تبیان، دستیار زندگی
دانش آموزان همیشه معلمان خود را زیر ذره بین قرار می دهند و آن ها را دسته بندی می کنند. عده ای از معلمان را خوش اخلاق خوانده و با آنان ارتباطی صمیمانه برقرار می سازند و عده ای دیگر را سخت گیر می دانند و از رفتارهای این گونه دبیران انتقاد می کنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سخت گیری معلمان، خوب یا بد؟

صدای زنگ مدرسه در گوشم می‌پیچد، از خواب بیدار می‌شوم و به ساعت نگاه می‌کنم چیزی به هفت باقی نمانده و من خواب مانده‌ام!؟ با عجله کیف را روی شانه‌ام می‌اندازم و به سمت مدرسه می‌دوم تا قبل از معلم در کلاس حاضر باشم. مدام در ذهنم مرور می‌کنم که:« اگه دیر برسم باید بیست دقیقه پشت در بمونم و تنها کسی هستم که باید تخته سیاه رو بعد ازهر بار کثیف شدن پاک کنم!»

می‌دوم تا شاید قبل از معلم به کلاس برسم...

سخت گیری یعنی چه؟

سخت گیری معلمان، خوب یا بد؟

شاید بارها از زبان فرزندتان شنیده باشید که می‌گوید معلم ریاضی‌مان خیلی سخت گیر است اما دبیر دیگری داریم که بسیار مهربان است و بچه‌ها را اذیت نمی‌کند. وقتی کودک شما از سخت گیری معلمش صحبت می‌کند چه چیزی در ذهنتان شکل می‌گیرد؟ معلم او را چگونه تجسم می‌کنید؟ اصلاً دانش آموزان چگونه رفتاری را سخت گیری می‌دانند؟

آیا معلمی که هر جلسه شاگردان خود را ارزشیابی کند، دروس ارائه شده در جلسه قبل را بپرسد، در کلاس لحن جدی داشته باشد، دانش آموزان خطا کار را تنبیه کند و حضور به موقع بچه‌ها را الزامی بداند سخت گیر است؟

حال معلمی دیگر را فرض کنید که بعد از ورودش دانش آموزانی که دیرتر در کلاس حاضر می‌شوند را می‌پذیرد، نام تک تک بچه‌های کلاس را می‌داند، ابتدا از شاگردان داوطلب درس می‌پرسد و سپس از دیگر دانش آموزان، با بچه‌ها شوخی می‌کند، از استعدادها و تفاوت‌های پنهان شاگردانش با خبر است و نسبت به تمام آنان خوش خلق و مهربان است.

به راستی کدامیک از این معلم‌ها بهترند؟ کدامیک را بیشتر می‌پسندید و دوست دارید آموزگار فرزندتان باشند؟ سوال مهمتر این که کدامیک در تدریس توفیق بیشتری دارند؟

حتماً شما هم نمی‌توانید به نتیجه‌ی درستی برسید؛ زیرا هم معلمانی که به دانش آموزانشان سخت می‌گیرند و هم آموزگاران مهربان در امر تدریس موفقند و هر دو نتایج خوبی می‌گیرند. اما در اینکه شاگردان کدام را بیشتر دوست دارند شکی وجود ندارد.

معلمی فقط تدریس نیست

در این که معلم علاوه بر حفظ نظم کلاس باید به رشد مهارت‌های اجتماعی و عاطفی در کودکان نیز توجه کند شکی نیست. کودک گوشه گیر و بی فعالیت نیز، مانند کودک طغیانگر، پرخاشگر و مشکل آفرین به کمک احتیاج دارد. یک معلم مهربان بهتر از عهده این کار بر می‌آید؛ در واقع معلمی فقط شغل تدریس نیست، در کنار تدریس عوامل دیگری هم وجود دارند که یک کودک یا نوجوان به آن‌ها احتیاج دارد.

ممکن است همگان فکر کنند دانش آموز شلوغ و سر به هوا را فقط یک معلم خشن و سخت گیر می‌تواند آرام کند؛ حتی بسیاری تصور می‌کنند کودکان گستاخ در کنار معلمان دلسوز گستاخ‌تر می‌شوند و این معلم سخت گیر است که بعد از چند بار تنبیه، کودک را به درس خواندن وا می‌دارد. اما آیا چنین رفتاری به رشد اخلاق و هیجان او توجه دارد؟ البته با توجه به این نکته که تنبیه موجب خاموشی پاسخ نمی‌شود، بلکه صرفاً آن را به طور موقت متوقف می‌کند.

پس تعجب آور نیست که آموزشگران تنبیه را به منزله فنی برای کنترل نمی‌پذیرند تا کنترل کلاس و مسائل انضباطی همچنان یکی از مشکلات عمده بسیاری از معلمان بماند. یک معلم دلسوز و با حوصله ابتدا دلیل رفتارهای گستاخانه شاگردش را باز می‌شناسد، با وی درباره این رفتارها صحبت می‌کند، از او می‌خواهد چنین اعمالی را انجام ندهد و با این روش مشکل را حل می‌کند.

مدیریت و انضباط

سخت گیری معلمان، خوب یا بد؟

اصطلاح انضباط را معلمان و مدیران فراوانی مورد استفاده قرار می‌دهند. آنان همه تلاششان را انجام می‌دهند تا دانش آموزانی که در مدرسه مشغول به تحصیل هستند شاگردان منضبطی باشند. با این وصف مناسب‌تر آنست به جای این که بخواهیم معلمان در دانش آموزان انضباط ایجاد کنند آن‌ها را تشویق کنیم تا به مدیریت کلاس بپردازند؛ این‌گونه از سختگیری جلوگیری می‌شود.

گرچه دو اصطلاح ایجاد انضباط و مدیریت کلاس اغلب مترادف دانسته می‌شود اما میان آن‌ها تفاوت مهمی است. مدیریت کلاس به تنظیم فعالیت‌های کلاس برای تسهیل تدریس و یادگیری اشاره می‌کند. انضباط یعنی اعمالی که معلم برای پیشگیری رفتارهای مخل در تدریس که از سمت دانش آموزان است انجام می‌دهد. حتی ممکن است در بیشتر موارد مدیریت کلاس و نظم دادن به آن همزمان انجام گیرد.

مدیریت و انضباط دقیقاً همان چیزی است که معلم مهربان را از معلم سخت گیر جدا می‌کند. معلمی که داد زدن، خشک و خشن بودن را در کلاس لازم می‌داند، معتقد است دانش آموزان باید این‌گونه درس بخوانند و نتیجه بگیرند. درنتیجه بسیاری از شاگردان فقط از روی ترس به آن‌ها توجه دارند و اکثر مواقع دروس را طوطی‌وار حفظ می‌کنند تا تنبیه نشوند و به زودی مطالب را از یاد می‌برند.

حال تصور کنید معلمی را که هنگام تدریس از فهم مطالب توسط شاگرد مطمئن می‌شود و دانش آموز بدون هیچ ترسی، توجیه نشدنش را به معلم خود اعلام می‌دارد، در کلاس حق حرف زدن و اظهار نظر دارد، بازیگوشی‌هایش را به موقع تخلیه می‌کند، با شعر و داستان مطلب را تا ابد در ذهن می‌سپارد و نتایج خوبی می‌گیرد. آیا این همان چیزی نیست که مدارس و دانش آموزان ما به آن احتیاج دارند؟

معلمان بدانند

با بچه‌های دانای امروز نباید جنگید و با آنان دستوری حرف زد، بلکه باید شانه به شانه‌شان ایستاد و در عین حال که فاصله منطقی میان معلم و شاگردی حفظ می‌شود باید مهارت‌های لازم را جهت برقراری رابطه‌ای دوسویه، سالم و سازنده با دانش آموزان آموخت.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه رضایی گلستان

تنظیم: علی سرمدی