تبیان، دستیار زندگی
آموزش باید به زبان رسمی صورت گیرد یا به زبان محلی و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به هدف های عینی آموزش دوزبانه

نگاهی به هدف های عینی آموزش دوزبانه
دانش فرهنگی برای معنادار كردن محتوا

اشاره: ایران، كشور كثیرالملة و گسترده ای است و اقوام گوناگونی در سر تا سر آن زیست می كنند. این اقوام، ضمن گفت وگو و آموزش با یك زبان رسمی، از زبان محلی و خانوادگی خود نیز برخوردارند. به این گروه از افراد جامعه ایرانی كه جمعیت آنها قابل توجه هم است، افراد دوزبانه می گویند. آموزش افراد دوزبانه از قواعد خاصی تبعیت می كند. در كشور ما، چندی است آموزش دو زبانه و چگونگی پرداخت به آموزش زبان رسمی و توجه به زبان محلی و قومی، در وزارت آموزش و پرورش و در میان سیاستگذاران ارشد این وزارتخانه مورد توجه جدی قرار گرفته است.

آموزش دانش آموزانی كه دارای زبان ها و فرهنگ های متفاوتی هستند، زمانی مؤثر است كه معلمان نسبت به سبك های یادگیری آنها حساس باشند. برای دستیابی به نتایج مورد نظر، لازم است:

- اهداف یادگیری به وضوح به دانش آموزان منتقل شود.

- دانش فرهنگی آنان را منعكس كند.

- متناسب با تجربیات آنها باشد.

محتوا فقط در صورتی می تواند معنادار شود كه دانش پیشین دانش آموز و جهان بینی او مورد توجه واقع شود. اگر قرار است آموزش دوزبانه، تجربه غنی و موفقی را برای همه دانش آموزان به ارمغان آورد، آموزش معلم باید شامل دانش چند فرهنگی باشد و موجب استقبال و رعایت احترام نسبت به فرهنگ های مختلف و ویژگی های زبانی دانش آموزان شود. بدین ترتیب آنان ضمن این كه همچنان در ارج نهادن به میراث فرهنگی خودشان پای می فشارند، برای فراگیری زبان دوم و یادگیری آداب یك فرهنگ تازه آماده می شوند.

اهداف عینی و روشن آموزش دو زبانه عبارتست از:

دانش فرهنگی برای معنا دار كردن محتوا بدیهی است اهداف روشن یادگیری در آموزش همه دانش آموزان، از اهمیت خاصی برخوردار است. رابطه بین یاددهی و یادگیری مؤثر و صورت بندی اهداف یادگیری توسط معلم كه متناسب با نیازهای دانش آموز می باشددر آنجا كه هدف، آموزش مؤثردوزبانه باشد، اهمیت بسزایی خواهد داشت.

وضوح اهداف یادگیری، مطالعه ویژگی های آموزش دوزبانه، رابطه روشنی را بین توانایی معلمان و كنش دانش آموزان با پیامدهای مورد نظر آشكار می كند كه به كمك آن معلمان می توانند مقصد آموزش و سازماندهی و ارائه دروس را برای انعكاس این مقصد مشخص كنند. اگر هدف، عینی و روشن باشد، مشخصاً تصویر چیزی را ترسیم می كند كه دانش آموز بعد از اتمام آموزش مطالبی را خواهد دانست و یا در امری توانا خواهد شد. آنچه مهم است، این است كه چهارچوب این تصویر از منظر دانش آموزان تشكیل می شود و هنگام تدوین و انتقال اهداف یادگیری، نیازهای زبانی و علمی مختص دانش آموز دو زبانه باید مورد ملاحظه قرار گیرد. وقتی كه تمام این اهداف پا به صحنه می گذارند، برحسب راهبردهای مناسب می توانند از تنوع برخوردار باشند تا اطمینان حاصل شود كه دانش آموزان و معلم می توانند آنچه را كه انجام می دهند اندازه گیری كنند و وقتشان را صرف این بكنند كه چرا هدف ارزشمند است. در هر صورت، دانش آموز دوزبانه می تواند هدف را به یك چارچوب مناسب ارجاع دهد تا نیازهای وی را تأمین نماید.

دانش فرهنگی: معلمان برای كمك به یادگیری، باید خود را با دانش زمینه ای و مهارت های دانش آموزان وفق دهند.

قبل از سن ?-? سالگی كه كودكان آموزش رسمی را شروع می كنند، آنها از پیش، بسیاری از ارزش ها و باورهای مربوط به فرهنگ بومی خود را درونی كرده اند. این، اغلب همان عنصر پنهان فرهنگ است كه در موفقیت آمیز بودن آموزش دوزبانه حائز اهمیت است. تمام دانش آموزان، دانش خارج از مدرسه را كه در یادگیری مدرسه محور تأثیر دارد، با خود به كلاس می آورند. وقتی كه این دانش فردی شامل زبان دیگر و فرهنگ متفاوتی می شود، نباید به عنوان مانعی در فرایند ارتباط بین معلمان و شاگردان تلقی شود. اگر یادگیری طبق تعریف مك كوم عبارت باشد از: «یك فرایند ساخت معنی از اطلاعات و تجربیات فردی كه از طریق دریافت ها، افكار و احساسات منحصر به فرد هر كس پالایش می شود»، بنابراین، میراث فرهنگی یك دانش آموز را نباید طرد كرد، بلكه در عوض باید از آن در بهبود یادگیری استفاده شود. همچنین لازم است جنبه های بالقوه تداخل فرهنگی كه دو فرهنگ می توانند با هم برخورد كنند یا همپوشی داشته باشند، شناسایی شود. ممكن است ارزشها، انتظارات و رفتارهای متفاوتی وجود داشته باشند كه قبل از ادامه مطالعه طبق برنامه، دانش آموز آنها را بیاموزد. برنامه های آموزشی باید این دانش فرهنگی را گسترش دهند و معلمان باید برای جمعیت های دانش آموزی كه از نظر فرهنگی و زبان متفاوت هستند، مربیان كارآمدی باشند. معلمان باید تشویق شوند تا از طریق زبان و فرهنگ، در نگرش ها و تجربیات دانش آموزان تأثیر بگذارند و بدین ترتیب در كمال امیدواری، درك عمیق تری از سبك های گوناگون یادگیری و آرمانهای متفاوت فرهنگی داشته باشند.

دیگر بیم آن نیست كه صحبت كردن به زبان بومی در خانه بر موفقیت دانش آموزان،كه در شرف فراگیری زبان دوم هستند، تأثیر منفی بگذارد. مطالعات، نشان می دهد كه كودكان مفاهیمی را كه در منزل به زبان اولشان می آموزند، می توانند به آسانی به زبان دوم منتقل نمایند. به علاوه اگر دو زبانگی به آنجا برسد كه دربرگیرنده دو فرهنگی باشد، یك فرصت استثنایی برای تعامل میان زبان آموزان، خانواده ها و مربیان و جامعه فراهم می شود و دانش آموزان در حالی كه مشغول یادگیری مهارت های تازه ای هستند كه به نوبه خود موفقیت علمی آنها را افزایش می دهد، می توانند از میراث فرهنگی و زبانی خود بهره ببرند. روش قدیمی قربانی كردن زبان بومی و طرد پیوندهای فرهنگی می تواند جای خود را به یك روش یاددهی و یادگیری درباره فرهنگ دوم بدهد و دانش آموزان، بدون این كه نیازی باشد از تمام پیوندهای فرهنگی پیشین خود بگسلند، بدانند كه این پیوندهای فرهنگی چه تأثیری در زبان آموزی دارد. آموزش دوزبانه باید قلمرو انتخاب را برای حفظ هویت فرهنگی دانش آموزان گسترش دهد، نه اینكه آن را محدود به فرهنگ حاكم نماید. «یادگیری، فرآیندی متعلق به یادگیرنده است كه نیاز به كمك و مساعدت معلم دارد و این مساعدت، مشتمل بر احترام نهادن به دانش آموز و جهان بینی او است.»

محتوای معنادار نظریه هایی كه آموزش دو فرهنگی را تأیید می كنند، ناظر بر محتوا و برنامه درسی هم هستند. دانش آموزان وقتی می بینند محتوای ارائه شده و ایده های مورد بحث به تجربیات و سوابق آنها تعلق دارد، احساس قدرت می كنند.

اگر دانش آموزان جنبه هایی از ماده درسی را متناسب با ویژگیهای شخصی خود بیابند، یادگیری عمیق تر صورت می گیرد. حال سؤال این است كه معلمان چگونه می توانند یك برنامه درسی را اجرا كنند تا زبان ها و فرهنگ های مختلف در آن منعكس شود. آنها می توانند منابع فرهنگی جامعه را برای به كارگیری در كلاس انتخاب كنند، از تجربیات خارج از مدرسه استفاده كنند و در سبك های یادگیری خود انعطاف داشته باشند و والدین و جامعه را در آموزش درگیر كنند. بالاتر از همه، نسبت به تفاوت های فرهنگی و زبانی دانش آموزان خود، حساس باشند و به آنها احترام بگذارند. حساسیت چند فرهنگی بدون توجه به محتوای آموزش داده شده یا رویكرد آموزشی، باید در فرایند تحصیل نهادینه شود. برنامه های آموزشی معلم، باید نگرشی از استقبال و احترام نسبت به فرهنگ های اختصاصی و ویژگیهای زبانی ایجاد كند. وقتی كه در كلاس تمام توانش معلم دو زبانه، معطوف به كمك به درك میراث قومی كودكان باشد، خود به خود در آنها، یك خودفهمی مثبت ایجاد می شود، در میان همسالان پذیرش و تعامل با یكدیگر به وجود می آید و بدین ترتیب تعارضات اجتناب ناپذیر بین فرهنگ ها به حداقل می رسد.

نتیجه

تبیین روشن هدف هایی كه دانش آموز دو زبانه می تواند كشف و درك كند و با زمینه فرهنگی او مرتبط باشد، تأثیر بسزایی در یادگیری دارد. چالش شكل دهی شهروندان آینده در قرن بیست و یكم كه بتوانند نیازهای جامعه چند فرهنگی را پاسخ دهند، در دست مربیان امروز است. اگر قرار است به هدف های آموزشی و استعدادهای سرشار دانش آموزان جامه عمل پوشانده شود، باید فراتر از این هدف های آموزشی حركت كرد و به ارزشها و آرمانها توجه نمود و آموزش باید از چنان محتوای معناداری برخوردار باشد كه موجب تعمیق فهم دانش آموزان نسبت به روابط متقابل تمامی مردم و فرهنگها شود.

منبع

دكتر حسن ستایش

روزنامه همشهری