تبیان، دستیار زندگی
دنیا که متاع غرور و فریب و نیرنگ است، همان است که به عنوان امور قراردادی و اعتباری عدّه‌ای را به خود سرگرم می‌کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دنیای مذموم؛ کدام دنیا است؟


معنای فروش دنیا این نیست که اهل زندگی در دنیا نباشد، اهل غذاخوردن، تجارت، کسب، تولید و مانند آن نباشد، اینها هیچ کدام دنیا نیستند، اینها موجودات عالَم طبیعت‌اند و همه جزء آیات الهی‌اند و خدای سبحان با آفرینش اینها به عنوان «آیات» سخن می‌گوید که اینها آیاتی هستند که معرّف خدایند. دنیا که متاع غرور و فریب و نیرنگ است، همان است که به عنوان امور قراردادی و اعتباری عدّه‌ای را به خود سرگرم می‌کند (این دنیاست).


امام علی

اینکه حضرت امیر(علیه السلام) در طی این سالیان متمادی می‌فرمود:«من دنیا را سه‌طلاقه کرده‌ام»: «یا دنیا یا دنیا الیک عنّی ابی تعرضت ام الیّ تشوَّقْتِ لا حان حینک هیهات غرّی غیری لا حاجة لی فیک قد طلّقتکِ ثلاثاً لارجعة فیها» ، [اینکه] دنیا را طلاق داد؛ یعنی خوردن و خوابیدن را طلاق داد؟ یعنی خلافت را طلاق داد؟ حکومت را طلاق داد؟ جنگ را طلاق داد؟ کشتن را طلاق داد؟ چه چیزی را طلاق داد؟

در بحبوحه حکومت فرمود: «من دنیا را طلاق دادم»؛ آن وقت هم که باغداری می‌کرد فرمود من دنیا را طلاق دادم؛ آن وقتی هم که فاتحانه وارد بصره شد فرمود: «من دنیا را طلاق دادم» ؛ در تمام این حالاات حضرت فرمود: «من دنیا را طلاق دادم». پس دنیا نه یعنی درس‌خواندن، بحث‌کردن، جنگ‌کردن، غذا‌خوردن، خوابیدن، مباحثه‌کردن، سخنرانی‌کردن (اینها که دنیا نیست)، اگر گفتیم این سخنرانیِ «من» در مردم اثر کرد، این دنیاست؛ [اگر گفتیم] «من» پیش مردم محترمم، این دنیاست و اگر سخن از آن است که کلام خدا در مردم اثر کرد، این آخرت است، (دنیا نیست).

اگر انسان با جمع‌شدن دو نفر خوشحال شد، با رفتن دو نفر نگران شد، این دنیاست. حضرت امیر فرمود: «من اصلاً در دنیا نیستم». نامه‌ای که سیّدالشّهداء(علیه السلام) برای بعضیها از کربلا به مدینه نوشت [در آن] فرمود: «امّا بعد فکأن الدّنیا لم تکن و کأن الاخرة لم تزل و السّلام» - این یک نامه کوتاهی است- فرمود: گویا اصلاً دنیایی نبود و همیشه آخرت بود؛ شما اصرار می‌کنید فلان‌ جا امن است [و] فلان جا ناامن یعنی چه؟!

تقسیم سه‌گانه مردم نسبت به اقبال و ادبار به دنیا

بعضی ها فقط در دنیا زندگی می‌کنند؛ این همان است که خدای سبحان فرمود: کافر در دنیاست و او اهل غرور است؛ کافر جز نیرنگ چیز دیگر نیست؛ این تعبیر در قرآن کریم هست که «دنیا جز نیرنگ چیز دیگر نیست» و یک عدّه‌ جز در دنیا در چیزی به سر نمی‌برند، آن [عدّه] کفّارند؛ عدّه‌ای اصلاً در دنیا نیستند [که] آن معصومین‌اند و اولیای الهی [و] عدّه‌ای هم «لمَمَ» و گرفتار (خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً) [هستند]؛ گاهی اهل دنیایند، گاهی اهل آخرت.

معنای فروش دنیا این نیست که اهل زندگی در دنیا نباشد، اهل غذاخوردن، تجارت، کسب، تولید و مانند آن نباشد، اینها هیچ کدام دنیا نیستند، اینها موجودات عالَم طبیعت‌اند و همه جزء آیات الهی‌اند و خدای سبحان با آفرینش اینها به عنوان «آیات» سخن می‌گوید که اینها آیاتی هستند که معرّف خدایند. دنیا که متاع غرور و فریب و نیرنگ است، همان است که به عنوان امور قراردادی و اعتباری عدّه‌ای را به خود سرگرم می‌کند (این دنیاست)

کفّار آخرت را فروختند و دنیا گرفتند: (أُوْلئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآخِرَةِ) پس اصلاً در آخرت نیستند. عدّه‌ای هم دنیا را فروختند و آخرت گرفتند، چون عدّه‌ای دنیا را فروختند؛ آن که می‌گوید «من دیگر به تو مراجعه نمی‌کنم»، دنیا را فروخت، چون اگر جان و مالش را فروخت، دیگر نمی‌گوید مال «من» جان «من» (نمی‌گوید)؛ اگر (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللّهِ) ، دیگر نمی‌گوید مقام «من»، چون «من» را فروخت؛ اگر «من» را فروخت، او دنیایی ندارد، پس همه کارش در آخرت است: «و حالی فی خدمتک سرمداً» ؛ اگر حال انسان در خدمت حق، سرمدی بود، او اصلاً در دنیا نیست، [بلکه] همواره در آخرت است.

فتحصّل أنّ النّاس ثلاثه [پس به دست می‌آید که مردم سه دسته‌اند]: عدّه‌ای آخرت را به دنیا فروختند، اینها جز در نیرنگ در عالَم دیگر به سر نمی‌برند، فقط در دنیا زندگی می‌کنند؛ عدّه‌ای دنیا را به آخرت فروختند یعنی «من» و «ما» هرچه که به نام دنیا بود را فروختند، اینها فقط در آخرت زندگی می‌کنند؛ گروهی هم متوسّط‌اند که (خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً) و اگر کسی دنیا را به آخرت فروخت (یعنی دنیا را داد و آخرت گرفت)، او به کلّی از قرآن استفاده می‌کند، هرچه قرآن بگوید او استفاده می‌کند و آنهایی که (خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً)، اینها به مقدار عمل صالح از قرآن استفاده می‌کنند؛ امّا گروه سوم که آخرت را دادند و دنیا را گرفتند، اینها اصلاً از قرآن طرفی نمی‌بندند ـ که (سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُۆْمِنُونَ).

دنیا

دنیای مذموم و ممدوح

معنای فروش دنیا این نیست که اهل زندگی در دنیا نباشد، اهل غذا خوردن، تجارت، کسب، تولید و مانند آن نباشد، اینها هیچ کدام دنیا نیستند، اینها موجودات عالَم طبیعت‌اند و همه جزء آیات الهی‌اند و خدای سبحان با آفرینش اینها به عنوان «آیات» سخن می‌گوید که اینها آیاتی هستند که معرّف خدایند. دنیا که متاع غرور و فریب و نیرنگ است، همان است که به عنوان امور قراردادی و اعتباری عدّه‌ای را به خود سرگرم می‌کند (این دنیاست).

و متّقیانِ راستین اصلاً اهل دنیا نیستند؛ یعنی اصلاً اهل نیرنگ نیستند؛ نه کسی را بازی می‌دهند [و] نه کسی می‌تواند آنها را بازی بدهد.

آن که اهل نیرنگ است، اهل دنیاست، چون دنیا یعنی همان متاع فریب و نیرنگ؛ وقتی خدای سبحان از دنیا سخن می‌گوید، به عنوان حصر می‌فرماید: «دنیا جز فریب چیز دیگر نیست» . پس دنیا به معنای آسمان یا زمین نیست؛ دنیا به معنای باغ و بوستان نیست؛ اینها آیات الهی‌اند و خدای سبحان با آفرینش اینها به عنوان آیات الهی با ما سخن می‌گوید؛ آن امور اعتباری و قراردادی که انسان با داشتن آنها فخر می‌کند، این نیرنگ، دنیاست. و اگر کسی دنیا را فروخت می‌تواند در راه خدا مبارزه کند؛ شرط جهاد فی‌سبیل‌الله این است که انسان دنیا را بفروشد و آخرت را بگیرد، تنها این گروه‌اند که می‌توانند مبارزه کنند: (فَلْیُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآخِرَةِ).

تبیین حقیقت دنیا

دنیایی که در برابر آخرت قرار می‌گیرد، جز متاع غرور چیز دیگر نیست ، در سوره«حدید» آیه بیست این‌چنین است؛ در سوره «حدید» وقتی دنیا را مشخّص می‌کند ([در] آیه بیست از سوره «حدید») می‌فرماید: (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلاَدِ) ؛دنیا این پنج مرحله است: در دوران نوزادگی بازیچه است که با اسباب‌بازی، نوزاد سرگرم است [و] بازی می‌کند، این دوران لعب است که دوران نوزادگی است و از دوران نوزادگی که به ‌در آمد [و] به دوران نوجوانی رسید، دوران لهو است؛ اهل سرگرمی است.

وقتی به دوران جوانی رسید، به مرحله زینت و آراستن و دربرکردن لباس خوب و مانند آن می‌پردازد؛ وقتی از این مرحله گذشت به مرحله کهولت رسید [و] سن از چهل بالا رفت دیگر خیلی به خود نمی‌پردازد که لباسهای خوب و فاخر دربر کند و بیاراید؛ ولی به تفاخر سرگرم است، به پست، مقام، جاه، القاب و امثال ذلک سرگرم است؛ از این مرحله که گذشت که دیگر سِمَتی در جامعه ندارد، لقبی از جامعه دریافت نمی‌کند [و] پستی ندارد، به تکاثر می‌پردازد؛ منم که این قدر نوه دارم، منم که این قدر مال دارم، منم که این قدر اعتبار دارم؛ به تکاثر می‌پردازد، تکاثر در اموال و اولاد. پس دنیا بیش از این پنج بخش نیست و همه این مراحل پنج‌گانه هم مذموم است؛ دوران لعب، لهو، زینت، تفاخر و تکاثر، بیش از این نیست.

قرآن مجید

مثل دنیا در قرآن

(کَمَثَلِ غَیْثٍ)؛ دنیا مثل مَثَل بارانی است که (أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ)؛ بارش باران اوّل کشاورز را در شگفت می‌اندازد که چگونه بعد از بارش باران این مزرعه سبز و خرّم شد، آن‌گاه (ثُمَّ یَهِیجُ)؛ هیجانی پیش می‌آید در فصل خزان، (فَتَرَاهُ مُصْفَراً)؛ همین نبات و گیاه زرد می‌شود، (ثُمَّ یَکُونُ حُطَاماً)؛ وقتی که زرد شد، به صورت آن علف پژمرده بیرون از رده در آمد، آن را می‌گویند «حطام» که بعد از دروکردن مزرعه همانها می‌ماند به صورت کاه، این دنیاست.

پس دنیا صدر و ساقه‌اش مشخّص است [که] از لعب شروع می‌شود که دوران نوزادگی است و به تکاثر ختم می‌شود که دوران سالمندی است که همه‌اش لهو است؛ اما (وَفِی الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ) که بخش جهنّم است [که] عدّه‌ای برای ترس از عذاب اطاعت می‌کنند، (وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ) که بخش بهشت است [که] عدّه‌ای برای شوق بهشت اطاعت می‌کنند، (وَرِضْوَانٌ) که تحصیل مقام رضاست که این فوق خوف از جهنّم و شوق به بهشت است که «احرار» خدای سبحان را برای مقام «رضا» عبادت می‌کنند، آن‌گاه در پایان فرمود: (وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ) ؛ دنیا جز نیرنگ چیز دیگر نیست.

در بیانات حضرت امیر(علیه السلام) این است که دنیا گرچه ابزار غرور است،کسی اگر بخواهد دیگری را فریب بدهد یا نفس بخواهد خود انسان را فریب بدهد با زیبایی های دنیا فریب می‌دهد؛ولی دنیا از آن جهت که دنیاست دو چهره دارد: «الدّهر یومان یوم لک و یوم علیک» و هر دو را هم با وضوح نشان می‌دهد؛این طور نیست که دوران فرتوتی و رنج را نشان ندهد و دوران طراوت را نشان بدهد؛ [برای] همه همین طوراست، «ما أکثر العبر و أقلّ الإعتبار»؛این طور نیست دنیا کتمان بکند و نیرنگ باشد

دنیا غیر از طبیعت است، غیر از این نشئه‌ای [است] که ما فعلاً در آن زندگی می‌کنیم؛ زمین دنیا نیست، آسمان دنیا نیست، دریا و صحرا دنیا نیستند، تجارت، کشاورزی، دامداری، تولید، صنعت و امثال‌ ذلک دنیا نیست؛ اگر کسی اینها را در راه صحیح مصرف کرد [این می‌شود] «الکاسب حبیب الله» ، اینها که دنیا نیست؛ دنیا همان بازیچه دوران کودکی و تکاثر دوران سالمندی است، این جز نیرنگ چیز دیگر نیست...

مذموم‌بودن امور اعتباری و قراردادی دنیا

در بیانات حضرت امیر(علیه السلام) این است که دنیا گرچه ابزار غرور است، کسی اگر بخواهد دیگری را فریب بدهد یا نفس بخواهد خود انسان را فریب بدهد با زیبایی های دنیا فریب می‌دهد؛ ولی دنیا از آن جهت که دنیاست دو چهره دارد: «الدّهر یومان یوم لک و یوم علیک» و هر دو را هم با وضوح نشان می‌دهد؛ این طور نیست که دوران فرتوتی و رنج را نشان ندهد و دوران طراوت را نشان بدهد؛ [برای] همه همین طوراست، «ما أکثر العبر و أقلّ الإعتبار» ؛ این طور نیست دنیا کتمان بکند و نیرنگ باشد.

سه نگاه به قیامت/ رابطه بهره‌برداری از قرآن و ایمان به آخرت

بنابراین دنیا و آخرت، هر دو را قرآن کریم مشخّص کرده است و اگر کسی ایمان به آخرت دارد از قرآن بهره می‌برد؛ منتها بهره‌برداری از قرآن به مقدار ایمان به آخرت است؛ نظیر ایمان به مبدأ و ایمان به وحی و رسالت. بعضی ها از قرآن گرفتار ترس از عذاب‌اند، آنها به همین اندازه به آخرت مۆمن‌اند؛ البتّه بهره‌شان در همین حدّ است؛ بعضی ها شوق به بهشت در آنها احیا شده است، به این اندازه از قرآن بهره می‌برند؛ بعضی ها فوق ترس از جهنّم یا شوق به بهشت‌اند، اینها اهل رضوان‌اند [و] بهره اینها از قرآن بیشتر خواهد بود.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع :

خبرگزاری مهر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.