تبیان، دستیار زندگی
با وجود رواج به کارگیری چنین شیوه هایی در میان اهل سنت، هرگز نمی توان انتظار داشت مجموعه ی کاملی از نقل های حاکی از وقایع مربوط به مصائب و مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها آن هم با درج صریح و دقیق تمامی جزئیات حوادث، و به نحوی متواتر، در اکثر یا تمامی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

أسنادی بر هجوم به خانه وحی

گفتگوی اختصاصی تبیان با حجة الاسلام علی لباف (بخش اول)

حجة الاسلام علی لباف چهره‌ای شناخته شده در زمینه‌ی احیای فرهنگی فاطمی و پاسخ گویی به شبهات فاطمیه است. ایشان صاحب آثار و تحقیقات علمی فراوانی است که بسیاری از آنها به زیور طبع آراسته‌ شده‌اند. بسیاری از این کتب را می توان در کتابخانه مجازی فاطمیّه نیز مورد مطالعه قرار داد.

حجة الاسلام علی لباف، متولد 1353 در شهر تهران، پس از اخذ دیپلم ریاضی فیزیک به دانشگاه رفته و پس از دریافت مدرک کارشناسی در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران، مشرف به حوزه‌ی علمیه قم می‌شود. ایشان در تهران در مباحث عقاید و معارف از تعالیم حضرت آیت الله ضیاء آبادی و در مباحث تاریخ تحلیلی اسلام از مکتب مرحوم علامه سید مرتضی عسکری و پس از هجرت به قم در مباحث امامت از مکتب حضرت آیت الله میلانی استفاده می‌ کند. ایشان با اهمّ اندیشه های اصولی و رجالی حضرت آیت الله سبحانی آشنا بوده و آن را در ارتقای دقت های علمی خود بسیار موثر می داند. ایشان اولین شخصیت روحانی که در آغاز نوجوانی اش از نزدیک با وی آشنا شده است را مرحوم حجة الاسلام و المسلمین حاج سید محسن رفیعی قزوینی فرزند مرحوم آیت الله العظمی رفیعی قزوینی معرفی می‌کند.

لبافی

وی سرآغاز توجه اش به دفاع علمی از مظلومیت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را مدیون شنیدن سخنرانی‌های جناب آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی و مطالعه دست نوشته های فاضل ارجمند جناب استاد حاج آقا رضا فریدونی و ملاقات با محقق فرهیخته و متکلم برجسته، فقیه فقید مرحوم آیت الله شیخ محمد رضا جعفری بیان می‌داند. وی در تدوین تالیفات خویش از نظارت علمی اساتید ارجمندی چون جناب حجة الاسلام و المسلمین استاد حاج شیخ مرتضی فرج ‌پور، جناب حجة الاسلام و المسلمین استاد حاج شیخ محمدرضا مامقانی، و جناب حجة الاسلام و المسلمین استاد حاج شیخ نجم الدین طبسی بهره‌ می ‌برد.

در گفتگوی صمیمی تبیان با این محقق فرهیخته، پاسخ هایی کوتاه اما علمی و دقیق را به برخی از شبهات فاطمیه می شنویم.

تبیان: از آنجاییکه حضرتعالی به عنوان محقق و پژوهشگری متبحر در زمینه پاسخگویی به شبهات فاطمیه شناخته شده اید، لطفا بفرمایید چگونه می توان در بازخوانی یک رویداد تاریخی - همچون حوادث «هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها»-، به یک نگاه جامع، دست یافت؟

یکی از روش های علمی برای بازخوانی جامع نگرانه ی یک رویداد تاریخی - به ویژه: حوادث برخاسته از تنش های تند سیاسی در صدر اسلام - ، اولا «جستجوی فراگیر و همه جانبه در تمامی منابع و مآخذ موجود ، به منظور گردآوری تمامی نقل ها و گزارش های رسیده درباره ی یک حادثه ی تاریخی»، و ثانیا «پرهیز از هر گونه تک سو نگری و اکتفا نمودن به یک یا چند گزارش ناقص؛ یا بسنده نمودن به یک یا چند کتاب مأخذ»، هنگام بازآفرینی آن رخداد تاریخی، می باشد.

از این رو، شایسته است که یک پژوهشگر، به موازات بررسی و تحلیل یک ماجرا بر اساس خبری برگرفته از یک منبع خاص، از دقت و تأمّل در سایر نقل های حاکی از آن رویداد و اخبار مندرج در سایر مآخذ، غافل نمانده و تنها پس از«سیری فراگیر» در همه ی منابع و مصادری که هر یک به نحوی از آن حادثه یاد کرده اند؛ به بررسی و ارزیابی، و تحلیل و تفسیر) یک نقل خاص درباره ی آن ماجرا (خبری برگرفته از یک منبع خاص)، بپردازد.

علی لباف

تبیان: به طور معمول، محققان و پژوهشگران، جهت یافتن اسناد و مدارک حاکی از مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها همچون هجوم، احراق و لطمات جسمانی، با چه توقع و انتظاری به منابع اهل سنت مراجعه می نمایند و پس از آغاز به مطالعه و تحقیق در این زمینه ها، با چه واقعیتی مواجه می شوند؟

برخی محققان و پژوهشگران دانشگاهی یا برادران حق جوی اهل سنت، انتظار دارند که هنگام بحث و گفتگو درباره ی مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها، اسناد و مدارک تاریخی مربوط به: «مصائب آن بانو، و حوادث آن دوران خاص از صدر اسلام» را «1) به طور کامل، 2) در حدّ تواتر، 3) با دلالت های واضح و آشکار، و 4) به گونه ای که دلالت این قبیل نقل ها بسیاری از جزئیات حوادث و رویدادها را پوشش و گزارش دهند؛و  5) در تمامی یا اکثر کتاب های اصلی اهل سنت»، بیابند.

حال آن که در عرصه ی پژوهش، وقتی به این قبیل منابع مراجعه می نمایند، با « فقدان اسناد، یا تحریف مدارک، یا تضعیف رجالی و خدشه در وثاقت و راستگویی راویان، معدود نقل هایی که اغلب آن ها نیز به طور ناقص یا مبهم ذکر شده اند»؛ مواجه می گردند.

چرا که اساساً تصمیم گیری نویسندگان اهل سنت نسبت به: ثبت،  حذف، یا تحریف حوادث تاریخی صدر اسلام و نیز توثیق، یا تضعیف راواین این رویدادها، بر مبنای دفاع کورکورانه از سردمداران و هواداران نظام خلافت، استوار بوده است.

به نشانه هایی در این زمینه، توجه فرمایید:

ذَهَبی (متوفای 748 هـ) در کتاب «سیر اعلام النبلاء» جلد 10 صفحه 92 می نویسد:

گرچه کتاب ها و نوشته ها، لبریز از مطالبی است که از مشاجره ها و درگیری های بین اصحاب حکایت دارد و رویدادهای جنگ و ستیزگی های بین آنان را رقم زده است؛ لیکن بسیاری از این روایت ها: ضعیف، یا بدون سند، و یا دروغ است. آن ها را می بایست پنهان سازیم و حتی آن ها را باید نابود کنیم؛ تا آن که دل ها درباره ی اصحاب صاف شود و همگان ایشان را دوست بدارند و از آنان خشنود و راضی باشند. مخفی ساختن این گونه مطالب، بر عموم و فرد فرد عالمان، لازم است. آری! اگر عالمی با انصاف بوده باشد، برخی اجازه داده اند که وی آن ها را- به طرز مخفیانه- مطالعه کند؛ مشروط بدان که برای ایشان [صحابه]، طلب مغفرت و بخشایش نماید ... آن ها سابقه ای نیکو داشته اند و اعمالی انجام داده اند که موجب بخشودگی گناهان آنان خواهد شد.

علی لباف

همان طور که ملاحظه می فرمایید طبق بیان ذهبی، بر همگان لازم است که جهت صاف کردن دل ها با خلفا و صحابه، جنگ ها و مشاجره های پدید آمده در میان آنان را مخفی سازند.

از سوی دیگر، ذهبی اذعان می دارد که کتب اهل سنت، از درج اختلافات میان صحابه، لبریز است.

نکته ی قابل توجه دیگر آن است که اگر مطالب مندرج در این قبیل کتاب ها، سند معتبری ندارد، دیگر چه نیازی است که پس از مطالعه ی آن ها، خواننده برای صحابه طلب استغفار نماید؟!

همچنین ابن حجر هیتمی مکّی شافعی (متوفای 974 هـ) می نویسد:

پیشوایان ما و دیگر فِرَق، تصریح دارند که بر همگان واجب است تا از نقل مشاجرات و درگیری های میان صحابه، اجتناب ورزند ...

سپس ابن حَجَر هیتمی درباره ی «ابن قتیبه» و کتابش، چنین اظهار می دارد:

نظر به کتاب هایی که توسط بعضی از محدّثان والامقام همانند: «ابن قتیبه»، (در حوادث صدر اسلام) نوشته شده است، شایسته این بود که وی از ذکر جزئیات حوادث اجتناب می ورزید، و چنانچه ناچار از نقل آن ها بود، می بایست که جریان این گونه حوادث را مطابق با قواعد اهل سنت، تعدیل می نمود (و فرو می کاست).

 (الصواعق المحرقة ص 93)

آری! ابن حَجَر هیتمی، حتی سکوت و اجتناب از نقل حقایق را هم کافی ندانسته؛ بلکه به «تحریف» و «تعدیل» حوادث تاریخی، توصیه می کند!

همان طور که مشاهده گردید با وجود رواج به کارگیری چنین شیوه هایی در میان اهل سنت، هرگز نمی توان انتظار داشت مجموعه ی کاملی از نقل های حاکی از وقایع مربوط به مصائب و مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها آن هم با  درج صریح و دقیق تمامی جزئیات حوادث، و  به نحوی متواتر، در اکثر یا تمامی منابع تراز اول اهل سنت، یافت شود.

لذا، همان اندکی هم که در این زمینه به ثبت رسیده است، علیرغم ابهام در دلالت، تحریف در متن یا تضعیف رجالی در سند، برای پژوهشگری که در لابه لای صفحات کتب اهل سنت، به دنبال بازخوانی و بازیابی حقایق گمشده است، غنیمتی بسیار در خور اهمیت و شایسته ی توجه علمی، به شمار می آید.

به عبارت دیگر، از لحاظ ضوابط پژوهشی با توجه به روش حاکم در نگارش کتب اهل سنت یعنی کتمان حقیقت، و تحریف دلالت و نیز تضعیف رجالی سند نقل ها، انتظار یافتن اسنادی خدشه ناپذیر، و حاکی از تمامی وقایع مربوط به هجوم به خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها همانند احراق باب خانه یا لطمات جسمانی وارد شده بر ایشان، آن هم در میان منابع اصلی مکتب خلفا انتظاری بسیار به دور از واقعیت قلمداد می گردد.

تبیان: منظور از «هجوم» در تاریخ نگاری مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها چیست؟ و این حادثه، چند مرتبه  اتفاق افتاده است؟

کاوش در اسناد و مدارک تاریخ نیم قرن نخستین خلافت، هر محقق ژرف نگری را به این نتیجه رهنمون می سازد که یکی از نقاط عطف حائز اهمیت در روند تحولات سیاسی روزهای آغازین خلافت ابوبکر، ماجرای «تحصّن در خانه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها می باشد. پس از برپا شدن سقیفه ی بنی ساعده و به خلافت رسیدن ابوبکر، عده ای از صحابه که به خلافت وی معترض بودند، به نشانه ی ابراز مخالفت سیاسی با حکومت وقت و با هدف امتناع از انجام بیعت با ابوبکر، در خانه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها گرد هم آمدند.

علامه سید مرتضی عسکری در این باره می فرماید:

«موضوع خودداری علی علیه السلام و همراهان وی از پذیرش بیعت با ابوبکر و بست نشستن آنان در خانه ی فاطمه سلام الله علیها، در کتاب های سیره، تاریخ، صحاح و مسانید، ادب، کلام و شرح حال رجال و معاریف، به حدّ تواتر روایت شده است و تردیدی در صحّت آن نیست. ولی چون نویسندگان کتاب های مزبور، خوش نداشتند از همه ی اتفاقاتی که بین متحصّنان و حزب پیروز رخ داده است، پرده بردارند؛ به جز آن مقدار که ناخودآگاه از قلمشان تراوش کرده است، چیزی به دست نداده اند.»

هر مرتبه از حضور هواداران مسلح خلیفه در اطراف درب خانه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها، به فرمان ابوبکر و با هدف اخذ بیعت از ساکنان خانه را «هجوم» می  نامیم.

اگر به تعریف مذکور، قید «حمله»، شامل: «ارعاب، تهدید به احراق و اعمال عناصری از جنس خشونت» را بیفزاییم، نقل های «هجوم به بیعت فاطمه سلام الله علیها»، به دو گروه اصلی، تقسیم می گردند.

گروه اول: نقل های حاکی از: «هجوم اول» یعنی هجوم منجر به شکست تحصّن.

گروه دوم: نقل های حاکی از: «هجوم اصلی» یعنی هجوم منجر به وقوع احراق و ایراد ضرب و جرح به حضرت زهراسلام الله علیها.

از لحاظ ضوابط پژوهشی با توجه به روش حاکم در نگارش کتب اهل سنت یعنی کتمان حقیقت، و تحریف دلالت و نیز تضعیف رجالی سند نقل ها، انتظار یافتن اسنادی خدشه ناپذیر، و حاکی از تمامی وقایع مربوط به هجوم به خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها همانند احراق باب خانه یا لطمات جسمانی وارد شده بر ایشان، آن هم در میان منابع اصلی مکتب خلفا انتظاری بسیار به دور از واقعیت قلمداد می گردد.

بر اساس تعریف ارائه شده، بایستی به مواردی از مراجعه ی هواداران ابوبکر به درب خانه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها به دستور مستقیم خلیفه و با هدف اخذ بیعت از حضرت علی علیه السلام، که در آن مراجعه ها، «ارعاب، تهدید به احراق و اِعمال عناصری از جنس خشونت» به کار نرفته است نیز، «هجوم» اطلاق نماییم؛ ولی این قبیل «مراجعه ها»- که برخی، پیش از «هجوم اول» و برخی دیگر، پیش از «هجوم اصلی» رخ داده اند- را «هجوم  مقدماتی» می نامیم.

نتیجه ای که پس از دسته بندی دقیق نقل های حاکی از هجوم حاصل می آید؛ تحقق قطعی و تردیدناپذیر حمله ی نظامی به بیت فاطمه سلام الله علیها - آن هم- حداقل- در دو نوبت زمانی مختلف می باشد که- به ترتیب- از آن ها با نام های: «هجوم اول= هجوم منجر به شکست تحصّن» و «هجوم اصلی= هجوم منجر به وقوع احراق و ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا سلام الله علیها یاد می کنیم.

تبیان: حوادث شاخص جهت تفکیک هجوم اوّل از هجوم اصلی، کدامند؟

از موضوع بندی دقیق حوادث «هجوم اوّل»، می توان به مشخّصه های زیر در این هجوم، دست یافت:

نخستین شاخصه اصلی در هجوم اوّل، تحصّن و حضور تعدادی از مخالفین بیعت با ابوبکر (به ویژه زبیر بن عوّام) در خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها، می باشد.

مخاطب و هدف اصل مهاجمین در هجوم اوّل، همه تحصّن کنندگان بوده و در رأس زد و خوردهای پدید آمده، شخص زبیرین عوّام قرار دارد.

دومین شاخصه اصلی در هجوم اوّل، تهدید عمر به احراق و به آتش کشاندن خانه فاطمه سلام الله علیها در صورت عدم خروج متحصّنین از آن جا، می باشد.

سومین شاخصه اصلی در هجوم اوّل، خروج متحصّنین از بیت فاطمه سلام الله علیها به ویژه خروج زبیر- با شمشیر- می باشد.

چهارمین شاخصه اصلی در هجوم اول، عدم خروج حضرت علی از بیت فاطمه علیهماالسلام، علیرغم خروج همه متحصّنین از خانه، می باشد.

بدین ترتیب، نقل های اهل سنّت، مندرج در کتاب «دراسة و تحلیل حوال الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام»، ذیل شماره های:

1- 2- 3- 5- 9- 10- 11- 17- 19- 27- 28- 29- 30- 33- 40- 59 حاکی از «هجوم اوّل» می باشند.

علی لباف

همچنین، از موضوع بندی دقیق حوادث «هجوم اصلی»، می توان به مشخّصه های زیر در این هجوم، دست یافت:

نخستین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی، تنها بودن اهل بیت علیهم السلام، در هنگام وقوع «هجوم اصلی» و خالی بودن بیت فاطمه سلام الله علیها از یاران حضرت علی علیه السلام، می باشد.

تنها مخاطب و یگانه هدف مهاجمین در هجوم اصلی، شخص حضرت علی علیه السلام، می باشد.

دومین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی، بیرون کشاندن اجباری حضرت علی علیه السلام از بیت فاطمه علیهماالسلام توسّط مهاجمین، و تهدید ایشان به قتل- در صورت استنکاف از پذیرش بیعت با ابوبکر-، می باشد.

سومین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی، به آتش کشاندن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها توسّط مهاجمین، می باشد.

چهارمین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی، ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا سلام الله علیها توسّط مهاجمین و سقط حضرت محسن علیه السلام در این حادثه، می باشد.

لازم به یادآوری است که هر چند شاخصه های سوم و چهارم، از زمره مهم ترین حوادث و رخدادهای «هجوم اصلی» به شمار می آیند، امّا در منابع اهل سنّت، به شدّت دستخوش حذف و تحریف واقع گردیده اند- به گونه ای که تنها ردّ پاهای کم رنگی از آن ها در پاره ای از منابع فرعی، قابل کشف و استخراج می باشد.

بنابراین، در نقل های «هجوم اصلی» مندرج در منابع اهل سنّت، تنها نشانه هایی از شاخصه های اوّل و دوم را می توان به دست آورد و مشاهده نمود.

بدین ترتیب، نقل های اهل سنّت، مندرج در کتاب «دراسة و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام»، ذیل شماره های:

6- 7- 8- 9- 10- 13- 14- 15- 23- 34- 37- 42- 47- 58 حاکی از «هجوم اصلی» می باشند.

تبیان: آیا دلالت نقل های حاکی از هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها مندرج در منابع مختلف، با یکدیگر متعارض و متناقض می باشند؟

از آن جایی که هجوم به بیت فاطمه سلام الله علیها حدّاقل در دو نوبت زمانی مختلف، مجزّا و مستقل از یکدیگر رخ داده؛ بنابراین، طبیعی است که میان نقل های حاکی از «حوادثی که در این دو واقعه جداگانه، پدید آمده اند»؛ اختلاف های انکارناپذیری نیز مشاهده گردد؛ که ناشی از انفکاک و استقلال کامل این دو هجوم از یکدیگر، می باشد.

خاطر نشان می شود: تصوّر وجود تعارض و تناقض میان دلالت نقل های حاکی از هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها از آن جا نشأت می گیرد که به دلیل وجود برخی حوادث مشترک این «دو هجوم» را «یک واقعه» فرض کنیم. حال آن که این دو هجوم- به ویژه از لحاظ برخی اتّفاقات خاص که در ضمن آن ها رخ داده است-، دو حادثه کاملاً مجزّا از یکدیگر محسوب می شوند و هر یک از این دو هجوم- در عین اشتراک در پاره ای از حوادث-، از رخدادهایی شاخص و منحصر به فرد، برخوردار می باشند.

ادامه دارد...

مصاحبه: ابوالفضل صالح صدر     

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مطالب مرتبط:  

بخش دوم مصاحبه تبیان با حجة الاسلام لباف (شهادتِ غریبانه بانوی بهشت)

ویژه‌نامه‌های شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.