تبیان، دستیار زندگی
د عالم ربانی ، فقیه صمدانی ، متاله قرآنی ، و استاد مكتب معارف اهل بیت علیهم السلام آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید قدس سره ، هشتم شوال 1329 ق . در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد . پدرش حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عالم ربانی ، ، متاله قرآنی ، و استاد مكتب معارف اهل بیت علیهم السلام آیت الله حاج میرزا حسنعلی مرواید

عالم ربانی ، فقیه صمدانی ، متاله قرآنی ، و استاد مكتب معارف اهل بیت علیهم السلام آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید قدس سره ، هشتم شوال 1329 ق . در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد . پدرش حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا مروارید (1299 ـ1338 ق . ) . از عالمان وارسته مشهد بود و با عالم ربانی حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی رابطه مودت و عقد اخوت داشت . شهرت « مروارید » در خاندان ایشان با یكی از مشهورترین رجال ادب و هنر خوشنویسی ، خواجه شهاب الدین عبدالله مروارید كرمانی (865 ـ955 ق . ) آغاز می شود . عموی آیت الله مروارید ، حاج شیخ علی اكبر مروارید نیز از علما و شاگردان محقق بزرگ ، آیت الله آخوند محمدكاظم خراسانی بوده است . جد مادری ایشان ، عالم ربانی و صاحب كرامات ، آیت الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی ( م 1329 ق . ) است كه از شاگردان برجسته مرجع بزرگ ، آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی و از عالمان نامدار قرن 14 در مشهد مقدس بوده است . نام حسنعلی ، به یاد آن اسوه تقوا و نیز به احترام حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی بر آیت الله مروارید نهاده شده است .
آیت الله میرزا حسنعلی مروارید ، در سال 1337 ق . و در اوان 9 سالگی پدر را از دست داد و مطابق وصیت پدر تحت نظارت دوست معتمد او حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی ، و تربیت و تدبیر مادری وارسته و اهل تهجد (متوفای 1360 ش . ) قرار گرفت . غم از دست دادن پدر ، با غصب اموال پدری توسط برخی منتفذین و فقر مالی دو چندان گشت . اینك او از میان سه پسر نه ساله و هفت ساله و نوزاد ، تكیه گاه كوچك مادر در سختی های خانواده بود. صبوری او بر رنج یتیمی و مشكلات زندگی ، عظمت روح این كودك را گواهی می داد. حاج شیخ حسنعلی نخودكی پس از فوت دوست دیرین خویش ، فرزند مستعد وی را از روی احترام و تكریم ، میرزا حسنعلی خطاب می كرد. گویی در پیشانی بلند ، چشمان نافذ و چهره مصمم او ، آینده ای سرشار از علم و استقامت و تقوا و خدمت را خوانده بود.
حیات علمی
ایشان پس از یادگیری خواندن و نوشتن و قرائت جز سی ام قرآن و كلیات سعدی نزد استاد مكتب ، در 13 سالگی به دلیل علاقه وافر به علوم اسلامی وارد حوزه علمیه شد. در مسیر دانش اندوزی ، ادبیات را نزد اساتید مطرح آن زمان و منطق را نزد برادر ارشد استاد محمدتقی شریعتی آموخت . عالم ربانی حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی ، خود بخش هایی از الروضه البهیه (شرح لمعه ) را برای او درس گفت و جالب این كه شاگرد نورس او ـ میرزا حسنعلی ـ استاد را در توضیح بعضی از قسمت های مشكل كتاب یاری می داد. مكاسب را نزد آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی فراگرفت . آیت الله مروارید شیفته شخصیت جامع و تسلط علمی این استاد بزرگ حوزه خراسان بود و روزگار كهولت نیز به هنگام بردن نام از او به وجد می آمد و او را می ستود.
برجسته ترین استاد ایشان ، عالم ربانی و استاد معارف قرآنی ، آیت الله میرزا مهدی اصفهانی (1303 ـ1365 ق . ) بود . ایشان علاوه بر فراگیری مباحث تخصصی (خارج ) فقه و اصول فقه (به ویژه آرا نوین آیت الله شیخ محمدحسین نائینی ، استاد اصولی آیت الله اصفهانی ) ، آرا اصولی میرزای اصفهانی و نیز معارف اعتقادی برپایه مكتب اهل بیت علیهم السلام را در محضر این استاد كم نظیر فرا گرفت و تا آخر عمر وی از محضرش در علم و عمل كسب فیض كرد. از آن پس بود كه ایشان در زمره اركان جنبش معاصر علمی حوزه خراسان در احیای روش اهل بیت علیهم السلام در شناخت معارف اسلامی قرار گرفت . جنبشی كه بعدها به مكتب معارفی خراسان یا مكتب تفكیك شهرت یافت . بنیانگزار اصلی این جنبش ، مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی رحمه الله علیه در پی یك تحول روحی و شهود باطنی ، از سلوك عرفانی آن روزگار خویش و مشرب فلسفی مرسوم روی تافت . وی با بازخوانی معارف اهل بیت علیهم السلام در دین شناسی ، رویكرد متكلمان و فقیهان شیعی در روش فهم معارف دینی را سازمانی دوباره داد و صورت متكامل و بدیعی را عرضه داشت .
اساس این رویكرد ، استوار ساختن خداشناسی ، انسان شناسی ، كیهان شناسی و سلوك معنوی بر بنیان آموزه های وحیانی قرآن و حدیث ، و وانهادن فرضیه های رایج فلسفه موروثی و دستورالعمل های تصوف و عرفان مصطلح است . وی پس از اخذ اجازه اجتهاد از استاد فقه و اصول خود ، آیت الله نائینی رهسپار مشهد گردید. در آن جا با غلبه علمی بر مخالفان مشی خویش و جانبداران عرفان صوفیانه و فلسفه رایج ، سفره درس خویش را برای شاگردان خویش كه برخی از مخالفان دیروز او بودند گسترد و آن ها را با عمق مبانی خود آشنا كرد.
آیت الله مروارید یكی از این شاگردان بود كه با كمی سن در كنار انبوه شاگردان و بزرگانی همچون استاد خود آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی ، و نیز آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله حاج شیخ كاظم دامغانی پای درس میرزا می نشست . از همین ایام ، رابطه علمی و دوستی ایشان با مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی آغاز شد و از آن پس سالیان متمادی با وی هم درس ، هم بحث ، و تا آخر عمر با او همراه و همگام بود.
آیت الله مروارید مدتی پس از فوت استاد خویش میرزا مهدی اصفهانی ، به تدریس خارج فقه و معارف دینی پرداخت و قریب چهل سال بسیاری از دانشوران علوم و معارف اسلامی را از دروس و بیانات علمی خود بهره مند ساخت
. در تدریس خارج فقه ، هفته ای یك روز به شرح احادیث اخلاقی می پرداخت . اینك بسیاری از این شاگردان خود عالمانی برجسته و وارسته اند و مشغول تدریس دروس خارج فقه و اصول و اداره موسسات بزرگ پژوهشی علوم اسلامی هستند. برخی از اعضای مجلس خبرگان رهبری ، نمایندگان ولی فقیه در استان ها و امامان جمعه نیز از جمله شاگردان ایشانند.
آن فقید سعید تسلطی كم نظیر بر معارف اهل بیت علیهم السلام و تبحری چشمگیر در تفسیر روایات و فقه الحدیث داشت . این تبحر ، ایشان را در فقه و كلام بلند آوازه ساخته بود
. بیشترین شهرت علمی ایشان ، در تبیین و توضیح معارف كلامی ـ اعتقادی و ضوابط دین شناسی در مكتب اهل بیت علیهم السلام به سبك استاد خویش است . كتاب « تنبیهات حول المبدا والمعاد » خلاصه ای از درس های معارف ایشان است كه در دوره های متعدد به تدریس آن ها پرداخته بود و بنا به خواهش تنی چند از شاگردان خویش ، آن را به صورت كتابی مستقل به رشته تحریر درآورد. این كتاب با چاپ و ترجمه های متعدد مورد استقبال دانش پژوهان و اندیشمندان قرار گرفته است .
سعید فقید در كنار تدریس و تعلیم ، به تاسیس و حمایت مدارس علمیه پرداخت . از میان این مدارس ، دو مدرسه علمیه بعثت و سعادت قابل ذكر است كه طلاب و فضلای زیادی در آن ها به فراگیری علوم اسلامی پرداخته اند.
حیات اجتماعی
انقلاب اسلامی ایران ، از معدود حوادث سیاسی بزرگ جهان است كه با هدایت و حمایت مستقیم روحانیان و علمای دینی رخ داد علمای مشهد از جمله آیت الله مروارید نیز همگام با دیگر علمای سایر بلاد ، هم در سالهای آغاز و هم ایام نزدیك پیروزی به ایفای نقش پرداختند.
مهر ماه 1341 پس از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ، علمای طراز اول قم شبانه جلسه ای را در منزل آیت الله حائری تشكیل داده و به شور پیرامون آن نشستند. علمای مشهد كه پس از اطلاع از حركت مراجع و شخصیت های روحانی قم با خبر شدند ، به منظور دستیابی به یك روش مشخص در برخورد با دولت ، مجمعی مركب از علمایی همچون آیت الله العظمی میلانی ، آیت الله شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله مروارید تشكیل دادند . این جلسه تا اواخر سال 1343 به تناوب و به صورت مخفیانه هر دفعه در منزل یكی از اعضای آن برگزار ، و در آن دیدگاه ها بیان می شد و شب های شنبه یكی از آن ها در مجلس درس خود نظر انجمن علما و مواضع مشترك آن را مطرح می كرد.
در پی حادثه خونبار مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 در دوازدهم همان ماه ، حضرات آیات : حاج شیخ مجتبی قزوینی ، حاج شیخ حسنعلی مروارید ، و میرزا جواد آقا تهرانی با ارسال تلگرام به آیت الله العظمی گلپایگانی ، مراتب تاثر خود را از این فاجعه اعلام نمودند.
همچنین پس از بازداشت آیات عظام : امام خمینی ، قمی و محلاتی ، آیت الله العظمی مرعشی نجفی به منظور زیارت حضرت رضا علیه السلام و دیدار با علمای مشهد 1342،6،27 به مشهد سفر كرد و بلافاصله پس از ورود ایشان ، اطلاعیه ای از سوی برخی از علمای مشهد از جمله آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید منتشر گردید.
پس از آزادی امام خمینی (ره ) و مراجعت ایشان به قم در 1343،1،18 علما و شخصیت های برجسته دینی و سیاسی و توده های مردم به دیدار ایشان می رفتند. از مشهد نیز هیاتی از علما ، از جمله آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید به قم عزیمت كردند و شب 27 فروردین به حضور ایشان رسیدند . شرح این دیدار بسیار شیرین و خواندنی است .
پس از تبعید امام خمینی به تركیه در سیزدهم آبان 1343 ، جمعی از علمای طراز اول مشهد از جمله آیت الله میرزا حسنعلی مروارید ، در منزل آیت الله میلانی اجتماع كرده و به مذاكره و تبادل نظر و تصمیم گیری برای آینده پرداختند. در این جلسه عزم آن كردند كه پس از نماز صبح در مسجد گوهرشاد تحصن كنند و حوزه و عموم مردم را نیز دعوت به همراهی كنند ، و اگر مسجد گوهرشاد را بستند ، در صحن نو گرد هم آیند و اگر آنجا نیز بسته شود در صحن كهنه اجتماع كنند. البته به دلیل بستن مسجد و صحن ها موفق به انجام تصمیم خود نگردیدند.
ایشان همچنین در دوره های مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فعالانه مشاركت داشته ، در دوره های اول ، دوم و سوم مجلس شورای اسلامی با صدور اطلاعیه ، حمایت خود را از كاندیداهای ارزشی و اصول گرا اعلام داشتند.
پس از رحلت بنیان گزار جمهوری اسلامی ایران ، بسیاری از بزرگان از جمله آیت الله مروارید نگران سامان امور كشور و اداره نظام بودند. اما پس از شنیدن خبر انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری ابراز خوشوقتی نمود و به تعبیر خویش ، رهبری فردی خوش فكر مانند ایشان را مایه اطمینان دانستند و می فرمود : من ایشان را از نوجوانی می شناسم . پدر ایشان با ما رفت و آمد داشت . خود ایشان هم طلبه ای مستعد و فاضل بود. من در ایام ریاست جمهوری ایشان نیز به ایشان علاقمند بودم .
ایشان بارها با وجود كهولت سن و طعن برخی جاهلان ، بارها به پیشنهاد خود ، به دیدن آیت الله خامنه ای رفت . در این دیدارها رهبری در عین صمیمیت با احترام و خضوع با ایشان از خاطرات قدیم و برخی نكات در مورد روایات و احادیث سخن می گفت . مقام معظم رهبری در هر ملاقات ضمن اظهار خوشوقتی از دیدن ایشان و اشتیاق به شنیدن سخنان ارزنده ایشان ، اظهار می داشت : من واقعا از این كه شما با این سن و ضعف قوا اظهار لطف می كنید شرمنده و متاثر می شوم ، اما باز هم ایشان مصر به این ملاقات ها بود.
سیرت اخلاقی
در ابعاد اخلاقی ، آیه زهد ، پارسایی و ورع ، و مجسمه تواضع و خدمت و سعه صدر بود.
وی مصداق روشن این آیه بود كه یار دیرینش آیت الله حاج میرزا جواد آقای تهرانی همواره تلاوت می كرد : « تلك الدار الاخره نجعلهاللذین لا یریدون علو فی الارض و لافسادا » در تمام عمر كسی را به خویش دعوت نكرد ، با آن كه برخی از شاگردان او سالهاست كه مجتهدند ، اعلام مرجعیت نكرد و رساله و حاشیه ای ننوشت . خشتی روی هم ننهاد و منصبی نخرید ، با این كه از استوانه های حوزه در امور اجتماعی بود ، از این كه او نخستین امضا را در بیانیه های جمعی علما رقم زند سرباز می زد ، نه تنها در هیچ منظر اجتماعی خود را عرضه نداشت ، بلكه از آن گریزان بود. حتی از نگاه دوربین های عكاسی و فیلمبرداری نیز می گریخت و صورت خود را می پوشاند ، و تنها یكی دو مصاحبه خانوادگی به اصرار برخی منسوبین و با قول عدم پخش انجام داد. همین روحیه باعث گردید فرزندان ایشان نیز پا به وادی ترویج وی نگذارند. به این ترتیب از این عالم عارف تصاویر كمی در دست ماند. البته این اواخر با از دست رفتن بینایی ایشان ، كار برای رسانه ها و علاقمندان هموار گشت و دیگر می شد به آسانی و بدون اطلاع یا ممانعت او ، حضور پر بركتش را ثبت كرد.
ایشان به دنیا بی اعتنا بود و بی آن كه حتی در زهد و سادگی بگوید و بیندیشد ، در متن زندگی خود به معنای واقعی زاهدانه زیست . همه دیدارهای مردمی و آمد و شد شخصیتهای علمی و مسئولان بلند پایه در اتاق های ساده منزلی محقر و قدیمی صورت می گرفت .
متواضع بود بدون آن كه تواضح نمایی كند. در برابر پرسش هایی كه پاسخ آن كمتر از یقین بود ، به راحتی كلمه (نمی دانم ) بر زبان می آورد.
اگر پرسش كننده اصرار می كرد ، با تاكید بر (شاید) و (محتمل است ) و با كمال حزم و احتیاط نظر خویش را طرح می كرد. حتی اگر به دفاع از یقینیات خود می پرداخت ، وارد جدال و مرا نمی گشت
با مهربانی با كودكان سخن می گفت . با همه عظمت علمی و وقار شخصیتی ، گاهی برای آن كه نوه خردسالش در منزل ایشان تنها و بی همبازی نماند ، با او بازی می كرد.
به شدت از عیب جویی بر كنار بود. یكی از تجار متدین كه سالیانی ایشان را برای نماز صبح به مسجد می برد ، روزی از شخصی گله كرده بود. حضرت آیت الله مروارید برای او خاطره ای نقل كرد كه در نوجوانی از ظلمی كه یكی از ارحام به او و خانواده شان كرده بود نزد استاد و مربی خویش حاج شیخ حسنعلی نخودكی از او گلایه كرده بود. استاد ایشان فرموده بود : پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم ، شما هم برای خدا این ها را اظهار نكن ، بدین ترتیب آیت الله مروارید با نقل این سخن استاد ، كه خود تا 96 سالگی و آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل كرد ، به دوست متدین خود تذكر دادند.
نماز را محور سلوك و دعا و ذكر را عمده ترین طریق تعالی می دانست بر نماز اول وقت بسیار حساس و به جماعت مقید بود. این مسائل از خطوط مهم در تربیت فرزندان و نوادگان به شمار می رفت و از معدود مسائلی بود كه كمترین سستی در آن ، او را به التهاب و عتاب می آورد. در سلوك معنوی به ریاضت های خاص اساسا معتقد نبود و به شدت از آن ها پرهیز می داد. او آئینه ای از سلوك جاری در زندگی ، و مراقبت و محاسبه به جای ریاضت كشی بود.اساس روش ایشان در سیر الی الله توجه به عظمت خدای متعال و تفكر در نعمات او ، سپس محوریت نماز و دعا و ذكر بود.
به نوافل تاكید بسیار می ورزید ، چندان كه در سالهای پایانی حیات نورانی خویش نیمه شب بارها از مقدار فاصله تا اذان صبح می پرسید ، تا مبادا وقت فضیلت مناجات و نماز شب از دست برود.
نماز جماعت ایشان به ترتیب در مدرسه میرزا جعفر ، مسجد حاج ملا هاشم و مسجد ملاحیدر ، برگزار می شد. این جماعت ، به ویژه در نماز صبح ، از دیر باز مورد استقبال مجاوران و زائران و محل اجتماع فضلا و علما بوده است . بسیاری از بزرگان و ارباب معرفت ، تشنگان حقایق معنوی را به شركت در آن نماز جماعت روحانی و جان پرور توصیه می نمودند.
رابطه خاص آن فقید سعید به حضرت امام رضا علیه السلام خود حدیث مفصلی است كه در این نوشتار نمی گنجد. او باعلاقه و سعی وافر هر صبحگاهان به حرم ولی نعمت خود مشرف می گردید و پس از زیارت ، در پایین پای ضریح مطهر به نجوا و گریه می نشست . وی تا آخر عمر پربركتش با وجود كهولت سن و ضعف بنیه ، این عادت را ترك نگفت .
در كتمان كمالات روحی و كرامات نفسی مهارتی تام داشت ، چندان كه پنهان كردن آن حالات نیز جز برای معدودی از فرزندان و ملازمان خاص ، بر كسی معلوم نمی شد. در یك جریان مكاشفه چند ساعته كه به سبب تغییر حالت چشم و خطوط چهره ، برخی از اطرافیان متوجه شده بودند ، به سادگی و بالبخند می فرمودند : اینها چیز فوق العاده یا تازه ای نیست ، خداوند برای خیلی از بندگان خود چنین لطف هایی دارد ، اتفاق خاصی نیست . هر چند این اواخر برخی از سخنان وی از مشاهدات و مكاشفاتی پرده برمیداشت .
حالت رضا و تسلیم در برابر مشكلات در حركات و سكنات ایشان مشهود بود. از ایشان در این اواخر پرسیده بودند كه آیا برای بهبودی چشم تان از خداوند تقاضا كرده اید پاسخ منفی داده بودند.
ایشان در سی سالگی با دختری از خویشاوندان مادری و از خاندان آیت الله حاج شیخ محمد تقی بجنوردی (از علمای بزرگ و پارسای مشهد متوفای 1314 ) ازدواج كرد و حاصل این ازدواج ، هفت پسر و سه دختر میباشد. معظم له به تعلیم و تربیت فرزندان اهتمام بسیار داشت و در واقع تعلیم و تربیت را از خانواده خویش آغاز كرده بود. خواندن صحیح نماز و مقدمات و تعقیبات آن را خود به تمام فرزندان و اغلب نوه ها آموخت . با همه شان اجتماعی ، در منزل صدا به اذان بلند می كرد و همسایگان را به وقت نماز تذكر می داد. كوچكترها را نیز به گفتن اذان ترغیب میكرد و گاهی برای تشویق شان به آنها جایزه می داد. خانواده ایشان از معدود خاندان هایی است كه تمامی فرزندان و دامادها و اغلب نوه های آن مشتاقانه به تحصیل و تهذیب در حوزه روی آورده اند ، و همین ویژگی خانوادگی كه اثر تربیت داهیانه آن بزرگوار است ، موجب اعجاب و تحسین بزرگان گردیده است . تعدادی از فرزندان ایشان از استادان و مجتهدان مهذب و مورد توجه خواص بوده و برخی دیگر از فرزندان و نوادگان ایشان نیز در زمره مدرسان سطوح عالی حوزه علمیه مشهد می باشند.
سرانجام این وجود پربركت در سن 96 سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه شنبه نوزدهم شعبان المعظم 1425 قمری برابر با چهاردهم مهر 1383 هجری شمسی ، پس از قرائت زیارت عاشورا كه همیشه بر آن مداومت می ورزید ، و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در زیارت آل یس ، در پی سكته قلبی از این دیار رخت بربست و به لقای حق شتافت .
پیكر پاك ایشان روی دستهای هزاران مشتاق و ارادتمند و با حضور علمای طراز اول و نمایندگان رهبری و مراجع و مسئولان مملكتی تشییع گردید. مقام معظم رهبری ، رئیس جمهور ، رئیس مجلس ، رئیس قوه قضاییه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ، طی پیامهایی درگذشت این عالم ربانی را تسلیت گفتند.
مقام معظم رهبری در پیام تسلیت خود ، آیت الله مروارید را عالم ربانی جلیل القدر و عبدصالحی نامیدند كه عمر پربركت خود را یكسره با پرهیزگاری و صلاح و سداد گذرانید و در طول سالیان متمادی با رفتار و منش علمی و عملی خویش چهره ای نورانی و فراموش نشدنی از خود در خاطره همه كسانی كه با ایشان آشنا بودند باقی گذاشتند.
حضرات آیات عظام : سیستانی ، فاضل لنكرانی ، نوری همدانی ، مكارم شیرازی ، صافی گلپایگانی ، صانعی و شیرازی نیز در گذشت ایشان را به عنوان ضایعه ای برای اسلام و روحانیت ، عروج بقیه السلف زهاد و عباد ، فقدان مرزبان مخلص مكتب اهل بیت علیهم السلام ، مربی اخلاق و فضیلت و یكی از مصادیق برجسته علمای ربانی دانستند.
خدا روان پاكش را با انبیا و اولیا و صدیقان و شهیدان محشور كند و ما را از دعا و شفاعت ایشان بهره مند سازد. ان شاء الله
آیت الله مروارید مدتی پس از فوت استاد خویش میرزا مهدی اصفهانی ، به تدریس خارج فقه و معارف دینی پرداخت و قریب چهل سال بسیاری از دانشوران علوم و معارف اسلامی را از دروس و بیانات علمی خود بهره مند ساخت آن فقید سعید تسلطی كم نظیر بر معارف اهل بیت علیهم السلام و تبحری چشمگیر در تفسیر روایات و فقه الحدیث داشت . این تبحر ، ایشان را در فقه و كلام بلند آوازه ساخته بود ایشان به دنیا بی اعتنا بود و بی آن كه حتی در زهد و سادگی بگوید و بیندیشد ، در متن زندگی خود به معنای واقعی زاهدانه زیست . همه دیدارهای مردمی و آمد و شد شخصیتهای علمی و مسئولان بلند پایه در اتاق های ساده منزلی محقر و قدیمی صورت می گرفت نماز را محور سلوك و دعا و ذكر را عمده ترین طریق تعالی می دانست بر نماز اول وقت بسیار حساس و به جماعت مقید بود. این مسائل از خطوط مهم در تربیت فرزندان و نوادگان به شمار می رفت و از معدود مسائلی بود كه كمترین سستی در آن ، او را به التهاب و عتاب می آورد