس زیزدان بترس و مکن بد به کس
چو نیکی کنی نیکی آید برت بدی را بدی باشد اندر خورت
(در کشتن افراسیاب برادر خود را، ص 101- 102)
چو رفتی سر و کار با ایزدست اگر نیک با شدت کار ار بدست
نگر تا چه کاری همان بدروی سخن هر چه گویی هما بشنوی
(داستان سیاوش، ص 190)
در قرآن کریم درباره پاداش عمل امده است: یومئذ یصدرالناس اشتاتا لیروا اعمالهم (7) فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره (8) و من یعمل مثقال ذرة شراً یره(9) سوره زلزال).
ادامه دارد...
دکتر حمید فرزام
تنظیم : بخش ادبیات تبیان