تبیان، دستیار زندگی
در عصر حاضر كه اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى كند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معرفی خلیج فارس

معرفی خلیج فارس

در عصر حاضر كه اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى كند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاریخ معاصر و زمان حاضر آنگاه كه نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ایران مى رسد تلألو نام خلیج فارس را شاهد باشد كه به مثابه افشاگر ماهیت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى كند و ماهیت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد كه در خدمت، سیاست پیشگانى قرار مى گیرد كه وحدت میان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسك به هر وسیله اى حتى اگر از درونمایه لازم نیز تهى باشد به منظور صیانت از تخت و كیان خود امت اسلامى را به واگرایى تحریك و تحریض مى كنند تا آنجا كه عدم تجانس و هنجارستیزى حامیان فرامنطقه اى بر اشتراكات فرهنگى، دینى و مذهبى همسایگان هم كیش تفوق یابد.

در سده نوینى كه عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند ،«غربال كردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترین ابزارها براى القاى اندیشه طراحان «نظم نوین جهانى» محسوب مى گردد به ویژه با لحاظ این مهم كه گسترده ترین و تأثیرگذارترین شبكه هاى رسانه اى، دیدارى، شنیدارى و نوشتارى در تملك و اختیار دنیاى غرب و صهیونیست هاى مولود آنان قرار دارد كه بى محابا فرهنگ ستیزى مغایر با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آینه كه مقتضى بدانند براى تأمین آنچه كه مطلوب نظرشان است و تضمین حیات شبكه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سیاسى حكم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاریخ را قبیح نمى دانند و باز هم داستان «خلیج عربى» و «جزایر عربى اشغال شده» در نفیر كهنه و منسوخ پیشین دمیده مى شود.

معرفی خلیج فارس

در دو قرن اخیر به تاریخ خلیج فارس مى توان به عنوان برآیندى از رابطه سه دایره هم مركز شامل مردم و دولت ها نگاه كرد. این دایره ها در نخستین حلقه خود شامل مردمى بود كه كرانه هاى خلیج فارس محل زیست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى كه شامل ایران، عربستان و عراق بودند در حلقه میانى جاى مى گرفتند. این قدرت ها كه كرانه هاى خلیج فارس را اختیار داشتند هر یك داعیه سیادت بر خلیج فارس را در داشتند و چنین هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بیرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود كه منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خلیج فارس شده بود و به شكلى منظم یا متناوب در این پهنه آبى حضور خود را به رخ مى كشیدند. حلقه اخیر را كه مى توان قدرت هاى بین المللى در مقاطع مختلفى از تاریخ دو قرن پیش نامید كه در این میان به ویژه حضور امپراتورى عثمانى، بریتانیا، روسیه و سرانجام آمریكا از بقیه پررنگ تر و تأثیرگذارتر بود.

تحركات و تحولات مركز گریز این دایره ها و مدارهاى قدرت در آن پروسه پرفراز و نشیب و رابطه پیچیده و معادله اى چند مجهولى را پدید مى آورد كه به بى ثباتى دامن مى زد و درونمایه تحولات خلیج فارس بود اما شاخص ترین ویژگى هاى این رابطه محورهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى را دربرمى گرفت.

محور سیاسى به دعاوى اقتدار سیاسى و مفاهیم استراتژیك پیوندهاى سیاسى مربوط مى شود. محور اقتصادى از مسیر دریایى مهمى حكایت مى كرد كه بستر و زمینه ارتباط تجارى و اقتصادى و راه هاى آبى بود اما از لحاظ اجتماعى دین اسلام حلقه شاخصى بود كه دست بالاتر را در این همهمه داشت چرا كه تقریباً جملگى ساكنان كرانه هاى دوسوى خلیج فارس پیرو اسلام بودند و بخشى از جهان بزرگ تر اسلام را تشكیل مى داد و در مقاطع حساس نقشى عمده و اساسى ایفا مى كرد به این معنا كه اختلافاتى مانند تضاد بین سنى و شیعه و اباضى و وهابى در بین ساكنان كرانه هاى خلیج فارس هم گسستگى ایجاد مى كرد و هم اینكه به گونه شگفت آورى سبب پیوند كشورهاى منطقه مى شد. با لحاظ این متمم بود كه عثمانى ها و در مقطعى مصریان اگرچه بیگانه بودند اما از مشروعیت دینى خود سود مى جستند. بنابراین دولت هاى اروپایى دین اسلام را به مثابه رادع و مانعى براى برقرارى ارتباط نزدیك با مردم خلیج فارس ارزیابى مى كردند و به تعبیرى آن را تهدیدى بالقوه اما جدى مى پنداشتند و از «پان اسلامیسم» اوج گرفته و پیامدهاى مترتب بر آن بیمناك بودند.

معرفی خلیج فارس

به هر روى اروپاییان هر چقدر هم كه در خلیج فارس سابقه حضور داشتند باز هم از دیدگاه ساكنان اجنبى بودند و اگرچه هنجارها و ارزش هاى ساكنان خلیج فارس به مذاق آنها خوش نمى آمد اما دست بردن و تغییر در این حریم ممنوعه را خطرناك و غیرقابل پیش بینى تلقى مى كردند.

به این ترتیب اروپاییان هرگز دیدگاه مثبتى به دین اسلام و پیروان آن نداشتند و میسیونرهاى مذهبى آنها هیچ گاه موفق نشدند این منطقه را جولانگاه تبلیغ عقاید خود كنند و به همین علت به فعالیت در آب هاى خلیج فارس بسنده كردند و هرگز در پى تغییر هویت ساكنان كرانه ها برنیامدند.

براى بررسى بیشتر پیرامون خلیج فارس و به ویژه نام آن ناگزیر هستیم كه هرچند به طور مجمل از تاریخى آغاز كنیم كه در صفحات و سطور آن نام خلیج فارس مضبوط شده باشد و این تاریخ درست از همانجا شروع مى شود كه تاریخ هستى بشر به رشته تحریر در مى آید و این واقعیت مطبوع و دلپذیر را اثبات مى كند كه خلیج فارس از آغاز نگارش تاریخ مكتوب بشر از تأثیرگذارترین مناطق گیتى بوده است.

نگاهى گذرا به پیشینه نام خلیج فارس:

از روزگار یونانیان كهن كه پیش از میلاد مسیح آغازگر مطالعه نوین جغرافیا بودند و با استناد به مكتوبات «استرابو» كه پدر جغرافى لقب یافته تا پس از اسلام و آثار ابوریحان بیرونى و ابن فقیه هیچگونه تشكیكى در نام خلیج فارس ملاحظه نمى شود و همگان كه نام بردن از همه آنان مستلزم نگارش صفحات بسیار است آن را به نام راستین خود خوانده اند.

در اعصار بعدى تنها به ذكر یك نمونه اكتفا مى شود كه به گواهى جرجى زیدان مورخ نامى عرب در كتاب تاریخ تمدن اسلامى كاربرد عبارت خلیج فارس در میان مورخان و جغرافیدانان از قرن سوم هجرى و پسان تر عمومیت داشته اما طرفه اینكه المنجد معروف ترین دایرة المعارف دنیاى عرب از همان نخستین چاپ خود همیشه از نام خلیج فارس استفاده كرده است.

معرفی خلیج فارس

حتى سیاستمداران واقع بین و بدون غرض عرب هم دلیلى براى جعل تاریخ و ابداع اسامى ساختگى نمى دیدند آنچنان كه دكتر محمد نوفل معاون دبیر كل اتحادیه عرب در كنفرانس حقوق بشر تهران در سال 1968 در حضور خبرنگاران پیرامون نام خلیج فارس گفت: «من كوشش هایى را كه براى تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربى صورت مى گیرد تمسخر مى كنم و این كوشش ها را بى نتیجه مى دانم و محكوم مى كنم».

در واقع این سرهنگ عبدالكریم قاسم بود كه پس از كودتا و قبضه قدرت در عراق به سال 1958 از گرد راه نرسیده رؤیاى رهبرى جهان عرب وسوسه اش كرد و «دشمن تراشى براى تحریك احساسات ناسیونالیستى» را دستمایه مناسبى براى آرزوهاى خود تلقى كرد و هم او بود كه براى نخستین بار نام جعلى «خلیج عربى» را بر زبان راند.

وى امید داشت توجه و تمركز اعراب را كه تحت تأثیر نفوذ كاریزماتیك جمال عبدالناصر مقابله با اسرائیل دغدغه ذهنى شان شده بود، به سوى خلیج فارس و دشمن تازه اى به نام ایران جلب كند و اینكه عراق به عنوان به اصطلاح خط مقدم جبهه اعراب در برابر آن ایستاده است، قاسم در رسیدن به رؤیاهاى جاه طلبانه اش شكست خورد و بى آنكه فراخوان او از مرزهاى كشورش فراتر رود در كودتایى دیگر به قتل رسید و كودتاگران بدن مثله شده اش را در خیابان هاى بغداد چرخاندند.

اما از عبدالناصر بعید بود كه در كنار تلاش براى نمایانگر ساختن صداقت خود به عنوان زمامدارى كه دشمن اصلى صهیونیست ها است و «پان عربیسم» ابداعى خود را جانمایه جد و جهد براى رهبرى دنیاى عرب قرار داده است نام ساختگى خلیج عربى را سر دهد و فراموش كند كه در سرآغاز حركت خود براى نشستن بر اریكه سمبلیك رهبرى جهان عرب حدود و ثغور جغرافیاى دنیاى عرب را «من المحیط الاطلسى الى الخلیج الفارسى» (از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس) تعریف كرده بود.

انقلاب اسلامى و جنگ ایران و عراق:

سرنگونى شاه و پیروزى انقلابیون، پژواك انقلاب اسلامى را در كرانه هاى خلیج فارس طنین افكند و آنها ضمن اینكه از سرنگونى شاه خرسند بودند از بیم تأثیر انقلاب اسلامى در فراسوى مرزهاى ایران چه در ساحت ایدئولوژیكى یا بعد سیاسى بیمناك شدند و براى حفظ كیان خود به زیر چتر آمریكا خزیدند و بیشتر چالش با حوزه نفوذ ایران را رویه خود ساختند.

معرفی خلیج فارس

در مورد جنگ تحمیلى عراق بر ایران متأسفانه باید پذیرفت كه صدام در آن زمان در نمایاندن این جنگ به عنوان شكاف بزرگ ایدئولوژیك و سیاسى میان اكثر اعراب و ایران بسیار موفق بود. شمارى از كشورهاى جنوب خلیج فارس این جنگ را به عنوان مظهر بیم و هراس و نگرانى هاى خود ارزیابى كردند. رخدادهاى خشونت بار در برخى شهرهاى این كشورها و ادامه مالكیت ایران بر جزایر سه گانه ایرانى در خلیج فارس نیز عواملى بودند كه سبب شدند برخى اعراب حاشیه خلیج فارس هرگونه اقدام ایران را بدون توجه به انگیزه و هدف آن به زعم خود تهدید علیه امنیت كشورشان تلقى كنند.با توجه به گستره برتر جغرافیایى و جمعیتى ایران كه با كشورهاى جنوب خلیج فارس قابل قیاس نیست و میراث فرهنگى و تاریخى گذشته ایران طبیعى است كه ایفاى نقش مسلط در خلیج فارس از سوى تهران به ویژه در زمانى كه قدرت هاى بیگانه فرامنطقه اى در آن حضور چشمگیر دارند كاملاً منصفانه و بجا به نظر برسد همچنین ایران حق دارد این پرسش منطقى را مطرح سازد چرا در حالى كه آنها برترى منطقه اى شاه وابسته به غرب و عامل آمریكا را پذیرفته بودند همین حق را بر جمهوری اسلامی مقتدر روا نمى دانند؟ نمى توان این پندار واهى را واقعى انگاشت كه در جمهورى اسلامى ایران نسبت به رژیم شاه تمایل كمترى براى حفظ تمامیت ارضى كشور دارد.

معرفی خلیج فارس

این در حالى است كه جمهوری اسلامی حمایت فراوان كشورهاى جنوب خلیج فارس از عراق را كه تجاوز مستقیم به ایران محسوب مى گردید، با بزرگ منشى به چماقى براى كوبیدن بر سر آنها تبدیل نكرد اما آیا همكارى و پیوندهاى نزدیك، تنگاتنگ و گاه غیرقابل باور نظامى كشورهاى جنوب خلیج فارس با آمریكا كه خصمانه به عناد و كین توزى خود علیه انقلاب اسلامى ادامه مى دهد، موجه و دوستانه تلقى مى شود؟ چه كسى است كه درك نكند حضور گسترده و غیرقابل توجیه هزاران نظامى و ناوگان دریایى آمریكا در منطقه تهدید مستقیم امنیت ایران محسوب نمى گردد. با این وجود جمهوری اسلامی ایران كه پشتگرمى و حمایت ملت را كارآمدتر و مطلوب تر از حمایت نیروى نظامى بیگانگان مى داند به جاى انتقام و گروكشى، رویه اعتمادسازى را در رأس سیاست خارجى خود قرار داده و به انحاى مختلف به همسایگان جنوبى خلیج نشان داده است كه تنها در سایه اطمینان و اعتماد متقابل و همكارى منطقه اى حفظ امنیت خلیج فارس میسر و مقدور است و نكوهش دیگران براى فرافكنى معضلات داخلى راه حل مناسبى براى همزیستى مسالمت آمیز محسوب نمى گردد.

امنیت جریان انرژى، بهانه و دستاویز غرب:

معرفی خلیج فارس

در مجموع با توجه به عوامل جغرافیایى، اجتماعى، اقتصادى و استراتژیك كه وجه اشتراك همه كشورهاى خلیج فارس است بهترین ساختار براى امنیت منطقه، سیستمى است كه بدون حضور هیچ یك از قدرت هاى غیركرانه اى و با مشاركت همه كشورهاى منطقه مشكول گردد. یك عامل عمده كه دستاویز بیگانگان براى توجیه حضورشان در منطقه است یعنى حفظ امنیت و تداوم جریان انرژى به دنیاى صنعتى نیز با خردورزى و تعامل طرفین ذینفع توجیه هر نگرانى و دغدغه اى را بى مورد مى سازد. این عامل عمده شناختن منافع مصرف كنندگان اصلى نفت در منطقه است و این منافع نمى تواند جز با تضمین ادامه مسالمت آمیز انرژى اعم از نفت و گاز از منطقه تأمین شود و رابطه بین خریداران و فروشندگان نفت هم نمى تواند جز از راه مقتضیات بازارهاى بین المللى انرژى به نظم درآید.

جمهوری اسلامی ثابت كرده است كه در بحرانى ترین شرایط و در بحبوحه جنگ تحمیلى، تجاوز و اشغال سكوهاى نفتى توسط آمریكا و سخت ترین وضعیت، امنیت صدور نفت از خلیج فارس و گلوگاه حیاتى آن تنگه هرمز را تأمین كرده و هرگز احساسات را در اندیشه سیاسى خود دخیل نساخته است.

ما امروز در نخستین دهه هزاره نوین هستیم كه موج جهانى شدن و انقلاب دیجیتال كه رهاورد آن بوده، به سراسر جهان تسرى یافته، مرزهاى سیاسى را درنوردیده و روابط بین الملل را بازتعریف كرده است. اگر كشورهاى عرب همسایه در خلیج فارس همراه با ایران با كارت هاى خود به درستى بازى كنند در خلیج فارس داراى پیش نیازهاى لازم براى سوارى بر موج جهانى شدن و ایستادگى در برابر چالش هاى انقلاب دیجیتالى هستیم، اصرار و الحاح بر مواضع سنتى و منسوخ گذشته با واقعیات عصر حاضر همخوانى ندارد و خلیج فارس را به جولانگاه همیشگى میهمانان ناخوانده تبدیل مى كند.

نویسنده: حمید اسماعیلی