تبیان، دستیار زندگی
«من همیشه اولین نفری بودم که همراه او وارد کلاس می شدم و آخرین نفری بودم که با او از کلاس خارج می شدم. حضور او آن قدر فاخر بود که من را شیفته و عاشق کرده بود. دلم می خواست همیشه و در هر ساعتی کنار او باشم.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عشق و هنر در آثار میرخانی

«من همیشه اولین نفری بودم که همراه او وارد کلاس می‌شدم و آخرین نفری بودم که با او از کلاس خارج می‌شدم. حضور او آن‌قدر فاخر بود که من را شیفته و عاشق کرده بود. دلم می‌خواست همیشه و در هر ساعتی کنار او باشم.»

بخش هنری تبیان
سیدحسین میرخانی

این جمله‌ها را نصرالله‌افجه‌ای - هنرمند پیشکسوت خوشنویسی - درباره‌ی سیدحسین میرخانی می‌گوید. هنرمندی که خط بی‌نظیرش، تلاشش برای تأسیس انجمن خوشنویسان ایران و تربیت شاگردانی که اینک استادان بزرگی شده‌اند، از او چهره‌ی بی‌نظیری ساخته است.

سیدحسین میرخانی در سال 1286 در تهران متولد شد. او و برادرش سیدحسن از همان دوران کودکی در محیطی بزرگ شدند که هنر خوشنویسی جزیی از آن بود. آن‌ها آموزش این هنر را از همان خردسالی، از پدر خود، سیدمرتضی برغانی، که از شاگردان میرزا رضا کلهر بود فراگرفتند. یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های حسین میرخانی، حضور در انجمن خوشنویسان ایران به‌عنوان استاد ممتاز این رشته به مدت 25 سال بود.

نصرالله افجه‌ای  درباره‌ی استادش که چند سالی را در کلاس‌های درس او گذرانده و از هنرش بهره برده است، گفت: پیش از آن‌که انجمن خوشنویسان ایران به‌طور رسمی کار خود را در خیابان صفی‌علیشاه تهران آغاز کند، سیدحسین میرخانی و برادرش سیدحسن، در یک مدرسه دخترانه کلاس‌های خوشنویسی برگزار می‌کردند. بعدازظهرها که این مدرسه تعطیل می‌شد آن‌ها کلاس‌ها را تشکیل می‌دادند و هنرشان را به علاقه‌مندان عرضه می‌کردند.

او افزود: سیدحسین میرخانی یکی از پایه‌گذاران انجمن رسمی خوشنویسان ایران است، به همین دلیل لقب «استاد ارشد انجمن» به ایشان داده شد. اخلاق پسندیده، حُسن کار، بینش، درایت و صفات خوب از ویژگی‌های بارز او بود.

این هنرمند درباره‌ی آشنایی‌اش با استاد میرخانی و حضور در کلاس‌های او گفت: من از سال‌های ابتدایی دهه 30 نزد محمدولی کیمیاقلم هنر خوشنویسی را آموختم و در سال 43 نیز نزد استاد علی‌اکبر کاوه این هنر را آموزش دیدم. استاد علی‌اکبر کاوه یکی از شاگردان بلافصل عمادالکتاب بود و من هفته‌ای دو بار پای پیاده به منزل ایشان در خیابان یوسف‌آباد می‌رفتم. بنابراین می‌توانم بگویم که استاد کیمیاقلم و استاد کاوه نقش بزرگی در پیشرفتم در هنر خوشنویسی داشتند، اما چون من در سازمان برنامه استخدام شده بودم و کارمند آنجا به حساب می‌آمدم باید مدارکی برای هنر و تخصصم ارائه می‌دادم. به همین دلیل سال 54 وارد انجمن خوشنویسان ایران شدم و حدود 5 / 2 سال نزد استاد حسین میرخانی کار کردم و درجه ممتاز و فوق ممتازم را از دست این استاد گرفتم.

افجه‌ای ادامه داد: رفتار حسین میرخانی در انجمن آنچنان مدیرانه و مدبرانه بود که هر کسی را تسلیم می‌کرد و هر قدرتمند و مدعی را وادار می‌کرد که نزد ایشان آموزش ببیند. نه‌تنها من بلکه همه همکلاسی‌ها و هم‌دوره‌ای‌هایم حرف او را برتر و مسلم می‌دانستیم. اداره امور فنی انجمن زیر نظر او بود. زمانی که استادان انجمن در یک دوره‌ای رنجیده‌خاطر شدند و از انجمن رفتند، استادان حسین و حسن میرخانی بودند که آنجا ماندند و انجمن را سرپا نگه داشتند. استاد غلامحسین امیرخانی نیز یکی از برترین و معروف‌ترین شاگردان او به‌شمار می‌رود.

افجه‌ای استاد حسین میرخانی یکی از بهترین و متبحرترین کمانچه‌نوازان دوره خود بود، ولی زمانی که نوشتن و کتابت قرآن را شروع کرد، نواختن این ساز را کنار گذاشت.

این خوشنویس به خاطراتی از حسین میرخانی اشاره کرد و گفت: من همیشه اولین نفری بودم که همراه او وارد کلاس می‌شدم و آخرین نفری بودم که با او از کلاس خارج می‌شدم. حضور او آن‌قدر فاخر بود که من را شیفته و عاشق کرده بود. دلم می‌خواست همیشه و در هر ساعتی کنارش باشم. صحبت‌ها و حکایت‌های او جدا از تعلیم خط، آن‌قدر آموزنده و دلنشین بود که دل‌مان نمی‌خواست از محضر او خارج شویم. حتی در زمان فراغت هم به دفتر او در خیابان لاله‌زار می‌رفتیم و از محضر او بهره‌مند می‌شدیم.

افجه‌ای درباره‌ی تبحر استادش در زمینه نواختن کمانچه نیز اظهار کرد: استاد حسین میرخانی یکی از بهترین و متبحرترین کمانچه‌نوازان دوره خود بود، ولی زمانی که نوشتن و کتابت قرآن را شروع کرد، نواختن این ساز را کنار گذاشت. تبحر او در نواختن کمانچه به حدی بود که استاد ابوالحسن صبا را به تحسین وامی‌داشت. میرخانی کسی بود که قلم را با دو انگشت شست و سبابه می‌گرفت و آن را با زاویه بیشتر و به‌صورت مورب‌تر به کار می‌برد. این شیوه استثنایی روی خطش تأثیر بسزایی داشت.

این هنرمند همچنین بیان کرد: زمانی که ایشان در بیمارستان بانک ملی درگذشت، من تهران نبودم. گاهی به زیارت قبرش می‌روم. او یادگار بزرگ تاریخی ما در دوره‌ای بود که زندگی می‌کردیم و هنر می‌آموختیم. حُسن خلق و شیوه خوشنویسی‌اش به گونه‌ای بود که از او به عنوان «خداوند عشق و هنر» یاد می‌کنند، عبارتی که روی سنگ قبرش هم نوشته شده است. درباره‌ی صفات نیکو، اخلاق پسندیده و خصوصیات استثنایی او نیاز به یک کتاب قطور است تا همه‌ی این‌ها را شرح دهد.

کتابت کتاب‌های «قرآن کریم»، «رهروان شب»، «موش و گربه» عبید زاکانی، «جزوه چهار فصل»، «دوره سه‌جلدی رسم‌المشق» و دو قصیده‌ی معروف «قرآینه» و «خاتمیه» اثر الهی قمشه‌ای از آثار سیدحسین میرخانی به شمار می‌روند.

میرخانی در چند سال آخر عمر به دلیل ابتلا به بیماری قند نابینا شد و در 11 خردادماه سال 1361 براثر رشد غده سرطانی در گوش از دنیا رفت.


منبع: ایسنا